خانه » همه » مذهبی » شبهه‌ی احتمال خطا در بحث اعجاز

شبهه‌ی احتمال خطا در بحث اعجاز

شبهه‌ی احتمال خطا در بحث اعجاز

یكی از شبهاتی كه مخالفان نقل و گاه بر آن تأكید می‌كنند، احتمال خطای ناقلان اخبار معجزات است. آنان می‌گویند: حتی اگر بپذیریم كه ناقلان اخبار معجزات، تبانی نكرده و افراد مورد وثوقی باشند و ادعا كنند معجزات را

ehtemalkhatadarejaz - شبهه‌ی احتمال خطا در بحث اعجاز
ehtemalkhatadarejaz - شبهه‌ی احتمال خطا در بحث اعجاز
نویسنده: محمدعلی محمدی

 

یكی از شبهاتی كه مخالفان نقل و گاه بر آن تأكید می‌كنند، احتمال خطای ناقلان اخبار معجزات است. آنان می‌گویند: حتی اگر بپذیریم كه ناقلان اخبار معجزات، تبانی نكرده و افراد مورد وثوقی باشند و ادعا كنند معجزات را با چشم خود دیده‌اند، باز هم وقوع این معجزات ثابت نمی‌شود؛ زیرا معرفت‌های انسان، محدود و متأثر از علل ناشناخته‌ی بسیاری است و در بسیاری از مواقع، آدمی، مطلبی را درمی‌یابد و حتی می‌بیند و تصور می‌كند كه آنچه دیده است، حقیقت دارد؛ در حالی كه وی اشتباه می‌كند. برای اثبات اشتباه آدمی در آنچه می‌بیند و بدان یقین می‌كند، شواهد فراوانی وجود دارد كه شكسته دیدن چوب صاف در ظرف آب، كوچك‌تر دیدن تیرهای دورتر چراغ برق‌هایی كه در یك امتداد وجود دارند، سراب دیدن و… نمونه‌های بارز آن است.
اینان برای اثبات مدعای خود به تحقیقات علم فراروان شناسی نیز اشاره می‌كنند كه یكی از دستاوردهای این دانش، اثبات و تأیید خطای نقل خلاف واقع از سوی شاهدان یك واقعه است؛ یعنی انگیزه‌ها، علایق و روحیات نفسانی و دینی در نوع مشاهده‌ی آدمی تأثیر گذارده، به اصطلاح «عشق به چیزی باعث كر و كور شدن آدمی می‌شود». در نتیجه انسان در خبرهایی كه از مؤمنان و پیروان پیامبران در مورد معجزات نقل می‌كنند، دچار تردید می‌شود؛ چنان كه چارلز براد، رییس انجمن تحقیقات علم روحی انگلیس، در این باره می‌نویسد:
محبتی كه اصحاب یك پیامبر به او دارند، موجب می‌شود امور را دقیق و صحیح نقل نكنند؛ زیرا محبت به پیامبر سبب می‌شود كه واقع را خلاف ببینند. (1)
هیوم نیز پس از بیان احتمال تأثیر احساسات و عواطف در راه تأثیر روحیه‌ی دینی، می‌نویسد:
اگر «روح دین»‌ با «عشق به حیرت انگیزی» پیوند یابد، پایان عقل سلیم فرامی‌رسد. در این شرایط گواهی انسانی، تمام شایستگی خود را برای مرجع موثق بودن از دست می‌دهد. ممكن است به كذب داستان خود عالم باشد و با وجود این با منتهای صداقت برای به وجود آوردن سببی چنین مقدس در آن اصرار بورزد. (2)
این اشكال را برخی دیگر از فلاسفه‌ی معاصر مانند جان هاسپرز (3) نیز بازگویی كرده‌اند. (4)

پاسخ

ممكن است در نگاه اول به نظر برسد كه شبهه‌ی مذكور، دقیق، علمی و ریشه‌دار است؛ ولی با دقت و امعان نظر روشن می‌گردد كه پایه‌های شبهه‌ی مذكور سست و غیرقابل اعتماد است. اینك جهت یادآوری نقاط ضعف این شبهه به چند نكته اشاره می‌گردد:

الف) احتمالات غیرمعقول

خلاصه‌ی شبهه این بود كه در آنچه با حواس درك می‌شود، احتمال خطا وجود دارد و چون ممكن است ناقلان معجزه خطا كرده باشند، پس معجزات قابل اثبات نیستند. در جواب می‌گوییم: برخی احتمالات آن قدر ضعیف‌اند كه نمی‌توان بدان توجه كرد؛ اگر به این احتمال توجه شده، صرف احتمال خطا برای مردود دانستن دانش ما كافی باشد، اثری از جامعه‌ی انسانی و قوانین و مقررات باقی نمانده، هیچ انسانی نمی‌تواند روی كره‌ی خاكی زندگی كند. همه‌ی انسان‌ها وقتی به خانه‌ی خود می‌روند با پدر، مادر، همسر و فرزندان خود مواجه می‌شوند، آیا می‌توان به صرف این احتمال كه ممكن است چشم آدمی اشتباه كرده باشد، دیگران را به جای آنان نشاند یا آنان را از خانه راند؟ آیا آدمی با صرف این احتمال می‌تواند هر كار كه خواست، انجام دهد و بگوید دیده‌های من خطا دیده و گوش من خطا شنیده است؟ كسانی كه این شبهه را مطرح كرده‌اند، چرا وقتی در برابر خطراتی همانند تصادف و… قرار می‌گیرند، از خطر فرار می‌كنند و می‌كوشند برای خود راه امنی بیابند؟ چرا احتمال نمی‌دهند آنچه خطر می‌دانند، پنداری بیش نیست؟
همه‌ی ما به والدین، فرزندان و سایر اقواممان علاقه زیادی داریم، ولی این علاقه، هیچ‌گاه باعث نمی‌شود نقاط ضعف آنان را نقطه‌ی قوت ببینیم.
همه‌ی این مثال‌ها، شاهدی است برای اینكه عقل آدمی برای احتمالات بسیار ضعیف، ارزشی قائل نیست و اصل اولی بر این قرار گرفته است كه آنچه از راه حواس به دست می‌آید، بر حقیقت استوار است. پس برای اثبات غیرحقیقت بودن این امور باید به دنبال دلیل بود. در مواردی كه دلیلی قوی ثابت كند كه آنچه چشم می‌بیند، اشتباه است، به آن دلیل خاص، از دانشی كه از راه دیدن به وجود آمده، صرف نظر می‌كنیم و در غیر این صورت، دیده شده‌ها معتبر و قابل استدلال‌اند.
در مورد معجزات نیز چنین است؛ اگر كسی بپذیرد بینندگان معجزات، به راستی در گفتار خود صادق‌اند، معجزات برایش ثابت می‌شود و احتمال خطای چشم، به هیچ‌وجه قابل توجه نیست.

ب) تواتر نقل

آنچه انسان می‌بیند، یا با یكی از حواس خود درمی یابد، برای خود او قطع‌آور و یقین‌آور است، ولی ممكن است دیگران آن را باور نكنند. بیننده، تا زمانی كه دلیلی بر رد آنچه دیده است، اقامه نشود، بر پایه‌ی یقینش عمل می‌كند؛ اما دیگران می‌توانند به دلیل احتمال خطایش، آن را نپذیرند.
هرچه تعداد بینندگان و ادراك كنندگان بیشتر شود، احتمال خطای آنان كمتر می‌شود تا زمانی كه تعداد بینندگان به حد تواتر برسد، كه دیگر احتمال خطا از بین رفته، به حد صفر می‌رسد. بدون شك در چنین مواردی بنای عقلای عالم بر عمل كردن بر مقتضای اخبار متواتر و بی توجهی به احتمال خطای بسیار ضعیف است. اصولاً در این‌گونه موارد جایی برای احتمال خطا باقی نمی‌ماند.

ج) راه‌های متفاوت

چنان كه گذشت، تنها راه اثبات معجزات، نقل نیست تا گفته شود ممكن است ناقلان خطا كرده باشند؛ بلكه معجزات از راه‌های دیگری نیز قابل اثبات‌اند؛ چنان كه معجزه بودن قرآن تنها از طریق نقل اثبات نمی‌شود، بلكه امروزه نیز وجوه اعجاز قرآن كریم مانند اعجاز علمی، بیانی و… در دسترس و برای هركس بخواهد قابل اثبات است؛ چنان كه كرامات این گونه‌اند. صدها مورد از بیمارانی كه به طور معجزه‌آسا بهبود یافته و هر ساله در جراید، مجلات، كتب و… از آنان یاد می‌شود، همه شواهد زنده و در دسترسی‌اند كه حق‌جویان واقعی می‌توانند با مراجعه به پیشینه‌ی بیماری و سپس وضعیت فعلی آنان به حقانیت دین، وقوع معجزات و كرامات پی ببرند.

د) مخالفان منصف

بخشی از شبهه‌ی مخالفان این بود كه «انگیزه‌ها، علایق و روحیات نفسانی و دینی در نوع مشاهده‌ی آدمی تأثیر می‌گذارد؛ از این رو انسان باید در خبرهایی كه از مؤمنان و پیروان پیامبران در مورد معجزات نقل می‌كنند، دچار تردید شود. »
در پاسخ این سخن باید گفت: شمار بسیاری از ناقلان معجزات و كرامات نه تنها از موافقان نیستند، بلكه خود از مخالفان این‌گونه امورند و عده‌ی زیادی نیز پیش از دیدن این معجزات، از مخالفان بوده‌اند، ولی پس از دیدن معجزات به زمره‌ی موافقان و یاران پیامبرانی كه معجزات را ارائه كرده‌اند، پیوسته‌اند.
بهترین شاهد این امر، ساحران در زمان فرعون بودند كه ابتدا به مبارزه با حضرت موسی برخاستند، ولی بعد از دیدن معجزات حضرت موسی، خود به آن حضرت پیوسته، در برابر فرعون قرار گرفتند. (5)
قرآن كریم نمونه‌ی دیگری است كه از زمان نزول آن تاكنون بسیاری از دانشمندان كه خود از مخالفان قرآن بودند، با مراجعه به این كتاب بزرگ، به اعجاز قرآن یا ناتوانی از آوردن مانند آن اعتراف كرده‌اند. نمونه‌های زیر شاهدی بر این مدعاست:
1. ابوالعلای معری (متهم به مبارزه با قرآن): (6)
این سخن در میان همه‌ی مردم- اعم از مسلمان و غیرمسلمان- مورد اتفاق است كه كتابی كه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده است، عقل‌ها را در برابر خود مغلوب ساخته و تاكنون كسی نتوانسته است مانند آن را بیاورد. سبك این كتاب با هیچ یك از سبك‌های معمول میان عرب، اعم از خطابه، رجز، شعر و سجع كاهنان، شباهت ندارد.
امتیاز و جاذبه‌ی این كتاب به قدری است كه اگر یك آیه از آن در میان كلمات دیگران قرار گیرد، همچون ستاره‌ای فروزان در شب تاریك می‌درخشد! ‌(7)
2. ولید بن مغیره مخزومی (از سران كفار قریش):
به خدا سوگند از محمد سخنی شنیدم كه نه شباهت به گفتار انسان‌ها دارد و نه پریان؛ گفتار او شیرینی و زیبایی مخصوصی دارد؛ بالای آن -همچون شاخه‌های درختان برومند- پر ثمر و پایین آن- مانند ریشه‌های درختان كهن- پرمایه است؛ گفتاری است كه بر همه چیز پیروز می‌شود و چیزی بر آن پیروز نخواهد شد؛ این سخنان، سخن بشر نیست. (8)
3. دكتر جرنیه‌ی فرانسوی كه روزی از زمره‌ی غیرمسلمانان بود و با بررسی قرآن كریم به اعجاز آن پی برد، علت مسلمان شدن خود را این‌گونه بیان می‌كند:
من تمام آیه‌های قرآن را كه در زمینه‌ی علوم طبیعی و بهداشت و طب بودند، مطالعه نمودم و آنها را با دقیق‌ترین قوانین علوم طبیعی و پیچیده‌ترین اصول ثابت شده‌ی علوم عقلی منطبق دیدم و یقین پیدا كردم كه هزاران سال قبل جز خدا هیچ كسی روی زمین از آن قوانین و اصول آگاه نبوده است؛ پس به حقانیت و خدایی بودن چنین كتابی ایمان آوردم. (9)
4. دكتر كیت مور، استاد جنین‌شناسی در دانشگاه تورنتو و نویسنده‌ی كتاب‌های مرجع در جنین‌شناسی، (10) با بررسی دقیق جنین و تصویری كه قرآن از آن ارائه كرده، با اذعان به اینكه آنچه در قرآن درباره‌ی جنین آمده است، تا چند سال قبل ناشناخته بوده، تصریح كرده است كه: «این فقط می‌تواند وحی الهی باشد. » (11)
5. پروفسور موریس بوكایل (12) كه پس از بررسی‌های علمی فراوان مسلمان شد، می‌نویسد: «بررسی كامل عینی و بی طرفانه‌ی قرآن در پرتو دانش مدرن، ما را به درك توافق بین این دو (قرآن و علم) رهنمون می‌سازد و نیز این حقیقت را روشن می‌سازد كه در زمان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نه او و نه هیچ انسان دیگری نمی‌توانسته است چنین مطالب شگفت انگیزی را كه با علم امروز مطابقت می‌كند، به رشته‌ی تحریر درآورد.
6. جان دیون پورت (13) می‌گوید: قرآن تا آن حد معجزه‌ای جاوید شناخته شده است كه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را دلیل قوی و تأییدكننده‌ی رسالتش اعلام نمود و آشكارا فصیح‌ترین مردان آن روز عربستان را به مبارزه فراخواند تا یك سوره مانند قرآن بیاورند.
7. پرفسور هانری كوربن (Henry Corbin) (14) كه گفته می‌شود پس از مطالعه‌ی كتب ادیان و مذاهب مختلف به حقانیت اسلام و مذهب تشیع پی برده و مسلمان شده بود، می‌گوید: اگر اندیشه‌های محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) خرافی بود یا اگر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پیامبر خدا نبود، هیچ‌گاه جرئت نمی‌كرد، حرفی از علم به میان آورد و بشر را به علم دعوت كند.
8. ارنست رنان (15) می‌گوید: اگر كسی بخواهد به كتابی كه از آسمان نازل شده است، ایمان بیاورد، آن كتاب فقط قرآن است.

پی‌نوشت‌ها:

1. مصطفی ملكیان؛ جزوه علم و دین؛ ص80.
2. دیوید هیوم؛ درباره معجزات، ص414.
3. جان هاسپرز، استاد معاصر فلسفه در دانشگاه كالیفرنیای جنوبی است كه مهم‌ترین كتاب او فلسفه دین است. وی نقدهایی بر برهان‌های خداشناسی وارد كرده است و جناب آقای حمیدرضا شاكرین در كتاب براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز پاسخ آن اشكالات را داده است.
4. ر. ك: جان هاسپرز، فلسفه دین، ص89-92.
5. قرآن كریم در سوره‌های اعراف و شعراء از این رویارویی سخن گفته است: برای نمونه در سوره‌ی اعراف می‌خوانیم: «وَ جَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَأَجْراً إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِینَ‌ *قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ‌* قالُوا یَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَ إِمَّا أَنْ نَکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ‌ *قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ‌ *وَ أَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ‌ *فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ‌ *فَغُلِبُوا هُنَالِکَ وَ انْقَلَبُوا صَاغِرِینَ‌ *وَ أُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ‌ *قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِینَ‌ *رَبِّ مُوسَى وَ هَارُونَ‌»: ساحران نزد فرعون آمدند و گفتند: «آیا اگر ما پیروز گردیم، اجر و پاداش مهمی خواهیم داشت؟!» گفت: «آری و شما از مقربان خواهید بود!» [روز مبارزه فرا رسید. ساحران] گفتند: «ای موسی! یا تو [وسایل سحرت را] بیفكن، یا ما می‌افكنیم!» گفت: «شما بیفكنید!» و هنگامی [كه وسایل سحر خود را] افكندند، مردم را چشم‌بندی كردند و ترساندند و سحر عظیمی پدید آوردند. [ما] به موسی وحی كردیم كه: «عصای خود را بیفكن!» ناگهان [به صورت مار عظیمی درآمد كه] وسایل دروغین آنها را به سرعت برمی‌گرفت. [در این هنگام] حق آشكار شد و آنچه آنها ساخته بودند، باطل گشت و در آنجا [همگی] مغلوب شدند و خوار و كوچك گشتند و ساحران [با دیدن معجزه‌ی حضرت موسی] به سجده افتادند و گفتند: «ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم، پروردگار موسی و هارون!» (اعراف:113-122).
6. ابوالعلاء معرّی از فلاسفه، شعرا و لغت شناسان عهد خود و دارای این آثار است: سقط الزند، دیوان، رسائل، لزومیات و رسالة‌الغفران. او در سال 449ق وفات یافت.
7. مكارم شیرازی و دیگران: تفسیر نمونه؛ ج1، ص135 به نقل از: رسالة الغفران، ص263.
8. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج6، ص587. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار، ج9، ص167. فیض كاشانی، تفسیر صافی، ج5، ص248 و ج2، ص1373. حویزی؛ تفسیر نورالثقلین، ج3، ص78. ابوالقاسم خویی؛ البیان فی تفسیر القرآن، ص57. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج12، ص350. قرطبی، تفسیر قرطبی، ج19، ص74. زركشی، البرهان فی علوم القرآن، ج2، ص110. راوندی، قصص الانبیاء؛ ص318. ابن جوزی، زاد المسیر، ج4، ص391.
9. گری میلر، قرآن كتابی شگفت انگیز؛ ترجمه صلاح الدین توحیدی.
10. پروفسور گری میلر، استاد دانشگاه تورنتو درباره‌ی دكتر كیت مور و نظریاتش درباره‌ی جنین‌شناسی در قرآن می‌نویسد:
چند سال قبل، گروهی در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، همه‌ی آیاتی را كه در قرآن درباره‌ی جنین‌شناسی وجود دارد، جمع‌آوری كردند. سپس یك غیرمسلمان را كه استاد جنین شناسی (Embryology) در دانشگاه تورنتو به نام پروفسور كیت مور بود برگزیدند. وی كه مؤلف كتاب‌های مرجع در جنین شناسی و یك متخصص جهانی در این زمینه است، به ریاض دعوت شد. به او گفتند: «این چیزی است كه قرآن در خصوص تخصص شما گفته است. آیا حقیقت دارد؟ در این مورد چه چیزی می‌توانید به ما بگویید؟» اگرچه او در ریاض بود، هر كمكی كه برای ترجمه نیاز داشت و هر همكاری كه تقاضا می‌كرد، در اختیارش گذاشتند و او از آنچه یافت، چنان شگفت زده شد كه كتاب مرجعش را اصلاح كرد و در چاپ دوم یكی از كتاب‌هایش، موسوم به «قبل از اینكه متولد شویم» در قسمت دوم درباره‌ی تاریخ جنین شناسی، مطالب جدیدی را كه در قرآن یافته بود، به آن افزود.
من مصاحبه‌ی جالبی برای یك برنامه‌ی تلویزیونی با دكتر كیت مور داشتم. او گفت برخی از مطالبی كه قرآن درباره‌ی جنین بیان كرده تا سی سال قبل ناشناخته بوده است. او گفت مشخصاً توصیف قرآن از وجود اولیه‌ی انسان به مثابه‌ی یك «زالو- شبیه لخته» (سوره علق) برای او جدید بود؛ اما هنگامی كه آن را به طور دقیق بررسی كرد، دریافت كه این توصیف درست است و آن را به كتابش افزود.
او گفت: «پیش از این چنین تصوری از جنین نداشتم. » او به گروه جانورشناسی مراجعه و تقاضای تصویری از زالو كرد و هنگامی كه دریافت زالو دقیقاً شبیه نطفه انسانی است، تصمیم گرفت تصویر هر دو را به یكی از كتاب‌های درسی خویش بیفزاید.
دكتر مور همچنین كتابی درباره‌ی جنین شناسی بالینی نگاشت و هنگامی كه یافته‌های خود را در تورنتو منتشر كرد، غوغایی در كانادا برپا شد و دیدگاه‌های او به صفحه‌ی اول برخی از روزنامه‌های سراسر كانادا و برخی تیترهای اخبار شبكه های رادیویی و تلویزیونی راه یافت. یك گزارشگر روزنامه از پروفسور مور پرسید: «شما فكر نمی‌كنید عرب ها درباره‌ی ظهور جنین و چگونگی تغییر و رشد آن اطلاع داشتند؟ البته امكان دارد در آنجا دانشمندی نبوده، اما شاید آنها برخی چیزها را خودشان به طور ساده كالبدشكافی كرده‌اند، مثلاً افرادی را مثله كرده و این چیزها را آزمایش كرده‌اند. »
پروفسور گفت: مسئله این نیست كه شخصی سعی كرده باشد در چهارده قرن قبل در جنین شناسی به كشفیاتی برسد. آنها حتی نمی‌توانسته‌اند آن را ببینند!
تمام توصیفات قرآن در خصوص جنین، مربوط به زمانی است كه آن‌چنان كوچك است كه قابل دیدن توسط چشم نیست؛ لذا شخص برای دیدن آن به میكروسكوپ نیازمند است؛ در حالی كه سابقه‌ی اختراع میكروسكوپ به حدود كمی بیش از دویست سال قبل می‌رسد. در پایان، هنگامی كه از وی سؤال شد كه وجود این اطلاعات در قرآن را چگونه توضیح می‌دهید؟ در جواب گفت: «این فقط می‌تواند وحی الهی باشد»! (قرآن، كتابی شگفت انگیز؛ ص42-43).
مارشال جانسون، یكی از همكاران پروفسور مور در دانشگاه تورنتو كه مطالعات گسترده‌ای پیرامون زمین شناسی داشته، بسیار مجذوب این واقعه، كه آنچه در قرآن درباره‌ی جنین شناسی وجود دارد، درست بود، از مسلمانان خواست آنچه را در قرآن پیرامون تخصص وی وجود دارد برایش استخراج و گردآوری كنند. این بار نیز مردم از یافته‌ها شگفت زده شدند (همان. گری میلر؛ «اظهار نظر یك غربی تازه مسلمان شگفتی‌های قرآن كریم»؛ ترجمه حامد دردشتیان، ص35-36.
11. همان.
12. پروفسور موریس بوكایل (Maurice Bucaiile) از دانشمندان بزرگ فرانسوی و نویسنده كتاب قرآن و تورات و انجیل و علم (بررسی كتب مقدس در پرتو علوم جدید) است. وی در این كتاب با بررسی‌های علمی فراوان ثابت كرده است كه بین قرآن كریم و دانش‌های قطعی امروزین، هماهنگی كامل برقرار است. كتاب مذكور علاوه بر زبان فرانسوی به زبان‌های انگلیسی، عربی و فارسی نیز ترجمه شده است.
13. جان دیون پورت، نویسنده و محقق شهیر انگلیسی و نویسنده‌ی كتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است كه كتاب مذكور به وسیله‌ی محمدرضا سعیدی ترجمه شده است.
14. كوربن فیلسوف، اسلام شناس و شیعه شناس فرانسوی (1903م-1978م) كتاب‌های تاریخ فلسفه‌ی اسلامی، فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی و اسلام ایرانی از آثار این نویسنده تواناست.
15. ارنست رنان (Ernest Renan) فیلسوف و خاورشناس فرانسوی (1823-1892م).

منبع مقاله :
محمدی، محمدعلی، (1394)، اعجاز قرآن با گرایش شبهه‌پژوهی، (جلد 1)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، معاونت پژوهشی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد