جناب عبد العظیم حسنی (ع) از جمله راویان گران قدری است، از ایشان در منابع روایی روایات اخلاقی، عبادی، و اعتقادی فراوانی به یادگار مانده است، روایات ارزشمندی که به کار بستن آنها در زندگی موجب سعادت و کمال انسان و دور شدن از ناملایمات و گرفتارهای هاست.
جناب عبد العظیم حسنی (ع) از جمله راویان گران قدری است که از ایشان در منابع روایی روایات اخلاقی، عبادی، و اعتقادی فراوانی به یادگار مانده است، روایات ارزشمندی که به کار بستن آنها در زندگی موجب سعادت و کمال انسان و دور شدن از ناملایمات و گرفتارهای هاست.
یک راوی و چند درس اخلاقی از اهل بیت(ع)
شخصیت خود را قدر بشناسید تا هلاک نشوید
بسیاری از افراد دوست دارند که در مسیر فضایل و کمالات اخلاقی گام بردارند، ولی با این حال در این میدان به موفقیت لازم و مطلوب دست پیدا نمی کنند، چرا که هر از چندگاهی متوجه می شوند فریفته ی هواهای نفسانی شده و گوهر وجودی خود را به بهای لذت ناپایدار و بی ارزش شهوانی و دنیوی فروخته اند، از عبد العظیم حسنی در منابع روایی روایتی به یادگار مانده که برای سالکان کوی طریقت درس های اخلاقی و کاربردی ارزشمندی را به همراه دارد. نقل شده است جناب عبد العظیم حسنی(علیه السلام) به امام جواد(علیه السلام) می گویند: ای فرزند پیامبرخدا از پدرانت برای من حدیثی روایت فرمایید، …امام(ع) در پاسخ به عبد العظیم حسنی می فرمایند: …. مَن عَرَفَ قَدرَهُ لَم یَضع بَینَ النّاسِ؛[1] هر کس اندازه خود را بداند، در میان مردم، فرومایه نمى شود.»، ترجمه این روایت زیبا و درس آموز در ادبیات فارسی این چنین به نظم در آورده شده است:
هرکه مقدار خویشتن بشناخت از همه حادثات ایمن گشت
از مضیق غرور بیرون جست در مقام سرور ساکن گشت
نکته های ناب
1-انسانی که قدر و قیمت و ارزش خود را می داند، خود را به کمتر از بهشت، نمی فروشد،[2] این چنین انسان هایی فریفته زرق و برق حیات مادی نمی شوند، و به زیبایی های آن چشم نمی دوزند.[3] این چنین افرادی آن چنان غرق در شناخت، معرفت و انسان شناسی شده اند که خریدار واقعی انسان را باری تعالی می بییند، و خود را به غیر او نمی فروشند: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة[4]خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریدارى کرده، که (در برابرش) بهشت براى آنان باشد…»
2-انسانی که قدرت و جایگاه خود را دانست هیچ گاه دست به کارهای پست و بی ارزش در جامعه نمی زند، کارهایی که شأن انسانی و جایگاه اخلاقی و روحی او را تنزل می دهد، این چنین انسان هایی خوب فهمیده اند که در زندگی دنیوی هر چند از مال و مکنت و دارایی زیادی برخوردار نباشند، ولی می بایست از مناعت طبع و اخلاق خوش و روح بلند انسانی والایی بهره مند شوند به طوری که در روابط اجتماعی بهترین خلق و خوی اخلاقی و دینی به را منصه ی ظهور رسانند؛ این چنین انسان هایی به فرمایش امام علی(ع) در بین مردم نیز جایگاه ارزشمندی دارند: «مَن عَرَفَ قَدرَهُ لَم یَضع بَینَ النّاسِ؛[5]هر کس اندازه خود را بداند، در میان مردم، فرومایه نمى شود.»، این چنین افرادی نه تنها در بین مردم خوار و پست شمرده نمی شوند؛ بلکه انسان های وارسته به مقام شامخ اخلاقی و دینی آنان احترام می کنند: «مَن وَقَفَ عِندَ قَدرِهِ أکرَمَهُ النّاسُ؛[6] کسى که اندازه خود را بشناسد، از گرامی داشت مردم برخوردار خواهد بود.»
احسان، نیکی و مدارا با مردم
آیین مقدس اسلام آیین مهرورزی، نیکی، انسان دوستی و محبت به دیگران است. در این شریعت الهی همان طور که به فرائض و دستورات الهی امر شده به دوستی و محبت و مهرورزی به انسان ها امر شده است. شاهد و مدرک این مطلب روایت بسیار ارزشمند و زیبایی است که راوی آن عبد العظیم حسنی است: حضرت عبد العظیم (علیه السلام)- به اسناد خود- نقل می کند: پیامبر خدا -صلى الله علیه و آله- فرمود: «أمَرَنى رَبّى بِمُداراةِ النّاسِ، کَما أمَرَنى بِإِقامَةِ الفَرائِضِ؛ خداوند، مرا فرمان داده که با مردم مدارا نمایم، همان طور که مرا بر به پاداشتن واجبات، مأمور نموده است.»، محققان و حدیث پژوهان در تبیین و تفسیر معنای واژه «ُمداراةِ» به این نکته اشاره کرده اند که مدارا در واقع نوعی نرمش و سازش در برخورد با دیگران به منظور جلب دوستی، یا تقویت آن و یا دفع شر دشمنان است، در یک جمله کوتاه مدارا عبارت است سیاست و تدبیر برخورد با مردم.[7]
راهکاری طلایی برای جبران گناه و زشتی
از جمله کارهایی که انسان را از رسیدن به کمال و سعادت باز می دارد گناه و آلودگی است، از طرفی بسیاری از انسان ها در حیات مادی خواسته یا ناخواسته در دام این آلودگی گرفتار می شوند و به دنبال راه نجاتی برای جبران قصور و کوتاهی های گذشته می گردند، در یک روایت جناب عبد العظیم حسنی(علیه السلام) راهکاری طلایی و اثربخش را در پیش پای نادمان قرار می دهد؛ حضرت عبد العظیم (علیه السلام)- به سند خود-: امام باقر (علیه السلام) خطاب به محمّد بن مسلم فرمود: «یا مُحَمَّدَ بنَ مُسلِمٍ! … أحسِن؛ فَإِنّى لَم أرَ شَیئاً قَطُّ أشَدَّ طَلَباً ولا أسرَعَ دَرکاً مِن حَسَنَةٍ مُحدَثَةٍ لِذَنبٍ قَدیمٍ؛[8] «اى محمّد بن مسلم! نیکى کن که به راستى هرگز چیزى مانند کار نیکِ جدید را ندیده ام که این چنین، به تعقیب یک گناه قدیم بر آید و با سرعت، خود را به آن برساند [و آن را محو سازد]». این روایت زیبا در واقع ترجمه آیه شریفی است که قبل تر باری تعالی برای جبران گناه و خطا در پیش روی انسان ها قرار داده است: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذَّاکِرینَ؛[9] در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین مىبرند؛ این تذکّرى است براى کسانى که اهل تذکّرند!»
شاه کلید حل اختلافات اجتماعی و خانوادگی
ریشه و عامل اصلی بسیاری از مشاجره ها و درگیرهای اجتماعی و خانوادگی در دو کلمه خلاصه می شود، ناراحت شدن و ناراحت کردن، این دو عامل در بسیاری از موارد موجب عصبانیت، خشم، دعوا و رفتارهای تند و خطر ساز می شود. اگر انسان در مدیریت رفتاری خود بتواند به نوعی عملکرد خود را کنترل نماید که به راحتی نارحت نشود و دیگران را نیز نارحت نکند، بسیاری از مشاجرات ختم می شود، در روایت بسیار زیبایی از عبد العظیم حسنی(علیه السلام) اجر و مزد این چنین افرادی مورد پرسش قرار گرفته است، «حضرت عبد العظیم (علیه السلام): امام هادى (علیه السلام) فرمود: «هنگامى که خداوند با موسى بن عمران (علیه السلام) سخن مى گفت، … موسى گفت: پروردگارا! پاداش کسى که به خاطر تو بر اذیّت و آزار مردم و دشنام آنها شکیبایى ورزد، چیست؟ فرمود: اى موسى! او را در سختى هاى روز قیامت، کمک خواهم کرد».[10] در منطق قرآن انسان در روابط اجتماعی و خانوادگی خود در برابر رفتارهای نامناسب دیگران نه تنها نباید رنجیده خاطر نشود و دیگران را ناراحت نکند، بلکه می بایست، با رفتار نیک جبران نماید.[11]
دستور العمل زیبای حاج آقا دولابی: مرنج و مرنجان
به فرموده مرحوم دولابی لُپ اخلاق دو کلمه است: مرنج و مرنجان. بسیاری از مشکلات فردی و خانوادگی و اجتماعی ما با این دستور عالی اخلاقی قابل حل است. حاج آقا دولابی با همان لحن زیبای خود می فرمودند: لُپ اخلاق دو کلمه است: مرنج و مرنجان .در دو کلمه مرنج و مرنجان دریایی از معانی و معرفت نهفته است.
شنیدم من از عالم نکته دانی به من گفت در عنفوان جوانی
دلی را بدست آر اگر اهل حالی وگرنه مرنجان دلی تا توانی
پی نوشت ها:
[1]. الأمالی( للصدوق)، ص447.
[2]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص556، حکمت456. « أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا ؛ آیا آزاد مردى نیست که این نیم خورده دنیا را به اهل دنیا واگذارد؟! براى وجود شما قیمتى جز بهشت نیست، آن را جز به بهشت نفروشید»
[3]. سوره طه؛آیه 131. «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى؛ و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادّى، که به گروههایى از آنان داده ایم، میفکن! اینها شکوفه هاى زندگى دنیاست؛ تا آنان را در آن بیازماییم؛ و روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است!»
[4]. سوره توبه آیه 111.
[5]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص233،ح4669.
[6]. همان،ح4671.
[7]. ری شهری، و جمعی از محققان، حکمت نامه حضرت عبد العظیم الحسنى «علیه السلام»، ص159.
[8]. ابن بابویه، محمد بن على، علل الشرائع، ج2، ، ح49.
[9]. سوره هود آیه 114.
[10]. ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی( للصدوق)، ص208، ح8.
[11]. سوره فصلت آیات 33 و 34. « وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنی مِنَ الْمُسْلِمینَ وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیم».