خانه » همه » مذهبی » شناخت رجالی «ابوحمزه ثمالی» «4»

شناخت رجالی «ابوحمزه ثمالی» «4»

شناخت رجالی «ابوحمزه ثمالی» «4»

وی در طول حیات با برکت خود، از ائمه اطهار (علیهم السّلام) به نقل روایاتی همت گماشته است که در کتابی به نام مسند أبی حمزه (2) گردآوری شده است.

0028221 - شناخت رجالی «ابوحمزه ثمالی» «4»
0028221 - شناخت رجالی «ابوحمزه ثمالی» «4»
نویسنده: سید محمّد صادق حسینی سرشت (1)

 

آثار

مجموعه ی روایات

وی در طول حیات با برکت خود، از ائمه اطهار (علیهم السّلام) به نقل روایاتی همت گماشته است که در کتابی به نام مسند أبی حمزه (2) گردآوری شده است.

کتاب تفسیر
آقا بزرگ تهرانی در این باره چنین آورده است:

ابن ندیم در الفهرست، صفحه پنجاه برای ابوحمزه کتاب تفسیر را ذکر کرده است. همچنین در کشف الظنون و کتاب های دیگر نیز آمده است. ثعلبی (م427ق) از این کتاب در الکشف و البیان روایت کرده است. ابن شهر آشوب (م588ق) در دو کتاب الاسباب والنزول و المناقب
از آن ذکری به میان آورده است. (3) برخی گفته اند: ظاهراً این کتاب اوّلین تفسیری است که از اصحاب ائمه (علیهم السّلام) تصنیف شده است. (4)

دعای ابوحمزه ثمالی

این دعا را شیخ ابو محمد هارون بن موسی تلعکبری، با چند واسطه، از حسن بن محبوب زرّاد واو ازابو حمزه ثمالی نقل کرده است. (5) خود وی درباره ی دعا می گوید: امام سجّاد (علیه السلام) آن را درسحرگاه های ماه رمضان تلاوت می فرمودند. (6) بر این دعا شروح فراوان نگاشته شده است. (7) آقا بزرگ تهرانی برخی از آنها را ذکر کرده است. (8) ابوحمزه نیز در جای دیگری گفته است که امام علی (علیه السلام) دعای خود را در سحرگاه های ماه مبارک رمضان چنین شروع
می کند: «إلهی لا تؤدّبنی بعقوبتک و لاتمکر بی فی حیلتک..». (9)

اصل

از آنچه شیخ طوسی در کتاب رجال خویش، ذیل عنوان یونس بن علی عطّار بیان کرده، مشخص می گردد که ابوحمزه نیز چون تعدادی دیگر از راویان و علما دارای مجموعه ای از اخبار و احادیث به نام اصل بوده است. (10) در تعریف اصل گویند:
آن کتابی است که نویسنده اش کلّیه احادیث موجود در آن را بدون واسطه یا با یک واسطه از یکی از معصومان (علیه السلام) نقل کرده باشد. (11)

کتاب الزهد

متأسفانه این کتاب مانند تعدادی دیگر از آثار ابوحمزه در دسترس نیست و مشخص نیست چه مطالبی در آن موجود بوده است؛ اما ولکن با توجه به عنوان کتاب و شخصیت ابو حمزه می توان حدس زد که در آن، روایات و مطالب مربوط به زهد و دوری از زخارف دنیا گرد آوری شده بود. (12)

صحیفه فی الزهد

محمّد بن یعقوب کلینی(م 329ق)، سند این صحیفه این گونه آورده است:
محمّد بن یحیی، احمد بن محمّد بن عیسی و علی بن ابراهیم، عن ابیه جمیعاً، عن الحسن بن محبوب، عن مالک بن عطیه، عن ابی حمزه، قال:… (13)
در بررسی سند این روایت باید گفت که روایت از سه طریق به ما رسیده است و کسانی که در طبقه اوّل (اساتید محمّد بن یعقوب کلینی) هستند، همگی موثق اند و مورد اعتماد وی هستند. محمّد بن یحیی العطّار، فردی ثقه و از این نمونه است. (14) دیگری احمد بن محمد بن عیسی بن عبدالله اشعری قمی است که او را ثقه دانسته اند. (15) علی بن ابراهیم بن هاشم قمی (16)، حسن بن محبوب (17) و مالک بن عطیه (18) نیز توثیق شده اند. پس با این حساب، سند از دیدگاه متأخّران، صحیح به نظر می رسد. از نظر قدمایی و از لحاظ متأخرین نیز بستگی به حال پدر علی بن ابراهیم بن هاشم دارد؛ ولی حداقل می توان پذیرفت که سند حدیث، حسن است.
ابن شعبه حرّانی نیز حدیث را در تحف العقول در بخش سخنان امام سجّاد (علیه السلام) آورده است. (19) ابوحمزه درباره ی این صحیفه می گوید: از هیچ کس از مردم نشنیده ام، زاهد تر از علی بن حسین (علیه السلام) کسی وجود داشته باشد، مگر آنچه از علی بن ابی طالب (علیه السلام) به من رسیده است. هرگاه علی بن حسین (علیه السلام) در باره ی زهد سخن می گفت و موعظه می کرد، کلّیه کسانی را که درحضورش بودند، به گریه می انداخت. صحیفه ای به دستم رسید که در آن سخنانی درباره ی زهد از کلام امام سجاد (علیه السلام) بود. بعد از استنساخ آن صحیفه، به محضر امام شرفیاب شدم و آن را بر ایشان عرضه کردم. وقتی امام (علیه السلام) آن نوشته را دیدند، تأیید نمودند و بر حقّانیتش صحّه گذاشتند. (20) احتمالاً صحیفه مزبور بخشی ازکتاب الزهد، اثر خود اوست. (21)

رساله حقوق

این کتاب رساله ای از امام سجاد (علیه السلام) است و ابوحمزه از ایشان نقل کرده است. سند آن در بحار الأنوار چنین گزارش شده است: «علی بن احمد بن موسی، عن محمّد الاسدی، عن جعفر بن محمّد بن مالک الفزاری، عن خیران بن داهر، عن احمد بن علی بن سلیمان الجبلی، عن ابیه، عن محمّد بن علی عن آبی حمزه الثمالی، قال: هذه رساله علی بن الحسین (علیه السلام) إلی بعض أصحابه…» (22) سند این کتاب در«من لا یحضره الفقیه» (باب226 درباره ی حقوق)، چنین آمده است:
«روی إسماعیل بن الفضل، عن ثابت بن دینار، عن سید العابدین علی بن الحسین بن ابی طالب (علیه السلام) قال…» (23) مرحوم طبرسی در مکارم الأخلاق نیز همین سند را آورده اند. (24) در تحف العقول رساله به صورت مرسل آمده است. (25)
پس از کنکاش درباره ی سند رساله، نام علی بن احمد بن موسی درباره ی چهار تن آمده است. دو تن از آنان از مشایخ صدوق هستند. (26) البتّه توثیق یا تضعیفی درباره ی اینان در کتب رجالی وارد نشده است. (27) نفر سوم از شاگردان کلینی و بالاخره چهارمین آنان، یعنی علی بن احمد بن موسی ابوالحسین الجعفری است که نامی از وی در کتب رجالی (28) به میان نیامده است. (29) امّا یکی از آنان به فاسد شده و به غلوّ گراییده است. (30) درباره ی محمّد الاسدی نام دو تن ذکر شده است که یکی از آنها ثقه و دیگری ضعیف است. (31) درباره ی جعفر بن محمّد بن مالک الفزاری را نجاشی در حدیث ضعیف دانسته که از مجهولین به نقل روایت پرداخته است. (32) در مورد «خیران بن داهر»، نجاشی فقط ذکر کرده که از مَوالی امام رضا (علیه السلام) بوده و شیخ در ضمن بر شمردن وی در زمره اصحاب امام هادی (علیه السلام) وی را توثیق کرده است. (33) در مورد احمد بن علی بن سلیمان الجبلی مطلبی که دالّ بر توثیق وی باشد، ذکر نشده است. (34) درباره ی محمّد بن نجاشی علی نیز نجاشی نام شش تن را ذکر کرده است و مشخّص نشده، مراد چه کسی است. نهایتاً اینکه سند علامه مجلسی در بحارالانوار چندان محکم نیست. در باره ی اسماعیل بن الفضل» که در اسناد دیگر ذکر شده، از اصحاب صادقین علیهما السلام، ثقه، اهل بصره (35) و مدّتی نیز از اصحاب امام کاظم (علیه السلام) بوده است (36)؛ لذا سندی که وی در آن ذکر شده، سند محکمی است. نجاشی نیز این روایت را با پنج واسطه نقل می کند. (37) در این روایت، قبل از این که در مورد حقوق مختلف مطلبی بیان کند و به ذکر تک تک حقوق بپردازد، مطالبی در مورد حقوق و ماهیت آن بیان می کند و پس از آن به ذکر حدود پنجاه نوع حق می پردازد که از حق پدر، مادر معلم، عبادات، همسایه، همنشین و… شروع می شود و به حقّ مسئول و اهل ذمّه ختم می شود. (38) بر این رساله موجز، با توجّه به اهمّیت بالای آن، شروح و ترجمه های گوناگون نوشته شده است. (39)

کتاب النوادر

نوادر عنوانی کلّی است که بر تعدادی از آثار علما در چهار قرن اوّل هجری اطلاق می شود. در نوادر، بیشتر روایات غیر مشهور یا مطالبی که مشتمل بر احکام غیر متداول میان علماست و یا سخنان استثنایی و روایاتی که جبران کننده و مکمّل مطالب پیشین نویسنده است، یافت می شود. (40) النوادر ابوحمزه هم از این قاعده مستثنا نیست. (41)

ردّیه (42)

یکی از آثار ابوحمزه- که به دست ما نرسیده- رساله ای است که او و ابوخالد واسطی (43) در ردّ عقاید باطل مخالفان نوشته اند. آن دو در این باره گویند: «رساله ای را در ردّ مخالفان نوشتیم و پس از اتمام،آن را به مدینه برده تا از نظر معلّم ما، امام باقر (علیه السلام) بگذرد که اگر احیاناً اشکالی داشته باشد، با تذکّر حضرت بر طرف نماییم. موقعی که به مدینه آمدیم و به خدمت امام (علیه السلام) مشرف شدیم، حضرت را از آن کتاب مطّلع ساختیم. امام (علیه السلام) ضمن ترغیب و تشویق ما فرمود: «بسیار کار شایسته ای کردید و سعی و کوشش شما ارزنده است». بعد امام فرمود: آیا این کتاب را به زید ارائه داده اید؟ گفتیم: خیر. فرمود: آن را در حضور او بخوانید. آن گاه ببینید نظر او چیست. ما طبق دستور امام (علیه السلام) به حضور زید رسیدیم و وی را از جریان کتاب مطّلع ساختیم. او فرمود: آنچه نوشته اید، بخوانید ببینم چیست؟. ما آن را تا آخر خواندیم. گفت: بسیارخوب زحمت کشیده اید و کوشش فراوان کرده اید، امّا این نوشته مایه شکست شماست. آن گاه او یکی پس از دیگری مطالب ما را ردّ کردند. به خدا قسم ما نمی دانیم از چه تعجب کنیم؟ آیا از این که گویی کتاب را یکباره حفظ کرد یا از ردّ مستدلّ او. آن گاه، ایشان راه استدلال و شیوه بحث و بیان مطالب را راهنمایی فرمود و رویه ردّ مخالفان را به شکل درست به ما نشان دادند. بعد از این مجلس، باز خدمت امام باقر (علیه السلام) مشرّف شدیم و آن واقعه را برای حضرتش بازگو کردیم. امام علیه السلام فرمود: روزی پدرم، زید را خواستند و دستور داد تا قرآن را بخواند. سپس پدرم آیه های مشکل قرآن را از او پرسید و او یکی پس از دیگری جواب صحیح می داد. پدرم آن چنان تحت تأثیر استعداد فوق العاده و دانش او قرارگرفت که برخاست و میان دو چشم زید را بوسید. (44)

نتایج بحث

1. ابو حمزه ی ثمالی، ثابت بن دینار، کنیه وی را ابوصفیه هم گفته اند. وی از قبیله أزْد، بطن ثُماله و از اهل کوفه است. از راویان نیمه دوم قرن اوّل و نیمه اوّل قرن دوم است. وی چهار امام معصوم (علیهم السّلام)، یعنی از امام سجّاد (علیه السلام) تا امام کاظم (علیه السلام) را درک کرده و از ایشان روایت کرده است.
2. ائمّه اطهار (علیهم السّلام)، متقدّمان، و متأخّران همگی ابو حمزه ثمالی را توثیق کرده اند. از اهل سنّت نیز تنها ذهبی وی را توثیق کرده است. تنها یک روایت در ذمّ وی وجود دارد. این روایت به تنهایی نمی تواند اثر روایات بسیاری را که در مدح او است خنثی سازد؛ علاوه بر نقدهایی نیز که بر آن وارد شده است. او در نزد قاطبه اهل سنّت تضعیف شده است و این فقط به سبب تشیع وی و اعتقاد به رجعت و دیگر عقاید شیعی است.
3. ابوحمزه ثُمالی بیشتر در باب اخلاقیات، مسائل تربیتی و اصول و عقاید دینی روایت دارد و کمتر از وی در باب «مسائل فقهی» روایتی نقل شده است. دلایل این امر عبارتند از:
اوّل. ملازمت و همنشینی ابوحمزه در دوران امام سجاد (علیه السلام) بیشتر از دوران سایر ائمه (علیهم السّلام) است.
دوم. ابوحمزه خود به این گونه روایات تمایلبیشتری داشته است.
سوم. ابوحمزه از مخضرمین بوده است.
چهارم. وفات ابوحمزه قبل از گرم شدن جدال میان مذاهب اسلامی و رسیدن آن به بالاترین سطح خود است.
4. آثار او عبارت اند از: مجموعه روایات مسندأبی حمزه، کتاب تفسیر، دعای ابوحمزه ثمالی، اصل روایی، صحیفه فی الزهد، رساله حقوق، کتاب النوادر و ردّیه برمخالفان.
کتابنامه:
– أسدالغابه فی معرفه الصحابه، علی بن محمّد بن عبدالکریم ابن أثیر الجزری، تحقیق: شیخ خلیل مأمون شیحا، بیروت: دارالمعرفه، اول، 1418ق.
– الإصابه فی تمییز الصحابه، ابن حجر عسقلانی، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود و شیخ علی محمّد معوّض، بیروت: دار الکتب العلمیه، اول، 1415ق.
– اصحاب امام صادق علیه السلام، علی محدّث زاده، تهران:کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران، اوّل، 1373ش.
– أعیان الشیعه، سید محسن امین، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، پنجم، 1420 ق.
– بحار الانوار الجامعه لدرر أخبار الائمه (علیهم السّلام)، محمّد باقر مجلسی، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، سوم، 1415ق.
– تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، قم: انتشارات انصاریان، 1375ش.
– تحف العقول عن آل الرسول، أبی محمّد الحسن بن علی بن شعبه حرّانی، ترجمه آیه الله کمره ای، تصحیح: علی اکبر غفّاری، تهران: انتشارات کتابفروشی اسلامی، دوم، 1369ش.
– تحفه الأحباب فی نوادر آثار الأصحاب، شیخ عباس قمی، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1373ش.
– تقریب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، تحقیق: مصطفی عبدالقادر، بیروت: دارالکتب العلمیه، دوم، 1415ق.
– تنقیح المقال فی علم الرجال، عبدالله مامقانی، تهران: انتشارات جهان، بی تا.
– تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، أبی الحاج یوسف المزّی، تحقیق: شیخ احمد علی عبید و حسن احمد آغا، بیروت: دارالفکر، 1414ق.
– جامع الرواه و إزاحه الأسناد عن الطرق و الإسناد، محمّد بن علی أردبیلی الغروی الحائری، قم: کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی،1403ق.
– حاوی الأقوال فی معرفه الرجال، الشیخ عبد النبی جزایری، تحقیق: مؤسسه الهدایه لإحیاء التراث، قم: ریاض الناصری، اول، 1418ق.
– حیاه الإمام زین العابدین؛ دراسه و تحلیل، باقر شریف القرشی، قم: دار الکتب الإسلامیه، اول، 1409ق.
– خلاصه الأقوال فی معرفه الرجال، ابو المنصور حسن بن یوسف بن مطهّر الأسدی الحلّی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، اول، 1417ق.
– الذریعه إلی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ تهرانی، تهران: چاپخانه مجلس شورای اسلامی، اوّل، 1373ش.
– راویان نور؛ ابوحمزه ثمالی، محمّد اصغری نژاد، قم: دارالحدیث، اوّل، 1375ش.
– الفوائد الرجالیه، سید مهدی بحرالعلوم، تحقیق: محمّد صادق بحرالعلوم و حسین بحر العلوم، تهران: انتشارات مکتبه الصادق، اول، 1363ق.
– الرجال، ابو جعفر محمّد بن الحسن الطوسی، تحقیق: محمّد جواد قیومی اصفهانی، قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اول، 1415ق.
– رجال البرقی، الشیخ أبوجعفر احمد بن محمّد بن خالد البرقی، تحقیق: محمّد جواد قیومی اصفهانی، قم: مؤسسه القیوم، اول، 1419ق.
– رجال النجاشی، ابن العباس احمد بن علی النجاشی الکوفی الأ سدی (372- 450ق)، تحقیق: محمّد جواد نایینی، بیروت: دارالأضواء، اول، 1408ق.
– ریحانه الأدب، محمّد علی مدرّس، تهران: انتشارات خیام، سوم، 1369ش.
– سفینه البحار و مدینه الحکم و الآثار، شیخ عباس قمی، تهران: انتشارات فراهانی و کتابخانه سنایی،1363ش.
– الطبقات الکبری، محمّد ابن سعد بن منیع الزهری، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، اول، 1417ق.
– علم الحدیث، کاظم مدیر شانه چی، قم: دفترانتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،1381ش.
– علم الحدیث و درایه الحدیث، کاظم مدیر شانه چی، قم: انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، پانزدهم، 1379 ش.
– الفهرست، ابو جعفر محمّد بن الحسن الطوسی، تحقیق: نشر فقاهت، قم: مؤسسه نشر فرهنگ اسلامی، اول، 1417ق.
– قاموس الرجال، محمّد تقی شوشتری، قم: انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دوم،1410ق.
– الکاشف فی معرفه من له روایه فی الکتب السته، محمّد بن احمد بن عثمان بن قایماز الذهبی، تحقیق و تعلیق: عزّت علی عید عطیه و موسی علی الموشی، قاهره: دار الکتب الحدیثه، اول، 1392ق.
– الکافی، ثقه الإسلام ابو جعفرمحمّد بن یعقوب کلینی الرازی، بیروت: دارصعب و دارالتعارف، سوم، 1401ق.
– الکافی، ثقه الإسلام ابوجعفر محمّد بن یعقوب کلینی الرازی، ترجمه و شرح: سید جواد مصطفوی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اهل بیت (علیهم السّلام)، بی تا.
– کتاب التاریخ الکبیر، محمّد بن اسماعیل بن ابراهیم الجعفی بخاری، تحقیق: مصطفی عبدالقادر احمد عطا، بیروت: دار الکتب العلمیه، اول، 1422ق.
– کتاب الضعفاء الکبیر، ابو جعفر محمّد بن موسی بن حمّاد عقیلی مکّی، تحقیق: دکتر عبد المعطی و امین قلجعی، بیروت: دار الکتب العلمیه، الطبعه الثانیه، 1415ق.
– کتاب الضعفاء و المتروکین، ابوعبدالرحمن احمد بن شعیب النَسائی، تحقیق: بوران الضّناوی و کمال یوسف الحوت، بیروت: مؤسسه الکتب الثقافیه و دار الکتب العلمیه، دوم، 1417ق.
– کلیات فی علم الرجال، جعفر سبحانی، قم: انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، سوم، 1410ق.
– اللّباب فی تهذیب الأنساب، علی بن محمّد بن عبدالکریم ابن أثیر الجزری، تحقیق:حسن عبدالرحمن، بیروت: دارالکتب العلمیه، اول، 1420ق.
– مجمع البیان، الشیخ أبوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، قم: انتشارات شریف الرضی، 1417ق.
– مستدرکات علم رجال الحدیث، علی نمازی شاهرودی، اصفهان: فرزند مؤلّف با کمک حاج اکبر بازوبند، اوّل، 1412ق.
– مسند ابی حمزه ثابت بن د ینار الثمالی، عبدالله محمّد حسین حرزالدین، قم: انتشارات دلیل، اول، 1420ق.
– معجم الثقات من جامع الرواه، سید علی محمّد دستغیب حسینی شیرازی، شیراز: انتشارات دانشگاه شیراز، اوّل، 1415ق.
– معجم رجال الحدیث، سید ابولقاسم الخوئی، قم: مرکز نشر فرهنگ اسلامی، پنجم، 1413ق.
– معجم مصطلحات الرجال و الدرایه، محمّد رضا جدیدی نژاد، به اشراف محمّدکاظم رحمان ستایش، قم: دارالحدیث، اول، 1380ش.
– المفید من معجم رجال الحدیث، محمّد جوهری، قم:کتابخانه محلاتی، اول، 1417ق.
– مکارم الأخلاق، الشیخ رضی الدین أبونصر الحسن بن الفضل الطبرسی، قم: انتشارات شریف الرضی، ششم، 1417ق.
– من لایحضره الفقیه، ابوجعفر علی بن محمّد بن الحسین، المعروف بابن بابویه القمی الصدوق، تهران: دارالکتب الإسلامیه، پنجم، 1362ش.
– میزان الإعتدال فی نقدالرجال، محمّد بن احمد بن عثمان بن قایماز الذهبی، تحقیق: علی محمّد البجاوی، بیروت: دار الفکر، بی تا.
– میزان الحکمه، محمّد محمّدی ری شهری، ترجمه: حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، سوم، 1377ش.
– نقد الرجال، سید مصطفی بن حسین حسینی تفرشی، قم : مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، اول، 1418ق.
– الوجیزه فی الرجال، محمّد باقر مجلسی، تصحیح و تحقیق: محمّد کاظم رحمان ستایش، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اوّل، 1378ش.

پی نوشت ها :

1) دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی- واحد علوم و تحقیقات تهران.
2) مسند أبی حمزه ثابت بن دینار الثمالی، ص6- 7.
3) الذریعه إلی تصانیف الشیعه، ج4، ص252.
4) الفوائد الرجالیه، ج1، ص258.
5) راویان نور؛ أبوحمزه ثُمالی، ص112- 113.
6) همان؛ و نیز ر.ک : الذریعه إلی تصانیف الشیعه، ج8، ص186.
7) همان.
8) همان، ج13، ص114.
9) راویان نور؛ ابوحمزه ثمالی، ص112.
10) همان، ص114؛ الذریعه إلی تصانیف الشیعه، ج13، ص114.
11) راویان نور؛ ابوحمزه ثمالی، ص114؛ کلّیات فی علم الرجال، ص460.
12) همان؛ الذریعه إلی تصانیف الشیعه، ج24، ص324.
13) الکافی، ص14.
14) الوجیزه فی علم الرجال، ص175.
15) همان، ص24.
16) همان، ص118.
17) همان، ص59.
18) همان، ص146.
19) تحف العقول عن آل الرسول، ص278.
20) راویان نور؛ ابوحمزه ثمالی، ص115؛ الأمالی، (مفید)، ص116- 119؛ الکافی، ص14- 17.
21) همان.
22) بحار الانوار، ج71، ص2.
23) من لا یحضره الفقیه، ج2، ص 376.
24) مکارم الأخلاق، ص 419.
25) تحف العقول عن آل الرسول، ص260- 278.
26) مستدرکات فی علم الرجال، باب4، ش9680، 9682 و ص301.
27) چنین افرادی در علم درایه «مجهول» هستند.
28) چنین افرادی در علم درایه «مهمل» هستند.
29) مستدرکات فی علم الرجال، باب4، ش 9680، 9682 و ش9681، ص301.
30) همان، ش9683، ص302.
31) رجال النجاشی (أسماء مصنّفی الشیعه)، ج2، ص198، ش880 و 881.
32) همان، ج1، ش311، ص375- 376.
33) همان، ج1، ش407، ص358- 359.
34) مستدرکات فی علم الرجال، ج1، ش1226، ص375- 376.
35) همان، ج1، ش397 و 2021، ص659.
36) راویان نور؛ ابوحمزه ثمالی، ص115؛ الذریعه إلی تصانیف الشیعه، ج7، ص42.
37) رجال النجاشی (أسماء مصنّفی الشیعه)، ج2، ص198، ش880 و 881.
38) حیاه الإمام زین العابدین، ص478.
39) راویان نور؛ ابوحمزه ثمالی، ص114.
40) همان، ص113- 114.
41) درباره ی دو کتاب النوادر و الزهد آمده است که آنها را حمید بن زیاد از محمّد بن عیاش بن عیسی، از ابوحمزه، از ابوجعفر روایت کرده است. (الفهرست، ص90؛ تنقیح المقال فی علم الرجال، ج1، ص189).
42) عنوانی است که نگارنده بر آن نهاده است.
43) ازشاگردان أبوحمزه است و از محضر او بهره برده است.
44) راویان نور؛ ابوحمزه ثمالی، ص117- 118

منبع: فصلنامه علمی-پژوهشی علوم حدیث 55

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد