بين سيره حكومتي امام زمان (ع) و پيامبر (ص)و ائمه (ع) فرقي وجود ندارد. احاديث بسياري دلالت ميكند كه سيره و رفتار مهدي (ع) همان سيره و رفتار جدش رسول خدا (ص) است. از باب نمونه به چند روايت اشاره ميكنيم:
پيامبر (ص)فرمود: فردي از اهل بيت من قيام ميكند و به سنت و روش من عمل مينمايد[1] و فرمود: قائم از فرزندان من، همنام و همكنيه من است، خُويش خُوي من و رفتارش رفتار من ميباشد. مردم را به طاعت و دين من وادار نمايد و به سوي قرآن دعوتشان ميكند.[2] همچنين يكي از دوستان امام صادق (ع)به نام عبداللهبن عطا ميگويد: از امام(ع) پرسيدم روش و سيره مهدي (ع) چگونه است؟ امام فرمود: همان كار و سيرهاي كه رسول خدا (ص)انجام داد او انجام ميدهد.
دسته اي از روايات نيز به تغييرات اساسي تاکيد دارند؛
1- امام صادق (ع)فرمود: «آنگاه اسلام را از نو بنا ميكند»[3].
2- ابوخديجه از امام صادق(ع)نقل کرده که حضرت مي فرمايد:هنگاميكه قائم ظهور كرد با امر جديدي خواهد آمد چنانچه رسول خدا (ع)در آغاز اسلام مردم را به امر جديد دعوت ميكرد.[4]3- امام صادق (ع) فرمود: هنگاميكه قائم ظهور كند با امر جديد و كتاب جديد و رفتار و قضاوت تازه ظهور ميكند كه بر عرب سخت است.[5]آيت الله ابراهيم اميني در تفسير اين روايات ميفرمايد: در زمان غيبت بدعت هايي در دين گذاشته ميشود و احكامي از قرآن و اسلام بر طبق ميل مردم تاويل و تفسير ميشود. بسياري از حدود و احكام چنان فراموش ميشود كه گويا اصلاً از اسلام نبوده است. وقتي مهدي (ع) ظهور كرد بدعتها را ابطال ميكند و احكام خدا را به همان جور كه صادر شده ظاهر مينمايد. حدود اسلامي را بدون سهلانگاري اجرا ميكند و معلوم است كه چنين برنامهاي كاملاً براي مردم تازگي دارد. مردمي كه اركان و اصول مسلم اسلام را رها كرده، به بعض ظواهر آن اكتفا نمودهاند، در بازار و كوچه و خيابان و خانه اثري از اسلامشان پيدا نيست، اخلاقيات و دستورات اجتماعي را اصلا از اسلام محسوب نميدارند. صفات زشت در نظرشان هيچ اهميت ندارد، محرمات الهي را با حيلههاي گوناگون جائز ميشمارند، از قرآن فقط به ظواهر قرائت اكتفا ميكنند . اگر امام زمان (ع) ظاهر شود و به آنان بگويد: شما از حقيقت و گوهر دين دور افتادهايد و آيات قرآن و احاديث پيغمبر(ص) را بر خلاف واقع تفسير و تاويل كردهايد، چرا حقيقت اسلام را رها كرده به ظواهرش قناعت كرديد؟ شما اعمال و رفتارتان را با دين تطبيق نكردهايد، بايد دستورات اخلاقي و اجتماعي اسلام را عمل كنيد و خلاف واجب را انجام دهيد و فلان بدعت را رها كنيد، چنين دين و برنامهاي برايشان تازگي داشته از آن وحشت ميكنند و اصلاً اسلامش نميدانند زيرا اسلام را جور ديگر تصور كرده بودند.
آيت الله ناصر مكارم شيرازي در اين رابطه ميفرمايد:
روشن است كه تازگي اين برنامهها و روشها و وراثتها نه به خاطر آن است كه مذهب جديدي با خود ميآورد بلكه آن چنان اسلام را از ميان انبوه خرافات و تحريف ها و تفسيرهاي نادرست و تلقيهاي غلط بيرون ميآورد كه بنايي كاملاً نو و جديد جلوه ميكند. يكي از رسالت هاي آن حضرت پيدايش اسلام از همين وصلهها و پيرايهها و به تعبير ديگر نوسازي و تجديد بناي كاخ شكوهمند آن است كه مجموعه اين نوسازي در عرصههاي مختلف اعتقادات، اخلاقيات، اجتماعيات و فرهنگ و سياست آن چنان زياد و دگرگون كننده است كه درپارهاي از روايات از آن به «دين جديد» يا «روش جديد» تعبير شده است. و داوري كردن او بر طبق قانون دادرسي محمد (ص)و داود(ع) و سليمان (ع) گويا اشاره به اين نكته لطيف است كه او هم از موازين ظاهري دادرسي اسلامي همچون اقرار و گواهي گواهان و مانند آن استفاده ميكندو هم از طريق رواني و علمي براي كشف مجرمان اصلي، آنچنان كه پارهاي از نمونههاي آن از عصر داود (ع) نقل شده است. به علاوه در عصر او به موازات پيشرفت علوم و دانشها و تكنيك ها و صنعت آن قدر وسايل كشف جرم تكامل مييابد كه كمتر مجرمي ميتواند ردپايي كه با آن شناخته شود از خود به جا نگذارد.
لذا آيه الله مكارم شيرازي براي تاكيد اين مطلب ميگويد:
براي چندمين بار تكرار ميكنم اين اشتباه است اگر ما تصور كنيم كه در عصر حكومت او همه اين مسايل از طريق اعجاز حل ميشود چرا كه اعجاز حكم يك استثناء را دارد و براي مواقع ضروري، و مخصوصاً اثبات حقانيت دعوت پيامبر (ص)است نه براي تنظيم زندگي روزمره و جريان عادي زندگي، كه هيچ پيامبري براي اين مقصد از معجزه استفاده نكرده است. بنابراين مسير حكومت جهاني او از همان نمونه است نه اعجاز!
بنابر اين به خاطر پيرايههايي كه در طول تاريخ توسط زمامداران نالايق و ديگران به اسلام بستهاند و بدعتها و تحريفات زيادي كه شده اگر امام(ع) حقيقت را آشكار كند مردم خيال ميكنند مكتب جديد، روش جديد و قضاوت جديدي غير از اسلام آورده است وگرنه سيره وروش حضرت مهدي (ع) درحکومت داري همان سيره و روش پيامبر (ص)و علي (ع) است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- انقلاب جهاني مهدي (ع)، نويسنده:آيت الله ناصر مكارم شيرازي، انتشارات هدف.
2- دادگستر جهان، نويسنده:آيت الله ابراهيم اميني،قم، انتشارات شفق.
3- حضرت مهدي (ع) فروغ تابان ولايت، نويسنده:محمد محمدي اشتهاردي، انتشارات مسجد مقدس جمكران.
4- امام زمان (ع) ، نويسنده:آيت صافي گلپايگاني.
پي نوشت ها:
[1]-محمد باقرمجلسي، بحار الانوار ج 51 ص 82.
[2]-شيخ حر عاملي، اثبات الهداه، ج 7، ص 52.
[3]-محمد باقر مجلسي،همان، ج 52، ص 352.
[4]-شيخ حر عاملي، همان، ج 7، ص 110.
[5]-شيخ حر عاملي، همان، ج 7، 83.