شلتوت و وحدت اسلامی
وحدت از منظر شلتوت
بی شک شیخ محمود شلتوت از معدود عالمانی بود که به وحدت اسلامی اهتمامی ویژه داشت. وی وحدت اسلامی را این گونه تعریف می کند:« برادری دینی بین قلوب مسلمین پیوند برقرار می کند و آنها را همچون خانواده ای واحد می سازد. مسلمان از خوشحالی مسلمان، خوشحال و از ناراحتی او ناراحت می شود. هنگامی که گمراه شد او را هدایت و هنگامی که اغفال شد او را ارشاد و هنگامی که ضعیف شد به او رحم می کند؛ و در یک جمله، آن گونه که برای خود می پسندد با او رفتار می کند.»(1)
محور وحدت
یکی از مهمترین امور در شکل گیری وحدت، دست یابی به نقطه اشتراکی است که همه مذاهب بر آن اتفاق داشته باشند. نقطه مشترک میان تمام مذاهب اسلامی قرآن است. شلتوت در این باره می گوید:«اسلام مردم را به وحدت فراخوانده و محوری را که مسلمانان باید به آن تمسک جویند و گرداگرد آن جمع آیند، اعتصام به حبل الله قرار داده است. این مطلب در بسیاری از آیات قرآن حکیم آمده، و رساترین آن در سوره آل عمران است:« واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا» خداوند از مطلق تفرقه نهی کرده است. این شامل تفرقه به سبب تعصب نیز می شود. حدیثی صحیح می گوید: لا عصبیة فی الاسلام؛ در دین اسلام تعصب وجود ندارد.»(2)
شلتوت در جایی دیگر، کتاب خدا و سنت رسول الله را وجه اشتراک همه مذاهب می داند و می گوید:«نهی از تفرقه، تفرقه مذهبی را نیز در برمی گیرد؛ زیرا به رغم آن که مذاهب فقهی اسلامی بسیار بوده و شیوه های آن مختلف است، از اصول واحدی که کتاب الله و سنت پیامبر است، برگرفته شده است. ولی به رغم تعدد مذاهب و اختلاف در بسیاری از احکام و وجود آرای متعدد، همگان در نقطه ای مشترک و سخنی واحد، گرد می آیند؛ این همان ایمان به مصادر اصلی و تقدیس کتاب الله و سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است.»(3)
عوامل وحدت
1. ترک تعصب
خبرنگار از شیخ محمود شلتوت سؤال کرد: عواملی که وحدت را استوار می سازد، کدامند؟
وی در جواب فرمود:
اولین عامل، ترک تعصّب و حقیقت خواهی با رعایت همکاری و انصاف است. این امر به تحقق شرطهای دیگر کمک خواهد کرد؛ از جمله روی آوری به فرهنگ واحد اسلامی و بهره گیری از تمام نظریات. در این راه باید کتب و نشریاتی چاپ، و تبادل افکار و تضارب آراء انجام شود و دانشگاهها و مراکز علمی با یکدیگر آشنا، و تبادل استاد و دانش پژوه انجام شود و مشورت و دیدارهایی صورت گیرد و ارتباطات عاطفی مسلمانان تقویت شود و در فضایی برادرانه، مشکلات مورد بحث قرار گیرد تا آن گونه که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود، اگر عضوی از امت مسلمان به درد آمد، سایر عضوها را آرام و قرار نماند.(4)
وی در جایی دیگر در این باره می گوید:
هرگز نباید کسی تصور کند که به حقیقت مطلق و تردید ناپذیری دست یافته و بر دیگران حتماً لازم است که از او پیروی کنند؛ بلکه خود باید بگوید آن چه یافته ام تنها یک عقیده و محصول کوشش و تحقیقات من است. در این باره به کسی اجازه نمی دهم که بی اساس پیروم گردد؛ بلکه باید بکاود تا مدرک گفتارم را دریابد. آن گاه اگر دلیل استوار آمد، مایه تأیید من است.(5)
2. نقش علمای دین
علما و بزرگان هر دینی مهمترین نقش را در پیشبرد اهداف آن دین ایفا می کنند. اگر علمای اسلام تمام تلاش خود را صرف مسئله وحدت و آگاه کردن مردم به خطرات تفرقه و سوء استفاده دشمن از تفرقه میان مسلمانان کنند، وحدت اسلامی به وقوع خواهد پیوست و جهان اسلام یکپارچه در مقابل کفر جهانی خواهد ایستاد.
شیخ محمود شلتوت با اشاره به نقش ممتاز علما درباره وحدت اسلامی، همه آنها را به وحدت فرامی خواند و می گوید:« اینک من بار دیگر به نام خدا و به نام کتاب خدا و به نام وحدت اسلامی و به نام چنگ زدن به ریسمان محکم الهی، علمای شیعه و سنّی را به تقریب و همبستگی دعوت می کنم.
مسلماً گرامی ترین آنان نزد خدا کسی است که زودتر در این هدف مقدس سبقت گیرد و رخنه هایی را که در گذشته میان مسلمین پیدا شده است، ببیند و مجد و شعار ما را که عبارت از وحدت اسلامی است به ما بازگرداند.»(6)
اختلاف فکری آری، تعصب نه
شلتوت بین اختلافات علمی که در مجامع علمی صورت می گیرد و تعصب خشکی که در میان برخی عوام در جریان است، فرق می گذارد و در این باره می گوید:«اختلاف رأی، ضرورتی اجتماعی و امری طبیعی است که اجتناب ناپذیر است اما با اختلافی که منجر به تعصبات مذهبی و جمود فکری شود، تفاوت دارد. تعصّب، رشته پیوند مسلمانان را قطع می کند و دشمنی و کینه را در دلها می باوراند. ولی اختلاف به سبب حقیقت پژوهی، با احترام به آراء و اندیشه های مخالفان ستودنی و قابل پذیرش است.»(7)
سوء استفاده دشمن
یکی از توطئه های استعمار و استکبار جهانی، اختلاف افکنی در میان جوامع مسلمان است تا در پرتو این اختلاف، به منافع ننگین خود برسند و منافع ملت های مسلمان را تاراج کنند. بدون شک هیچ کس همچون سران استکبار از اختلاف بین مسلمانان لذت نمی برند. علامه شلتوت ضمن هشدار به مسلمانان می گوید:« خداوند متعال از امت اسلامی خواسته که وحدت کلمه داشته باشند و از گروه گرایی و تحزّب که توان و قدرت همدیگر را تضعیف و فرسوده می کند، بپرهیزند که کشورهای استعمارگر از تفرقه مسلمانان بهترین بهره برداری را به نفع خود کرده اند.»(8)
توطئه استعمارگران در راه وحدت
استعمارگر هیچ گاه راضی نمی شود امت اسلام به طور یکپارچه درآید. زیرا می داند در آن صورت، امت واحد در مقابل مطامع آن ها خواهند ایستاد و به آن ها اجازه نخواهند داد تا منافع آن ها را تاراج کنند. بنابراین در برابر هر تلاشی که به وحدت مسلمین بینجامد، می ایستد. در این باره مرحوم میرزا خلیل کمره ای خاطره ای از شلتوت نقل می کند:
اینجانب و هیئت همراه در سفر به مصر در دو نوبت با شیخ جامع ازهر، محمود شلتوت، دیدار داشتم؛ یک نوبت در جامع ازهر و یک نوبت در منزل شخصی ایشان. در این دیدار، شیخ الازهر ما را از حقایق اموری مطلع فرمود و رازی را فاش کرد که پایه مداخله بیگانگان و تأثیر نفوذ آنان را در امور ممالک شرق حتی در امور بین مذاهب اسلام، روشن ساخت. این عالم عظیم مصر فرمود:
من از دیرزمانی حدود سی سال قبل در صدد دیدن فقه امامیه برآمدم و از عراق و ایران کتابهای فقهی امامیه را خواستم؛ ولی تا این اخیر که مصر از زیر زنجیر استعمار بیرون آمد، کتابها نمی رسید. بعد از فتح کانال، کتب شما آمد و من مطالعه کردم. حجت بر من تمام شد و آن فتوا را دادم؛ بدون این که تحت تأثیر هیچ مقامی یا سخنی بروم.(9)
نویسندگان ناآگاه
یکی از گروه هایی که نقش کلیدی در راه وحدت اسلامی دارند، نویسندگان هستند. محققان و نویسندگان در هر کشوری می توانند یا مردم را به سوی وحدت فراخوانند، یا این که خدای نخواسته، دانسته یا ندانسته تخم نفاق و تفرقه بپاشند. شلتوت که به خوبی به این موضوع واقف بود و می دید که چگونه برخی نویسندگان با مطالب نسنجیده خود در راه وحدت اسلامی مانع درست می کنند، ضمن انتقاد از این گروه می نویسد:« بسیاری از نویسندگان گروههای اسلامی، تحت تأثیر تعصّب مذموم و نفرت انگیز قرار گرفته اند و در کتابها و نوشته هایشان بین فرزندان امت واحده اسلامی آتش کینه و دشمنی برافروخته و هر نویسنده ای از زاویه تنگ و سبک عقلی و بیهودگی عقیدتی که شایسته فرد مسلمان نیست، به پشت سر خود نگریسته است. زیان و آسیب این گونه تفکر در نوشته، از سود آن بیشتر است.»(10)
نقش شلتوت در دارالتقریب
جماعت تقریب مذاهب اسلامی در سال 1360ه.ق با هدف تقریب بین مذاهب اسلامی در قاهره تأسیس گردید. مؤسسین این مجموعه عبارتند از : علامه محمدتقی قمی، شیخ محمود شلتوت، شیخ محمدمصطفی مراغی، مصطفی عبدالرزاق، و عبدالمجید سلیم.
این جماعت بعدها تعطیل گردید و در ایران مجمعی با همان هدف به نام مجمع تقریب مذاهب اسلامی تأسیس گردید. این مجمع تاکنون منشأ خدمات فراوان در زمینه تقریب و همبستگی مذاهب اسلامی بوده است. علامه شلتوت این تشکیلات را می ستاید و درباره آن می گوید:
این نهضت تشکیل دارالتقریب که براساس اندیشه جمع آوری مذاهب مختلف اسلامی صورت گرفت، طولی نکشید که از حقایق استوار و علمی در جهان و تاریخ فکر اسلامی به شمار آمد. و بر آن روح اصلاح طلبی، محبت و برادری میان مسلمانان سایه افکند. بی تردید این به منظور تحقق بخشیدن به کلام خداوند بود؛ آن جا که فرمود: تنها افراد با ایمانند که با هم طرح برادری می ریزند. حال میان برادران خود صلح برقرار کنید و از خدا بترسید؛ باشد که مورد رحمت او واقع شوید.(11)
شلتوت جوّ دارالتقریب را جوّ دوستی و برادری می داند و در این باره می گوید:
در آن جا( دارالتقریب) مصری، کنار ایرانی، لبنانی، عراقی و پاکستانی می نشیند و در آن جا شافعی، حنبلی با شیعی با زیدی در گرد یک میز آمده، طنین صداهایشان به هم می پیچد. در آن جا دانش، اخلاق، تصوّف، فقه و سایر مباحث مطرح است. به علاوه، روح برادری، مهر، دوستی و حق یابی بر سراسر آن جا حکمفرماست.(12)
شیخ محمدتقی قمی که خود از بنیان گذاران دارالتقریب است درباره نقش کم نظیر شیخ محمود شلتوت می نویسد: «استاد بزرگ، شیخ محمود شلتوت، در آن روز که در پیدایش مجمع تقریب با ما مشارکت کرد، یکی از علمای بزرگ و استاد دانشگاه الازهر بود. او همواره با همکاران و همفکران خود به سوی تقریب گام برمی داشت. در یکی از جلسات، پیشنهاد نمود که تسنن و تشیع را در جمع شریک بدانیم و به جای تعبیر به فرقه یا طایفه، همه آنها را مذاهب اسلامی بنامیم. و آن گاه که معاون دانشگاه الازهر گردید، همچنان به همکاری خود در دارالتقریب ادامه داد.»(13)
محمدتقی قمی در جای دیگری درباره سابقه همکاری شلتوت و دارالتقریب می گوید:«شیخ محمود شلتوت هفده سال عضو التقریب بود. او در پنج سال آخر عمر، رئیس الازهر شد و همواره چه پیش از آن و چه پس از آن شیوخیت الازهر، تلاش خستگی ناپذیر برای تقریب شیعه و سنّی داشت»(14).
شیخ محمود شلتوت تاریخچه جمعیت تقریب را در نوشته ای مبسوط بیان می کند. به دلیل اهمیت مباحثی که در این نوشتار آمده است، نظر شما را به متن این مقاله جلب می کنیم.
مسلمانان باید افتخار کنند که عملاً در نزدیک ساختن مذاهب خود به یکدیگر، از دیگران سبقت جسته اند. مؤسسه دارالتقریب ابتکار جالبی به عمل آورد و آن انتشار کتابی است که مراحل تاریخی دعوت تقریب و تأییدات و اعتراضاتی را که در این زمینه وارد شده بود، بررسی می کند. و می کوشد تا این موضوع یکی از حقایق علمی گشته و در تاریخ اندیشه اسلامی به یادگار ماند و به وسیله آن، روحی از اصلاح و محبت و برادری در میان پیروان اسلام پدیدار شود و گفتار خداوند، جل شأنه، تحقق یابد؛ آنجا که می فرماید:«انما المؤمنون اخوة، فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون» «افراد با ایمان با هم برادرند؛ بنابراین میان برادران خود اصلاح کنید و از (قهر و عذاب) خدا بپرهیزید؛ باشد که مورد رحمت قرار گیرید».(15)
کاش گفته ها و اندیشه های گوناگونی را که در دوران مختلف عصر خویش با آن ها روبرو شده ام و آنچه را که برادران گرامی در روزگار خود با آن مواجه بوده اند، جمع آوری می کردم و سرگذشت تقریب را شخصاً می نوشتم. ما به یکدیگر مهر می ورزیدیم و با یکدیگر در جستجوی حقیقت و دست یافتن به گستره علوم مذهبی، به مناظره می پرداختیم؛ علوم و معارفی که وظیفه هر فرد با ایمان است پیوسته آن را بیابد و یافته های خود را در معرض استفاده اهلش قرار دهد.
و ایکاش این سرگذشت به دست من تحریر می یافت تا افکاری را که لحظه به لحظه در برابر نظرات، پیشنهادات، مباحثات، نامه ها و بالاخره هیئتهای اعزامی، بر مغزم خطور می کرد، بیان کنم. دعوت تقریب، دعوت به سوی یگانگی و صلح و صفاست و راه آن همان راه استواری است که خداوند به پیامبر گرامی اش فرمان می دهد:«ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن انّ ربک هو اعلم بمن ضلّ عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین»«با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به ( شیوه ای) که نیکوتر است مجادله نمای. در حقیقت، پروردگار تو به( حال) کسی که از راه او منحرف شده داناتر، و او به (حال)راه یافتگان( نیز) داناتر است.»(16)
… آنگاه که خردها از سر اخلاص و همکاری وارد بحث شوند، آنها دیگر همّی جز یافتن حق ندارند. در چنین شرایطی، کانونهای هدایت ربّانی با پرتوافشانی، آنها را با حقایق آشنا و راه را برای آنها روشن می سازد.
به عقیده من کلام خدا که می فرماید:« و اتقوا الله و یعلمکم الله» « پرهیزگار باشید تا خدا دانشتان بیاموزد»(17) این معنی را نیز شامل می شود که وقتی شخصی به سوی محراب علم روی می آورد، و از خدای خویش درخواست می کند که از نفحات و نسیم علم و معرفت بهره مندش سازد، باید خود را از هر هوی و هوسی که به پرهیزگاریش لطمه می زند دور سازد. و در مقام کسب دانش، پرهیزگار کسی است که تعصب او را فرا نگیرد و تحت سیطره مرامی درنیاید و بی اراده به چپ و راست ننگرد.
آرزو داشتم که داستان تقریب را خود می نوشتم، تا اندیشه آزادی واقعی و درست مذهبی را به روش اسلام ترسیم نمایم.
آنچه پیشوایان بزرگ ما در تاریخ فقه اسلامی از آن پیروی می کردند، این بود که همواره خودشان از تعصب خشک بر کنار بودند و دین و شریعت پروردگار را از جمود و پیچیدگی برتر می دانستند. و هیچ یک از آن ها معتقد نبودند که آنچه را آورده اند درست است و هیچ شبهه ای در آن راه ندارد و بر مردم واجب است که از آن متابعت نمایند؛ بلکه گفتارشان این بود که اینها محصول کوشش، دانش و تحقیقات من است و در این باره به هیچ یک اجازه نمی دهم که بی مطالعه و بدون اینکه بداند از کجا گفته ام، از من تقلید نماید. زیرا دلیل اگر محکم باشد، تکیه گاه من و حدیث اگر صحیح باشد، طریقه من خواهد بود.
آرزو داشتم ماجرای تقریب را دانشمند دیگری غیر برادرم، پیشوای مصلح، محمدتقی قمی می نوشت تا بتواند از این دانشمند مجاهد که از خود و فداکاریهایش در راه این دعوت سخن نمی گوید تعریف کند.
او نخستین کسی بود که دیگران را به سوی این دعوت فراخواند؛ و به خاطر آن به این کشور مهاجرت کرد و بذر تقریب را افشاند. از آغاز با آن و در کنار آن زیست و با نبوغ، اخلاص، دانش سرشار، شخصیت بارز، عزم راسخ، شکیبایی بر حوادث، و پایداری در برابر گردش روزگار به پرورش آن همت گماشت؛ تا این که به یاری پروردگار به چشم خود آن را به صورت درختی ریشه دار و برومند دید، که پیوسته به اذن پروردگار ثمر می دهد و در سایه آن، دانشمندان و متفکرین این کشور و سایر کشورها به سر می برند. موضوع را از سوی دیگری عنوان می کنیم و می پرسیم چه کسی به این دعوت و رموز و دقایق آن و از اولین مؤسس آن آگاهی بیشتری دارد؟
اینجانب از روز نخست شخصاً به اندیشه تقریب همچون برنامه استواری ایمان آوردم و از همان آغاز پیدایش آن، در فعالیت ها و اقدامات مربوط با تقریب سهیم بودم.
از آن جمله، مقالات پی در پی تفسیر قرآن کریم بود که در مجله دارالتقریب به نام «رسالة الاسلام» طی چهارده سال انتشار می یافت، تا اینکه به صورت کتاب وزینی درآمد.
به عقیده من، این کتاب « تفسیر القرآن الکریم» بهترین افکار و آثار و بزرگترین پاداشی است که از طرف پروردگار آرزو داشتم. چرا که بهترین چیزی که برای شخص با ایمان در نزد پروردگار به حساب می آید، جهد و کوشش بی شائبه ای است که در خدمت کتاب حکیمش صرف نموده است. با این فعالیتهای علمی، زمینه ای برایم مهیا گشت که از دریچه ای بلند و مشرف به جهان اسلام بنگرم و علل بسیاری را که مانع اتحاد و برادری مسلمانان بود، دریابم و با بسیاری از دانشمندان در عالم اسلام آشنا شوم.
هنگام ریاست دانشگاه الازهر فرصتی فراهم گشت تا فتوائی مبنی بر جواز پیروی از مذاهب ریشه دار و اصیل اسلامی که شیعه دوازده امامی هم جزء آنهاست، صادر نمایم. و این همان فتوائی است که در دارالتقریب به امضای ما رسید و با اطلاع ما توزیع گردید؛ همان فتوایی که آوازه بلند آن در کشورهای اسلامی طنین افکند، و دیدگان افراد پاک و با ایمان که هدفی جز حق و تقریب و مصلحت امت نداشتند، روشن گشت؛ هرچند، از طرفی پرسشها و جدالها درباره آن شروع شد، و من که به درستی فتوی ایمان داشتم، با عزمی راسخ، برای کسانی که درباره آن توضیح می خواستند، نامه می فرستادم و آن را تأیید می کردم و به اشکالات معترضین جواب می گفتم. همچنین، مقالاتی را که منتشر می شد در سخنرانیها تأیید می کردم؛ تا این که به یاری خدا این فتوی در میان مسلمانان در شمار اصول مسلم و به صورت یک حقیقت پابرجا درآمد.
ولی افراد متعصب و کوته فکر که همچنان در انحطاط فکری و اختلافات طایفه ای و نزاع سیاسی به سر می برند، درباره آن به القاء شبهه و تصورات بیهوده پرداختند.
دانشگاه الازهر بر این اساس، اصول تقریب بین مذاهب مختلف را پی ریزی کرد. و مقرر داشت که هر دو فقه سنی و شیعه بر اساس دلیل و برهان و بدون هیچ گونه تعصبی تدریس شود. و نیز تصمیم بر تأسیس« مجمع تحقیقات اسلامی» گرفت که در آن نمایندگان تمام مذاهب اسلامی گرد هم آیند.
بدین ترتیب اندیشه ای که بدان ایمان آوردیم و در راه آن مجاهدت و کوشش به خرج دادیم با موفقیت، پایدار و استوار گردید.
آرزو دارم می توانستم از اجتماعاتی که در دارالتقریب برپا می شود تعریف کنم؛ جایی که در آن مصری در کنار ایرانی، لبنانی، عراقی، پاکستانی و غیره قرار می گیرد و حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی با امامی و زیدی دور یک میز می نشینند و با ندایی توأم با دانش، ادب، پاکی، فهم، برادری، مودت، همکاری و محبت یکدیگر را می خوانند.
آرزو دارم می توانستم تصویری ارائه دهم همچون سیمای صاحب جود و پاکیزه خوی، مرد علم و اخلاق، مرحوم استاد بزرگ شیخ مصطفی عبدالرزاق(18)؛ یا همچون مرحوم استاد بزرگ شیخ عبدالمجید سلیم، مردی با ایمان و عالم به علوم مختلف اسلام و محیط به مذاهب فقهی در اصول و فروع که همچون کوهی عظیم و شامخ، ثابت و پایدار بود؛ مردی که در تأسیس پایه های تقریب، گامهای بسیار مؤثری برداشت.
یا چهره ای همچون استاد محمدعلی علوبه که تجربه های بسیار اندوخت و محافل علمی، تحت تربیتش قرار گرفت. جزاهم الله عن جهادهم و سعیهم خیرالجزاء.
آرزو دارم می توانستم از کسان بسیاری سخن بگویم که برای این دعوت اسلامی از خودگذشتگی نشان دادند و در راه آن کوشش فراوان مبذول داشتند؛ و از راه تقریب، به تقویت مسلمانان و ابراز ویژگی های اسلام پرداختند. همچنین پیشوایان متفکر از کشورهای مختلف اسلامی که به جمعیت دارالتقریب پیوستند و جهد و کوشش خود را برای نشر برنامه های اساسی آن به کار بردند و پیش از ما به لقاء پروردگار نائل گشتند؛ کسانی که با آنها مباحثات علمی و تبادلات نظری و فکری داشتیم و با آنها مکاتبه می کردیم. در پیشاپیش آنان مرجع بزرگ، مرحوم حاج آقا حسین بروجردی- احسن الله فی الجنة مثواه- و دو شخصیت بزرگ دیگر، شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء و سید عبدالحسین شرف الدین موسوی رحمهما الله، قرار داشتند.
آری این بزرگان از آغاز، دعوت تقریب را پذیرفتند و دلها و خرده های خود را به روی آن گشودند و در راه آن، خالصانه و صادقانه، بهترین کوششها را مبذول داشتند تا اینکه خشنود و شادمان به سوی پروردگار خویش بازگشتند.
مسلماً فضایل آنان در تاریخ به ثبت خواهد رسید. و مانند اینان بسیارند که در این نوشته در صدد نام بردن همه آنها نیستیم. البته برادرانی برای ما باز مانده اند که به اندیشه « تقریب» ایمان دارند و پیوسته در راه تقویت آن می کوشند؛ و ایشان پیشوایان اسلام و اندیشمندان بزرگ در کشورهای مختلف اسلامی هستند. خداوند بر طول عمرشان بیفزاید و در راه حق آنان را رهنمون باشد.
« من المؤمنین رجالٌصدقوا ما عاهدوا الله علیه، فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلاً» «از افراد با ایمان، مردانی هستند که نسبت به پیمانی که با خدا بسته اند راستگو و وفادارند. بعضی از آنان پیمان( عمر) خود را به پایان رسانیده و بعضی در انتظار آن به سر می برند و هیچ گونه تغییر رویه ای به خود راه نداده اند.»
آنچه ذکر شد گوشه ای از تأیید و برخورد صادقانه پیرامون اندیشه تقریب بود؛ اما در گوشه دیگر، ستیزه جویی و مبارزه علیه این دعوت به چشم می خورد و می خواست که از آن جلوگیری نماید. همچنان که هر دعوت اصلاحی، از طرف کسانی که با آن آشنایی ندارند، با عکس العملهائی رو به رو می شود، دعوت تقریب نیز از این معارضه و هجوم به اندازه اهمیت و عظمت هدفی که داشت، سهم فراوانی یافت و به اشکال مختلف مورد حمله قرار گرفت. در آغاز، محیط عمومی پر از سرزنشها و تهمتها و سوء ظن فرقه ها نسبت به یکدیگر گردید. و تشکیل جماعت تقریب مذاهب مختلف اسلامی ( مذاهب چهارگانه تسنن و دو مذهب شیعه امامی و زیدی) پیروزی آشکاری بود که کینه توزان را برانگیخت. و دعوت تقریب از جانب افراد متعصب و متحجر مورد حمله قرار گرفت. سنی ها خیال می کردند که دارالتقریب می خواهد آنها را شیعه کند و شیعه ها تصور می کردند که دارالتقریب می خواهد آن ها را سنی کند. اینها و سایرین که در حقیقت هدف و رسالت تقریب را درنیافته بودند و یا نمی خواستند دریابند، گفتند تقریب می خواهد مذاهب را الغا کند و یا آنها را در هم ادغام نماید.
عده ای کوته فکر تنگ نظر و کسانی که غرض سوء داشتند( و متأسفانه هیچ ملتی از این افراد خالی نیست) و یا منافع خود را در تفرقه و تشتت می دیدند، و یا روحشان مریض و آلوده به هوی و هوس و تمایلات خاص بود، با این اندیشه به پیکار برخاستند، اینان و کسانی که قلمهای خود را در خدمت سیاستهای تفرقه انگیز بیگانگان قرار می دهند، چنانکه با هر نهضت اصلاحی به مبارزه برمی خیزند و از هر اقدام اصلاحی که باعث وحدت مسلمین می شود جلوگیری به عمل می آورند، به طور مستقیم یا غیرمستقیم با آن به نبرد پرداختند و هرکدام به سهم خود با این نهضت مبارزه کردند و تا آنجا که می توانستند محیط را برای سرکوب این دعوت آماده کردند؛ دعوتی که اصول و برنامه های اساسی آن بر پایه علم و تحقیق و پژوهش استوار است و خواهان گشودن میدانی در برابر دلیل و واقعیت در همه جوانب می باشد.
کاش می توانستم تمام این مطالب را در این کتاب به رشته تحریر درآورم و تفصیل آن را ( آنچنان که با آن آشنایی دارم) و نقش مجله «رسالة الاسلام»را بیان کنم که چگونه وظیفه و رسالت خود را به خوبی انجام داد و مرکز نشر آراء و افکار دانشمندان مذاهب مختلف بود و آنان با مقالات و بحثهای خود آن را یاری می کردند؛ به طوری که همه منتظر انتشار آن بودند و شماره های آن زینت بخش کتابخانه های شیعه و سنی بود. و از فرهنگ و معارف آن حتی غربیها همانند شرقیها بهره مند می گردیدند.
گرچه نتوانستم این مطالب را بیان دارم ولی شاید با این مقدمه به گوشه هایی از این داستان تاریخی اشاره کرده باشم.
ما خدای را سپاسگزاریم که اندیشه تقریب نقطه تحولی در تاریخ فکر اصلاحی اسلامی گشته، و تأثیر عمیق و وسیعی از خود به یادگار گذاشته است. مسلمانان باید افتخار کنند که عملاً و فکراً در ایجاد وحدت کلمه و تقریب مذاهب خود به یکدیگر، از دیگران سبقت جسته، و در سایه اخلاص و تفکر صحیح اداره کنندگان و دیگر مسلمانان معاصر، در این راه پیروز شده اند.
از خدای بزرگ ادامه موفقیت این دعوت را مسئلت می داریم؛ باشد که مجد و شکوه اسلام و مسلمین باز گردد و فرموده خداوند عزّ و جلّ درباره آنان تحقق یابد که می فرماید:
« کنتم خیر امةٍ اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله» «شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید: به کار پسندیده فرمان می دهید، و از کار ناپسند باز می دارید، و به خدا ایمان دارید».(19)
« قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرةٍ انا و من اتبعنی» «بگو این راه من است! من و پیروانم با بصیرت به سوی خدا دعوت می کنیم»(20).
« یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم»«ای کسانی که ایمان آورده اید! چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فراخواندند که به شما حیات می بخشد، آنان را اجابت کنید.»(21)
و السلام علیکم و رحمة الله.(22)
ارتباط با آیت الله بروجردی
یکی از اقداماتی که شلتوت در راه وحدت مسلمانان انجام داد، ارتباط مستمر با علمای دیگر مذاهب به خصوص علمای شیعه است. او به علمای شیعه به خصوص حضرت آیت الله بروجردی ارادت داشت و بارها او را مورد تکریم و احترام قرار داد. به عنوان نمونه، هنگامی که باخبر شد محمدتقی قمی قصد دارد به ایران سفر کند، نامه ای برای آیت الله بروجردی نگاشت و آن را همراه آقای قمی فرستاد.
متن نامه از این قرار است:
بسم الله الرحمن الرحیم
السید صاحب السماحة الاخ الجلیل الامام البروجردی.
سلام و درود خدا بر شما باد. اما بعد، من همواره جویای صحت و سلامت آن سید جلیل القدر و برادر بزرگوار بوده و از خدا می خواهم که آن جناب پیوسته مصدر برکات برای مسلمانان و وحدت کلمه میان آنان باشند. خداوند بر طول عمرتان بیفزاید و با نصرت خود شما را گرامی دارد.
سفر برادرم جناب علامه عالیقدر استاد قمی ( ایدالله فی جهاده المشکور) فرصت مغتنمی بود تا برای جنابعالی نامه ای بنویسم و از تلاش شما تقدیر نمایم و از خدای قادر متعال بخواهم آرمانهایی که برای مسلمین دارید برآورد، و شما را برای کوششی که در راه جمع کلمه مسلمین و الفت میان دلهای آنان به کار می برید، توفیق عنایت فرماید. و بشارت می دهم که گامهای شما در راه تقریب، گامهایی که می دانم در راه تأیید کامل آن برمی دارید، و از آن پشتیبانی می کنید و به آن عنایت و اهتمام می ورزید، مایه رستگاری و سیر به سوی خداوند متعال خواهد بود.
باری جمع برگزیده ای از رجال ما در الازهر و برادران ما که در راه تقریب کمال جهاد را مبذول می دارند با ایمان پاک با ما همکاری و به وظیفه دینی خود به خاطر دین و رسالت انسانی رفیعی که به عهده دارند، عمل می کنند.
و من امیدوارم که برادر عزیزم جناب آقای قمی به زودی به سوی ما بازگردند تا با شنیدن خبر سلامتی شما خوشوقت شویم؛ و نظریات شما را در مورد آرمان مشترکی که داریم، دریافت کنیم.
بسیاری از امور را برای جناب برادرم توضیح داده ام و از ایشان خواهش کرده ام که آنها را مفصلاً به شما ابلاغ دارند.
از خدا می خواهیم که ما را در راه رضای خود جمع کند و همواره ارتباط دلهای ما را برای عمل در راه الهی پایدار بدارد. انه سمیع الدعاء لطیف لما یشاء. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
رئیس دانشگاه الازهر محمود شلتوت
24 ذی القعده 1379
مطابق با 19 می 1960(23)
نماز جماعت به امامت کاشف الغطاء
شیخ محمود شلتوت در سفری که به قدس شریف برای شرکت در کنفرانس اسلامی فلسطین داشت، به همراه دیگر علما، نماز جماعت را به امامت آیت الله کاشف الغطا خواند. وی در این صحنه زیبا را که سنی و شیعه در صفی واحد ایستاده اند، این گونه توصیف می کند:« چه زیباست سیمای مسلمانان که نمایندگان آنان در کنفرانس اسلامی فلسطین در مسجدالاقصی جمع شدند و با یکی از بزرگان مجتهدین شیعه امامی استاد با فضیلت شیخ محمدحسین آل کاشف الغطا نماز جماعت خواندند؛ بی آن که فرقی باشد میان کسی که خود را سنی می نامد و یا کسی که خود را شیعه می خواند؛ و دسته جمعی صفوف واحدی را پشت سر یک امام تشکیل دادند؛ زیرا همگی پروردگار واحدی را می خوانند و به سوی یک قبله روی دارند.»(24)
پی نوشت ها :
1.الاسلام عقیدة و شریعة، ص 445.
2.روزنامه جمهوری اسلامی، 19/ 10/ 79، ویژه نامه، ص 9.
3. همان.
4. همان،ص 10.
5.مردم و دین، ص 14.
6. شیخ محمود شلتوت: طلایه دار تقریب، ص 183.
7. روزنامه جمهوری اسلامی، 19/ 10 / 79، ویژه نامه، ص 10.
8. اخبار تقریب، ش 49 و 50، ص 41.
9.شیخ محمود شلتوت:طلایه دار تقریب، ص 195؛ به نقل از رابطه عالم اسلام، ناصرالدین کمره ای، ص 7.
10. اخبار تقریب، ش 49 و 50، ص 41.
11.مردم و دین، ص 9.
12. مردم و دین، ص 16.
13. همبستگی مذاهب اسلامی، ص 69.
14. روزنامه جمهوری اسلامی، 19/ 10/ 79، ویژه نامه، ص 9.
15.مؤمنون/ 10.
16. نحل/ 125.
17.بقره/ 282.
18.استاد شیخ مصطفی عبدالرزاق، یکی از رؤسای دانشگاه الازهر، در سال 1264ش. دیده به جهان گشود. پدرش حسن پاشا عبدالرزاق همچون اجدادش به شغل قضاوت مشغول بود. وی پس از گذراندن مقدمات، در سال 1287ش. از دانشگاه الازهر فارغ التحصیل شد. او از جمله شاگردان زبده محمد عبده بود و کتابی پیرامون زندگی استادش به نام «الاستاد الامام محمد عبده» نگاشت.
(طلایه داران تقریب: محمد عبده، ص 50).
19.آل عمران/ 110.
20. یوسف/108.
21. انفال/ 24.
22. همبستگی مذاهب اسلامی، ص 57.
23.همبستگی مذاهب اسلامی،ص 316؛ مکتب اسلام، خرداد 1340، ص 60.
24. شیخ محمود شلتوت: طلایه دار تقریب، ص 41.
منبع: شیخ محمود شلتوت.