بيان دو نظريه:
1. عدهاي از محققين و بزرگان مانند سيد مرتضي علمالهدي و از جمله معاصرين آيتالله خوئي (ره) بر آن هستند كه قرآن كريم به همين ترتيب كه الآن موجود است، در زمان حيات پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ شكل گرفته و مرتب شده است و به دستور و عنايت خود پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ بوده است، البتّه اين عده براي ادعاي خود دليل ميآورند بر اينكه، چون عدهاي قرآن را از زبان مبارك خود رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ شنيدهاند و در محضر ايشان حاضر بودهاند، كه درصد تعداد اين عده نسبت به مسلمانان خيلي كم است. لذا بسيار بعيد به نظر ميرسد كه مسألهاي با اين اهميت و آن هم كتابي با اين ويژگي كه ميخواهد تا روز قيامت براي همهي انسانها، روشنكننده و تعليمدهنده راه سعادت و خوشبختي باشد، را پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ رها كرده باشد تا پس از ايشان توسط ديگران نظم و ترتيب داده شود.[1]2. بيشتر محققين بر اين نظر هستند كه قرآن كريم بعد از رحلت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ جمعآوري و به اين صورت مرتب شده است و دليل ميآورند تا زماني كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ در حال حيات بودهاند هر لحظه احتمال نزول سورهها و آيهها، داده ميشد زيرا قطع شدن وحي از زمان رحلت حضرت بوده است پس تا قبل از آن وحي هنوز قطع نشده است؛ لذا هر لحظه احتمال دارد كه از جانب خداوند متعال آيه يا سورههايي بر حضرت وحي شود، بنابراين طبيعي است پس از يأس و نااميد شدن از نزول قرآن، كه به پايان يافتن حيات پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ وابسته بود، سورههاي قرآن قابل نظم و ترتيب خواهد بود.
اين گروه دوم ميگويند: نظريه اول قابل قبول نيست زيرا وجود حافظ يا جامع قرآن در دوران حيات پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ دليل نميشود كه ميان سورهها ترتيبي وجود داشته باشد، زيرا اگر كسي هر آنچه از قرآن كه تا آن روز نازل شده را حفظ و ضبط كرده باشد حافظ و جامع قرآن خواهد بود؛ ممكن است آنها حافظ بودند ولي به همان صورت نازل شده، نه به ترتيب موجود الآن.[2]بر اين اساس بيشتر محققين و تاريخنويسان برآنند كه جمع و ترتيب سورهها پس از وفات پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ براي نخستين بار بر دست امير مؤمنان حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و سپس «زيد بن ثابت» و ديگر صحابه بزرگوار انجام گرفت. و در مجموع شايد بتوان گفت كه عمل جمعآوري قرآن، يك مسئله عقلي نيست تا قابل بحث و جدل باشد بلكه يك مسأله تاريخي است و با مراجعه به تاريخ ثابت ميشود كه جمعآوري قرآن پس از رحلت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ صورت گرفته است.[3]البتّه قابل ذكر است كه اين مسأله مهم است ولي اهميّت آن به اندازة تكميل سورهها و مستقل بودن هر سوره از سورة ديگر نيست كه موجب شد تا آيههاي هر سوره با آيههاي سورههاي ديگر اشتباه نشود، اين مهم در عهد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ صورت گرفت يعني تعيين حجم و مقدار سوره و تعداد و جايگاه آيات، توسط خود پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ و به اذن الهي ميباشد.
ترتيب سورهها در قرآن
ترتيب سورهها نميتواند به ترتيب نزول آنها باشد زيرا
اولاً: سورههاي مَدَني كه يقيناً پس از هجرت نازل شدهاند در اول قرآن و سورههاي مكي كه قبل از هجرت نازل شدهاند در آخر قرآن قرار گرفتهاند، درحالي كه اگر بخواهد به ترتيب نزول آنها باشد بايد سورههاي مكّي در ابتداء و سورههاي مدني در آخر قرار ميگيرند؛
ثانياً: در روايات آمده است كه اولين سوره نازل شده سوره «علق» و سپس «ن و القلم» «مزّمل» «مدثر» و… بوده است در حالي كه در قرآنهاي فعلي و موجود، اول سوره «حمد» و سپس سورة «بقره» و… آمده است، پس معلوم ميشود كه ترتيب موجود در قرآنها به ترتيب نزول سورهها نيست.[4]البتّه به دليل اينكه جمعآوري و ترتيب سورهها برخلاف ترتيب نزول آنها، اشكال و ايرادي را به دنبال نداشته، لذا مردم هم اعتراضي نكردند و الاّ اگر اين ترتيب و جمعآوري آنها به اصل آن ضربه وارد ميكرد، قطعاً مسلمانها و به خصوص اميرمومنان امام علي ـ عليه السّلام ـ اجازه چنين كاري را نميداد، بنابراين، ترتيب سورهها به اجتهاد و رأي صحابه بوده است وبه ترتيب نزول آنهاجمع آوري نشده است.
پس از رحلت رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ و پذيرفته نشدن مصحف امام علي ـ عليه السّلام ـ علاوه بر زيد بن ثابت، عده ديگري از بزرگان صحابه به جمعآوري قرآن پرداختند از جمله: عبدالله بن مسعود، اُبّي بن كعب، مقداد بن اسود، سالم مولي ابي حذيفه، معاذ بن جبل و ابوموسي اشعري، البتّه مي گويند: نخستين كسي كه سورههاي قرآن را مرتب كرد، سالم مولي ابي حذيفه بود.[5] ولي به هر حال ويژگي قرآن جمعآوري شده، كه قرآنهاي موجود نيز از همان ترتيب سورهها پيروي كرده است بدين بيان است:
1. اول سورة حمد كه به عنوان فاتحة الكتاب و اُمّ الكتاب معروف است.
2. «السَّبْع الطِّوال» يعني هفت سوره طولاني (بقره، آلعمران ، نّساء، مائدة، انعام، اعراف و انفال).
3. المئين، يعني: سورههايي كه حدود صد آيه دارند (مانند براءة، نحل، هود، يوسف، كهف، إسراء، انبياء، طه، مؤمنون، شعراء، صافات).
4. المثاني، يعني سورههايي كه تعداد آنها به صد آيه نميرسد ولي نسبت به سورههاي ديگر قرآن (به خصوص سورههايي طوال و المئين)، بسيار تلاوت ميشوند، كه تعداد آنها نزديك 20 سوره است.
5. اَلْحَواميم، سورههايي كه با لفظ «حم» شروع ميشوند و تعداد آنها 7 سوره است.
6. الممتحنات، كه تعدا آنها قريب به 20 سوره است.
7. المفَصّلات، كه از سوره «الرحمن» شروع ميشود تا آخر قرآن، يعني سورههايي كه آيههاي آنها كوتاه است و خود سوره و تعداد آيات او كم است و «بسم الله الرحمن الرحيم» زود به زود تكرار ميشود.
از اينرو ترتيب در مصحف عثماني، همان ترتيبي است كه در مصحف كنوني وجود دارد و با ترتيبي كه در مصحفهاي صحابه در آن وقت به كار برده شده بود، تطبيق ميكرد.[6]پس از آنكه معلوم گشت متن سورههاي قرآن توقيفي و توسط رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ سامان يافته و مرتب شده است، اينكه سورهها به سبك و شيوة كنوني را كار پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ دانسته و يا سليقه و اجتهاد صحابه بدانيم، ذرهاي از اهميت و ارزش والاي قرآن كريم نميكاهد، چرا كه احتمال دارد كساني هم كه ترتيب سورهها را به اجتهاد و سليقه اصحاب ميدانند، آن ترتيب را برگرفته از اين كلام حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ دانسته كه فرمودند: «به جاي تورات هفت سوره بزرگ قرآن، «سبع طوال» و به جاي انجيل «مثاني» (سورههايي كه بسيار خوانده ميشود يعني از هود تا نحل) و به جاي زبور «مئين» (سورههاي حدود صد آيه) را به من دادهاند و سورههاي مفصلات (سورههاي كوتاه كه مكرر با بسمالله از هم جدا ميشود)، را هم علاوه و اضافه بر کتاب هاي انبيا به من داده شده است و قرآن مهيمن است بر ساير كتب آسماني.[7]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. محمدهادي معرفت؛ تلخيص التمهيد ،ج 1.
2. محمدهادي معرفت؛ علوم قرآني .
3. سيد محمدباقر حكيم؛ علوم قرآني.
4. محمدباقر سعيدي روشن؛ علوم قرآن .
5. سيد ابوالقاسم خوئي؛ بيان در علوم وسائل كلي قرآن، ترجمة محمد صادق نجفي و هاشمزاده هريسي .
6. حبيبالله طاهري؛ درسهايي از علوم قرآني .
پي نوشت ها:
[1] . خوئي، سيد ابوالقاسم، بيان در علوم و مسايل كلي قرآن، ترجمة محمدصادق، نجفي و هاشمزاده هريسي، واحد خوي دانشگاه آزاد، چاپ پنجم، 1375، ج1، ص396.
[2] . معرفت، محمدهادي، علوم قرآني، قم، مؤسسه انتشاراتي التمهيد، چاپ اول، 1378، ص120.
[3] . معرفت، محمدهادي، تلخيص التمهيد، قم، مؤسسة النشر اسلامي، چاپ سوم، 1414 هـ ق، ج1، ص818.
[4] . طاهري، حبيبالله، درسهايي از علوم قرآني، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1377، ج1، ص295، (اقتباس).
[5] . معرفت، محمدهادي، علوم قرآني، قم، مؤسسه انتشاراتي تمهيد، چاپ اول، 1378، ص125.
[6] . معرفت، محمدهادي، تلخيص التمهيد، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، چاپ سوم، 1414 هـ ق، ج1، ص115 و 143 و 178.
[7] . سعيدي روشن، محمدباقر، علوم قرآن، قم، مؤسسه پژوهشي امام خميني، چاپ اول، 1377، ص154.