طـبـق عـقیده مشهور دانشمندان شیعه , پیغمبران یکصد و بیست و چهار هزار نفرند که یکصد و سـیـزده نفر آنان صرف نظر از مقام نبوت , مقام رسالت – یعنى ماموریت فوق العاده – را نیز دارا بودند . براساس تعریفى که از اولوالعزم ارائه شده است، پیامبر اولوالعزم، پیامبرى است که علاوه بر صاحب شریعت، کتاب آسمانى، احکام اجتماعى داشتن، در زمان خویش رسالت جهانى داشته و دعوتش به گروه خاصى محدود نمى گشته است، برخلاف سایر پیامبران که هر کدام براى گروه خاصى مبعوث شده و رسالت جهانى نداشته اند اما دلیل انحصار چنین پیامبرى در پنج نفر، پاره اى روایات است و دلیل دیگرى در این مورد وجود ندارد.(نگا: المیزان، ج 2، صص 141 – 146 و ج 18، ص 220)
آنـها به ترتیب زمان : حضرت نوح , ابراهیم , موسى , عیسى و محمد (صلى اللّه علیه وآله و سلم) هستند و کتابهاى آنان نیز به ترتیب : صحف نوح , صحف ابراهیم ,تورات , انجیل و قرآن مى باشد . گرچه کتابهاى پیغمبران گذشته در اثر مرور زمان و اغراض شوم معاندان از بین رفته و یا آنچنان تغییر ماهیت داده که جز آیات چندى از آنها – آن هم بطور مسخ شده وتحریف شده – باقى نمانده اسـت , ولى قرآن مجید از آن زمانى که به وسیله فرشته وحى بر قلب پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و آلـه و سـلـم نـازل شـده به دستور آن حضرت ثبت و ضبط گردیده و همچنان تا زمان ما بى کم و کاست محفوظ مانده است.
در آیه 35 سوره مبارکه احقاف به پیامبر اکرم دستور داده شده است، صبر کند، صبرى همانند صبر پیامبران اولى العزم. «فَاصْبِرْ کِما صَبَرَ اولوا الْعَزمِ مِنَ الْرُسل» پرسش این است که پیامبران اولى العزم چه کسانى هستند و به چه ویژگى ها و خصوصیاتى آراسته اند که در این آیه به پیامبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم) دستور داده شده همانند آنها صبور باشد؟ و به عبارت دیگر مفهوم «اولى العزم» چیست؟ و کدام یک از پیامبران مصداق اولى العزم مى باشند؟ بنابراین بحث در دو محور جریان دارد:
محور اول؛ مفهوم پیامبران اولى العزم: «العزم» در لغت به معناى پایدارى و سرسختى در تصمیم و قصد است و “اولواالعزم” به معناى صاحبان صبر و پایدارى و شکیبا مى باشد. استاد شهید مرتضى مطهرى پیامبران الهى را به دو گروه تقسیم مى کنند و مى فرمایند: «پیامبران دو وظیفه دارند:
1) از جانب خداوند براى بشر قانون و دستورالعمل مى آورند.
2) مردم را به خدا و عمل به دستورالعمل هاى الهى آن عصر و زمان دعوت و تبلیغ مى کرده اند.
به عبارت دیگر نبوت بر دو قسم است: تشریعى، تبلیغى؛ و غالب پیامبران فقط وظیفه دوم را انجام مى داده اند و تنها تعداد کمى اولواالعزم بوده اند، یعنى قانون و دستورالعمل آورده اند.”(- ختم نبوت، انتشارات صدر ا، چاپ نهم 1374؛ ص: 34 و همچنین نگا: خاتمیت انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1374 ص: 49). طبق این تعریف، پیامبران اولى العزم، پیامبرانى بوده اند که صاحب شریعت و قانون هستند.
مرحوم ملا محسن فیض کاشانى نیز همین تعریف را از اولوا العزم ارائه مى دهند: «اولوا العزم پیامبران صاحب شریعتند که در تاسیس و بیان روشن آن شریعت کوشش خود را مبذول داشته اند و در آن راه سختى ها را تحمل کردند.»(-تفسیر الصافى ج: 5 ص: 18؛ ذیل آیه مذکور). این تعریف مورد اتفاق بسیارى از علماء ما مى باشد. چنانکه مرحوم شیخ طوسى مى فرمایند: «گروهى اولو العزم را کسانى مى دانند که در پیمان قیام بر واجبات و دورى از محرمات ثابت قدم باشند؛ در این صورت همگى پیامبران اولواالعزم هستند. این گروه «مِن» در آیه را براى تبین مى دانند. و آنهایى که اولى العزم را گروهى از پیامبران مى دانند که ویژه این لقب هستند؛ «مِن» را براى تبعیض مى شمارند ظاهر روایات اصحاب ما و سخنان مفسران همین است که اولواالعزم پیامبرانى هستند که شریعتى نو آورده اند که شریعت انبیاء پیشین را نسخ کرده است.”(-التبیان ج: 9 ص: 286). شیخ طوسى ضمن بیان نظریه کسانى که همه پیامبران را مصداق اولى العزم مى دانند، ـ و این نظریه از برخى علماء اهل سنت نقل شده است ـ به آن اعتناء نکرده و اولواالعزم را به صاحبان شریعت نو و جدید معنى مى کنند.
تعریف دقیق ترى مرحوم علامه طباطبائى ارائه مى دهند؛ ایشان در چند موضع تفسیر گران سنگ المیزان بحث اولى العزم را مطرح مى فرمایند، اول(- المیزان؛ دارالکتب الاسلامیة؛ ج: 2 صص: 147 ـ 146، ذیل آیه 213 بقره). ضمن اشاره به آیه 12 سوره احزاب پیامبران اولى العزم را پیامبرانى مى داند که در عهد نخستین خود پا بر جا بوده اند. و در ادامه مى افزایند: «و همه پیامبران اولوا العزم داراى شریعت و کتاب مى باشند.»(همان) ایشان در جاى دیگر شرط دیگرى اضافه مى کنند و آن اینکه شریعت آنها فرامنطقه اى و جهانى است.(پس به نظر معظم له اولى العزم، پیامبرانى هستند که اولاً بر عهد-المیزان، ج: 12 ص: 15 ذیل آیه 4 ابراهیم). نخستین (میثاق غلیظى که آیه سوره احزاب مى فرماید) ثابت قدم بوده اند؛ ثانیا صاحب شریعت و کتاب هستند و ثالثا دعوت آنها فراتر از منطقه و امت خود مى باشد. سخن ایشان برگرفته از آیات و روایات متعددى است، که به برخى از آنها اشاره مى شود.
محور دوم؛ مصداق پیامبران اولى العزم: مرحوم شیخ طوسى در ادامه بحث اولى العزم در تفسیر التبیان مى فرمایند: «و گفته شده: آنها پنج تن هستند: نوح، ابراهیم، موسى، عیسى و محمد (ص).”(-التبیان ج: 9 ص: 286). مرحوم علامه طباطبائى پس از نقل دو روایت درباره پنج پیامبر اولواالعزم مى فرمایند: «اینکه پیامبران اولى العزم پنج تن مى باشند، از روایات مستفیضى( که از اهل بیت رسیده و در این مسأله روایات متعددى ـ از راههاى گونا-خبرى مستفیض است که روات آن بیش از سه نفر باشد یا اینکه در همه طبقات بیش از دو نفر باشد؛ به این نوع احادیث، مشهور هم مى گویند. (نگا: الدرایة شهید ثانى ص: 6). ممکن است که ادعا کنیم، اخبار این باب متواتر اجمالى است؛ یعنى اجمالاً به صحت مضمون این دسته روایات علم داریم، اگرچه به تک تک آنها نتوان علم پیدا کرد). گون ـ از پیامبر اکرم و امام باقر و امام صادق و امام رضا (سلام اللّه علیهم اجمعین) رسیده است.»(بحث روایى:-المیزان، ج: 18 ص: 218، ذیل بحث روایى آیه 35 احقاف ). روایاتى که در این باب وارد شده است نام این پنج تن را به عنوان پیامبر اولوا العزم ذکر فرموده است و در ضمن آن مفهوم اولى العزم را نیز روشن کرده اند، و ما چند روایت ذکر مى کنیم.
1 ـ امام باقر (علیه السلام) مى فرمایند: “اولوا العزم من الرسل خمسة: نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد (صلوات اللّه علیهم) و اولوا العزم هو من اتى بشریعة مستأنفة نسخت من تقدم من الانبیاء”؛(-الفتال نیسابورى، روضة الواعظین؛ ص: 51). «پیامبران اولى العزم پنج تن هستند: نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد(ص). و اولى العزم یعنى این که شریعت نویى آورده اند که شرایع پیامبران پیشین را نسخ کرده است.»
روایت هم مصداق را منحصر در پنج پیامبر مى داند و هم مفهوم را به روشنى بیان مى کند: پیامبرانى که داراى شریعتى نو مى باشند که شریعت پیامبران سابق را نسخ کرده اند. این روایت در مفهوم صریح است، چنانچه در حصر در پنج تن هم صریح است.
2 ـ امام رضا(ع) مى فرمایند: «اولوا العزم به این دلیل به این نام، شناخته شده اند که داراى شریعت مى باشند؛ چنانکه هر پیامبرى که پس از نوح آمده ـ تا پیش از ابراهیم خلیل ـ بر شریعت و راه او و تابع کتابش بوده است؛ و هر پیامبرى که در زمانه ابراهیم و پس از او بوده ـ تا زمان موسى ـ بر شریعت و راه او و تابع کتاب او بوده است، و هر پیامبرى که در زمان موسى و پس از آن بوده بر شریعت موسى و راه او و تابع کتابش بوده تا زمان عیسى فرا رسیده است و همه پیامبران عصر عیسى و پس از آن، بر شریعت و راه او و تابع کتابش بوده اند؛ تا نوبت به حضرت محمد (صلى اللّه علیه و آله و علیهم اجمعین) رسید (که او خاتم پیامبران است).؛ این پنچ تن اولوا العزم هستند و برترین پیامبران و فرستادگان خدا مى باشند»(-شیخ صدوق، علل الشرایع؛ ج: 1 صص: 123 ـ 122).
این روایت به منزله شرح روایت بالاست، و در آن اولى العزم به صاحب شریعت تفسیر شده است که داراى کتاب است و همه پیامبران بعدى ـ تا پیش از نسخ شریعت وى ـ تابع او مى باشند. آنها پنج نفرند و برترین پیامبران نیز مى باشند.
3 ـ «سماعه مى گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره آیه “فاصبر کما صبر اولوا العزم من الرسل” پرسیدم. فرمود: آنها صاحبان کتاب هستند…»(-بحار الانوار، ج: 11 ص: 35). بقیه روایت مثل حدیث دوم است.
4 ـ سماعه پسر مهران مى گوید:(-الکافى ج: 2 ص: 18 ـ 17) از امام صادق (علیه السلام) درباره آیه شریفه “فاصبر کما صبر اولوا العزم من الرسل” سؤال کردم. فرمود: آنها نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد (صلوات اللّه علیه و آله و علیهم اجمعین) هستند. سماعه گفت، پرسیدم: آنها چگونه اولى العزم شدند؟ فرمود: چون نوح با کتاب و شریعت فرستاده شد، هر کس پس از وى آمد تابع کتاب و شریعت و راه او شد تا نوبت به ابراهیم رسید، وى با صحف (کتاب آسمانى ابراهیم) آمد به این قصد که کتاب نوح را ترک کند، اما نه به دلیل اینکه به کتاب او کافر بود.(- یعنى حضرت ابراهیم، منکرکتاب نوح نبى اللّه نبود، بلکه به آن ایمان داشت، اما چون زمان آن سپرى شده بود و نیاز به شریعت کاملتر و کتاب کاملترى بود، آن کتاب و شریعت را به کنارى مى نهد و شریعت و کتاب جدید را از جانب خداوند متعال مى آورد. این سلسله ادامه مى یابد تا به پیامبر خاتم مى رسد که دین و شریعت او کاملترین ادیان و شریعتها و کتاب او ـقرآن ـ برترین کتاب هاى الهى است و تا برپایى قیامت معتبر است). پس هر پیامبرى که پس ابراهیم مبعوث شد، تابع کتاب و شریعت و راه او گردید تا موسى با تورات و شریعت و راه جدید مبعوث شد، به این قصد که صحف را کنار بگذارد، و هر پیامبرى که پس از موسى آمد تابع تورات و شریعت و راه وى شد؛ تا عیسى با انجیل آمد، به این نیت که شریعت و راه موسى را به کنارى نهد، و هر پیامبرى که پس از عیسى آمد، تابع شریعت و راه وى شد. تا نوبت به حضرت محمد (صلى اللّه علیه و آله و علیهم أجمعین) رسید که با قرآن و شریعت و راه خود، مبعوث شد. حلال او تا برپایى قیامت حلال و حرام او حرام است. پس این پنج تن پیامبران اولى العزم هستند.»
ظاهرا این روایت جامع روایات بالاست که هم اسامى پنج پیامبر اولى العزم را بیان مى فرماید که از آن انحصار نیز فهمیده مى شود و همچنین دلیل اینکه آنها اولى العزم هستند، بیان مى شود: صاحبان شریعت مستقل که همه انبیاء بعدى تابع آنها هستند و تا پیش از نسخ شریعتشان توسط پیامبر اولى العزم بعدى، شریعتشان معتبر و برقرار است؛ اما با آمدن پیامبر اولوالعزم بعدى، شریعتش نسخ مى شود و این سلسله تا ظهور دین اسلام جارى است و تنها دین اسلام جاودان است.
6 ـ از امام سجاد (ع) پرسیده اند: «ما معنى اولى العزم؟ قال: بعثوا الى شرق الارض و غربها و جنها و انسها.»(- جعفر بن قولویة، کامل الزیارات؛ ص: 334 و عنه مستدرک الوسائل، ج: 10 ص: 288). «اولى العزم پیامبرانى هستند که بر شرق و غرب زمین و همه انسانها و جنیان فرستاده شده اند.»
این روایت رسالت پیامبران اولى العزم را فرامنطقه اى، بلکه جهانى دانسته است.
به هر حال به نظر مى رسد که تفسیر صحیح اولى العزم؛ صاحبان شریعت جدید باشد که شریعت سابق را نسخ مى کردند. اما این که داراى کتاب بودند و دین آنها فرامنطقه اى و جهانى است، از لوازم صاحب شریعت بودن است. به عبارت دیگر پیامبران بر دو دسته هستند:
1) گروهى صاحب شریعت و قانون الهى اند و از جانب خداوند متعال کتاب آورده اند و براى همه مردم زمان خود و زمان هاى بعدى مبعوث شده اند و دین آنها تا نیامدن پیامبر اولى العزم بعدى پابرجاست و با برانگیخته شدن او، نسخ مى شود. اینها پنچ تن هستند: نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد (صلى اللّه علیه و آله و علیهم). آنها برترین پیامبران الهى هستند و خاتم و افضل آنها پیامبر گرامى اسلام (ص) است.
2) بقیه پیامبران مأمور به تبلیغ شریعت و دین و کتاب پیامبران اولى العزم مى باشند. پس نسخ کلى هر دین تنها در سایه ارسال پیامبر اولو العزم بعدى است؛ اگرچه شاید به ضرورت نسخهاى جزئى در بعض احکام توسط پیامبران تبلیغى انجام پذیرد.- بحار الانوار ج: 11 ص: 35
() بحث روایى را بیش از این بیان ادامه نمى دهیم و به همین مقدار اکتفاء مى کنیم.
جمع بندى و نتیجه گیرى: با نگاه به روایات بالا، روشن مى شود مصداق پیامبران اولى العزم حضرات نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد (صلى اللّه علیهم و على جمیع الانبیاء و المرسلین و الشهداء و الصدیقین و أوصیاء المکرمین سیما على امیرالمومنین و فاطمة صدیقة الطاهرة و ائمة المعصومین) هستند. چنانکه ملاحظه شد دو پیمان از پیامبران الهى گرفته شده است:
1 ـ پیمان عمومى که از همه پیامبران گرفته شده است:
2ـ پیمان خصوصى که غلیظ بوده و از پیامبران اولى العزم گرفته شده است. پس پیامبران اولى العزم داراى توان و قدرت بیشترى از دیگر انبیاء بوده اند و به این دلیل از آنها برتر هستند. این طبیعى است که در میان پیامبران برخى از دیگران برتر باشند ـ هم از نظر علمى و هم عملى ـ و تحمل بیشترى داشته باشند که آنها اولى العزم مى شوند. آیات (12 احزاب و 13 شورى) و به ویژه روایاتى که درصدد تفسیر آیات هستند، در این جهت گویاست. به هر حال، با توجه به آیات و روایات روشن مى شود که:
1ـ پیامبران اولى العزم، صاحبان شریعت نو هستند که شریعت سابق را نسخ مى کنند. آنها در عین حال که به پیامبران پیشین، ایمان دارند، اما به دلیل تحول زمان، شریعتى نو مى آورند و شریعت پیامبر اولى العزم گذشته را نسخ مى کنند. تنها شریعت محمدى(ص) تا قیامت پابرجاست.
2 ـ هر صاحب شریعتى داراى کتابى آسمانى از جانب خداوند متعال است که در آن احکام و دستورات الهى و قوانین مورد نیاز مندرج است و داراى کتاب بودن، لازمه اولى العزم بودن است.
3 ـ از دیگر لوازم معناى اولوا العزم، رسالت فرامنطقه اى آنهاست. آنها تنها براى قوم خود مبعوث نشده است؛ بلکه براى همه مردم جهان زمانه خود و پس از آن مبعوث شده است و دین آنها تا ظهور پیامبر صاحب شریعت بعدى پابرجاست و پیامبران دیگر مامور تبلیغ دین و شریعت آنها هستند. پس مفهوم درست اولى العزم، پیامبرانى هستند که شریعتى نو مى آوردند که شریعت پیامبر سابق را نسخ مى کند. اما داراى کتاب بودن و رسالتى فرامنطقه اى بلکه جهانى داشتن، لازمه این مفهوم است.
4 – دلیل اینکه آن پنج تن صاحب شریعت شده اند، این است که برتر از پیامبران دیگر هستند و علم و تحمل و پایدارى و عزم آنها از دیگر پیامبران افزون است، آزمونها بیشترى را پشت سر گذارده و در کوره حوادث پخته تر شده اند. آنها همچنین در موطن میثاق، پیمان غلیظ ترى سپرده اند؛ پیمانى به توحید و نبوت و حضرت خاتم و حضرات ائمه و حکومت مهدوى (سلام اللّه علیهم اجمعین) و پایدارى در مقابله با کافران زمانه و بیان دستورات الهى. به عبارت دیگر همه انسانها به لسان ذات در موطن اخذ میثاق، تعهد سپرده اند، اما هرکس با توجه به لسان استعدادش قوى تر بوده میثاق شدیدترى سپرده و پیامبران اولوا العزم به میثاق غلیظ الهى گردن نهاده اند.
5 ـ پیامبران اولوا العزم منحصر در پنج تن هستند؛ ظاهر آیات سوره احزاب و شورى و صریح روایات، آنها را در پنج تن منحصر مى کند.
6 ـ انبیاء دیگر چون حضرت داود که صاحب کتاب بوده اند، کتاب آنها، تشریعى نبوده است؛ بلکه کتاب ارشادى و تبلیغى بوده است.
7 ـ حضرت آدم داراى شریعت خاصى نبوده است. زیرا در زمان ایشان هنوز نیازى به شریعت مدون نبوده است. بلکه از آیه 13 سوره مبارکه شورى استفاده مى شود که اولین پیامبرى که داراى شریعت بوده و بر کفار مبعوث شده است، حضرت نوح بوده است. حضرت آدم بر کافرى مبعوث نشده است. به عبارت دیگر اگرچه حضرت آدم داراى شریعتى ابتدایى بوده است، زیرا با هبوط وى به زمین، تکلیف نیز نازل شده است. اما شریعت وى مدون نبوده و شریعتى ابتدائى بوده که ناسخ هیچ شریعتى هم نبوده است. اولین شریعت مدون که با او، شریعت سابق نسخ شده شریعت نوح نبى الله بوده است. بنابراین حضرت آدم خارج از تعریف اولى العزم مى باشد و گذشته از آن، به تصریح آیه 115 سوره مبارکه طه و روایات ذیل آن، حضرت آدم داراى عزم لازم براى اولى العزم بودن نبوده است.
برای مطالعه بیشتر به کتب تاریخ انبیا و پیامبران مراجعه شود.
از آنچه گفته شد به خوبی به دست می آید که حضرت نوح از پیامبران اولو العزم و داری شریعت بوده و کتاب او به نام «صحف» یا «کتاب» چنان که در روایت نقل شده از تفسیر صافی خوانده شده است.
آنـها به ترتیب زمان : حضرت نوح , ابراهیم , موسى , عیسى و محمد (صلى اللّه علیه وآله و سلم) هستند و کتابهاى آنان نیز به ترتیب : صحف نوح , صحف ابراهیم ,تورات , انجیل و قرآن مى باشد . گرچه کتابهاى پیغمبران گذشته در اثر مرور زمان و اغراض شوم معاندان از بین رفته و یا آنچنان تغییر ماهیت داده که جز آیات چندى از آنها – آن هم بطور مسخ شده وتحریف شده – باقى نمانده اسـت , ولى قرآن مجید از آن زمانى که به وسیله فرشته وحى بر قلب پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و آلـه و سـلـم نـازل شـده به دستور آن حضرت ثبت و ضبط گردیده و همچنان تا زمان ما بى کم و کاست محفوظ مانده است.
در آیه 35 سوره مبارکه احقاف به پیامبر اکرم دستور داده شده است، صبر کند، صبرى همانند صبر پیامبران اولى العزم. «فَاصْبِرْ کِما صَبَرَ اولوا الْعَزمِ مِنَ الْرُسل» پرسش این است که پیامبران اولى العزم چه کسانى هستند و به چه ویژگى ها و خصوصیاتى آراسته اند که در این آیه به پیامبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم) دستور داده شده همانند آنها صبور باشد؟ و به عبارت دیگر مفهوم «اولى العزم» چیست؟ و کدام یک از پیامبران مصداق اولى العزم مى باشند؟ بنابراین بحث در دو محور جریان دارد:
محور اول؛ مفهوم پیامبران اولى العزم: «العزم» در لغت به معناى پایدارى و سرسختى در تصمیم و قصد است و “اولواالعزم” به معناى صاحبان صبر و پایدارى و شکیبا مى باشد. استاد شهید مرتضى مطهرى پیامبران الهى را به دو گروه تقسیم مى کنند و مى فرمایند: «پیامبران دو وظیفه دارند:
1) از جانب خداوند براى بشر قانون و دستورالعمل مى آورند.
2) مردم را به خدا و عمل به دستورالعمل هاى الهى آن عصر و زمان دعوت و تبلیغ مى کرده اند.
به عبارت دیگر نبوت بر دو قسم است: تشریعى، تبلیغى؛ و غالب پیامبران فقط وظیفه دوم را انجام مى داده اند و تنها تعداد کمى اولواالعزم بوده اند، یعنى قانون و دستورالعمل آورده اند.”(- ختم نبوت، انتشارات صدر ا، چاپ نهم 1374؛ ص: 34 و همچنین نگا: خاتمیت انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1374 ص: 49). طبق این تعریف، پیامبران اولى العزم، پیامبرانى بوده اند که صاحب شریعت و قانون هستند.
مرحوم ملا محسن فیض کاشانى نیز همین تعریف را از اولوا العزم ارائه مى دهند: «اولوا العزم پیامبران صاحب شریعتند که در تاسیس و بیان روشن آن شریعت کوشش خود را مبذول داشته اند و در آن راه سختى ها را تحمل کردند.»(-تفسیر الصافى ج: 5 ص: 18؛ ذیل آیه مذکور). این تعریف مورد اتفاق بسیارى از علماء ما مى باشد. چنانکه مرحوم شیخ طوسى مى فرمایند: «گروهى اولو العزم را کسانى مى دانند که در پیمان قیام بر واجبات و دورى از محرمات ثابت قدم باشند؛ در این صورت همگى پیامبران اولواالعزم هستند. این گروه «مِن» در آیه را براى تبین مى دانند. و آنهایى که اولى العزم را گروهى از پیامبران مى دانند که ویژه این لقب هستند؛ «مِن» را براى تبعیض مى شمارند ظاهر روایات اصحاب ما و سخنان مفسران همین است که اولواالعزم پیامبرانى هستند که شریعتى نو آورده اند که شریعت انبیاء پیشین را نسخ کرده است.”(-التبیان ج: 9 ص: 286). شیخ طوسى ضمن بیان نظریه کسانى که همه پیامبران را مصداق اولى العزم مى دانند، ـ و این نظریه از برخى علماء اهل سنت نقل شده است ـ به آن اعتناء نکرده و اولواالعزم را به صاحبان شریعت نو و جدید معنى مى کنند.
تعریف دقیق ترى مرحوم علامه طباطبائى ارائه مى دهند؛ ایشان در چند موضع تفسیر گران سنگ المیزان بحث اولى العزم را مطرح مى فرمایند، اول(- المیزان؛ دارالکتب الاسلامیة؛ ج: 2 صص: 147 ـ 146، ذیل آیه 213 بقره). ضمن اشاره به آیه 12 سوره احزاب پیامبران اولى العزم را پیامبرانى مى داند که در عهد نخستین خود پا بر جا بوده اند. و در ادامه مى افزایند: «و همه پیامبران اولوا العزم داراى شریعت و کتاب مى باشند.»(همان) ایشان در جاى دیگر شرط دیگرى اضافه مى کنند و آن اینکه شریعت آنها فرامنطقه اى و جهانى است.(پس به نظر معظم له اولى العزم، پیامبرانى هستند که اولاً بر عهد-المیزان، ج: 12 ص: 15 ذیل آیه 4 ابراهیم). نخستین (میثاق غلیظى که آیه سوره احزاب مى فرماید) ثابت قدم بوده اند؛ ثانیا صاحب شریعت و کتاب هستند و ثالثا دعوت آنها فراتر از منطقه و امت خود مى باشد. سخن ایشان برگرفته از آیات و روایات متعددى است، که به برخى از آنها اشاره مى شود.
محور دوم؛ مصداق پیامبران اولى العزم: مرحوم شیخ طوسى در ادامه بحث اولى العزم در تفسیر التبیان مى فرمایند: «و گفته شده: آنها پنج تن هستند: نوح، ابراهیم، موسى، عیسى و محمد (ص).”(-التبیان ج: 9 ص: 286). مرحوم علامه طباطبائى پس از نقل دو روایت درباره پنج پیامبر اولواالعزم مى فرمایند: «اینکه پیامبران اولى العزم پنج تن مى باشند، از روایات مستفیضى( که از اهل بیت رسیده و در این مسأله روایات متعددى ـ از راههاى گونا-خبرى مستفیض است که روات آن بیش از سه نفر باشد یا اینکه در همه طبقات بیش از دو نفر باشد؛ به این نوع احادیث، مشهور هم مى گویند. (نگا: الدرایة شهید ثانى ص: 6). ممکن است که ادعا کنیم، اخبار این باب متواتر اجمالى است؛ یعنى اجمالاً به صحت مضمون این دسته روایات علم داریم، اگرچه به تک تک آنها نتوان علم پیدا کرد). گون ـ از پیامبر اکرم و امام باقر و امام صادق و امام رضا (سلام اللّه علیهم اجمعین) رسیده است.»(بحث روایى:-المیزان، ج: 18 ص: 218، ذیل بحث روایى آیه 35 احقاف ). روایاتى که در این باب وارد شده است نام این پنج تن را به عنوان پیامبر اولوا العزم ذکر فرموده است و در ضمن آن مفهوم اولى العزم را نیز روشن کرده اند، و ما چند روایت ذکر مى کنیم.
1 ـ امام باقر (علیه السلام) مى فرمایند: “اولوا العزم من الرسل خمسة: نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد (صلوات اللّه علیهم) و اولوا العزم هو من اتى بشریعة مستأنفة نسخت من تقدم من الانبیاء”؛(-الفتال نیسابورى، روضة الواعظین؛ ص: 51). «پیامبران اولى العزم پنج تن هستند: نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد(ص). و اولى العزم یعنى این که شریعت نویى آورده اند که شرایع پیامبران پیشین را نسخ کرده است.»
روایت هم مصداق را منحصر در پنج پیامبر مى داند و هم مفهوم را به روشنى بیان مى کند: پیامبرانى که داراى شریعتى نو مى باشند که شریعت پیامبران سابق را نسخ کرده اند. این روایت در مفهوم صریح است، چنانچه در حصر در پنج تن هم صریح است.
2 ـ امام رضا(ع) مى فرمایند: «اولوا العزم به این دلیل به این نام، شناخته شده اند که داراى شریعت مى باشند؛ چنانکه هر پیامبرى که پس از نوح آمده ـ تا پیش از ابراهیم خلیل ـ بر شریعت و راه او و تابع کتابش بوده است؛ و هر پیامبرى که در زمانه ابراهیم و پس از او بوده ـ تا زمان موسى ـ بر شریعت و راه او و تابع کتاب او بوده است، و هر پیامبرى که در زمان موسى و پس از آن بوده بر شریعت موسى و راه او و تابع کتابش بوده تا زمان عیسى فرا رسیده است و همه پیامبران عصر عیسى و پس از آن، بر شریعت و راه او و تابع کتابش بوده اند؛ تا نوبت به حضرت محمد (صلى اللّه علیه و آله و علیهم اجمعین) رسید (که او خاتم پیامبران است).؛ این پنچ تن اولوا العزم هستند و برترین پیامبران و فرستادگان خدا مى باشند»(-شیخ صدوق، علل الشرایع؛ ج: 1 صص: 123 ـ 122).
این روایت به منزله شرح روایت بالاست، و در آن اولى العزم به صاحب شریعت تفسیر شده است که داراى کتاب است و همه پیامبران بعدى ـ تا پیش از نسخ شریعت وى ـ تابع او مى باشند. آنها پنج نفرند و برترین پیامبران نیز مى باشند.
3 ـ «سماعه مى گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره آیه “فاصبر کما صبر اولوا العزم من الرسل” پرسیدم. فرمود: آنها صاحبان کتاب هستند…»(-بحار الانوار، ج: 11 ص: 35). بقیه روایت مثل حدیث دوم است.
4 ـ سماعه پسر مهران مى گوید:(-الکافى ج: 2 ص: 18 ـ 17) از امام صادق (علیه السلام) درباره آیه شریفه “فاصبر کما صبر اولوا العزم من الرسل” سؤال کردم. فرمود: آنها نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد (صلوات اللّه علیه و آله و علیهم اجمعین) هستند. سماعه گفت، پرسیدم: آنها چگونه اولى العزم شدند؟ فرمود: چون نوح با کتاب و شریعت فرستاده شد، هر کس پس از وى آمد تابع کتاب و شریعت و راه او شد تا نوبت به ابراهیم رسید، وى با صحف (کتاب آسمانى ابراهیم) آمد به این قصد که کتاب نوح را ترک کند، اما نه به دلیل اینکه به کتاب او کافر بود.(- یعنى حضرت ابراهیم، منکرکتاب نوح نبى اللّه نبود، بلکه به آن ایمان داشت، اما چون زمان آن سپرى شده بود و نیاز به شریعت کاملتر و کتاب کاملترى بود، آن کتاب و شریعت را به کنارى مى نهد و شریعت و کتاب جدید را از جانب خداوند متعال مى آورد. این سلسله ادامه مى یابد تا به پیامبر خاتم مى رسد که دین و شریعت او کاملترین ادیان و شریعتها و کتاب او ـقرآن ـ برترین کتاب هاى الهى است و تا برپایى قیامت معتبر است). پس هر پیامبرى که پس ابراهیم مبعوث شد، تابع کتاب و شریعت و راه او گردید تا موسى با تورات و شریعت و راه جدید مبعوث شد، به این قصد که صحف را کنار بگذارد، و هر پیامبرى که پس از موسى آمد تابع تورات و شریعت و راه وى شد؛ تا عیسى با انجیل آمد، به این نیت که شریعت و راه موسى را به کنارى نهد، و هر پیامبرى که پس از عیسى آمد، تابع شریعت و راه وى شد. تا نوبت به حضرت محمد (صلى اللّه علیه و آله و علیهم أجمعین) رسید که با قرآن و شریعت و راه خود، مبعوث شد. حلال او تا برپایى قیامت حلال و حرام او حرام است. پس این پنج تن پیامبران اولى العزم هستند.»
ظاهرا این روایت جامع روایات بالاست که هم اسامى پنج پیامبر اولى العزم را بیان مى فرماید که از آن انحصار نیز فهمیده مى شود و همچنین دلیل اینکه آنها اولى العزم هستند، بیان مى شود: صاحبان شریعت مستقل که همه انبیاء بعدى تابع آنها هستند و تا پیش از نسخ شریعتشان توسط پیامبر اولى العزم بعدى، شریعتشان معتبر و برقرار است؛ اما با آمدن پیامبر اولوالعزم بعدى، شریعتش نسخ مى شود و این سلسله تا ظهور دین اسلام جارى است و تنها دین اسلام جاودان است.
6 ـ از امام سجاد (ع) پرسیده اند: «ما معنى اولى العزم؟ قال: بعثوا الى شرق الارض و غربها و جنها و انسها.»(- جعفر بن قولویة، کامل الزیارات؛ ص: 334 و عنه مستدرک الوسائل، ج: 10 ص: 288). «اولى العزم پیامبرانى هستند که بر شرق و غرب زمین و همه انسانها و جنیان فرستاده شده اند.»
این روایت رسالت پیامبران اولى العزم را فرامنطقه اى، بلکه جهانى دانسته است.
به هر حال به نظر مى رسد که تفسیر صحیح اولى العزم؛ صاحبان شریعت جدید باشد که شریعت سابق را نسخ مى کردند. اما این که داراى کتاب بودند و دین آنها فرامنطقه اى و جهانى است، از لوازم صاحب شریعت بودن است. به عبارت دیگر پیامبران بر دو دسته هستند:
1) گروهى صاحب شریعت و قانون الهى اند و از جانب خداوند متعال کتاب آورده اند و براى همه مردم زمان خود و زمان هاى بعدى مبعوث شده اند و دین آنها تا نیامدن پیامبر اولى العزم بعدى پابرجاست و با برانگیخته شدن او، نسخ مى شود. اینها پنچ تن هستند: نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد (صلى اللّه علیه و آله و علیهم). آنها برترین پیامبران الهى هستند و خاتم و افضل آنها پیامبر گرامى اسلام (ص) است.
2) بقیه پیامبران مأمور به تبلیغ شریعت و دین و کتاب پیامبران اولى العزم مى باشند. پس نسخ کلى هر دین تنها در سایه ارسال پیامبر اولو العزم بعدى است؛ اگرچه شاید به ضرورت نسخهاى جزئى در بعض احکام توسط پیامبران تبلیغى انجام پذیرد.- بحار الانوار ج: 11 ص: 35
() بحث روایى را بیش از این بیان ادامه نمى دهیم و به همین مقدار اکتفاء مى کنیم.
جمع بندى و نتیجه گیرى: با نگاه به روایات بالا، روشن مى شود مصداق پیامبران اولى العزم حضرات نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد (صلى اللّه علیهم و على جمیع الانبیاء و المرسلین و الشهداء و الصدیقین و أوصیاء المکرمین سیما على امیرالمومنین و فاطمة صدیقة الطاهرة و ائمة المعصومین) هستند. چنانکه ملاحظه شد دو پیمان از پیامبران الهى گرفته شده است:
1 ـ پیمان عمومى که از همه پیامبران گرفته شده است:
2ـ پیمان خصوصى که غلیظ بوده و از پیامبران اولى العزم گرفته شده است. پس پیامبران اولى العزم داراى توان و قدرت بیشترى از دیگر انبیاء بوده اند و به این دلیل از آنها برتر هستند. این طبیعى است که در میان پیامبران برخى از دیگران برتر باشند ـ هم از نظر علمى و هم عملى ـ و تحمل بیشترى داشته باشند که آنها اولى العزم مى شوند. آیات (12 احزاب و 13 شورى) و به ویژه روایاتى که درصدد تفسیر آیات هستند، در این جهت گویاست. به هر حال، با توجه به آیات و روایات روشن مى شود که:
1ـ پیامبران اولى العزم، صاحبان شریعت نو هستند که شریعت سابق را نسخ مى کنند. آنها در عین حال که به پیامبران پیشین، ایمان دارند، اما به دلیل تحول زمان، شریعتى نو مى آورند و شریعت پیامبر اولى العزم گذشته را نسخ مى کنند. تنها شریعت محمدى(ص) تا قیامت پابرجاست.
2 ـ هر صاحب شریعتى داراى کتابى آسمانى از جانب خداوند متعال است که در آن احکام و دستورات الهى و قوانین مورد نیاز مندرج است و داراى کتاب بودن، لازمه اولى العزم بودن است.
3 ـ از دیگر لوازم معناى اولوا العزم، رسالت فرامنطقه اى آنهاست. آنها تنها براى قوم خود مبعوث نشده است؛ بلکه براى همه مردم جهان زمانه خود و پس از آن مبعوث شده است و دین آنها تا ظهور پیامبر صاحب شریعت بعدى پابرجاست و پیامبران دیگر مامور تبلیغ دین و شریعت آنها هستند. پس مفهوم درست اولى العزم، پیامبرانى هستند که شریعتى نو مى آوردند که شریعت پیامبر سابق را نسخ مى کند. اما داراى کتاب بودن و رسالتى فرامنطقه اى بلکه جهانى داشتن، لازمه این مفهوم است.
4 – دلیل اینکه آن پنج تن صاحب شریعت شده اند، این است که برتر از پیامبران دیگر هستند و علم و تحمل و پایدارى و عزم آنها از دیگر پیامبران افزون است، آزمونها بیشترى را پشت سر گذارده و در کوره حوادث پخته تر شده اند. آنها همچنین در موطن میثاق، پیمان غلیظ ترى سپرده اند؛ پیمانى به توحید و نبوت و حضرت خاتم و حضرات ائمه و حکومت مهدوى (سلام اللّه علیهم اجمعین) و پایدارى در مقابله با کافران زمانه و بیان دستورات الهى. به عبارت دیگر همه انسانها به لسان ذات در موطن اخذ میثاق، تعهد سپرده اند، اما هرکس با توجه به لسان استعدادش قوى تر بوده میثاق شدیدترى سپرده و پیامبران اولوا العزم به میثاق غلیظ الهى گردن نهاده اند.
5 ـ پیامبران اولوا العزم منحصر در پنج تن هستند؛ ظاهر آیات سوره احزاب و شورى و صریح روایات، آنها را در پنج تن منحصر مى کند.
6 ـ انبیاء دیگر چون حضرت داود که صاحب کتاب بوده اند، کتاب آنها، تشریعى نبوده است؛ بلکه کتاب ارشادى و تبلیغى بوده است.
7 ـ حضرت آدم داراى شریعت خاصى نبوده است. زیرا در زمان ایشان هنوز نیازى به شریعت مدون نبوده است. بلکه از آیه 13 سوره مبارکه شورى استفاده مى شود که اولین پیامبرى که داراى شریعت بوده و بر کفار مبعوث شده است، حضرت نوح بوده است. حضرت آدم بر کافرى مبعوث نشده است. به عبارت دیگر اگرچه حضرت آدم داراى شریعتى ابتدایى بوده است، زیرا با هبوط وى به زمین، تکلیف نیز نازل شده است. اما شریعت وى مدون نبوده و شریعتى ابتدائى بوده که ناسخ هیچ شریعتى هم نبوده است. اولین شریعت مدون که با او، شریعت سابق نسخ شده شریعت نوح نبى الله بوده است. بنابراین حضرت آدم خارج از تعریف اولى العزم مى باشد و گذشته از آن، به تصریح آیه 115 سوره مبارکه طه و روایات ذیل آن، حضرت آدم داراى عزم لازم براى اولى العزم بودن نبوده است.
برای مطالعه بیشتر به کتب تاریخ انبیا و پیامبران مراجعه شود.
از آنچه گفته شد به خوبی به دست می آید که حضرت نوح از پیامبران اولو العزم و داری شریعت بوده و کتاب او به نام «صحف» یا «کتاب» چنان که در روایت نقل شده از تفسیر صافی خوانده شده است.