شما می گویید در زمان خلفا فتوحات اسلام اشتباه بود مردم از فرهنگ اصیل اسلامی دور شده بودند. اما در مقام اثبات اسلام استناد می کنید به تمدن عظیم اسلامی و می گویید مردم اسلام را خوب شناخته بودند. خوب اگر آن فتوحات نبود کجا آن تمدن به وجود می آمد؟ اگر مردم از فرهنگ اصیل اسلامی دور شده بودند کجا آن نهضت های علمی و صنعتی و … بوجود می آمد؟ همچنین اگرمردم آن زمان از فرهنگ عمیق اسلامی دور بودند و الآن هم دور هستند پس کی آشنا بودند؟

معیار درستی دین این نیست که برای مردم صنعت ,فن ,دانش فنی و صنعتی بیاورد ونیازهای مادی مردم را برآورد.اگر معیار درستی دین وملاک حقانیت دین خدا پیشرفت صنعتی در این صورت باید پیامبران را حق ندانیم چون حضرت عیسی,حضرت موسی,و حضرت محمد صلی الله علیه وآله وعلیهم برای مردم صنعت نیاوردند.بر اساس این معیار باید کسانی مانند بوش و پوتین را از همه پیامبران برتربدانیم زیرا که آنان پیشرفته ترین صنعت وفن را در اختیار دارند ونیازهای مردم دنیارا بیش از دیگران بر آورده می کنند.
اگر تمدن را به معنای پیشرفت صنعتی بدانیم و همین تمدن را معیار حقانیت قرار دهیم در این صورت باید اسلام را قبول نکنیم چون اسلام برای مردم صنعت و فن نیاورده است و مشکلات زندگی مادی مردم را حل نکرده است .
در عصر خلافت امویان وعباسیان هم اسلام برای مردم صنعت نیاورد بلکه به دستور خلفا دانشهای یونان,روم وایران رترجمه کردند ویاد گرفتندواین دانشهارا پیش بردند .
این پیشرفت علمی محصول تلاشهای علمی خود مسلمانان بود نه اینکه اسلام برای مردم صنعت آورد .کار اصلی دین هدایت مردم به سوی خداست و این هدایت از دست هر کسی بر نمی آید .صنعت وفن از دست هر کسی بر می آید ولی هدایت کردن مردم به سوی خدا از هر کسی بر نمی آید.
علمی که پیامبر برای مردم می آورد از عالم غیب است وهر کسی نمی تواند به عالم غیب متصل شود وبه سخن دیگر هر کسی نمی تواند قرآن بیاورد واسلام همین قرآن وسخنان پیامبر و امامان معصوم است .
اگر همه مسلمانان از دل وجان اسلام را در زندگی خود پیاده کردند تمدن معنوی اسلامی پیدا کرده اند و اگر اسلام را پیاده نکردند تمدن معنوی اسلامی نخواهند داشت گرچه بسیار هم پیشرفته باشند .اساس تمدن معنوی اسلامی نه تمدن مادی فنی وصنعتی .این نکته را هم به خطر داشته باشید که اسلام امامت با اسلام خلافت یکی نیست.