شهید مصطفی خمینی شیدای راه پدر (قسمت دوم)
رژیم پهلوی تصمیم می گیرد که امام را به نجف منتقل کند و تبعیدگاه امام از ترکیه به عراق منتقل شود. این شرایط، شرایطی بود که هوشمندی و فراست خاصی را می طلبید. رژیم در تصمیم خود توطئه ای را دنبال می کرد که امام را با حوزه علمیه نجف و با مراجع نجف که با دوری از سیاست و پرهیز از مسائل ااجتماعی خو گرفته بودند، امام را با آن شرایط درگیر کند. همچنین قصد داشت تا مراجع نجف، حوزه و فضای عمومی نجف را علیه امام تحریک کند و امام را در یک مبارزه محلی بی نتیجه درگیر کند و یا در انزوای سخت و درد آور قرار دهد. اینجا بود که مرحوم حاج آقا مصطفی نقش تعین کننده ای داشت. با ارتباطاتی که با کانونهای علمی و مراکز برجسته تدریسی نجف برقرار می کرد، به صورت یکنواخت و با بی طرفی کامل با همه پدیده های موجود برخورد کرده بود و آنچه که برایش اهمیت داشت، ایجاد شناخت و درک روشن از موقعیت های علمی پدر و حوزه علمیه قم کند. وقتی وارد مباحث علمی نجف می شد و آنها درک می کردند که شخصیت آگاه و مسلط بر مسائل علمی در برابر آنها است، ناگزیر به احترام، پذیرش و خضوع می شدند و به دلیل همین ارتباطات، فضای علمی نجف را متوجه پدر کرد و با مراجعاتی که به محضر امام می شد درک می کردند که از یک فرصت و امکان بسیار ارجمندی باید بهره مند شوند. لذا فشار آوردند که امام تدریس کند. این یک بعد از حضور علمی مرحوم حاج آقا مصطفی بود و تلاش ایشان برای متوجه کردن فضای علمی نجف نسبت به پدر و نسبت به خودشان بود و بعد دیگر تداوم امر مبارزه بود. چون به هر حال فضایی که ایجاد شد و امکان ارتباط راحتی که بین ایشان و پدرشان و مبارزین برقرار بود، امکان آمد و رفت راحت و آزاد علاقه مندان به عراق فراهم بود؛ امکان ارتباط تلفنی و مکاتبه ای ایشان و امام با خارج از کشور برقرار شده بود فضای جدیدی را ایجاد کرد و لذا برای تداوم امر مبارزه یک امکان محسوب می شد.
مرحوم حاج آقا مصطفی رسالت این ارتباط را که با حساسیت زیاد دنبال می شد بر عهده گرفت. و کانونهای گرم مبارزاتی را بی سروصدا و بدون تظاهر و با درک همه شرایط فراهم می کرد که البته حوادثی هم اتفاق افتاد که به رشد و ارتقاء حرکت های مبارزاتی کمک کرد. حاج آقا مصطفی در عین اینکه تشخیص می داد که نباید آلوده به حمایت های رژیم بعثی شوند و نباید این توهم به وجود آید که مورد سوء استفاده رژیمی که اصالت و پایگاه مردمی ندارد، قرار گیرند، در عین حال از فرصت بوجود آمده با رعایت تمام حساسیت ها و ساماندهی امر، بهره گیری از شرایط مبارزین آن روز را بر عهده گرفت.
نمونه ای که ایشان پیشنهاد داد و دنبال شد و خیلی هم موفق بود، بهره گیری از امواج رادیویی بود. با پیشنهاد ایشان از امواج رادیویی موجود در عراق استفاده شده و سرانجام در مرحله تکاملی اش تأسیس موج رادیویی صدای روحانیت مبارز ایران را به همراه داشت که تداوم پیدا کرد و اثرات خوبی را به دنبال داشت. مرحوم حاج آقا مصطفی گاهی سفرهایی به سوریه، لبنان و مکه مکرمه می کرد و در آن مسافرت ها تماس های خیلی مفید و کارسازی را با شخصیت ها و گروه های مبارز بر قرار می کرد. بیش از همه این فعالیتهای سیاسی آنچه که نمود جدی و واقعی بیرونی داشت موقعیت علمی ایشان بود. مرحوم امام در نجف درس فقه شروع کردند. اصول را که در ایران تدریس می کردند، در نجف شروع نکردند. عده ای از علاقه مندان ایشان دنبال فراگیری این بخش از مباحث علمی امام بودند و می خواستند درس اصول را دنبال کنند. مرحوم آقا سید مصطفی خمینی درس اصول را شروع کردند. چهره های برجسته ای از درس ایشان استفاده می کردند. که به اقرار بسیاری از درس آموختگان محضر ایشان درس ایشان در ردیف درسهای درجه ۲ نجف به حساب می آمد. درجه یک مربوط به درس مراجع بزرگ بود. در کنار تدریس، کار تفسیر قرآن را نیز شروع کردند. به خاطر دارم که یک روز تفسیر قرآن مرحوم آقای طالقانی را نزد امام برده بودم حضرت امام پس از مطالعه به من فرمودند که این تفسیر را به آقا مصطفی هم بدهید تا بخوانند. فکر می کنم که تفسیر نوین مرحوم محمدتقی شریعتی را هم توصیه کردند که ایشان بخوانند.
هرچند که به هر حال به انجام و به انتها نرسید ولی آنی هم که موجود بود کلید واژههای خوبی است برای تفسیر قرآن، که میشود از آنها استفاده کرد. نقش برجسته ای که مرحوم حاج آقا مصطفی از نظر علمی داشت حضور در درس پدر بود. دروس علمی نجف بخصوص دروس مراجع، بیشتر تشریفاتی تلقی می شد. یعنی استاد بحثی را مطرح می کرد و شاگردان استفاده می کردند و در حین درس کمتر اجازه داده می شد که شاگردی اشکال بگیرد و یا وارد بحث شده و سؤالی بپرسد. معمولا در دروس مراجع نجف این پدیده وجود داشت. اما در درس امام موضوع برعکس بود. یعنی نه تنها اجازه می دادند که سؤال پرسیده شود، بلکه تشویق هم می کرد. روزهای اول که درس را شروع کردند و کسی اشکال نمی کرد، امام فرمود: «اینجا مجلس فاتحه نیست که ما بگوییم همه گوش کنند. ما می خواهیم که درس جدی باشد و آقایان به بحث رونق بدهند.»
ادامه دارد..
منبع: امید اسلام، معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1390