در پاسخ اين سؤال بايد گفت: چنين سخني افتراء، تهمت و دروغي است كه معاندين جاهل به اصول عقايد تشيع، به شيعه نسبت ميدهند و الا اگر كمترين اطلاعي از عقايد شيعه داشتند، چنين خود را رسوا نميكردند چرا كه اين حرف با هيچ يك از اصول عقايد شيعه سازگاري ندارد.
دليل روشن بر افتراء و تهمت بودن چنين شبههاي، اين است كه در هيچ يك از كتب شيعه و از زبان هيچ شيعهاي ديده يا شنيده نشده، بلكه عقايد شيعه كه از زبان وحي و پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و جانشينان حضرتش اخذ شده، مخالف اين تهمت است و اين مطلب هيچ تناسبي با عقايد شيعه ندارد كه براي توضيح بيشتر آنها را مطرح ميكنيم:
1. عصمت ملائك
شيعه معتقد است كه فرشتگان الهي معصوم از خطاء، گناه و لغزش هستند و جبرئيل كه يكي از فرشتگان الهي و آورندة وحي است، جزء ملائكه مقرب خداست. و هيچ خطا، اشتباه و نسياني در او راه ندارد. و براي اين اعتقاد خويش ادلهاي دارند كه به اختصار بيان ميشود.
الف. آيات: خداي متعال درباره فرشتگان خويش ميفرمايد:
«لايعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون»؛[1] هرگز مخالفت فرمان خدا نميكنندو دستورات او را دقيقاً اجرا ميكنند. آيه دلالت ميكند به اين كه ملائكه مخالف اوامر و نواهي الهي كاري انجام نميدهند و اكثر مفسرين اين آيه و امثال آيه شريفه را دليل بر عصمت ملائكه ميدانند.[2]«يخافون ربهم من فوقهم و يفعلون ما يؤمرون»؛[3] از خدا كه فوق همة آنهاست ميترسند و به هر چه مأمورند اطاعت ميكنند. اين آيه شريفه هم اثبات ميكند كه ملائكه در هر امري تابع اوامر و نواهي الهي هستند.[4]«قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدّماء و نحن نسبّح بحمدك و نقدس لك»؛[5] فرشتگان گفتند: آيا كسي را در روي زمين قرار ميدهي كه فساد و خونريزي كند، ما تسبيح و ستايش و تقديس تو را به جا ميآوريم. در اين آيه ملائكه به خاطر فساد و خطاهاي بشر كه انجام خواهند داد، طعنه ميزنند و اگر خودشان مرتكب هرگونه نافرماني و خطائي ميشدند، هيچ طعنهاي به بشر روا نميداشتند.[6]«لايسبقون بالقول و هم بأمره يعملون»؛[7] هرگز پيش از امر خدا كاري انجام نميدهند و هر چه بكنند بفرمان خدا بجا ميآورند. اين آيه هم مثل آيات قبل دلالت ميكند كه ملائكه در هر كاري تابع امر الهي هستند.
«نزل به الرّوح الأمين علي قلبك لتكون من المنذرين»؛[8] خداوند در اين آيه از جبرييل به عنوان امين ياد ميكند و امين هم به كسي ميگويند كه از او خيانتي صادر نشود. شيعيان اعتقاد دارند كه جبرئيل ملك اميني است كه قرآن را به امر خداوند به قلب مبارك پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل كرده است. و اعتقاد شيعه همين است و سخن معاندين باطل ميباشد.
«قل من كان عدواً لجبرئيل فانّه نزّل علي قلبك باذن الله»؛[9] بگو هر كس با جبرئيل دشمني ورزد (در حقيقت دشمن خداست) چرا كه آن فرشتة گرامي به اذن خداوند قرآن را بر قلب تو نازل نمود. در اين آيه خداوند دشمنان جبرئيل را توبيخ كرده و ميفرمايد كه جبرئيل آيات را به اذن خداوند به قلب پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل كرده، بدون اذن خداوند كاري انجام نميدهد. بلكه هر دستوري كه ميآورد به اذن الله است و شيعيان قائل به امانت جبرئيل در ابلاغ وحي رسالت به پيامبر عظيم الشأن اسلاماند.[10]صاحب تفسير نمونه در ضمن آيه 97 سورة بقره، براي عصمت ملائكه چنين استدلال ميكند: بايد توجه داشت كه اطاعت و ترك عصيان فرشتگان يك نوع اطاعت تكويني است نه تشريعي، آنها چنان ساخته شدهاند كه فرامين الهي را با كمال ميل و رغبت اجرا ميكنند.[11] و لذا امكان ندارد كه از دستورات الهي سرپيچي نمايند و آنچه بر پيامبر نازل شده همان اجراي فرامين الهي است.
ب. روايات
اما رواياتي هم هست كه حالات ملائكه را بيان ميكنند كه اينها قابليت انجام خطا را ندارندو شيعه با استدلال به اين روايات عقيده دارد كه ملائكه معصوم هستند. به نمونههايي از اين روايات توجه فرماييد.
الف. صاحب تفسير انوار درخشان در ذيل آيه 97 سوره مباركه بقره حديثي از پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل ميكند، كه حضرت در جواب عبدالله بن صورياي يهودي فرمود: «من گواهي ميدهم كه جبرئيل و ميكائيل هر دو به فرمان خداوند رفتار مينمايند و همواره در اطاعت اويند.»[12]ب. علي ـ عليه السلام ـ در خطبة اول نهج البلاغه ملائكه را چنين توصيف ميكند: «گروهي از آنان هميشه به سجدهاند و ركوع ندارند و يا به ركوعند و قيام نميكنند. يا در صفوفي كه هرگز از هم پراكنده نميگردد قرار دارند. يا همواره تسبيح ميگويند، هرگز خسته نميشوند. هيچ خواب چشمهاي آنان را نميپوشاند و عقول آنها گرفتار نسيان و سهو نميگردد. بدن آنها به سستي نميگرايد و غفلت و نسيان بر آنان عارض نميشود و گروه ديگر امينان وحي او، و زبان او به سوي پيامبرانند و پيوسته براي رساندن حكم و فرمانش در رفت و آمدند.»[13] با اين بيان كساني كه به شيعه تهمت ميزنند كه آنان جبرئيل را به خيانت متهم ميكنند از اساس درست نيست، چرا كه شيعه خود را در هر حال پيرو مولاي خود ميداند و آن را حجت خويش قرار داده و در قول و عمل از آنها پيشي نميگيرد.
2. نبوت نبي خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ
شيعه عقايد و تكاليف خود را از امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ اخذ كرده است و با نگاه به سخنان معصومين و ائمه ـ عليهم السلام ـ روشن ميشود كه ايشان به نبوت نبي خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ايمان داشته و بارها به آن شهادت دادهاند. شيعيان كه خود را پيروان اين حضرات معصومين ـ عليهم السلام ـ ميدانند، جز راه و روش ائمه و امامان خويش طريق ديگري انتخاب نكردهاند. وقتي شيعه با تمام وجود هر روزه به نبوت و رسالت حضرت خاتم الانبياء ـ صلّي الله عليه و آله ـ شهادت ميدهد پس تناقض است كه بگويند جبرئيل بايد رسالت را به علي ـ عليه السلام ـ ابلاغ ميكرد. در نتيجه خيانت كرده و به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آورده است. هم پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را نبي برحق بداند و از طرف ديگر قائل به خيانت جبرئيل باشند.
و اما روايتي كه دربارة نبوت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ وارد شده و طبق اين احاديث شيعه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را خاتم الانبياء ميداند.
1. علي ـ عليه السلام ـ دربارة پيامبر گرامي اسلام ميفرمايد: «و اشهد اَن لا اله الّا الله وحده لاشريك له و اشهد اَنّ محمداً عبده و رسوله، خاتم النبييّن»؛ گواهي ميدهم كه محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ بنده و پيامبرخدا و خاتم پيامبران است.[14]2. در جاي ديگر چنين ميفرمايد: «امين وحيه و خاتم رسله»؛ محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ امين وحي و خاتم پيامبران است.[15]3. امام صادق ـ عليه السلام ـ هم ميفرمايد: «لم يبعث الله عزوجل من العرب الّا خمسة انبياء، هوداً و صالحاً و اسماعيل، شعيباً و محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ خاتم النبيّين»؛ خدا از ميان قوم عرب تنها پنج پيامبر را برانگيخت كه عبارتند از: هود، صالح، اسماعيل، شعيب و محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه خاتم پيامبران است.[16]3. علي ـ عليه السلام ـ وصي و جانشين پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ
شيعه معتقد است كه علي ـ عليه السلام ـ وصي و جانشين پيامبر بزرگوار اسلام است لذا آن افتراءات از اساس باطل است. اين اعتقاد با تهمتي كه به شيعه نسبت ميدهند قابل جمع نيست. طبق احاديث رسيده از معصومين ـ عليهم السلام ـ و صحابه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مثل حديث غدير، حديث منزلت و حديث طير و حديثي كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: اي انس… اولين كسي كه از اين «در» وارد شود، او امام متقين و خاتم وصيين است.[17] روي اين اساس شيعه معتقد است که حضرت علي ـ عليه السلام ـ خليفه و وصي پيامبر اسلام ميباشد. نه اين كه بايد رسول الهي و پيامبر باشد.
در پايان اين سخن كلام علامه اميني (صاحب كتاب گرانسنگ الغدير) را در پاسخ به آن اتهام نقل ميكنيم، ايشان ميگويند:
آيا تا به حال شيعهاي در نبوت نبي خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ شك كرده است؟ يا در فكر كدام شيعه نبوت علي بن ابيطالب ـ عليه السلام ـ خطور كرده است؟ تا حكم به اشتباه جبرئيل كند. در حالي كه شب و روز آيات الهي را ميخواند كه «امنوا بما انزل علي محمد و هو الحق من ربه»؛ بر آنچه بر محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ به حق از جانب پروردگار نازل شده ايمان بياوريد، اگر شيعه قائل به خطاي جبرئيل در ابلاغ وحي است، پس چرا در هر نماز واجب و مستحب و اذان و اقامه به رسالت پيامبر اسلام گواهي ميدهد.[18]نتيجة سخن اين كه آنچه در مورد ابلاغ وحي رسالت مطرح كرده و ميگويند كه شيعه در هر نماز و بعد از آن (خان الامين) ميگويند از اساس باطل است و غير از تهمت، افتراء، دروغ و عوام فريبي نيست. بهتر است كساني كه چنين ادعايي را به شيعه نسبت ميدهند، دلائل خود را اگر دارند كه صد البته چنين دلائلي هم ندارند، رو كنند.
پي نوشت ها:
[1] . تحريم، 6.
[2] . ذيل آيه 6، سورة مباركه تحريم، م فتح الله كاشاني، تفسير منهج الصادقين، ج 9، ص 241، مجمع البيان، ج 10، ص 63، طبرسي.
[3] . نحل، 5.
[4] . طبرسي، مجمع البيان، ج 6، ص 161، منهج الصادقين، ج 5، ص 198، كتاب الالفين، علامه حلي، ص 326.
[5] . بقره، 30.
[6] . كتاب الالفين، علامه حلي، ص 326.
[7] . انبياء، 30.
[8] . انبياء، 27.
[9] . بقره، 97.
[10] . محمد حسين طباطبايي، الميزان، ج 2، ص 24،
[11] . تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ج 28، چ 9، دار الكتب الاسلاميه.
[12] . سيد محمد حسيني همداني، ج 1، ص 263، تفسير درخشان، نشر تهران.
[13] . نهج البلاغه، خ 1، ترجمه محمد دشتي.
[14] . شيعه پاسخ ميدهد، ص 207، كافي، ج 8، ص 67، بحار، ج 11، ص 42.
[15] . نهج البلاغه، خطبه 173، ترجمه محمد دشتي.
[16] . بحار الانوار، ج 11، ص 42، ط 4، بيروت.
[17] . شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 9، ص 166.
[18] . الغدير، علامه اميني، ج 5، ترجمه، ص 155 ـ 157، مترجم دكتر جمال موسوي.