شواهد و قرائن عقلی و نقلی درمورد قرآن کریم
با توجه به شواهد و قرائن عقلی و نقلی باید گفت که اسامی سورههای قرآن توقیفی بوده و هریک در راستای مقصود و هدفی که از سوره دنبال میشده تنظیم گشته است. به گونهای که نام سوره اولین نور هدایت و روشنگری را در دل مخاطب روشن کند و او را در گام نخست با اهداف تربیتی سوره مرتبط سازد.
نام هر سوره یکی از مهمترین واژههای کلیدی سوره است که با آن میتوان به راحتی قفل اغراض سوره را گشود و با اهداف آن ارتباط برقرار کرد. قرآن کتابی ادبی است و در رعایت اصول ادبی – همچون سایر جنبهها – معجزهای بی بدیل و شگفت انگیز است. در نامگذاری سورهها نیز اعجاز ادبی قرآن رعایت شده است. نام هر قطعه ادبی از روح حاکم و فضای ویژه آن استخراج میگردد، و عصارهای از همه فضائل و سخنانی است که ادیب در چکامه خود گنجانده است. نام هیچ قطعه ادبی براساس جزئیات بی ارزش یا مسائل فرعی و یا صرفا به تناسب کلمات ابتدایی و انتهایی گزینش نمیشود، بلکه مهمترین جنبه و اصلی ترین پیام شعر یا قطعه ادبی در اسم او تجلی مییابد. نام باید آنچنان جذاب، پر محتوا و جهت دار باشد که در اولین برخورد خواننده را به خود جذب نموده و او را به خواندن وادار کند و در او عطش فهمیدن و یافتن معانی بلند سخن را به وجود آورد. اسامی سورههای قرآن بر این اساس انتخاب شده است.
[قرآن، کتاب هدایت]
به علاوه آنکه قرآن کتاب هدایت است و همه چیز آن رنگ و بوی هدایت میدهد. نام های قرآنی نیز از این قاعده مستثنی نیست. به راستی چه حکمتها و ظرافتهایی در نامگذاری یک سوره به نام «مورچگان» است، در حالی که تنها یک آیه در این سوره نود و سه آیهای درباره مورچگان وجود دارد و سوره نیز در صدد بیان علم و حکمت همه جانبه الهی و اثبات توحید در مقام تدبیر است. آیا از نظر عرف و عقل صحیح است که سورههای درباره توحید باشد اما به نام «مورچگان» نامگذاری شود؟ یا سوره دیگر درباره «تقوا» نازل شود و «گاو ماده» نامیده شود؟ صرفا به دلیل آنکه در یک یا چند آیه آن به مناسبتی سخن از مورچه یا گاو رفته است؟ آیا این اسامی ما را به تفکر و تدبر وا نمیدارد که درباره ارتباط آنها با مفاهیم سورهها به تأمل و تحقیق بپردازیم ؟! آیا صحیح است که به جای تفکر در اسامی سورههای خود را آسوده کنیم و بگوییم این نامگذاریها، طبق شیوه عرب با کوچکترین مناسبت انجام میگرفته است؟
متأسفانه این نحوه نگرش به اسامی سورههای قرآن موجب شده است که اغلب مفسران بدون توجه به اسامی سور و بدون اینکه تلاشی برای فهم آنها و تفسیرشان به عمل آورند از کنار این نامها رد شوند و یا حداکثر وجه تسمیه آنها را به آیاتی که نام سوره در آنجا ذکر شده ارجاع دهند. تعجب در این است که حتی مفسرانی نیز که به ساختار هندسی سورهها اعتقاد داشته اند از رابطه بین اسم سوره و غرض آن غفلت نمودهاند و جز اشاراتی پراکنده چیزی در این باره نوشتهاند.
تنها تفسیری که به این مسئله به طور کامل توجه نموده است تفسیر نظم الدرر فی تناسب الآیات والسور است. مؤلف که تفسیر خود را به منظور یافتن ارتباط بین آیات نگاشته، معتقد است باید ابتدا مقصود و غرض اصلی سوره را مشخص کرد و بهترین راه برای نیل به این هدف توجه به نام سوره است.
از این رو در مطلع تفسیر هر سوره بخشی را به کشف ارتباط بین اسم سوره و غرض آن اختصاص داده است. و در مواردی که سوره دارای چند اسم است – مانند سوره الفاتحه – سعی کرده حد مشترک و جامع اسامی را یافته و ارتباط آن را با غرض اصلی سوره بیان کند. وی در این راه تلاش و زحمت بسیاری را مصروف داشته است و به نکات لطیف و ظریفی اشاره میکند. گرچه در برخی موارد در تشخیص غرض اصلی سوره اشتباه کرده و در نتیجه برای مرتبط نمودن اسم سوره با آن به تکلف افتاده است؛ اما در مجموع کاری عظیم و سترگ را سامان داده است. مثلا درباره ارتباط سوره بقره با اسم آن چنین میگوید:
مقصود اصلی سوره بقره، اقامه دلیل بر این معناست که قرآن کتاب هدایت است و باید از آنچه میگوید تبعیت شود. و مهمترین چیزی که قرآن انسانها را بدان راهنمایی میکند، ایمان به غیب است و این همان چیزی است که محور و مدار «داستان بقره» در این سوره است و به همین علت این سوره را بقره نامیدند.
به بیان دیگر چون محور «سوره بقره» و «داستان بقره» یک چیز و آن هم ایمان به غیب است، در میان داستانها و مطالب گوناگونی که در این سوره آمده است، داستان بقره به عنوان نماد و سمبل سوره برگزیده شده است. به همین دلیل سوره «روم» از آن جهت بدین اسم نامیده شده که این سوره درباره «تحقق قطعی وعدههای الهی» از جمله وعده قیامت و وعده نصرت مؤمنین است و از آنجا که در ابتدای سوره خبر پیروزی قطعی رومیان بر ایرانیان داده شده و این پیروزی نمادی از «تحقق وعدههای الهی» به شمار میرود لذا نام این سوره روم شده است. بنابراین صرف اینکه کلمه «روم» در آیات اولیه این سوره آمده است و یا تنها سورههای است که درباره کشور روم سخن میگوید دلیل نامیدن این سوره به روم نیست بلکه هماهنگی معنوی این نام با محور و غرض اصلی. سوره موجب شده که آن را «سوره روم» بنامند.
اهمیت ویژهای که آیات ابتدایی و انتهایی سورهها دارند و ارتباط تنگاتنگی که مطلع و ختام هر سوره با غرض سوره دارد، در بسیاری از موارد موجب شده تا نام سوره به عنوان نمادی از غرض سوره در آیات نخستین جای گیرد و همین نکته میتواند گواه دیگری بر ارتباط اسم سوره با غرض سوره باشد. بنابراین صرف حضور کلمهای در میان کلمات آیات نخستین یک سوره به هیچ وجه نمیتواند دلیل قانع کنندهای برای نامگذاری سوره به حساب آید، بلکه کلمه ای شایستگی آن را دارد که در جایگاه «اسم سوره» قرار گیرد که اولا ارتباط بسیار نزدیکی با غرض سوره داشته باشد و ثانیا از معنایی نمادین و سمبلیک برخوردار باشد تا در یک متن ادبی بتوان از آن به عنوان اسم استفاده کرد.
از این رو گرچه در آیات نخستین سوره بقره کلماتی همچون هدایت، متقین، ایمان به غیب که با محور سوره در ارتباط بودند نیز وجود داشت اما چون فاقد بار ادبی سمبلیک بودند به عنوان اسم سوره انتخاب نشدند. بنابراین اگر میبینیم که عموما کلمات موجود در آیات نخستین سورهها به عنوان اسامی سوره برگزیده میشوند به دلیل آن است که در آیات نخستین هر سوره غرض اصلی آن بیان میشود و طبیعی است کلماتی که بیانگر این غرض هستند بیش از هر چیز دیگر شایستگی تبدیل شدن به اسم سوره را دارند.
منبع: ساختار هندسی سورههای قرآن، محمد خامهگر، صص169-164، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵