در پاسخ به پرسش، توجه به چند نكته لازم است:
1. مضمون آيهاي كه در پرسش مطرح شده است در دو جاي قرآن آمده است. يكي در سوره هود، آية 17 كه ميفرمايد: «…وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ؛ آيا آن كسي كه دليل آشكاري از پروردگار خويش دارد و به دنبال آن شاهدي از سوي او ميباشد و پيش از آن كتاب موسي (تورات كه براي يهود) پيشوا و رحمت بود ( كه تمام نشانههاي پيامبر اسلام در آن ذكر شده و به آمدن پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بشارت داد) آن (حق طلبان و حقيقتجويان) به او (كه داراي اين ويژگيهاست) ايمان ميآورند…؟»
همچنين سوره احقاف، آيه 12، به همين مضمون ميباشد و آيه چنين ميفرمايد: «كه از نشانههاي صدق نبوت پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ چند چيز است از جملة آنها، كتاب حضرت موسي (تورات) است كه براي يهود پيشوا و رحمت بوده است كه تمام نشانههاي پيامبر اسلام در آن ذكر شده و به آمدن پيامبر اسلام بشارت داده است.
2. واژه «امام» از ماده «امام» به معناي پيش و جلو روي است و در اصطلاح به معناي ملت، جهانيان، مقتداء، رئيس، پيش نماز، راه، مصلح و برپا دارنده يك چيز آمده است و همچنين به معناي پيامبر، خليفه، امير لشگر، راهنما، و… است.
در فرهنگ قرآن كريم، «امام» در مصداقهاي زير استعمال شده است، نخست در مورد امامان و پيشوايان معصوم كه وصي و جانشين پيامبر هستند و از طرف خداوند متعال به امامت منصوب شده باشند، چنان كه قرآن كريم ميفرمايد: «و جلعناهم ائمة يهدون بامرنا…؛[1] و آنها را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت ميكردند…» كه منظور از واژه «ائمه» به معناي پيشوا و جانشين معصوم ـ عليهم السّلام ـ ميباشد. گاهي واژه «امام» در مورد پيشوايان كفر و طاغوتها آمده است در آيه 12 سوره توبه مي خوانيم : « فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ…» يعني « با پيشوايان كفر پيکار کنيد چرا که انها پيماني ندارند.» و گاهي به معناي مروّجان و اشاعه دهندگان فرهنگ مبتذل و فاسد آمده كه آنها مردم را به سوي آتش جهنم در دنيا و آخرت سوق ميدهند، چنانكه ميفرمايد: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ؛[2]و ما آنها را پيشواياني كه دعوت به آتش (دوزخ) ميكنند قرار داديم.»[3] دعوت كنندگان به آتش جهنم در اثر انحرافات اخلاقي و اعتقادي، زمينه آلوده شدن انسانها به گناه و مفاسد را آماده ميكنند و خود جلودار و رهبر گناهكاران هستند.
گاهي «امام» به معناي خود قرآن آمده است.[4] و نيز «امام» به معناي كتابهاي آسماني پيامبران گذشته، مثل حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ آمده[5] و همچنين «امام» به معناي جلودار و پيشواي فكري و عقيدتي ملتها آمده است.[6]بنابراين، كتاب تورات براي ملت يهود و بنياسرائيل، امام و پيشوا بوده و امام و پيشواي مسلمانان و تمام انسان در حال حاضر قرآن كريم است و آيه 12، سوره احقاف نيز بر اثبات حقانيت قرآن و نفي تهمت مشركان مبني بر تكذيب قرآن تأكيد دارد و ميفرمايد: از نشانههاي صدق اين كتاب بزرگ (قرآن) اين است كه قبل از آن و كتاب حضرت موسي (تورات) در حالي كه پيشوا و امام مردم بود و رحمتي براي آنها بود، نازل گرديد. تورات در واقع خبر از اوصاف پيامبر بعد از خود داده است و قرآن بشارت و حقانيت تورات در مورد اسلام را تصديق ميكند و آيه مذكور اشاره دارد كه به قرآني ايمان بياوريد كه تصديق كنندة تورات است. بنابراين، دو كتاب قرآن و تورات هر دو پيشوا و امام امت اسلام و يهوديان هستند (گرچه با نزول قرآن و جهاني بودن آن، يهوديان مكلفند از قرآن پيروي كنند) و هيچ گاه تورات امام و پيشواي قرآن نيست، بلكه تصديق كنندة آن است. قرآن كريم بر اين نكته تآكيد دارد كه يهوديان نه تنها تورات را پيشوا قرار ندادند، بلكه آن را پشت سر انداختند؛ خداوند متعال ميفرمايد: «نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ كِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ؛[7] «جمعي از آنان كه داراي كتاب بودند كتاب خدا را پشت سر افكندند، گويي اصلاً از آن خبر ندارند.»[8]قرآن كريم در جاي ديگر ميفرمايد: «و (به خاطر بياور) هنگامي را كه خداوند از اهل كتاب پيمان گرفت كه حتماً آن را براي مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد، ولي آنها آن را پشت سر افكندند و به بهاي كمي مبادله كردند، چه بد متاعي خريدند.»[9]پس در دو آيه مذكور، از سير عملكرد يهود و اهل كتاب در پشت سرانداختن تورات سخن به ميان آمده و اين عمل يهوديان با امامت و پيشوا بودن تورات و قرآن كريم سازگار نيست؛ از آيات مذكور نيز برميآيد كه تورات تنها پيشوا و امام يهوديان بود كه آنها به آن خيانت كردند و آن را پشت سر انداختند و به آن پشت پا زدند.
پس قرآن كريم پيشوا و امام تمام مردم جهان است. «و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين»،[10] ما تو را جز براي رحمت جهانيان نفرستاديم». و باز قرآن كريم ميفرمايد: «آن هذا القرآن يقص علي بنياسراييل اكثر الذي هم فيه يختلفون»؛[11] اين قرآن اكثر چيزهايي را كه بنياسراييل در آن اختلاف دارند براي آنها بيان ميكند.» و در آية ديگري ميفرمايد: «آن هو الا ذكر للعالمين»؛[12] اين (قرآن) وسيله تذكر براي همه جهانيان است.
مهم تر اين كه خداوند متعال در آيه 48 سوره مائده , قرآن را علاوه بر مصدق بودن براي كتب قبلي , مهيمن بر آنها نيز مي داند: « وانزلنا اليک الکتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الکتاب و مهيمنا عليه » ميمن يعني مراقب و محافظي که سلطه و سيطره واشراف دارد بر چيز ديگر بنابر اين قرآن ماموم تورات يا …نيست ؛ بلکه چيره بر آنها ست . 7
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مرحوم طبرسي(ره)، مجمعالبيان، (بيروت، داراحياء التراث العربي) ج5، ص85.
2. شيخ طوسي(ره)، التبيان في تفسير القرآن، (قم مكتب الاعلام الاسلامي)، ج9، ص273.
3. سيدعلي اكبر قرشي، احسن الحديث، (تهران، واحد تحقيقات اسلامي بنياد بعثت، ج10، ص136ـ139.
4. ملافتح الله كاشاني، منهج الصادقين في الزام المخالفين، (تهران، كتابفروشي اسلاميه، ج8، ص314.
و…. تفسير نمونه ذيل آيات ذكر شده.
پي نوشت ها:
[1] . انبياء/ 73.
[2] . قصص/ 41.
[3] . ر.ك: تفسير نمونه، همان، ج16، ص85 ـ 93.
[4] . يس/ 12.
[5] . هود/ 17؛ احقاف/ 12.
[6] . اسراء/ 71.
[7] . بقره/ 101.
[8] . ر.ك: تفسير نمونه، همان، ج1، ص365ـ368.
[9] . آلعمران/187.
[10] . انبياء/ 107.
[11] . نمل/ 76.
[12] . ص/ 87.