سير زندگى فقهى – فرهنگى، ملا احمد نراقى (3)
نام او احمد و ملقب به «فاضل نراقى» بود. در شعر و ادبيات فارسى به «صفايى» تخلص مىكرد.
سير زندگى فقهى – فرهنگى، ملا احمد نراقى (3)
بخش سوم: القاب و تاليفات مرحوم نراقى
1. القاب ملااحمد نراقى
القاب و عناوين ايشان در كتابهاى مختلف و اسانيد متعدد به شرح زير هست:
نام او احمد و ملقب به «فاضل نراقى» بود. در شعر و ادبيات فارسى به «صفايى» تخلص مىكرد.
الف) سيدمحمد شفيع جاپلقى از شاگردان مبرز ايشان در «الروضة البهية» وى را اين چنين توصيف مىنمايد:
«ملا احمد از فاضل و محققان دقيق و متبحر بودند» و از او با عنوان «استاد» ياد مىنماند (55) ;
ب) صاحب «طرائف المقال» از او با لقب «فاضل دقيق معاصر» نام مىبرد (56) ;
ج) صاحب وسيلة النجاة مرحوم علامه مامقانى از او به نام «فاضل محقق» ياد مىكند (57) ;
د) مرحوم مراغى از او با لقب «فاضل محقق يا فاضل معاصر» نام مىبرد (58) ;
ه) صاحب جواهر كه خدايش رحمت كند از ملامهدى و ملا احمد با عنوان «فاضل نراقيان» تعبير مىنمايد (59) ;
و) علامه طباطبايى صاحب تفسير ممتاز الميزان از ملا مهدى و ملا احمد با لقب «نراقيان» ياد مىكند (60) .
2. تصنيفات و تاليفات ملا احمد نراقى
ملااحمد نراقى علاوه بر تسلط در علوم متداوله معقول و منقول و فقه و حديث تبحرى خاص، در فن شعر و شاعرى، ذوق ادبى، فنون هندسى، رصد نجومى و ساير علوم غريبه داشتند. از ابتكارات و شاخصههاى درجات علمى ايشان اين است كه در اكثر موضوعات فقهى، اصولى، رياضى، نجومى، شعر و شاعرى و تاليفات منحصر به فرد و گاه بى نظير كه مسبوق به نوشتههاى ديگر علماى فن هم نيست، دارا هستند. و لذا ما در اين مختصر برآنيم تا نگاشتهها، تاليفات و رسالات ايشان را در اين پژوهش به پژوهندگان معرفى نماييم.
شايان توجه است كه قبل از شمارش كتابها و رسالات ايشان، توجه خوانندگان را به عبارتى از علامه «حسن حسنزاده آملى» در زمينه تاليفات ايشان و نحوه تصنيف آنها جلب نمايم:
علامه حسن زاده در مقدمهاى كه بر «انيس الموحدين» ملا مهدى نراقى نگاشتهاند، چنين مىنويسند: «عمده تحصيلات فاضل نراقى يعنى ملااحمد در نزد پدرش ملامهدى نراقى بوده است و برخى از تاليفات ملااحمد به مضمون «الولد سرابيه» به اقتضاى پدرش ملامهدى نراقى است. مثلا پدر در فقه «معتمد» مىنويسد و پسر «مستند» . پدر «تجريد الاصول» در علم اصول مىنويسد و پسر شرح مبسوطى برآن در هفت مجلد مىنويسد. پدر در علم اخلاق «جامع السعادات» به عربى مىنويسد، و پسر «معراج السعادة» ترجمه آن به فارسى با بعضى اضافات (زيادات) . پدر ديوان اشعار به نام «طاير قدسى» دارد و پسر به نام «طاقديس» . پدر «مشكلات العلوم» مىنويسد و پسر «خزائن» و آن را تابع «مشكلات» قرار داده است. به بيانى كه در اول «خزائن» ذكر كرده است اين دو كتاب «مشكلات و خزائن» هر يك چون كشكول علامه شيخ بهائى، سفينهاى حامل مثقلات از مطالب متنوعه و امتعه ممتعه در هر باباند. «مشكلات» امتن از «خزائن» و «خزائن» املح از آن است» (61) .
تاليفات و تصنيفات و رسالات متعددى از ملااحمد نراقى به يادگار مانده است كه بعضى از آنها بارها با چاپ مجدد در اختيار علاقهمندان به علم و دانش قرار گرفته است. ايشان تاليفات و آثار زيادى نگاشتهاند كه براساس دستخط ملااحمد كه حسن نراقى يكى از نوادگان ايشان آنها را در مقدمه كتاب طاقديس، آوردهاست، 18 جلد تا سال 1228 ه.ق شمردهاند.
اما با استقرايى كه در كتابهاى متعدد رجالى و علمى علماى بزرگ و مورخان شهير از جمله آغابزرگ تهرانى در «الذريعه» ، محمدعلى مدرسى در «ريحانة الادب» ميرزا محمدعلى معلم حبيبآبادى در «مكارم الآثار» ، علامه محمدباقر موسوى خوانسارى در «روضات الجنات» و سيدمحسن امين در «اعيان الشيعه» انجام گرفت، كليه مصنفات و رسالات و ساير نگاشتههاى ايشان بالغ بر 35 اثر در موضوعات گوناگون در قالب 49 مجلد بررسى شدهاست كه در ذيل با شرح مختصرى ارائه مىگردند.
تذكار :
پژوهنده براى تسهيل در دسترسى به اسامى و موضوعات اين كتابها و تاليفات، آنان را در موضوعات مربوط به آنها تقسيم بندى نمودهاست:
الف) اصول:
1. «عين الاصول» ;
2. «تنقيح الاصول فى شرح تجريد الاصول» (متن از پدر و شرح آن به قلم پسر شكل گرفته است كه كليه مسايل اصولى را در بردارد. 7 جلد است و در سال 1222ه.ق، پايان پذيرفت) ;
3. «مناهج الاحكام يا مناهج الاصول» 2 جلد، در سال 1224ه.ق تمام شد;
4. «مفتاح الاحكام فى اصول الفقه» 1228 خاتمه يافت (62) مشتمل بر سه بخش است: الف) ادله احكام، ب) مقدمات استخراج احكام، ج) راهكارهاى تعارض احكام) ;
5. «مفتاح الاصول» (63) ;
6. «رسالة فى الاجتماع الامر و النهى» (ظاهرا ايشان قائل به عدم اجتماع بود. در اين رساله، از زاويه اصولى به اين نتيجه مىرسد كه امكان پيدايش چنين تناقضى وجود ندارد. (64) ) ;
ب) فقه و قواعد فقهى:
1. «مستند الشيعه فى احكام الشريعة» ، اولين كتاب فقهى است كه در سال 1234ه.ق آن را به نگارش در آورد. اين اثر، كتابى است استدلالى و يك فقه گسترده و مبسوطى است در 7 جلد كه ملااحمد آن را ده سال قبل از وفاتش به اتمام رسانده است;
2. «عوائد الايام من امهات ادلة الاحكام» ;
3. «هداية الشيعه» ;
4. «مناسك حج» (فارسى است و در زمينه اسرار و حكمتباطنى و آداب ادعيه و زيارات نگارش يافته كه در سال 1231 نوشته شد (65) ;
5. «اسرار الحج» (در 1331 چاپ شد) (66) ;
6. «تذكرة الاحباب» رساله عملى فارسى است (67) ;
7. «اساس الاحكام فى تنقيح عمدة المسائل الاصول بالاحكام» ، (شرح شرايع الاسلام محقق حلى است و در 1277ه.ق تاليف شد) (68) .
ج) اخلاق و عقايد:
1. معراج السعاده;
2. وسيلة النجاة، 2 جلد;
3. سيف الامة و برهان الملة;
4. جامع المواعظ (69) .
د) شعر و ادبيات فارسى:
1. مثنوى مشهور طاقديس;
2. ديوان غزليات نراقى (گردآورنده خانم اختر نراقى) ;
3. منظومه فارسى ديگرى به نام «چهار صفر» (70) ;
4. ديوان شعر كبير فارسى ديوان صفايى (71) ;
5 . الخزائن: كشكولى است از تاريخ، تفسير، نجوم، هندسه، جبر، شعر، حكايات، تمثيلات و مطايبات و چيستانها كه به زبان فارسى و عربى به رشته تحرير در آمده است.
ه) علوم غريبه و رياضيات:
1. شرح محصل الهيئة (شرح از پسر و متن از پدر) ;
2. شرح رسالهاى در حساب (72) ;
3. حاشيه بر «اكرثاوذوسيوس» .
و) رسالات و متفرقات:
1. رسالة الاجازات (شامل اجازات مشايخ ملااحمد و همين طور اجازتى است كه او به شاگردان خود داده كه ظاهرا مشتمل بر بيست اجازه نامه است كه نزد آقاى حسن نراقى، از احفاد ايشان، موجود است;
2. رسالة فى منجزات المريض (73) ;
3. شرح حديث جسد الميت و انه لا تبلى الا طينة (74) ;
4. القضاء الشهادات (75) ;
5 . كتاب فى تفسير (76) ;
6. مشكلات العلوم (ظاهرا اين كتاب غير از «مشكلات العلوم» پدرش است (77) ;
7. الرسالة العمليه (78) ;
8 . الاطعمه و الاشربه (79) ;
9. الرسائل و المسائل (80) (پاسخ به سؤالاتى است كه در عصر خويش مطرح بوده است) .
10. خلافة المسائل (81) (رسالهاى عمليه در ابواب طهارت و صلاة است. سال 1227 نوشته شد) (82) .
لازم است در باره بعضى از كتابها و نگاشتههاى ايشان توضيحاتى مختصر ارائه شود:
عوائد الايام :
موضوع عوائد الايام، در فقه و قواعد فقهى است كه در قالب 88 عائده گنجانده شدهاست. اين كتاب از جاىگاه والا و ارزشمندى برخوردار است. چه اينكه نظريات و انديشههاى نوگرايانه و تفكرات جديد و متناسب با زمان را در اين كتاب پيش مىكشد. نراقى با روشى نوين اين كتاب سامان داده و تنسيق نموده و آن را به شكل عائده عائده تبويب نموده است.
بسيارى از تفكرات نو جويانه و مترقى نراقى را مىتوان در اين كتاب يافت و به عظمت و ژرفاى علمى مؤلف آن پىبرد. او از سويى سعى داشت تا ضمن بيان مباحث فقهى و اصولى، طرحى نو در جهتگيرى به سوى واقعيات زندگى و حتى مسائل سياسى و حكومتى در اندازد، و از سوى ديگر، پژوهش در مباحث لغو و زايد كه جز اتلاف عمر و سرگرمى غير معقولانه نتيجهاى بر آن مترتب نيست، با زبان دل نشين شعر و در قالب جملات ادبى با كمال جسارت به تمسخر گيرد، و به گونهاى مسالمتآميز با شكلى طنزآميز بر آن بتازد. نمونه اين سخن، مثنوى طاقديس است كه نشاندهنده دل دردمند و فكر آزرده او از واقعيات سياسى – اجتماعى و كشاندن وى به تدوين فقهى پويا و متحرك در عصر خويش است.
امتيازات عوائد الايام :
1. آخرين يافتههاى فقهى و بيان افكار جديد را در خود نهفته دارد;
2. در برگيرنده موضوعات مبتكرانهاى است كه در تاليفات سابق يافت نمىشود;
3. نوآورى در طرح و بيان مسائل و ارائه شكل جديد استنباط احكام فرعى مورد نياز فقيهان;
4. استدراج مباحث مورد نياز نسلهاى پسين و پيشين و مطابق عناصر زمان و مكان در اعصار مختلف.
آنگونه كه ملااحمد در مقدمه اين كتاب مىآورد، اين كتاب را براى تجديد حافظه و تبيين خاطرات به منظور يادداشتيافتههاى خود، در طى زمان عمرش تحرير نموده است و لذا به همين دليل آن را «عوايد الايام» نام گذارده است. آنچه آشكارا خودنمايى مىكند، اين است كه اين كتاب را به تفاريق و در طول ساليان دراز تحقيق و تدريس نگاشته است (اگر چه در اجازهاى براى برادر همنام پدرش، مهدى نراقى در سال 1228 از اين كتاب نيز نام برده است) .
در اين اثر، براى اولين بار، نظريه ولايت فقيه به صورت منظم و انسجام يافته و مفصل و مستقل در ضمن يك «عائده» جداگانه مطرح مىشود و با برشمارى 19 روايت، حدود و اختيارات و وظايف حاكم اسلامى در زمان غيبت امام عصر (عج) را استنباط و استخراج مىنمايد.
معراج السعادة :
در ميان كتابهاى اخلاقى – تربيتى نامى آشنا دارد كه ساليان درازى است در حوزههاى علميه و ديگر محافل علمى – مذهبى، تدريس و مورد استقبال دانش دوستان و تربيتيافتهگان اين مكتب قرار گرفته است. معراج السعاده در واقع ترجمه و برگردان فارسى «جامع السعادت» ملامهدى نراقى است كه به درخواست «فتحعلى شاه» پادشاه قاجار صورت پذيرفته; البته با اصلاحات و افزودههايى و در سال 1226 تاليف گرديد.
سيف الامة و برهان الملة :
اين كتاب به فارسى نگاشته شده كه به خط خود ملااحمد نراقى نيز تدوين گرديد. سيفالامه، در اثبات خاتميت دين اسلام و ارائه براهين عقلى و نقلى نوشته شدهاست. اين كتاب در پاسخ به دفع شبهات و تشكيكهايى است كه از طرف يك مبلغ مسيحى انگليسى به نام «هنرى مارتين» كه به ظاهر به دين اسلام گرويده بود و در ايران به «پادرى» (83) معروف شد، و خود را «يوسف» نام نهاد. «پادرى» توانستبا لباس مبدل روحانى چند سالى را در محضر درس ملاعلى نورى متوفاى 1220ه.ق شركت نمايد و بعد از مدتى كه اصول كلى و مختصرى از فرامين اسلام را فراگرفتشبهات و تشكيكهايى برآن وارد ساخت كه مؤلف «قصص العلماء» معاصر نراقى چنين مىگويد: «ملا احمد براى تدوين كتاب سيف الامه ده نفر از علما يهود را نزد خود طلبيد و از كتابخانه ملا موشه يهودى» كتب بسيارى در لغت توريه و غير آن جمع كرده و مدتى با يهود گفتوگو داشت» (84) .
ملااحمد نراقى ده تن از خاخامهاى كاشان را دعوت كرد و به پايمردى آنان تعدادى از عبارات عهد عتيق و آثار مذهب يهود را به فارسى برگرداند و نام رساله را «سيف الامه» گذاشت و ضمن آن دعاوى «مارتين» را رد كرد (85) .
ايشان كه خواهان پاسخ آنها نموده بود، با اجوبه متقن و مستدل نراقى مواجه شد و عقب نشينى نمود. لذا اين اجوبه و پاسخها و دلايل ديگرى براى اثبات احكام اسلام جمعآورى شد كه به نام «سيف الامه و برهان المله» نام گذارى گرديد و در سال 1233ه.ق به اتمام رسيد. «سيف الامه» از بهترين و كم نظيرترين كتابهايى به شمار مىآيد كه در اين زمينه نگارش يافته است.
ادامه دارد …
پىنوشتها:
55. جاپلقى، سيدمحمدشفيع، الروضة البهية فى الاجازات الشفيعيه، ص 16.
56. طرائف المقال، ج 3، ص 53 و 369.
57. مامقانى، وسيلة النجاة، ج 3، ص 8- 107.
58. مراغى، عناوين الاصول، ص 93، 105 و 313.
59. نجفى، محمدحسن، جواهرالكلام، ج 6، ص 302.
60. نراقى، مهدى، انيس الموحدين، بىجا (انتشارات الزهراء 1363)مقدمه علامه حسنزاده، ص 14 (به نقل از آن) .
61. همان، ص 15.
62. لباب الالقاب، ملاحبيبالله كاشانى، ص 6- 95.
63. به نقل از مقدمه معراج السعاده، ص 24.
64. الذريعه شيخ آغابزرگ تهرانى، ج 11، ص 12 و 57; و مقدمه معراج السعاده، ص 23.
65. مقدمه معراج السعاده، ص 25; براساس دستخط ملا احمد، لباب الالقاب، كاشانى، ص 6- 95.
66. مقدمه معراج السعاده، ص 23.
67. لباب الالقاب، كاشانى، ص 195; تاريخ كاشانى، ص 282; مكارم الآثار ميرزا محمدعلى حبيبآبادى، ج 4، ص 1236; مقدمه عوائد، ص 1415; و مقدمه معراج، ص 25.
68. تاريخ كاشانى، ص 283; لباب الالقاب، كاشانى، ص6- 95; ديدار با ابرار مهدى نراقى، عبدالرحيم باذرى; ص 2- 91.
69. لباب الالقاب، كاشانى، ص 195; تاريخ كاشان، ص 282; مكارم الآثار حبيبآبادى، ج 4، ص 1236; و مقدمه معراج السعاده، ص 25; و مقدمه خزائن، ص 15.
70. مقدمه مستند الشيعه، ج 1، ص 22.
71. روضات الجنات، علامه خوانسارى، ج 1، ص 96; الذريعه شيخ آغابزرگ، ص 612; ريحانة الادب، ج 6، ص 161.
72. مقدمه مستند الشيعه، ص 22; و مقدمه معراج السعاده، ص 24.
73. مقدمه معراج السعاده، ص 24، محمد نقدى.
74. الذريعه آغابزرگ، ج 13، ص 195 و 679; مقدمه معراج السعاده، محمد نقدى، ص 24; و مقدمه عوائد، ص 14- 15.
75. الذريعه آغابزرگ، ج 17، ص 140 و 732; مقدمه معراج السعاده، محمد نقدى، ص 24; مقدمه عوائد، ص 14- 15.
76. اعيان الشيعه، سيدمحسن امين، ج 10، ص 184; مقدمه معراج، ص 25; مقدمه عوائد، ص 14- 15.
77. الذريعه آغابزرگ، ج 21، ص 66; اعيان الشيعه، سيدمحسن امين، ج 13، ص 184; الروضات الجنات، علامه خوانسارى، ج 1، ص 95; مقدمه عوائد، ص 14- 15; مقدمه معراج السعاده، ص 24.
78. الذريعه، شيخ آغابزرگ، ج 11، ص 212; الكرام البررة، ص 117; و اعيان الشيعه، سيدمحسن امين، ج 13، ص 184; و مقدمه معراج السعاده، ص 23.
79. اعيان الشيعه، سيدمحسن امين، ج 10، ص 184; مقدمه معراج السعاده، ص 25.
80. مقدمه عوائد، ص 14- 15; مقدمهمعراج السعاده، ص 25.
81. مقدمه عوائد، ص 14- 15; مقدمه معراج السعاده، ص 25.
82. مدرسى، محمدعلى، ريحانة الادب، ج 6، ص 1603; كاشانى، ملاحبيبالله، لباب الالقاب، ص 6- 95; معلم حبيبآبادى، مكارم الاثار، ج 4، ص 1236; نراقى، حسن، تاريخ كاشان، ص 3- 282; اباذرى، عبدالرحيم، ديدار با ابرار، مهدى نراقى، ص 2- 91; تهرانى، شيخآغابزرگ، الذريعه، ج 17، ص 140 و ج 11، ص 212; ج 13، ص 195و 679; خوانسارى، محمدباقر، الروضات الجنات، ج 1، ص 6- 95; امين، سيدمحسن، اعيان الشيعه، ج 10، ص 184; نراقى، احمد، معراج السعاده، ص 5- 23; عوائد الايام، ص 14- 15; موسوى، سيدكاظم، نشر دانش، سال 74، شماره 3، ص 4.
83. Paderi.
84. تنكابنى، ميرزا محمد، قصص العلماء، ص 129.
85. آلگار، پرفسور حامد، نقش روحانيت پيش رو در جنبش مشروطيت، (تهران: انتشارات توس، 1359) ص 164.
منبع: www.naraqi.com