خانه » همه » مذهبی » شؤون و وظايفي كه ميان پيامبر و امام مشترك است چيست و موارد تمايز اين وظايف چه مي باشد؟

شؤون و وظايفي كه ميان پيامبر و امام مشترك است چيست و موارد تمايز اين وظايف چه مي باشد؟

به طور كلي شيعه معتقد است كه همان اهداف و اغراضي كه منجر به ارسال رسل و انزال وحي از طرف خداوند شده است، همان اهداف هم به نوعي امام را مي طلبد، لذا اكثر وظايف و شئوني را كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در زمان حياتش به عهده داشت پس از رحلتش به ائمه شيعه منتقل و واگذار مي شود. البته اين شؤون غير از شؤون فردي آن حضرت است چون كه همه و حتي خود ائمه ـ عليهم السلام ـ بر اين امر متفق اند كه در عالم هستي هيچ کسي، در كمال و تقرب همانند رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ يافت نمي شود.
الف) وظايف و شؤون پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ :
بدون ترديد پيامبر اكرم _ صلّي الله عليه و آله _ در مدت بيست و سه سال نبوت خويش، وظايف و شؤون مختلفي را در قبال جامعة اسلامي بر عهده داشتند كه اصول كليات آنها عبارتند از:
1. دريافت و ابلاغ وحي يا پيام آوري از سوي خداوند براي راهنمايي و هدايت بشر؛
2. تفسير و تبيين وحي الهي و تشريع اهداف و مقاصد آن براي مردم؛
3. بيان و توضيح احكام موضوعاتِ جديد در حوزة وظايف و احكام فردي و اجتماعي مسلمانان؛
4. پاسخگويي به شبهات مخالفين اسلام و رد اعتراضات آنان بر حقانيت آيين اسلام؛
5. محافظت و پاسداري از كيانِ آموزه هاي ديني و جلوگيري از وقوع تحريف و بدعت در آنها؛
6. داوري و قضاوت در اختلافات و نزاع ها، بين مسلمين و تطبيق و اجراي حدود و قوانين كلي الهي؛
7. حكومت و رياست بر عامة مردم در همة مسائل اجتماعي و سياسي.[1]ب) استمرار وظايف پيامبر:
پر واضح است كه با اعلام خاتميت دين اسلام، پس از وفات پيامبر اسلام _ صلّي الله عليه و آله _ آمدن شريعتي جديد براي هميشه، منتفي شده است. خداوند متعال ختم نبوت را اين چنين اعلام مي فرمايد: «محمد، پدر هيچ يك از مردان شما نبوده نيست؛ ولي فرستادة خدا و خاتم پيامبران است…»[2] بنابراين پس از شريعت اسلام، هيچ پيامبري خواه پيامبر تشريعي يا تبليغي[3] نخواهد آمد و نبوت پيامبر اسلام پايان دهنده سلسلة پيامبران توحيدي است. اين عقيده مورد اتفاق و اجماع همة مسلمانان[4] و از ضروريات دين تلقي مي شود و منكر آن در واقع منكر اسلام و نبوت پيامبر اسلام است.[5]حال كه پس از رحلت پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ ديگر هيچ پيامبري به سوي مردم ارسال نمي شود، مسلم است كه نزول وحي آسماني براي هميشه منقطع مي شود. حضرت علي _ عليه السلام _ هنگام رحلت پيامبر مي فرمايد: «با مرگ تو رشته اي پاره شد كه در مرگ ديگران اين گونه قطع نشد، با مرگ تو رشته پيامبري و فرود آمدن پيام و اخبار آسماني گسست.»[6]پس هيچ كس بعد از پيامبر _ صلّي الله عليه و آله _ نمي تواند مدعي مقام دريافت و ابلاغ وحي باشد حتي امامان شيعه كه در اكثر شؤون شان با پيامبر _ صلّي الله عليه و آله _ مشترك: از اين مقام محروم هستند. البته وحي در اينجا به معناي وحي نبوت است نه به معناي الهام و تحديث كه اين مرتبه شامل ائمه هم مي شود.[7]اما غير از دريافت و ابلاغ وحي كه مخصوص انبياء و پيامبر _ صلّي الله عليه و آله _ بود ديگر وظايف آن حضرت چه وضعيتي خواهد داشت؟ آيا شارع در متن دين براي جبران آنها تدبيري انديشيده است يا آنها را به خود امت واگذار كرده است؟ واقعيتها و گزارش هاي تاريخي حاكي از آن است كه جامعة اسلامي به کسي که وظايف پيامبر (ص) را پس از رحلتش به عهد گيرد همچنان نيازمند است. اختلاف شديد مفسران در تفسير پاره اي از آيات قرآن، اختلاف شديد مسلمانان در احكام عملي و حتي در مورد تفسير سنت پيامبر _ صلّي الله عليه و آله _ ، هجوم بي امان شبهات ويرانگر به عقايد اسلامي، شيوع دهها هزار حديث مجهول و … همگي گوياي اين حقيقتند كه امت اسلامي از يك سو نيازمند آن بود كه عمل به وظايف ياد شده پس از وفات رسول خدا _ صلّي الله عليه و آله _ تداوم يابد و از سوي ديگر، خود امت (بدون امداد الهي) هرگز قادر بر پاسخ گويي به اين نيازها نيست.
حال با دو احتمال رو به رو هستيم: احتمال اول آن است كه خداوند، با علم به توانا نبودن امت اسلامي در رفع نياز خود، امر آنان را به خودشان واگذار كرده باشد. بطلان اين احتمال آشكار است؛ زيرا لازمه ي آن اين است که خداوند حكيم غرض خويش، از ارسال پيامبر _ صلّي الله عليه و آله _ و تشريع آيين اسلام و ختم نبوت را نقض كند و اين از سوي حكيم، ممتنع است.
احتمال دوم آن است كه خداوند حكيم براي حفظ شريعت اسلامي و مصونيت آن از تحريف و نيز براي استمرار هدايت مردم، اشخاصي شايسته و معصوم را از سوي خود و پيامبرش به مردم معرفي كند تا پس از پيامبر _ صلّي الله عليه و آله _ عهده دار مسئوليتها و وظايف ياد شده گردد. بديهي است كه اين احتمال صحيح است.[8]پس معلوم شد كه امامت چيزي جز تداوم و استمرار وظائف و شؤون نبوت و رسالت نيست و مقام امامت مقام تحقق و عينيت بخشيدن به اهداف رسالت است.
ج) مراتب و شؤون امامت:
در مباحث پيشين بيان شد كه امامان شيعه همة وظايف و مسئوليتهاي پيامبر اكرم _ صلّي الله عليه و آله _ را به غير از مقام دريافت و ابلاغ وحي بر عهده دارند، چون آنان جانشينان واقعي و به حق پيامبر عظيم الشأن _ صلّي الله عليه و آله _ هستند، لذا برخي بزرگان همچون شهيد مطهري آن وظايف و شؤون مشترك با پيامبر را تحت عنوان مراتب امامت در سه چيز خلاصه كرده است كه عبارتند از:[9]1. رياست عامه و زعامت جامعه؛
مسأله رهبري اجتماع، نه تنها مورد وفاق اهل سنت و اهل تشيع است؛ بلکه مورد پذيرش هر انسان عاقلي است كه نبايد يكي از شؤون اساسي پيامبر _ صلّي الله عليه و آله _ بعد از او، بلا تكليف بماند. «لابد للناس من امير برٍّ او فاجر»[10] مردم به زمامداري نيک يا بد، نيازمندند. البته شيعه بر خلاف اهل تسنن معتقد است كه اين شخص بايد معصوم و برگزيده از طرف خدا باشد.
2. مرجعيت ديني؛
اين مرتبه كه مهمترين و اصلي ترين وظيفة امام به شمار مي رود نوعي كارشناسي حقيقي اسلام است كه به تبيين و تفسيرِ صحيح و كامل وحي مي پردازد، و از هر گونه خطا و اشتباهي مصون است، چرا كه هم معصوم است و هم علم خويش را از ناحية خداوند و از راهي غير عادي از پيامبر اكرم گرفته است. بدون ترديد يكي از مهمترين عوامل و عناصر اكمال و اتمام دين و خاتميت اسلام، وجود اماماني است كه نقش پيامبران تبليغي گذشته را ايفا مي كنند و مرجعيت ديني مسلمانان را به عهده مي گيرند و پاسخ گوي نيازهاي واقعي جامعة مسلمين هستند.
3. ولايت معنوي و باطني؛
اين مرتبه كه اوج مفهوم و مرتبة امامت است، اعتقاد به وجود انسان كاملي است كه «حامل معنويت كلي انسانيت» و قطب و محور عالم امكان است. بر اين اساس هيچ زماني ممكن نيست كه زمين از حجتِ حق و وجود انسان كامل خالي باشد؛ زير كه به تعبير روايات، «لولا الحجة لساخت الارض باهلها»[11] اگر حجت خدا و انسان كامل وجود نداشت باشد زمين، ساكنان خود را مي بلعد.
زيارت جامعة كبيره نمونه اي از ابعاد مختلف ولايت باطني و معنوي امامان را به نمايش مي گذارد.[12]نتيجه آن كه بعد از ختم نبوت تنها اتفاقي كه مي افتد آن است كه هيچ پيامبر ديگري نخواهد آمد و بالطبع هيچ تشريع از آسمان بر كسي نازل نمي شود؛ اما از آنجا كه هدف رسالت و خاتميت بايد محقق شود و تداوم يابد، ضروري است که ديگر مسئوليتها و وظائف پيامبر _ صلّي الله عليه و آله _ به امامان معصوم _ عليهم السلام _ واگذار شود.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. خاتميت، شهيد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا.
2. امامت و رهبري، شهيد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا.
3. راه و راهنما شناسي، محمدتقي مصباح يزدي، انتشارات مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، 1378 ش.

پي نوشت ها:
[1] . ر.ك: سبحاني، جعفر، الالهيات علي هدي الكتاب و السنة و العقل، انتشارات مركز العالمي للدراسات الاسلاميه، 1412 هـ .ق، ج 4، ص 16، و ر.ك: جمعي از نويسندگان، انسان راه و راهنما شناسي، انتشارات مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، 1384 ش، ص 191 و 192.
[2] . احزاب/ 40.
[3] . پيامبران به دو گروه عمده تقسيم مي شوند: 1. پيامبران تشريعي كه از جانب خداوند شريعت خاصي را به بشر عرضه داشتند. 2. پيامبران تبليغي كه وظيفة تبليغ و ترويج همان شريعتي را كه از سوي پيامبر تشريعي آورده شده است به عهده داشتند.
[4] . ر.ك: سبحاني، جعفر، الالهيات، ج 3، ص 485.
[5] . ر.ك: مصباح يزدي، محمدتقي، راهنما شناسي، قم، انتشارات مركز مديريت حوزة علمية، 1367، ص 367.
[6] . نهج البلاغه، ترجمة دشتي، خطبة 235.
[7] . ر.ك: مصباح يزدي، محمدتقي، راهنماشناسي، همان، ص 378 و 379.
[8] . ر.ك: سعيدي مهر، محمد، آموزش كلام اسلامي، انتشارات طه، چاپ اول، 1381، ج 2، ص 138؛ و ر.ك: سبحاني، جعفر، محاضرات في االهيات، تلخيص علي رباني گلپايگاني، مؤسسة نشر اسلامي، چاپ دوم، ص 524 و 526.
[9] . مطهري، مرتضي، امامت و رهبري، ص 28 تا ص 35.
[10] . نهج البلاغه، خطبة 40.
[11] . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 23، ص 29.
[12] . ر.ك: جمعي از نويسندگان، انسان راه و راهنما شناسي، ص 198.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد