خانه » همه » مذهبی » سینما، ابزاری برای تبلیغ شیطان گرایی

سینما، ابزاری برای تبلیغ شیطان گرایی

سینما، ابزاری برای تبلیغ شیطان گرایی

بی گمان یکی از تاثیر گذارترین ابزارها برای نفوذ در افکار، رسانه های دیداری – شنیداری است که از آن به سینما نام می-بریم. می توان گفت که از میان هنرها سینما در مخاطب شناسی خود موفق ترین بوده است چرا که سینما منطبق با سیستم ادراکی انسان عمل می کند ؛ یعنی نوعی همخوانی با سیستمی که انسان بر اساس آن خلقت یافته است، دارد. به دلیل همین تاثیر گذاری است که یهود بر رسانه های جهان سیطره پیدا کرده و افکار یهودی منحرف

00e651f0 9c67 4181 bf03 5bb36fd121a4 - سینما، ابزاری برای تبلیغ شیطان گرایی

0025400 - سینما، ابزاری برای تبلیغ شیطان گرایی
سینما، ابزاری برای تبلیغ شیطان گرایی

 

نويسنده:حمید عابدی
منبع اختصاصی:راسخون

 

00254001 - سینما، ابزاری برای تبلیغ شیطان گرایی

چکیده
 

بی گمان یکی از تاثیر گذارترین ابزارها برای نفوذ در افکار، رسانه های دیداری – شنیداری است که از آن به سینما نام می-بریم. می توان گفت که از میان هنرها سینما در مخاطب شناسی خود موفق ترین بوده است چرا که سینما منطبق با سیستم ادراکی انسان عمل می کند ؛ یعنی نوعی همخوانی با سیستمی که انسان بر اساس آن خلقت یافته است، دارد. به دلیل همین تاثیر گذاری است که یهود بر رسانه های جهان سیطره پیدا کرده و افکار یهودی منحرف را به اندیشه مردم تزریق می کند. در فیلم های امروزی شیطان بنابر تفکر یهودی، قدرتمند و مستقل از خدا نمایان شده است که این تفکر مقدمه ای برای گرایش به شیطان است . در فیلم های امروزی شیطان با نماد هایی همچون کلاغ سیاه، سگ سیاه، بز و صلیب وارونه و ستاره های پنج و شش پر خود را به نمایش می گذارد و اعدادی همچون 666 منسوب به شیطان است. در فیلم ها شیطان یا قدرتمند بروز می کند یا به اندیشه ی خدا و قدرت او توجهی نمی شود و در این نوع فیلم ها شیطان احتیاج وافری به کالبد انسانی دارد . در سینمای امروز شیطان نام ها و القاب گوناگونی دارد از جمله : شیطان، الهه سیاه، ابلیسک، وحش، دجال و پسر شیطان، لوسیفر و … که به وفور در فیلم ها به آنها بر می خوریم . از جمله فیلم های شیطانی می توان این موارد را نام برد : کودک رزماری، طالع نحس، دروازه نهم، پسر جهنمی، کنستانتین و گابریل .
کلید واژه : سینمای شیطانی، فیلم های شیطانی، نام های شیطانی در فیلم ها، اسطوره شیطان در سینما

مقدمه
 

بی گمان یکی از تاثیر گذارترین ابزارها برای نفوذ در افکار، رسانه های دیداری – شنیداری است که از آن به سینما نام می بریم . عنصر اصلی سینما تصویر است که جایگاه ویژه ای در سیستم فکری و روانی انسان دارد. از دیدگاه روانشناسان هر تصویر معادل هزار کلمه است در حالی که نیم کره راست مغز انسان را مخاطب قرار می دهد و نیم کره راست محل ضبط، ثبت و دریافت اطلاعات شهودی است. اگر ما پنج حس خود را پنج دروازه روح بدانیم، برای ارتباط با پدیده های پیرامون خود در هر شبانه روز 79 درصد اطلاعات را از چشم یعنی از طریق تصویر به دست می آوریم این در حالی است که کنش انسانی محصول دریافت های شهودی است تا دریافت های عقلانی. دریافت های عقلانی در قلمرو چون و چرا و نقد قرار می گیرند، اما دریافت های شهودی این گونه نیستند چرا که در حیطه علم حضوری اند و علم حضوری کمتر مورد چون و چرا و نقد قرار می گیرد . پس هنگامی که مکانیزم دریافت انسان، تصویر محور است، طبعاً سینما در مقایسه با سایر رسانه ها موفق تر عمل می کند. می توان گفت که از میان هنرها سینما در مخاطب شناسی خود موفق ترین بوده است. چرا که سینما منطبق با سیستم ادراکی انسان عمل می کند ؛ یعنی نوعی همخوانی با سیستمی که انسان بر اساس آن خلقت یافته است، دارد. به همین علت است که گرایش و تأثیر پذیری بالایی را نسبت به فیلم های سینمایی در سراسر جهان شاهدیم. در اصل سینما فصل مشترک انسان ها را در نظر می گیرد . فصل مشترکی که در دریافت ادراکی آنها یک سیستم واحد دارد و براساس آن سیستم واحد عمل می کنند و همه اینها نشان دهنده قدرت تصویر است. شاید یکی از دلایل این قدرت این باشد که سینما و تصویر این توانایی را در ذات خودش دارد. این مسأله به سینما برنمی گردد چرا که سینما تنها توانسته مکانیزم ادراک انسان معاصر را کشف کند. پس بهتر است پدیده سینما را یکی از خلاقیت های انسان معاصر در جهت دستیابی به قدرتی تازه بد انیم. خلاقیت انسان معاصری که توانسته این سینما را چنان برنامه ریزی کند که مطابق سیستم کنش ادراکی انسان باشد. وقتی در سال 1890 سینما اختراع شد، بسیاری آن را جدی نگرفتند . اولین فیلمی که در منظر عمومی به نمایش درآمد با نمایش ورود قطار به ایستگاه، مردم را با تصور اینکه قطار از روی آنها رد خواهد شد با وحشت از سالن سینما فراری داد .در آغاز سینما کاملاً تفننی تلقی می شد. با آمدن ژرژ ملییس فرانسوی که شعبده باز نیز بود تخیل وارد سینما شد او به نوعی بنیانگذار خیال سینمایی بود . آرام آرام در دهه 20 و 30 سینما تولدی دوباره می یابد و در اینجاست که می توان قدرت تسلط بر افکار عمومی را دید. بنیان غرب در فضای دموکراسی بر تحت الشعاع قرار دادن افکار عمومی است و در واقع فضای دموکراسی، فضای زیست بوم جمعی و ابزاری در راستای سلطه به افکار عمومی است، در این میان، سینما تأثیرگذارترین بوده زیرا که اولاً سیستم ادراکی انسان را به بهترین نحو تحت تأثیر قرار می دهد و دوم اینکه انسانها یک ذهن قصه پذیر دارند. یکی از عللی که در فرایند یادگیری کودکان از قصه بیشترین استفاده را می کنند، این است که قصه مفاهیم را جزیی می کند و فضا را از آن کلیات تجریدی خارج می کند. همه ما در دوران کودکی حس خیال پروری بسیار گسترده ای داشته ایم. اکنون در بزرگسالی با پدیده قدرتمندی روبرو می شویم که نه تنها این حس را ارضا می کند بلکه افقهای جدیدی را هم تعریف می کند و با نوستالوژی دوران کودکی ما گره می خورد. مضاف بر اینکه عنصر روایت باعث تمرکز در موضوع نیز می شود . در حالی که سخن گفتن یک طرفه و یا پرداخت مفاهیم تدریجی سبب می شود که شما عملاً از آن سیستم ادراکی متمرکز فاصله بگیرید، از همین طریق سینما خیلی سریع به یک عامل قدرتمند تبدیل شد.(1) و صهیونیست ها اولین کسانی بودند که از این سیستم قدرتمند برای القای تفکر خود به جهانیان به کمک اسطوره سازی در سینما، استفاده کردند.
نفوذ همه جانبه ی صهیونیسم یهودی بر رسانه ها
به دلیل همین اهمیت فراوان سینما و تلوزیون در دوره ی معاصر بود که صهیونیست ها اصلی ترین شرکت های فیلم سازی را در آمریکا پدید آوردند، سپس هالیوود را به عنوان پایتخت سینمای جهان معرفی کردند و با سرمایه گزاری گسترده ای، یهودیان سینما گر فعال را از سراسر جهان به هالیوود آوردند و اسطوره ها را وارد دنیای سینما کردند . با بررسی اسطوره های قدیم و جدید صهیونیستی می توان اسطوره های سینمای هالیوود و سینمای غرب را شناخت، زیرا به گفته کارشناسان حدود نود درصد هالیوود یهودی صهیونیستی است . اخيراً فهرست 28 صفحه‌اي از 1500 يهودي شاغل در هاليوود اعم از بازيگر، كارگران، تهيه كننده و … منتشر شده است كه شامل بسياري از مشاهير سينما مي‌شود و به اعتراف تهيه‌كنندگان آن هنوز كامل نيست و بسيارند يهوديان گمنامي كه در هاليوود مشغول به كار هستند. ذکر نام تمامی آنها در این مقاله مناسب نیست به همین جهت به ذکر نام مشهورترین و مهمترین آنان اکتفا میکنیم : از ميان تهيه‌كنندگان يهودي هاليوود : آدولف زوكر، ساموئل زنتسر، جوئل سيلور و رابرت مردوخ از شهرت بيشتري برخوردارند در فهرست كارگردانان يهودي با اسامي مشهورتري مواجه مي‌شويم كه برخي از آنها تهيه كنندة آثار خود نيز محسوب مي‌شون ؛ اريك فون اشتروهايم، ژوزف فون اشترنبرگ، ارنست لوبيچ، استنلي كوبريك، ماكس افولس، ديويد كروننبرگ، فريتس لانگ، ويليام شاتنر، رومن پولانسكي، سيدني لوست و . . . فهرست بازيكنان يهودي هاليوود آنچنان طولاني و مفصل است كه جز انتخاب اسامي مشهور، گريزي نيست. اسامي تعدادي از بازيگران مرد يهودي اين چنين است ؛ جري لوئيس، جک لمون، داگلاس فيربنكس، كرك داگلاس، مايكل داگلاس، هريسون فورد، ريچارد گر، داستين هافمن، رابرت رد فورد، رابرت دويزو، پيتر لوري، جان گارفيلد، جرج سيگال، پل نيومن، الي والاش، چارلز برانسون، ارنست بورگنابن، هورست بوخهلست، ژان گلود ون دام(فرانکي)، تلي ساوالاس، لي‌كاب، جان استيوارت و . . . و در فهرست بازيگران زن يهودي نيز اسامي آشنا فراوانند از جمله؛ ميشل افايفر، ريتا هايورث، سيلويا سيدني، سارا برنارد، هدي لامار، اليزابت تيلور، مريلين مونرو، لورن باكال، آن نيكرافت و …(2)یهودیان هالیوود خصوصا تهیه کنندگان و پشتیبانان مالی اصلی، کاملا به لابی های مختلف صهیونیستی و اسرائیلی وابسته هستند . نمونه ی کاملا واضح آن رابرت مردوخ ( روپرت مرداک ) یهودی استرالیایی الاصل است که در انگلیس و آمریکا و استرالیا نفوذ بسیار گسترده ای دارد . وی صاحب چندین کمپانی معظم رسانه ای انتشاراتی و فیلم سازی است . مهمترین دارایی رسانه ای مرداک، شرکت عظیم نیوز کرپوریشن است . این ابر شرکت فقط در سال 1996 حدود ده میلیارد دلار سود کرد . در حال حاضر این شرکت بیش از 130 روزنامه را در جهان تحت سلطه دارد و شرکت فیلم سازی فاکس قرن بیستم که تسلط او را بر هالیوود هموار می کند، شبکه ی تلوزیونی – ماهواره ای فاکس و فاکس نیوز که نزدیک به سیاست های نومحافظه کاران صهیونیست آمریکایی است، نیوز کروپ در انگلستان، شبکه ی تلوزیونی اسکای و سه روزنامه ی کثیر الانتشار تایمز و ساندی تایمز و سان را در اختیار دارد و رقیب بسیار قدرتمند تلوزیون بی بی سی محسوب می شود . به طور کلی نیوز کروپ به تنهایی حدود یک چهارم کل رسانه های شنیداری و دیداری و چاپی جهان را تحت تملک خود دارد .

یکی دیگر از معروف ترین صهیونیست های پر نفوذ هالیوود، استیون اسپیلبرگ است که پس از ساخت فیلم هایی با حمایت دولت نژاد پرست صهیونیست مانند فهرست شیندلر و تصاحب جوایز فراوانی که صهیونیست ها به دلیل مظلوم نمایی فراوان اسپیلبرگ از یهودیان در جریان جنگ جهانی دوم، در این فیلم سه ساعته، به او دادند، توانست شرکت بزرگ دریم ورکز را تاسیس کند .
 

این شرکت تا سال 2006 حدود 80 فیلم و انیمیشن تولید کرده است . انیمیشن شاهزاده مصر و فرار جوجه ای دو نمونه از آنها هستند که با قرائت های صهیونیستی داستان زندگی حضرت موسی علیه السلام، داستان خروج بنی اسرایل از ستم فرعونیان، مظلومیت یهود، جنگ جهانی دوم و زندان های مخوف آلمان ها را به تصویر کشیده اند . اسپیلبرگ روابط بسیار گرمی هم با سران اسرائیل دارد . اینها تنها دو تن از قدرتمندان یهودی هالیوود هستند که در تفکرات صهیونیستی غوطه ور بوده و عوامل و افراد زیادی را به دنبال خود می کشند. با توجه به اینکه شیطان گرایی ریشه در گروه های مخفی یهودی ( فراماسون ) و عرفان یهودی ( کابالا ) دارد می توان قدرت عظیم تبلیغی در اختیار شیطان گرایان را حدس زد.

اسطوره¬ی شیطان قدرتمند، مقدمه¬ای بر گرایش به شیطان
 

فیلم هایی که در هالیوود درباره شیطان ساخته می شوند چند گروهند : در برخی فیلم ها چون هری پاتر و ارباب حلقه ها قدرت بسیاری به شیطان می دهند گرچه سخنی از خدا به میان نمی آید، گروهی از فیلم ها مانند جن گیر و طالع نحس در کنار شیطان از مسیح نیز یاد می کنند ولی بزرگ نمایی و هراس از قدرت شیطان در این آثار موج می زند، برخی از این آثار شیطان را در کنار خدا به تصویر می کشند، برخی دیگر شیطان را قدرتمند تر از خدا به صحنه ی سینما می آورند مانند فیلم های طالع نحس و کنستانتین.تمام این فیلم ها بذر ترس از قدرت شیطان را در درون آدمیان می کارند. ترس از قدرت شیطان مقدمه ی تسلیم شدن در برابر او و ناامیدی از رحمت الهی و گرایش به سمت ابلیس و پرستش اوست. هرکه از شیطان یا هر موجود دیگری بترسد، در حقیقت به نوعی در برابر قدرت او تسلیم شده و بنده ی او گشته است .(3) امروزه اومانیسم نژاد پرست یهودی، خود را صاحب و خدای قدرتمند جهان فرومایه به شمار آورده و به یاری رسانه ها، پیام های شیطانی و شوم را در دنیا گسترانیده است. هالیوود پیام آور دنیا خواهانی شده است که برای حفظ قدرت خویش، معنا گرایی پس از مدرنیته را هم به انحراف کشانده اند و با گسترش عرفان تقلب و متافیزیک وارونه می کوشند جلوی رشد اسلام ناب را بگیرند .

نمادهای شیطانی در فیلم های هالیوودی
 

به کار بردن ژانر وحشت و حادثه ای در فیلم هایی که درباره ی شیطان ساخته شده، بسیار مهم است و استفاده از رنگ های سیاه، قرمز، زرد و گاهی آبی آسمانی در فضاهای شیطانی به همراه غبار و گرفتگی، از جایگاه ویژه ای برخوردار است . حیوان هایی چون عقرب، مار، اژدهای بالدار و شاخدار، خفاش، سگ تیره، عنکبوت، شغال، کلاغ و بز و بافومت نمادهای شیطان و یارانش به شمار می آید. نشانه هایی چون صلیب وارونه، هلال برعکس، ستون مخروطی ابلیسک، ستاره پنج پر و شش پر در میان دایره ای با حروف عبری یا به صورت تنها، صورتک های شیطانی، جمجمه و استخوان و اسکلت بدون گوشت، شمشیر خون آلود و مثلث و دایره های ناقص و دارای مرکزی واحد از مهمترین نمادهای شیطانی هستند که در جای خود نشانه ی شیطانند . عددهای 666، 3، 6 و 13 را برخی فیلم ها اعدادی شوم می پندارند . خشونت، خون آشامی، جادوگری، پیش گویی، وحشت، نومیدی، تاریکی و سیاهی از ویژگی های اصلی روایت های شیطان پرستان هستند که همراه با موسیقی های شیطانی، قدرت شیطان را نشان می دهند و روح ناآگاه مخاطب را به تسلیم و فروتنی در برابر شیطان فرا می خوانند و بیشتر با تحریک حس شهوت، خشونت و درندگی، سبب به هم ریختن تعادل عقلی مخاطب می شوند و توان اندیشیدن را از او می گیرند و بر وی اثر می گذارند .

ویژگی های شیطان در فیلم های صهیونیستی
 

در بسیاری از فیلم هایی که دارای درون مایه مذهبی هستند نوعی اهریمن شریر یا تجسم شخصیت شیطانی اش یا شیطان پرستی، نمود برجسته ای دارد . به دلیل نفوذ بسیار یهودیان دنیاپرست بر هالیوود و مسحیت پولسی، ویژگی های شیطان در سینما بیشتر صهیونیستی است در اینجا به برخی از تصویر های شیطان در سینمای غرب اشاره می کنیم : در این فیلم ها به اندیشه ی خدا و قدرت او یا توجه نمی شود یا خدایی نا توان و بازنشسته ( دئیستی(4 ) به تصویر در می آید. انسان، هماورد اصلی شیطان، با تکیه بر داشته های خود و مستقل از خداست. برای نمونه در فیلم هری پاتر، جادوگری شیطانی با فردی برگزیده از پسران هاگوارتز به نام هری در می افتد. همین ماجرا در فیلم های کنستانتین و طالع نحس و ارباب حلقه ها و پسر جهنمی و ماتریکس هم دیده می شود. این به دلیل ضعف اندیشه ی خدا باوری در میان یهودیان و مسیحیان است که حتی در پویا نمایی شاهزاده مصر که داستان زندگی حضرت موسی علیه السلام است دیده می شود . قدرت ویژه شیطان در تمام این فیلم ها به چشم می آید حتی در فیلمی چون امگا کد 2 یا مگیدو که صهیونیست های مسیحی آنرا ساخته اند و در پایان آن مسیح با معجزه به عمر شیطان و یارانش خاتمه می دهد، قدرت بسیاری برای شیطان به تصویر در آمده است. گاهی در سینما شیطان را مثبت هم نشان داده اند برای نمونه در کمیک استریپ شیطان کوچولو، شیطان کوچک دوست داشتنی قرمز رنگ و دم داری، مردم شهر را نجات می دهد. یا در فیلم پسر جهنمی اوست که منجی جهان است. جبر گرایی و تقدیر از پیش نوشته شده برای انسان ها و ناتوانی و تنهایی انسان در رویارویی با شیطان، در سه گانه ماتریکس به گونه ای آشکار بیان شده است. در تاریخ فلسفه غرب هم شاهد ظهور مکتب دئیسم هستیم که می گوید : خدا انسان را آفرید و او را رها کرد. تاثیر این مکتب در این فیلم ها هویداست .نیاز بسیار شیطان به کالبدی انسانی برای حلول در آن و ادامه حضور در میان آدمیان در فیلم های جن گیر و هری پاتر و مومیایی و پایان دوران به خوبی آشکار است. به راستی اگر شیطان آنقدر قدرتمند است که در برابر خدا می ایستد پس چرا به کالبدی انسانی نیاز مند است ؟ همراهی با خرافه و جادو و نوعی معنویت گرایی دروغین نیز در این فیلم ها دیده می شود. یهودیان می کوشند جریان معنویت گرایی را با تبلیغات رسانه ای در دست بگیرند و به این ترتیب، این دریچه آزادی بشر از بند مکتب های مادی را هم ببندند یا به سمت ظلمات آلوده کننده ی شیطانی بگشایند. با این نگرش است که فیلمی چون هری پاتر، با حمایت افراد سرشناس صهیونیست هالیوود، چون اسپیلبرگ و شرکت یهودی – صهیونیستی سازنده فیلم، یعنی برادران وارنر ساخته می شود و در تبلیغات این کارخانه ی اسطوره سازی جای ویژه ای باز می کند تا کودکان معصوم، جادو را بپذیردند و جادوگران را دوست داشته باشند. همچنین فیلم ویژه ای چون ماتریکس را شرکت یهودی – صهیونیستی برادران وارنر با تهیه کنندگی یک یهودی دیگر به نام جوئل سیلور می سازند و پناهگاه انسان را پس از نقد تکنولوژی، شهر صهیون و بودیسم یهودی مآب معرفی می کند. همراهی با اساطیر شرک آمیز عصر یونان و روم ( فرهنگ هلنیستی ) و مصر باستان در بیشتر نمادها و نام ها و شخصیت ها و مکان های فیلم های آمریکایی و اروپایی وجود دارد. برای نمونه در فیلم هری پاتر، هنلیسم و در فیلم مومیایی، شرک مصر قدیم به تصویر کشیده شده است . کسانی که برای احیای فرهنگ مشرکانه ی یونان و روم و مصر باستان، هزینه های گزافی برای فیلم هایی چون تروا و اسکندر و آشیل میپردازند، می کوشند الگویی به غیر از الگوهای خدایی به انسان عرضه کنند. شیطان پرستی در بسیاری از فیلم ها افزون بر ماهیت دینی، جنبه ی سیاسی هم دارد. برای نمونه در فیلم پسر جهنمی بر اساس همکاری نازی ها و ایرانیان، اهریمن های فرعی و اصلی پدید می آیند. در برخی فیلم های قدیمی، چون جنگ ستارگان، شوروی قطب شر به شمار می آید، ولی در بیشتر فیلم های جدید، اسلام سیاسی به ویژه مذهب شیعه را قلب شیطان می نامند. در فیلم مردی که فردا را دید بر اساس پیش گویی های نوستر آداموس، امام زمان علیه السلام ( نعوذ بالله ) سلطان تروریسم و وحشت نامیده می شود و با بیشرمی سه بار به ایشان شیطان می گویند . در یکی از بخش های انیماتریکس ( پویا نمایی ماتریکس ) دقیقا با زوم کردن بر نقشه ی کره ی زمین، شهری خشک را در صحرای حجاز به تصویر می کشند که شیطان های ربوتیک در آن گرد آمده اند. این شهر، مکه یا مدینه است که شهر ربات های شیطانی معرفی می شود . در بخش دیگری از این پویانمایی چند قسمتی، با به تصویر کشیدن دقیق هلال شیعی و محل ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام روی نقشه ای در سازمان ملل و کشتن خرمگسی شوم و جغدوار که در این مسیر حرکت می کند و پاک کردن آلودگی های وجود او دشمنی خود را با تشیع نشان می دهند . در یکی دیگر از پویانمای نه گانه ماتریکس به شکلی نمادین فرماندهی ربات های شیطانی با شمشیر آخته، سوار بر اسب سپیدی در حال حرکت است که در ادامه ی فیلم شکست می خورد و کشته می شود . در فیلم جنگ ستارگان بخش بازگشت امپراتور نیز لباس جنگ جویان شیطانی مانند عرب های مسلمان است . این اندیشه در فیلم ارباب آرزو ها نیز بیان می شود که محل تاخت و تاز شیطان، ایران باستان بوده است و شیطان از طریق مجسمه ی خدای باستانی ایرانی به آمریکا منتقل می شود . به یقین صهیونیسم با ایران باستان مشکلی ندارد و میترائیسم و دیگر مکتبهای شرک آمیز ایران باستان را در فیلم هایش ترویج می کند. مشکل راهبردی صهیونیست ها با ایرانی است که ام القرای جهان اسلام است. برای نمونه در فیلم جن گیر به طور کامل منظورشان را به این صورت بیان می کنند که شیطان از منطقه نینوا یا همان کربلا به آمریکا می رود و در آنجا فجایعی به بار می آورد که کشیش های جن گیر باید آن را حل و فصل کنند . در این فیلم ها شیطانی را به تصویر می کشند که از شرق بر می خیزد و به کشورهای غربی به ویژه آمریکا حمله می کنند و سر انجام با کیاست و درایت آمریکایی ها به ویژه دانشمندان یهودی موفق می شوند شیطان را شکست و سرزمین موعود را نجات دهند . بیشتر این فیلم ها معجونی از موضوع هایی چون آخر الزمان یهود و مسیحیت یهودی و صهیونیسم مسیحی است و به مطالب سفر دانیال از کتاب های عهد عتیق و مکاشفات یوحنا از اسفار عهد جدید تکیه دارد. مطالب این کتاب هم حالتی رویایی دارد و تفسیر و تاویل پذیر است و هم تصویر پردازی بر اساس داستان های آن نوگرایانه و بدیع می باشد. در فیلم های ارباب حلقه ها و ماتریکس و امگا کد 2 این نمادهای کتاب مقدس به تصویر کشیده شده است : دریاچه ی آتش، چاه هزار ساله ی شیطان، جهنم آتشین، اژدهای بالدار، بزی با شاخ های بلند، شهر محبوب خدا، سوار سپید پوش سوار بر اسب در دشت وسیع و … چون تصویر واحدی از شیطان در اسطوره های اروپاییان و عهد جدید و قدیم وجود ندارد در فیلم های گوناگون، شیطان به صورت شبه انسان، جانور، نیمه انسان و اشیای عجیب دیگر تصویر شده است . برای نمونه شیطان در فیلم های آه خدایا ! تو شیطانی، ساحرگان ایستویک، قلب فرشته، وکیل مدافع شیطان، پایان دوران و مسحور شده به شکل انسان و در فیلم های افسانه، امگا کد 2، مهیای جهنم و نابودگر جهنم به صورت حیوان و جانور و در فیلم های مومیایی، هری پاتر، جن گیر، طالع نحس و مرد عنکبوتی به صورت نیمه انسان یا روحی در کالبد انسان به نمایش در آمده است. در سه گانه ارباب حلقه ها، سایرون که شیطان اصلی است به شکل چشمی در بالای ستون سنگی ابلیسک در کنار دوزخ و دریاچه ی آتش به تصویر کشیده شده است. در سه گانه ی ماتریکس هم خدای شریر کامپیوتری، به صورت مدارهای الکتریکی به تصویر کشیده می شود .

چهره ها و نام های گوناگون شیطان در سینما
 

شیطان هم نام عام و هم نام خاص است و میان اهل کتاب به معنای دشمن و ترجمه ی لفظ یونانی آن دیابولس است که به معنای سخن چین است و از لفظ یونانی دیابولو به معنای تهمت زننده و پنهان کننده گرفته شده است . در زبان عربی نیز از لفظ شطن گرفته شده و به معنای خبیث و متمرد و بازگشته از راه حق است . در کتاب مقدس آن را ابدون و اپلیون یعنی هلاک کننده، فرشته جهنم، بعلزبول به معنای خدای فرار، بعلزبوب به معنای مدفوع، بلعیال، رئیس این جهان، رئیس دیو ها، خدای این جهان، ابلیس، قاتل، پدر دروغ گویان، اهریمن و اژدها، مار قدیم، دشمن و شیر غران هم گویند . البته اژدها در فرهنگ چینی نماد خوبی و نیکی است . در انگلیسی اویل به معنای چیز بسیار بد است و گاهی بر شیطان یا یاران او اطلاق می شود . و دویل به معنای شیطان به کار می رود که در زبان یونانی به معنای متهم کننده و شاکی است .شیطان را الهه ی سیاه هم گفته اند و اهریمن که در آیین زرتشت، مظهر شر و نا خوشی و پلیدی است و مونستر به معنای هیولای بزرگ می تواند بر شیطان و یارانش اطلاق شود. متون یهودی، گمانه زنی هایی راجع به فرشته ی شر به نام بیلیارد دارند که به عنوان آخرین دشمن خدا ایفای نقش می کند . همچنین کلمه دیمن که در افسانه های یونان به معنای خدای با قدرت و روح شریر جنی و شیطان به کار می رفته در برخی متون و فیلم های غربی به جای شیطان و یارانش به کار می رود . مثلا در فیلم طالع نحس، نام کودکی که فرزند شیطان ورئیس شیطان پرستان است و عدد 666 بر سر او حک شده، دیمین است . در سنت مسیحی – یهودی به موجودات معنوی و روحانی که در مخالفت و شورش علیه خدا و آسیب رساندن به انسان ها مانند شیطان هستند، دیمن گفته می شود . نماد ابلیسک که همان سر ستون های سنگی مخروطی شکل خورشید پرستان است، از لفظ ابلیس گرفته شده است. امروزه این نماد به وفور در کشورهای غربی مورد استفاده قرار می گیرد و فیلم هایی مانند طالع نحس ( انتهای فیلم در قبرستان ) استفاده می شود . در سه گانه ی ارباب حلقه ها نیز، سایرون که محور نیرو های شیطانی است به صورت چشمی درخشان بر فراز نماد ابلیسک به تصویر در آمده است .علاوه بر اینها در کتاب مقدس به شیطان، وحش یا جانور عجیبی که از چاه بی انتها بیرون خواهد آمد اطلاق شده است . البته وحش در کتاب مقدس به دو جانور عجیب هم اطلاق شده که متابعان اژدها ( شیطان ) هستند و مردم را به تبعیت از دستورات شیطانی فرا می خوانند. یکی از آنها هفت سر دارد و ده شاخ و روی هر شاخ او یک تاج است و روی هر سر او نام کفر آمیزی نوشته شده است، این جانور شبیه پلنگ است با پاهایی مثل خرس و دهانی چون شیر که اژدها تمام قدرتش را به او می دهد و تمام مردم دنیا به جز دین داران ( مسیحی ) او را پرستش می کنند ! این جانور از در یا بالا می آید . جانور دوم که از زمین بالا می آید دو شاخ مثل قوچ دارد. او صدای وحشتناکی چون اژدها دارد و از آسمان، آتش به زمین می آورد و مردم دنیا را به تبعیت از جانور اول و درست کردن مجسمه ای از او و پرستش وی وادار می کند. به علاوه این موجود همه را مجبور می کند که علامت مخصوص جانور را بر روی دست راست یا پیشانی خود بگذارند و بدون داشتن عدد 666 نمیتوان شغلی به دست آورد یا چیزی خرید.(5) مفسران مسیحی در تفسیر این دو جانور و منظور از آنها در مکاشفات یوحنا اختلاف نظر دارند ولی در دنیای هنر و سینما این تصویر سازی ها دست مایه ی آثار گوناگونی در باره شیطان شده است زیرا جذابیت دیداری و هیجان بسیاری دارد. برای نمونه در فیلم امگا کد 2، شیطان به شکل اژدهایی بالدار با دو شاخ قوچ مانند در پایان فیلم از بدن تسخیر شده ای بیرون می آید و خود را به چهره ی واقعی می نمایاند یا در فیلم پسر جهنمی موجود شیطانی ستاره ی فیلم با رنگ قرمز خود یادآور دوزخ است و در صحنه ای دو شاخ قوچ مانندش رشد میکند که او با شکستن آنها شرارت را از وجود خود دور می سازد. موجود دیگری که در بسیاری از فیلم های هالیوود وجود دارد دجال است. در روایت های مسیحی دجال را ضد مسیح یا مسیح دروغین دانسته اند که دروغگوست و اتحاد ناسوت و لاهوتی عیسی در یک بدن را نفی و به جسمانی بودن خدا خدشه وارد می کند. در روایت های اسلامی دجال، صیغه ی مبالغه از ریشه دجل است که به معنای بسیار فریب کار و کذاب است و پیش از ظهور امام زمان علیه السلام می آید و خلق را فریب می دهد و مردم بر گردش جمع می شوند. در کتابهای عهد عتیق که برای یهودیان است، واژه دجال نیامده ولی برخی مفسران کتاب مقدس از برخی مفاد سفر دانیال در عهد عتیق پی به دجال برده اند، در جایی دانیال نبی علیه السلام در رؤیایی چهار جانور را می بیند که چهارمی بسیار هولناک است و قربانیان خود را با دندان های بزرگ و آهنینش پاره و بقیه را زیر پا له می کند . این هیولا ده شاخ دارد که وقتی دانیال به شاخ هایش می نگرد، یک شاخ کوچک تر از میان آنها می روید و سه شاخ را از میان می برد. این شاخ جدید چشمانی چون چشم انسان دارد و مغرورانه سخن می گوید و با وجود ازلی، مخالفت می کند ولی سرانجام جانور چهارم نیز کشته می شود و بدنش در آتش می سوزد.(6) منظور از چهار جانور، چهار سلسله ی پادشاهی است که ده شاخ جانور چهارم نماد ده حاکم آن پادشاه هستند. در آخر پادشاهی دیگر به قدرت می رسد که به سه پادشاه پیشین فرق دارد و بر ضد خدا سخن می گوید. برخی از مفسران این پادشاه دیگر را دجال نامیده اند که به گفته سفر دانیال از بین می رود سپس قوم خدا ( یهود ) حاکم می شوند. در جای دیگری دانیال در رؤیا می بیند که در کنار رودخانه ی اولای در شهر شوش در سلطنت عیلام، قوچی با دو شاخ بلند به همه طرف شاخ می زند و هیچ جانداری نمی تواند در برابرش بایستد سپس بز نری از غرب ظاهر می شود و قوچ را نابود می کند این بز شاخی بلند در وسط چشمانش دارد که بزرگ می شود ناگاه شاخ می شکند و چهار شاخ در چهار جهت در می آید از یکی از این شاخ ها شاخ کوچکی در می آید و به سمت سرزمین اسرائیل رشد می کند و قوی می شود به گونه ای که در برابر نیروهای آسمانی می ایستد و برخی ستارگان را به زمین می ریزد و عدالت و حقیقت را لگدکوب می کند تا اینکه پس از 1150 روز دوباره خانه ی خدا احیا می شود.(7) به گفته ی تورات آن قوچ دو شاخ نماد پادشاهی ماد و پارس است که بز نماد پادشاهی یونان به رهبری اسکندر آن را نابود می کند سپس امپراتوری یونان چهار تکه می شود و هنگامی که ستم آنها از حد بگذرد پادشاه دیگری به قدرت می رسد که بسیار ستمکار و مکار است و در برابر قوم خدا ( یهود ) و سرور سروران می ایستد و سرانجام نابود می شود ولی نه با قدرت بشری. به گفته مفسران آن پادشاه دیگر، دجال است . این مکاشفات سبب آفرینش آثار زیبایی در هالیوود شده و مخاطبان بسیاری را هم جذب کرده است. در پایان فیلم پسر جهنمی، شیطان را می بینیم که شبیه شاخ های بسیار بزرگ و پیچیده ی بز است و پسر مو قرمز دوزخی او را نابود می کند. البته خود این پسر دوزخی قرار بود کلید قدرت شیطان در دنیا باشد که به واسطه ی عشق، راه ورود شیطان به دنیا را می بندد. در این فیلم موجود های شیطانی و یارانش، آلمانی های نازی هستند که موجود های عجیب و شروری را به نام سموئل از دل مجسمه ای از ایران باستان بیرون می کشند تا راه را برای تسلط شیطان اصلی هموار کنند. در فیلم طالع نحس نیز فرازهایی از کتاب دانیال و مکاشفات آخر الزمانی یوحنا خوانده می شود سپس مبارزه با شیطان آغاز می گردد البته در قسمت پنجم این فیلم برای یافتن ابزاری برای مبارزه با شیطان باید به اورشلیم ( بیت المقدس ) رفت. بخشی از هزینه های قسمت دوم و سوم این فیلم را دولت اسرائیل پرداخته است. به باور برخی مفسران در باب یازدهم کتاب دانیال نیز سخن از دجالی به میان آمده که پادشاه سوریه و از نژاد یهود است.(8) لوسیفر واژه ای است که در زبان انگلیسی و فیلم های هالیوود بارها برای شیطان به کار رفته است. لوسیفر به معنای شیطان و پسر شیطان است. این واژه در اصل نام ستاره ی صبح یا همان زهره یا ناهید یا ونوس است. ونوس به معنای الهه ی عشق و زیبایی زن نیز آمده است. در آیین های گوناگون باستانی، ستارگان و سیاره ها را خدایانی می دانستند که می توانند روی مردم زمین اثر بگذارند به همین دلیل در جادوگری و رمالی و طالع بینی و تنجیم، به نقش و تاثیر سیاره ها و ستارگان توجه فراوانی داشتند. در منظر اسلام ستارگان و سیاره ها آثاری دارند ولی در نقش الهه ای مستقل از خدا و فراتر از خواست الهی هیچ اثری ندارند. نقش ستاره جنبه ی ویژه ای از هنر باستانی و فرهنگ های گوناگون به شمار می آید و جزو نمادها و نشانه های خدایان است. ایشنار، الهه ی بین النهرینی که او را با سیاره ی ونوس یکی دانسته اند به صورت ستاره هشت پر نشان داده می شد و اشاره به الوهیت داشت.
لوسیفر به معنای آورنده نور است. در یونانی ( Lux ) به معنای نور و دارای درخشش و ( Ferre ) به معنای آورنده است. اشعیا، آن را برای پادشاه بابل به کار برد و گفت که او ستاره ای است که از آسمان افتاده است. بعدها قدیس جروم و دیگر نیاکان کلیسا از این عنوان اشعیای نبی بهره مند شدند و لوسیفر را یکی از نام های شیطان دانستند. به نظر آنها شیطان پیش از آنکه به سبب غرورش از آسمان اخراج شود، نامش لوسیفر بود. تروتولین و اوریژن، لوسیفر را با شیطان یک شخص می دانند ولی دردایره المعارف دین، لوسیفر بزرگترین پسر شیطان معرفی می شود.(9) لوسیفر در روایت های مسیحی، همان عزازیل است که میگویند از مشرق به سرزمین های مسیحی رفته است. عزازیل در اصل واژه ای عبرانی است. لوسیفر در افسانه های یونان تیتان فرزند پاتیتوس است که در برابر اقتدار زاوش ( زئوس ) رئیس خدایان یونان شورید و آتش را به انسان هدیه داد و به همین دلیل یکی از نماد های مهم شیطان پرستان آتش است. در نسخه لاتین کتاب مقدس، لوسیفر کاربرد های دیگری نیز داشته است : توصیف گر ستاره صبح، نور صبح(10) و صورتهای فلکی منطقه ی البروج(11) حضرت عیسی بن مریم هم بدین نام خوانده شده(12) و پادشاه بابل را نیز چنین ندا کرده اند.(13) در عبادت های شیطان گرایان از همسر لوسیفر هم نام برده شده است که تصویر آن در بالای محراب یا پشت آن هست و به آن الهه ی جابر یا بوفومت می گویند. نام همسر لوسیفر را نیز الهه ی زمین نهاده اند که زنی زیباست. او در دستی سر بریده ی مردی و در دست دیگر مشعلی روشن دارد. از سر بریده شده قطره های خون بر لباس سفیدش می چکد و صورت خندانش حالتی گنگ دارد. بز بافومت هم یکی از نمادهای اصلی شیطان پرستان و کابالیست ها و فراماسون ها است که بدین صورت نقاشی می شود : بزی به صورت چهار زانو روی کره ی زمین نشسته که شاخ های بلندی دارد و بین شاخ هایش شعله ای فروزان است و پنج ضلعی پنتاگرام بر پیشانی او نقش بسته است. در فرهنگ یهودی از اهریمن شب به نام لیلیث یاد شده که احتمالا نامش از دیو بابلی لیلیت گرفته شده است. در نظر یهود او همسر نخست حضرت آدم بود که چون حاضر به پذیرش برتری شوهرش نشد حوا جای او را گرفت. خداوند تمام فرزندان لیلیث را نابود کرد، از این رو او به فرزندان آدم حسد می ورزد و هر گاه بتواند آنها را نابود می کند. در ادبیات کابالایی وی نماد شهوت جسمی و وسوسه های جنسی است. البته در سینمای غرب، شیطان به صورت مرد به تصویر در می آید، به جز در موارد نادر مثل فیلم مسحور شده که شیطان به شکل آشکارا یک زن است. معمولا دیوهای زن روح های پلیدی هستند که هم آغوش مردان می شوند. در فیلم دروازه نهم شیطان زن است ولی باز هم بیشتر منتقدان آن را با یکی از همان روح های بد جنس مؤنث اشتباه گرفته اند . (14)

فیلم های تبلیغی شیطان گرایی
 

بررسی و حتی نام بردن تمامی فیلم هایی که در آن اشاراتی به بحث شیطان گرایی شده ازحوصله ی این مقاله خارج است به همین منظور ما فقط به نام بردن فیلم های مهم و معروفی که به این موضوع پرداخته اند اکتفا میکنیم و بررسی بیشتر را به عهده ی خواننده می گزاریم.

کودک رزماری
 

این فیلم در تاریخ 12 ژوئن 1968 به روی پرده رفت یعنی همان زمانی که زمزه های شیطان گرایی ( که در سال 1966 رسما تاسیس شده بود ) به گوش می خورد و سال های اوج جنبش های دانشجویی بود. کارگردانی و نویسندگی این فیلم را کارگردان یهودی معروف رومن پلونسکی بر عهده داشت که آن را از روی رمان لرا لوین ساخت. این فیلم 136 دقیقه ای که به زبان انگلیسی و محصول کشور آمریکا است به دست کمپانی ویلیام کاستل تهیه شده است. در این فیلم خانم میا فارو در نقش رزماری و جان کاساوتز در نقش شوهر رزماری بازی می کنند. داستان فیلم از این قرار است که رزماری وشوهرش به آپارتمان جدیدی می روند و بدون اینکه بدانند، همسایه ی یک عده شیطان پرست می شوند در این میان همسایه ها به شوهر رزماری پیشنهاد می کنند که همسرش را در اختیار شیطان بگذارد و در عوض آن به مقام و ثروت برسد، شوهر رزماری هم که خیلی جاه طلب است قبول می کند و در اثر این ارتباط رزماری باردار می شود و بعد از اینکه متوجه می شود بچه اش از شیطان است می خواهد او را از بین ببرد که همسایه ها از این کار جلو گیری کرده و او را دلداری می دهند و در صحنه آخر فیلم رزماری با یک چاقو وارد سالنی می شود که همسایه ها در آنجا به خاطر تولد بچه جشن گرفته اند.

در این سالن که تقریبا از تمامی نژاد ها یک نفر وجود دارد ( مثلا سیاه، آسیایی، اروپایی، آمریکایی ) یک گهواره سیاه رنگی است که یک صلیب وارونه روی آن آویزان است و بعد از کلنجارهای رزماری با خود و دیگران وقتی به گهواره می رسد و صورت بچه ای راکه تماشاگر اصلا نمی بیند، می بیند لبخند رضایت بر لبانش نقش بسته و به تولد پسر شیطان راضی میشود و فیلم هم به پایان می رسد.
 

طالع نحس
 

این فیلم در چهار قسمت ساخته و قسمت اول آن هم بازسازی شده است. که قسمت اول تا سوم وبازسازیرا کمپانی فاکس تهیه کرده و قسمت آخر را کمپانی فیلم اف ان ام تهیه کرده است.
قسمت اول در 25 ژوئن 1976 به کارگردانی ریچارد دونر و نوشته دیوید سلتزر به نمایش گذاشته شد. این فیلم 111 دقیقه بوده و در کشورهای آمریکا و انگلستان به سه زبان انگلیسی، لاتین و ایتالیایی ساخته شده است. و هاروی استفنز در نقش دیمین بازی میکند. در این قسمت فرزند یکی از سیاسیون آمریکا در حین زایمان می میرد و یک کشیش فرزندی را به جای فرزندشان به آنها می دهد. بعدا معلوم می شود که او فرزند شیطان بوده است. در حین این قسمت آن فرزند مادر خود را کشته و هر کس که می فهمد که او فرزند شیطان است به طرز عجیبی با نیرو های طبیعی کشته می شود و وقتی پدرش می فهمد پسرش غیر طبیعی است می خواهد او را به دستور یک کشیش و به طریقه خاصی بکشد که به دست پلیس کشته می شود ودر سکانس آخر پسرک دست در دست رئیس جمهور آمریکاست و می رود.
قسمت دوم در 9 ژوئن 1978 به کارگردانی دن تایلر و نوشته دیوید سلتزر به مدت 107 دقیقه به نمایش گذاشته شد. این فیلم در کشور آمریکا و به زبان انگلیسی توسط کمپانی فاکس ساخته شد. ودر آن جاناتان اسکات تایلر در نقش دیمین بازی می کند. در این قسمت فرزند شیطان که به عنوان فرزند خوانده رئیس جمهور آمریکا است بزرگ شده و برای آموزش هم به ارتش می رود و در آنجا دوستانش به او کمک می کنند، بعد از اینکه مادر و برادرش می فهمند که او غیر طبیعی است، به طرز عجیبی کشته می شوند و در طول فیلم هم یاران دیمین تلاش می کنند که او در آینده قدرت مالی و سیاسی بزرگی را در دست داشته باشد به همین منظور پولدارانی از خانواده او کشته شده و دیمین وارث آنها می شود.
قسمت سوم که فینال هم نام گزاری شده در 28 مارس 1981 اکران شد به کارگردانی گراهام باکر و نویسندگی آندریو بیرکین، در حالی که 108 دقیقه زمان داشت. این فیلم در کشور های آمریکا و انگلستان به زبان انگلیسی ساخته شده است. و سام نیل در نقش دیمین بازی میکند. در ادامه قسمت قبلی دیمین بزرگ شده و صاحب شرکت و اموال بسیاری است و اکنون به دنبال قدرت می رود و هنوز هم نیرو های شیطانی به او کمک می کنند و طرفداران بسیاری که همان شیطان پرستان هستند، از او حمایت می کنند. در حین فیلم از اوشلیم خنجرهایی که فقط با آنان می شود دیمین را کشت پیدا می شود و به دست کشیشان می رسد، در همان زمان هاست که مسیح در قالب فرزندی به دنیا می آید وقتی دیمین متوجه می شود به دوستانش دستور می دهد تمام فرزندانی که در آن شب به دنیا آمده اند را بکشند ودر آخر فیلم زنی که با دیمین دوست بوده و فرزندش هم طرفدار دیمین است به وسیله کشیش آگاه می شود و دیمین را با آخرین خنجر میکشد و دیمین در برابر مسیح جان می دهد .
قسمت چهارم که بیداری نامیده شده در 20 می 1991 به نمایش گذاشته شد در حالی که جرج مونتس آنرا کارگردانی کرده و هاروی برن هارد فیلمنامه را نوشته بود. این فیلم در کشور آمریکا و به زبان انگلیسی به مدت 97 دقیقه پخش شد. داستان تقریبا مانند قسمت اول است، خانواده پولدار و سیاسی که فرزندی ندارند به کلیسایی رفته و فرزند دختری را قبول می کنند که در طول فیلم متوجه می شوند که او غیر طبیعی است و اواخر فیلم مادر دختر به کمک دکتری که معلوم می شود از شیطان پرستان است بچه دار می شود و فرزند پسری به دنیا می آورد که بر کف دست او عدد 666 حک شده و وقتی می خواهد او را بکشد، خودش کشته می شود. بازنگری قسمت اول در 6 ژوئن 2006 اکران شد که به کار گردانی جان مور و نویسندگی دیوید سلتزر بود. این فیلم به مدت 110 دقیقه به زبان انگلیسی و ایتالیایی در آمریکا ساخته شد.

دروازه نهم
 

این فیلم در تاریخ 10 مارس 200 به نمایش گذاشته شد در حالی که رومن پلونسکی یهودی آنرا کارگردانی کرده بود. فیلم نامه را جان برونجان از روی رمان آرتور پریز رورتی نوشته بود. این فیلم 133 دقیقه ای در کشورهای آمریکا، فرانسه و اسپانیا ساخته شده که در آن به زبان های انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، لاتین و پرتقالی صحبت می شود وبه وسیله کمپانی آرتیسان انترتین منت تهیه شده است. جانی دیپ یهودی نقش اول فیلم در نقش دن کروز و لینا اولاین در نقش شیطان بازی می کنند. داستان از این قرار است که دن کروز که کتاب شناس است، از طرف دانشمندی که در فیلم نماد علم محض است، مامور می شود یک کتاب را بررسی کرده و نسخه اصلی و دو نسخه ی دیگر آن را پیدا کند، دن در حین جستجو متوجه می شود که این کتاب متعلع به زنی کلکسیونر که در فیلم نماد شهوت و بی بندوباری است، بوده و توسط آن دانشمند از شوهر زن دزدیده شده است. در زمان پی گیری ها، آن دو نسخه در آتش سوزی های مشکوکی از بین می رود ولی قبل از نابودی زنی که در فیلم نماد شیطان است به دن کمک می کند و دن رموزی را از کتاب می فهمد. در آخر فیلم هم زن بد کاره توسط دانشمند در جلسه ای که برای تکریم شیطان گرفته شده، کشته شده و خود دانشمند هم در هنگام انجام مراسمی که در آن بتواند قدرت شیطان را بدست آورد، می سوزد و کتاب به دست دن می رسد. در آخر فیلم دن که نمادی از جمع بین شهوت و علم است می فهمد که در تمام این مدت توسط شیطان راهنمایی و کمک می شده، و در سکانس پایانی، این دن است که می تواند از دروازه نهم عبور کرده و به قدرت شیطان دست پیدا می کند.

پسر جهنمی
 

پسر جهنمی تا حال در دو قسمت ساخته شده است که قسمت اول آن در 2 آبریل 2004 و قسمت دوم در 11 جولای 2008 اکران شده و کارگردان و نویسنده ی آنها گوییلرمو دل تورو است. قسمت اول در کشور آمریکا وبه زبانهای انگلیسی و روسی بوده و قسمت دوم آن در آمریکا و آلمان به زبان انگلیسی ساخته شده است. تهیه کننده ی این فیلم ها کمپانی های ریوولشن استادیو و دراک هورس است. در این فیلم ها ران پرلمن در نقش پسر جهنمی بازی می کند. البته قابل ذکر است که حدود 20 فیلم و انیمیشن با این اسم ساخته شده است. داستان از این قرار است که نازی ها برای استفاده از نیرو های شیطانی در جنگ جهانی دوم، دستگاهی ساخته که این دنیا را به جهنم متصل می کند. وقتی این دستگاه روشن می شود آمریکایی ها یی که از قبل کمین کرده اند آنجا را نابود می کنند ولی یک بچه قرمز رنگی که دو شاخ کوچک هم دارد از جهنم به این طرف آمده و دانشمند مسیحی کاتولیکی که در آنجا است آنرا بزرگ می کند و این قول قوی در مشکلات به وجود آمده به دولت آمریکا کمک می کند. درسالیانی بعد همان دست نشانده ی نازی ها حیوانی به نام سموئل را که تازی دوزخ است از مجسمه ای متعلق به ایران باستان به این دنیا می آورد تا نقشه های خود را عملی کند. در آخر قسمت اول معلوم می شود که یکی از دست های پسر جهنمی که عجیب است، کلید باز شدن درب جهنم به این دنیا است ولی پسر جهنمی به خاطر عشقی که به دانشمند مسیحی دارد بر نفس خود غلبه کرده و شاخ های خود را که در اثر یاد آوری نام اصلی خود بزرگ شده، می شکند و دست نشانده ی نازی ها را نیز می کشد. البته در این قسمت تمام کار ها به صورت مخفیانه و دور از چشم مردم انجام می شود. در قسمت دوم که برگرفته از داستان های مومیایی است نژادی غیر از انسان ها و دیو ها وجود دارند که یک نفر از آنها برای ازبین بردن نژاد انسان اقدام به بیدار کردن ارتشی خفته می کند که با تلاش پسر جهنمی و دوستانش موفق نمی شود و پسر جهنمی دوباره ارتش را به خواب فرو می برد. قابل توجه است که در این قسمت پسر جهنمی علاقه ی عجیبی به شناخته شدن و مشهور شدن دارد و در هر فرصتی خود را به خبرنگاران و مردم نشان می دهد.

کنستانتین
 

این فیلم در 16 فوریه 2005 روی پرده رفت در حالی که جیمی دلانو آنرا نوشته و فرانکیس لاورنس آنرا کارگردانی کرده بود. این فیلم در کشور های آلمان و آمریکا ساخته شده ودر آن به دو زبان انگلیسی، فیلیپینی سخن گفته می شود. این فیلم توسط کمپانی برادران وارنر ساخته شده و در آن کنو ریوس در نقش کنستانتین بازی می کند. داستان از این قرار است که کنستانتین که دارای یک نوع نیروی فرا انسانی است و می تواند جهنم که باطن همین دنیا است را ببیند، در جوانی خود کشی کرده و مدت 2 دقیقه در جهنم می رود ولی به کمک پزشکان زنده می ماند و برای توبه کردن و خوشنود کردن خداوند اقدام به جن گیری کرده و مردم را از شر اجنه و شیاطین نجات می دهد در این حین است که خواهر دو قلوی یک پلیس که آنها هم نیروی غیر طبیعی دارند در بیمارستان خودکشی می کند و در این ماجرا کنستانتین می فهمد که پسر شیطان به شیطان خیانت کرده و می خواهد به کمک جبرئیل که در نقش یک کشیش است، بر مردم دنیا حکومت کند. وقتی که کنستانتین می بیند نمی تواند از عهده ی پسر شیطان و جبرئیل بر آید تصمیم می گیرد دوباره خود کشی کرده تا خود شیطان که برای بردن جان او می آید او را مطلع کند، بعد از این شیطان، پسرش را دوباره به جهنم برگردانده و جبرئیل را هم شکست می دهد ولی وقتی می خواهد کنستانتین را به جهنم ببرد می بیند که خداوند از او راضی شده و او باید به بهشت رود، شیطان هم کنستانتین را نجات داده و نمی گزارد بمیرد تا دوباره به دنیا برگردد که شاید در امتحانات بعدی شکست بخورد. قابل توجه که کنستانتین 2 در حال ساخت است و در سال 2012 اکران خواهد شد.

گابریل
 

این فیلم در 15 نوامبر 2007 اکران شد البته بیش از 20 فیلم با همین نام قبل از این فیلم به نمایش گذاشته شده و 2 فیلم هم با همین نام در سال 2008 نمایش داده شده است. این فیلم به کارگردانی شان آدیس و نوشته مت هیلتن تود و شان آدیس است. این فیلم 109 دقیقه ای به زبان انگلیسی بوده و در استرالیا توسط کمپانی هیلت پرودکشن ساخته شده است. اندی ویتفیلد در نقش جبرئیل و دواین استونسون در نقش سمائیل بازی می کنند. داستان فیلم این است که جبرائیل بعد از فرستاده شدن تعدادی از فرشتگان به زمین برای نابودی سمائیل، مامور شده و به زمین می آید، بعد از کاوش هایی متوجه می شود که فرستادگان قبلی همه جنبه های فرشته ای خود را از دست داده و آلوده شده اند و یک نفر هم در اثر جنگ با سمائیل کشته شده است. او با پیدا کردن دوستان، آنها را دوباره به حالات قبلی برگردانده و آماده مبارزه با سمائیل می شود. سمائیل هم فرشته ایست که قبلا یکی از فرشتگان مقرب الهی بوده ولی از در گاه الهی روی برگردانده و روی زمین آمده و حکمران زمین است. در این پیکار دوستان جرئیل کشته شده و شیاطین طرفدار سمائیل هم کشته می شوند. در سکانس پایانی، جبرئیل با فرشته ای روبرو می شود که الان از طرفداران سمائیل است و خیلی هم قدرتمند است، در حین مبارزه می فهمد که او همان فرشته ی قبل از او یعنی میکائیل است که در اصل استاد جرائیل هم هست. بعد از مبارزه ای طولانی، هر دو زخمی شده و در شرف مرگ هستند که میکائیل قدرت خود را به جبرئیل منتقل می کند و او زنده می ماند و تازه متوجه می شود که خداوند آنها را به جان هم انداخته و سمائیل آزادی خواه است و برای اینکه زیر سلطه و بردگی خدا نباشد پرچمدار آزادی شده و در برابر خدا طغیان کرده است. و با حالتی اعتراض آمیز به طرف خدا بر می گردد.

جان سخت 4
 

جان سخت تا حال در چهار قسمت ساخته شده که هر قسمت آن یکی از مسائل روز را به نفع سازندگان بررسی می کند جان سخت 4 در 27 ژوئن 2007 اکران شد. کارگردان آن لن ویسمن و نویسنده آن مارک بومبک است. این فیلم 128 دقیقه ای در کشور های امریکا و انگلستان ساخته شده و در آن به زبانهای انگلیسی و ایتالیایی و فرانسوی سخن گفته می شود وتهیه کننده آن کمپانی فیلم فاکس است و نقش اول آنرا بولوس ویلیس در نقش کاراگاه جان مک کلین بر عهده دارد. داستان فیلم از این قرار است که شخصی با نام گابریل که قبلا در اف بی آی به عنوان برنامه نویس کار می کرده و از ضعف سیستم های آنجا شاکی بوده و در اثر اتفاقی از آنجا اخراج شده، اقدام به تاراج بزرگ در کشور آمریکا زده است که تاراج بزرگ یعنی هک کردن هم زمان تمامی سیستم های اصلی یک کشور، در این بین بوروس ویلیس که در نقش یک کاراگاه پلیس بوده و باید یک هکر را به نیرو های پلیس تحویل دهد با این گروه درگیر شده و بعد از کمک گرفتن از این هکر و یک هکر دیگر با نام وارلاک می تواند گابریل را شکست داده و دخترش و جامعه آمریکا را نجات دهد.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. برگرفته از : حسن بلخاری – همشهری – چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۸۳
2. برای مطالعه بیشتر نک به : دکتر مجید صفا تاج، سلطه پنهانی و سیطره نامرئی صهیونیسم بر سیاست و فرهنک و افکار ملتها، نشر آرون – زیاد ابوغنیمه، یهود در فرهنگ و تبلیغات و رسانه های غرب، ترجمه عبد الفتاح احمدی، موسسه فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه – فؤاد بن سید عبد الرحمن الرفاعی، نفوذ صهیونیسم بر رسانه های خبری و سازمان های بین المللی، ترجمه حسین سرو قامت، نشر کیهان و www.jewwatch.com/jew-entertainment-folder.html
3. آل عمران/ 175
4.Deism مکتبی است که در قرن 17 میلادی در غرب به وجود آمد، ولی به دلیل ضعف ادعا ها عملا در قرن 18 افول کرد ولی آثارش هنوز در علوم و فلسفه غرب باقی است.
5. مکاشفات یوحنا 13/18
6. سفر دانیال7/8
7. سفر دانیال 8/4
8. سفر دانیال 11/15
9. نک به : Encyclopedia of Religion , CATHARI , Vo13 , p115
10. سفر ایوب 11/17
11. سفر ایوب 38/32
12. سفر دوم پطرس 1/9 و مکاشفات یوحنا 22/16
13. سفر اشعیا 14/12
14. برگرفته از: محمد حسین فرج نژاد، اسطوره های صهیونیستی سینما، ص 125، نشر هلال
 

منابع
1.قرآن کریم
2.کتاب مقدس، ترجمه قدیم ( 1987 )، انجمن کتاب مقدس ایران، نسخه سازمان مردم نهاد اسلام و مسیحیت، بی تا
3.آیر کینگزبرگ، فرهنگ کامل فیلم، مترجم: رحیم قاسمیان، تهران: سازمان تبلبغات اسلامی، 1379
4.حسن بلخاری، تاثیر سینما بر افکار، همشهری، ۱۳۸۳
5.دکتر مجید صفا تاج، سلطه پنهانی و سیطره نامرئی صهیونیسم بر سیاست و فرهنگ و افکار ملتها، تهران، نشر آرون، 1383
6.زیاد ابوغنیمه، یهود در فرهنگ و تبلیغات و رسانه های غرب، ترجمه عبد الفتاح احمدی، تهران، موسسه فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه، 1380
7.فؤاد بن سید عبد الرحمن الرفاعی، نفوذ صهیونیسم بر رسانه های خبری و سازمان های بین المللی، ترجمه حسین سرو قامت، تهران، نشر کیهان، 1377
8.محمد حسین فرج نژاد، اسطوره های صهیونیستی سینما، نشر هلال، 1388
www.jewwatch.com9.
www. Imdb.com10.
www.Wikipedia.org11.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد