شادی از منظر دین
شادی از منظر دین
اشاره:
در طول سال، روزهایی وجود دارند که مردم در آن با برگزاری مراسم جشن و سرور، به شادی و لذت میپردازند. در ایران اسلامی، این جشنها در ایام ولادت امامان معصوم(علیهم السلام) رونق بیشتری مییابد. همین امر بسترساز سؤالی در ذهن است و آن اینکه جایگاه و آداب شادی در آیین حیاتبخش اسلام چیست؟ در پاسخ به اين سؤال، میتوان اين مسئله را با توجه به اجزاي بههم پیوسته دين ـ که اعم از احکام شرعی و فقهی شادی است ـ پاسخ داد. نوشتار ذیل قصد دارد تا این موضوع را به صورت مختصر مورد بررسی و تبیین قرار دهد.
مطلوبيت شادي و شاد نمودن در اسلام
در تبيين جايگاه شادي در اسلام، بايد گفت که اصل شاد زيستن در اسلام، مورد پذيرش، بلکه تأکيد است. امام علي(علیه السلام) میفرمايد: «شادي، انبساط خاطر و نشاط میآورد و غم، گرفتگي خاطر و دلگيري»1 و نيز فرمود: «کسي که شاديش کم باشد، آسايش او در مردن است».2 همچنین امام صادق(علیه السلام) میفرمايد: «هر که به چهره برادر خود لبخند زند، آن لبخند براي او حسنهاي خواهد بود».3
به همين جهت است که شاد کردن برادر مؤمن، امري است مستحب، و شوخي کردن با ديگران، عملي مجاز به شمار میرود. در تاريخ صدر اسلام آمده است که روزي پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و حضرت علي(علیه السلام) خرما میخوردند. پيامبر(صلی الله علیه و آله)، هستههاي خرما را جلوي حضرت علي(علیه السلام) میگذاشت. پس از مدتي، وقتي هستههاي زيادي جلوي حضرت علي(علیه السلام) جمع شد، پيامبر(صلی الله علیه و آله) به او فرمود: «يا علي! شما زیاد خرما خوردهاید!» و حضرت علي(علیه السلام) در پاسخ گفتند: «آن کس زیادتر خورده که خرما را با هستهاش خورده است!»
در روايتي چنين آمده است: «در بهشت خانهاي است به نام خانه شادي و تنها کسي به آن داخل میشود که يتيمان و بچهها را خوشحال کند».4
اسلام براي فراهم شدن زمينههاي شاد زيستن مؤمنان، به ابزارهاي آن توجه زيادي کرده است؛ به عنوان مثال، بوي خوش که عامل مهم شادماني است، از سنتهاي رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است. امام صادق(علیه السلام) ميفرمايد: «رسول خدا(صلی الله علیه و آله) براي بوي خوش، بيشتر از خوراک خرج میکرد».5
همچنين پوشيدن لباس سفيد در اسلام مورد تأکيد قرار گرفته است؛ چون رنگ روشن، به ويژه سفيد، شاديآفرين میباشد و شايد از اين جهت است که پوشيدن لباس سفيد، به ويژه در حال نماز، سفارش شده است.
توصيه به نظافت، سير و سفر، شرکت در مجالس شادي مثل مجالس عروسي، اطعام دادن در هنگام ازدواج و تولد فرزند و بازگشت از حج، تأکيد بر صله ارحام و ديد و بازديد و دست دادن (مصافحه) با مؤمنان، همه از لوازم و زمينههاي يک اجتماع شاد و پر تحرک است و تأکيد بر اين امور از سوي اسلام، دلالت بر اهميت دادن دين اسلام به مقوله شادي و سرور دارد.
فقه و شادي
گرچه شاد بودن و شاد کردن، به خودي خود، عملی مباح و مورد تأکيد است، اما فقه(علم احکام شرعی) براي اين دو، ضابطه قرار داده و نميتوان براي رسيدن به آن، از هر وسيلهاي استفاده کرد. از اين رو، بايد وسيله شادي از نظر شرعي حرام نباشد. حرام بودن يا نبودن، مسئلهاي است که در چارچوب هدفمندی خلقت و دين، قابل تفسير و معنايابي است. از آن جا که دين، انسان و خلقت را هدفمند میداند، هر چه به هدف و مقصود آسيب رساند و آدمي را از دستيابي به کمال مورد نظر خلقت باز دارد ـ در هر قالبي که باشد ـ ممنوع و مذموم است و غمناک یا شاد بودن، در اين خصوص، تأثيرگذار نخواهد بود.
گناهان، انسان را از دستيابي به هدف مورد نظر در حيات انساني، باز میدارند. بنابراين، نميتوان به بهانه شاد شدن و شاد کردن ديگران، از غيبت، تهمت و دروغ، بهره جست. به همين جهت است که پيامبراکرم(صلی الله علیه و آله) در اندرزي به ابوذر میفرمايد: «آدمي (گاه) در جمعي براي خنداندن آنان سخني میگويد و به سبب آن، در جهنم به فاصله آسمان تا زمين سقوط میکند».6 خلاصه آن که صحیح نیست با شاديهايي که مفاسدي بزرگ در پي دارند، سرگرم شد؛ هر چند خود شادي به حسب طبع آدمي، مطبوع و مطلوب انسان است.
در نتيجه، گرچه انجام برخي اعمال، باعث شادي میشوند، اما در اسلام از آنها نهي شده است. شراب خواري، ارتباط زن و مرد در خارج از چارچوب مورد پذيرش اسلام، موسيقي و ترانههاي مبتذل، نمايش و ديدن فيلمها و عکسهايي که شهوت جنسي را در انسان تحريک میکنند، نمونههايي از اين امورند. نقش اين عوامل در مفسده انگيزي، گاهي روشن و آشکار و گاهي از فهم بشر بيرون است.
بديهي است که میتوان با دروغ، غيبت و تهمت، لحظاتي را شاد بود؛ ولي دشمنيها، کدورتها، بياعتماديها، هتک حرمتها و آبروريزيهاي پس از اين اعمال باعث میشوند تا سلامت روابط اجتماعي ميان افراد، مورد خدشه قرارگیرد. حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) میفرمايد: «غيبت، خورش سگان جهنم است». تشبيه ظريفي که در اين حديث صورت گرفته، تشبيه غيبت به خورش است. خورش، چيزي است که انسان را در کنار سفره نگه میدارد. اگر داخل سفره نان خالي باشد، انسان مدت کمي کنار سفره، براي غذا خوردن درنگ میکند؛ اما اگر در کنار نان، غذاهاي ديگر باشد، انسان يقيناً مدت بيشتري را براي خوردن غذا صرف میکند. حال در اين روايت، غيبت به خورش تشبيه شده است؛ زيرا معمولاً آن چه باعث میشود مجالس و گفت وگوي افراد به طول انجامد، غيبت کردن و غيبت شنيدن است.
به هر حال، نهی اسلام از برخی شادی کردنها علت خاصي دارد. برخی از اين حکمتها و فلسفهها را علم ثابت کرده است و میتوان براي آنها شاهد علمي اقامه کرد. در مواردی هم که علم بر آن راه نیافته، آنان را حق و حقیقت ميدانیم؛ چرا که از چشمهسار وحي به دست آمدهاند. براي مثال، اختلاط زنان و مردان نامحرم و رقص با هم، آثار مخربي به دنبال دارد. سست شدن روابط زن و شوهر و رابطه با بيگانه، خارج شدن روابط پسر و دختر از حد ضرورت و کشيده شدن به مفاسد اخلاقي، بخشي از اين آثار مخرب است.
همچنين در مورد ترانه و موسيقي، میتوان به سخن امام خميني(قدس سره الشریف) در چهل حديث اشاره کرد. ایشان میفرماید: «اولين قدم در راه خودسازي و تهذيب نفس، عزم و اراده است» و بعد، از قول استادش آيت الله شاه آبادي نقل میکند که گوش دادن به غنا، عزم و اراده انسان را سست میکند.
نگاه متعالي دين به شادي
گرچه از نظر فقهي شادي، امري مجاز است، اما با بررسي تعاليم دين اسلام، میتوان گفت که دين، نگاهي متعالي به شادي دارد؛ زيرا نگاه دين به شادي، نگاهي هدفمند است و بر اساس آن، شادي براي خدا و شاد کردن براي خدا، ارزش دارد. لازم به ذکر است که هدف خلقت و کمال آن، الهي شدن همه چيز است و اين امر، کمال آدمي را به دنبال دارد، و شادي نيز در همين راستا، بايد به تعالي برسد.
انسان براي شادي دنيوي خلق نشده است. از اين رو، سرمايهاي که خداوند متعال به آدمي داده؛ يعني عمر انسان، نبايد به بهانههاي مختلف تلف شود. ارسطو گفته است: «انسان، براي خوردن خلق نشده است. انسان، براي خوردن نيست؛ بلکه خوردن، براي انسان است». حال میتوان گفت: انسان، براي شادي خلق نشده است؛ بلکه شادي براي انسان است. يعني بايد از شادي تا مقداري که براي ما مفيد است – مثل رفع خستگي و ايجاد رابطه با ديگران – بهره جست؛ نه اين که تمام عمر را در شادي به سر برد.
از سوي ديگر، گرچه شادي، عملي مجاز است، اما تعاليم اخلاقي دين، مقرر میدارند که شادي نبايد باعث از بين رفتن وقار و ابهت انسان و يا باعث مردن دل و روح آدمي شود. چنانچه امام علي(علیه السلام) میفرمايد: «وقار خود را در برابر خوشمزگيها و حکايتهاي مضحک و ياوهها و هرزه گوييها حفظ کنيد».7
نبی مکرم(صلی الله علیه و آله) نیز فرمودهاند: «زنهار از خنده زياد، که دل را میميراند و ايمان را محو میکند».8
از نگاهي ديگر، به نظر اسلام، بهترين شادي، شادي معنوي است. اين شادي، بر اثر ديدن مناظر زيبا و شنيدن لطيفهها به وجود نمیآید؛ بلکه بر اثر اطاعت پروردگار حاصل میشود. امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرمايد: «شادي مؤمن، آن گاه است که پروردگارش را اطاعت کند و اندوهش وقتي است که گناه کند».9
انسان، وقتي به سراغ گناه میرود که در خود، ميل و رغبت به آن را میبيند و از انجام آن لذت میبرد. گرچه گناه، لذت دارد، اما اين لذّت، لذتي حيواني است و چه بسا لذتهايي که در زماني کوتاه از بين میروند؛ اما به دنبال خود، نکبت و بدبختي هميشگي را به ارمغان میآورند. ترک گناه براي کسي که با حيات انساني آشنا، و به کمال خود، مشتاق باشد، لذت بخش است؛ خصوصاً آنگاه که لذت جويي انسان، با ترک لذتهاي ممنوع همراه شود، که در اين صورت، انسان را به لذتهايي پايدار، اصيل، ماندگار و ابدي نائل میسازد. در صورتي که انسان، لذت ترک و دوری از گناه را بچشد و درک کند، ديگر لذت گناه براي او جلوهاي نخواهد داشت.10
پينوشتها:
*. عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
1و2. ميزان الحکمه، ج 6، ص 2449.
3. همان، ج 7، ص 3225.
4. همان، ج3، ص438.
5. همان. ج5، ص574.
6و7. همان، ص 3229
8. همان، ص 3227.
9. غررالحکم، آمدي، ج 5، ص 2449.
10. پرسمان، فروردين 1385، شماره 43.
منبع : نشریه امان ،شماره 29 ،فروردین و اردیبهشت 1390
/ج