براي رسيدن به فيض الهي (شفاء)، از طريق اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ حتماً لازم نيست جا و مكان خاصي باشد، هر جا شرائط استجابت دعا موجود باشد، و لياقت درك فيض شفاي الهي فراهم باشد، شامل حال مي شود، خواه در بيمارستان باشد و يا منزل، مكه باشد يا مدينه، كربلا باشد يا نجف، هر چند نسبت به مكان هاي خاصي چون حرم پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه وآله ـ و مشاهد مشرفه و حرم ائمه ـ عليهم السلام ـ سفارش بيشتر شده است مخصوصاً حرم اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ ، امام حسين ـ عليه السلام ـ و امام هشتم ـ عليه السلام ـ و توسل به امام زمان ـ عليه السلامـ.
در اين مورد به چند نكته اشاره ميشود:
1ـ شفاي بيماران با اذن الهي، در قرآن هم مطرح است، چنان كه از زبان ابراهيم (ع) مي خوانيم: «هر گاه بيمار شوم پس خداوند شفا مي دهد مرا»[1]در اين مورد، شفا دادن به خداوند نسبت داده شده است، ولي در آيهي ديگر به حضرت عيسي(ع) نسبت داده شده، منتهي با قيد اذن خداوند، «و من به اذن خدا، كور مادرزاد و مبتلا به برص (پيسي) را بهبودي مي بخشم»[2] شفاي بيمار از طريق ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ نيز كه به اذن و امضاي خداوند است كه از طريق آنها صادر ميشود.
2ـ نقش زمان و مكان، و در استجابت دعا: زمانهايي چون شب جمعه، لحظه خواندن قرآن، هنگام گفتن اذان، در وقتي كه باران رحمت نازل ميشود، لحظه جهاد با دشمنان، و ماه مبارك رمضان، مخصوصاً شبهاي قدر، در استجابت دعا نقش دارند، و همچنين در هنگام درخواست از خداوند، صدقه دادن، ترك گناه و … زمينه ساز استجابت دعا است.[3] در مورد مکان استجابت دعا هم بايد گفت که در هر مكاني كه شرايط استجابت دعا جمع باشد و طرف لياقت دريافت فيض الهي را داشته باشد، از مجراي ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ شفاي خود را دريافت مي كند، خواه بيمارستان باشد، يا منزل، مسجد باشد و يا مشاهد مشرفه، مدينه باشد و يا مكه و… حرف اصلي را در دريافت فيض شفاء، جمع بودن شرائط مي زند.[4] هر چند مكان و زمان هم بي نقش نيست، در عين حال نسبت به مكان هاي خاص يا به صورت مطلق، و يا در زمان خاص سفارش بيشتري شده است، و وقايعي هم كه در آن مكان ها نسبت به شفاي مريض ها اتفاق افتاده مسئله را تأييد مي كند، از جمله آنها، حرم پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه وآله ـ ، مشاهد و حرم هاي اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ به صورت كلي، نسبت به بعضي از آنها سفارش و تأكيد بيشتري شده است كه در اينجا به عنوان نمونه به چند مورد اشاره ميشود:
1ـ حرم پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه وآله ـ ؛ يكي از مكان هاي مقدسي كه مكان استجابت دعا، و محل توجه ائمه اطهار به حاجتمندان و بيماران مي تواند باشد، حرم پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه وآله ـ در مدينه منوره است. چنانكه قرآن مي فرمايد: «اي کساني که ايمان آورده ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد؛ و وسيله اي براي تقرب به او بجوييد و در راه او جهاد کنيد، باشد که رستگار شويد»[5] قطعاً يكي از بارزترين مصداق وسيله وجود مبارك پيامبر ـ صلي الله عليه وآله ـ مي باشد، و اگر اين توسل، در كنار مرقد آن بزرگوار باشد اثري بيشتري خواهد داشت. چنان كه در آيه ي ديگري مي فرمايد: «اگر آنان وقتي بر نفس خويش ستم كردند، حضور تو برسند و خود آنان توبه كنند، و رسول خدا درباره آنان طلب آمرزش كند خدا را تواب و رحيم مي يابند»[6] و طلب آمرزش پيامبر، اختصاص به زمان حيات حضرت ندارد كه شامل بعد از رحلت هم مي شود، چنانكه در روايتي مي خوانيم كه عربي سه روز بعد از دفن پيامبر ـ صلي الله عليه وآله ـ خود را روي قبر حضرت افكند و گفت: اي رسول خدا بر نفس خويش ستم كردم و آمده ام درباره من طلب آمرزش كني.[7]2ـ حرم اميرالمؤمين ـ عليه السلام ـ مخصوصاً در 27 رجب كه در اينجا خاطره اي را از يكي از اهل سنت نقل مي كنيم كه در توصيف شهر نجف بيان نموده است: «اهل اين شهر (نجف اشرف) همه شيعه هستند و از اين حرم مطهر (حرم اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ ) كرامات و معجزاتي ظاهر شده است و در نزد شيعيان ثابت گرديده است كه قبر اميرالمؤمين ـ عليه السلام ـ آنجاست، و از اين معجزات، كرامتي است كه در شب 27 رجب در آنجا واقع مي شود و مردم آنرا شب احيا مي نامند و از همه سرزمين ها براي درك آن شب بدان روي مي آورند و از سراسر عراق و خراسان و… هر شل و مفلوج و زمين گيري، سي تا چهل نفر جمع مي شوند، تا نصف شب دعا و مناجات مي كنند، بعد از نصف شب، همه اين مبتلايان و زمين گيران در حالي سالم مي باشند. و اين امر مسلم و قطعي و ثابتي است كه من آنرا را از راستگويان شنيده ام. خودم آن شب آنجا نبودم ولي در مدرسه ضيافت، سه مرد را ديدم، از حال آنها جويا شدم كه چرا بدانجا آمده اند، پاسخ دادند كه آنها شب احياء را درك نكرده اند و از اينرو مانده اند تا در سال آينده آن شب را درك كنند[8] و شفاي خود را بگيرند.
3ـ حرم امام حسين ـ عليه السلام ـ : يكي از محل هاي مقدس كه دعا در آن پذيرفته مي شود، و بيماران زيادي آنجا شفا گرفته اند، حرم حسيني ـ عليه السلام ـ است كه داستانهاي زيادي در اين زمينه در تاريخ ثبت و نقل شده است كه به يكي از آنها اشاره مي شود:
راوندي از ابوجعفر نيشابوري نقل نموده كه سالي را براي زيارت امام حسين ـ عليه السلام ـ همراه جماعتي حركت نموديم، در دو فرسخي كربلا، با مرد فلجي برخورد نموديم، كه مانند تكه گوشت بود (هيچ دست و پايي نداشت) وقتي ما را ديد شروع نمود به قسم دادن كه او را نيز همراه ببريم، يكي از همراهان ما مسئوليت حمل او را به عهده گرفت تا رسيديم كنار قبر مبارك امام حسين ـ عليه السلام ـ او را در پارچه اي پيچيديم كنار ضريح حضرت رها نموديم، او شروع نمود به دعا و گريه و زاري و خدا را قسم مي داد كه به آبروي حسين ـ عليه السلام ـ او را شفا دهد (چيزي نگذشت) كه پارچه به زمين افتاده و آن مرد مانند انساني كه از قيد زنجير و بند آزاد شود، شروع كرد به راه رفتن.[9]داستان فوق بخوبي نشان مي دهد كه علاوه بر مكانمقدس كه نقش به سزايي در شفاي مريض دارد، گريه و نالههاي خود شخص نيز بيتأثير نميباشد. در مورد حرم امام حسين به زمان خاصي هم قيد نشده است.
4ـ حرم امام هشتم علي بن موسي ـ عليه السلام ـ : در حرم ثامن الحجج هم مريضان و بيماران زيادي شفا گرفته اند كه اخبار آن قطعي (و به حد تواتر) مي باشد، كه به يك نمونه اشاره مي شود:
در ماه شوال 1343 ق، سه نفر زن كه هر كدام به سبب مرض فلج و امثال آن زمين گير شده بودند، و اطبا و دكترها همه آنان را جواب كرده و از معالجه آنها اظهار عجز نمود بودند، شفا يافتند.[10]و همين طور در حرم ائمه ديگر، همچنين يكي از مواردي كه باعث شفاي بيماران زيادي شده در طول غيبت كبري توسل به امام زمان حجة بن الحسن المهدي ـ عليه السلام ـ مي باشد، كه فقط به داستان بعضي از آنها اشاره مي شود.
1ـ شفا گرفتن شيخ محمد بن حسن، حر عاملي توسط حضرت حجت در عالم خواب، با نوشيدن شربتي از دست آن حضرت، و رفع مريضي ايشان.[11]2ـ شفا يافتن محمد مهدي از مرض لالي و كري توسط حضرت در سامرا.[12] و شفا يافتن شيخ علي محمد، براثر توسل به حضرت حجت ـ عليه السلام ـ .[13]بنابر اين هر چند بعضي مكان ها براي استجابت دعا و گرفتن شفا سفارش شده، ولي مهم جمع بودن شرائط درك فيض شفا است كه هر جا باشد، واقع مي شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ قمي، شيخ عباس، منتهي الامال، بخش معجزات ائمه ـ عليهم السلام ـ .
2ـ الهامي، داوود، ترجمه بحارالانوار، بخش معجزات، و كساني كه با حضرت ملاقات نموده اند، ج 13 قديم، و ج 53 جديد، ص 202 ـ 317.
3ـ بابازاده، علي اكبر، تجليات ولايت، ج 1 و 2، ص 333 ـ 345.
پي نوشت ها:
[1]. شعراء/ 80.
[2]. آل عمران/ 49.
[3]. ر،ك: صابري، عليرضا، الحكم الزاهره، ج1،ص254ـ257 و ج2،ص294ـ401، مؤسسه النشر الاسلامي، چاپ اول،قم 1405 ق.
[4]. همان ج 1، ص 256، روايت 1412 ـ 1420.
[5]. مائده/ 34.
[6]. نساء/ 64.
[7]. سمهودي، وفاءالوفاء، ج 4، 1361.
[8]. ر.ك: نجفي، هادي، ولايت و امامت،ص66ـ67 ، دارالذخائر، چاپ اول، 1370 هـ . ق.
[9]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار،ج54،ص409 ح14، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، مؤسّسة الوفاء، چاپ دوم.
[10]. مفاتيح الجنان، پيشين، ص 271.
[11]. بحارالانوار، پيشين، ج 53، ص 274، حكايت 38.
[12]. همان، ج 53، ص 256.
[13]. همان، ج 53، ص 298.