شيوه قرآن در انتقال پيام به مخاطب (2)
شيوه قرآن در انتقال پيام به مخاطب (2)
فصل دوم شيوه هاي ارتباطي قرآن در انتقال پيام
الف- استفاده از تاريخ و نقل سرگذشت ها
قرآن كريم سر گذشت اقوام پيشين را بيان كرده و از اين طريق اهدافي را دنبال نموده است؛ گاهي براي هشدار و عبرت به مخاطبان خود، داستان طغيان ستمگران را بيان كرده و گاه از سركشي طاغيان در طول تاريخ پرده برداشته، عاقبت كار آنان را نيز باز گفته است و گاهي براي ثبات مومنان در مسيري كه برگزيده اند و تقويت روحيه و قوت قلب دادن به آنها، سرگذشت پايمردي مومنان در برابر كفار و ظالمان را در طول تاريخ بيان مي كند ذكر جريان قوم لوط، طغيان آنها و مقدر شدن عذاب الهي بر آنها و نيز بيان ماجراي طوفان نوح (ع) و هلاكت ستمگران قوم او در سوره هايي چند از جمله عبرت هايي است كه قرآن كريم بيان مي كند؛ هم چنين داستان انبياء(ع) و هدايت گري آنان و كفر ستيزي آنان را همراه با مقاومت مومنان به آن ها در بستر تاريخ از شيوه هاي قرآن كريم براي انتقال پيام به مخاطب و ايجاد ارتباط با اوست.
ب- مناظره، احتجاج و جدال احسن
اگر سيري در سوره هاي قرآن كريم داشته باشيم، خواهيم ديد كه در برخي از سوره ها مناظرات و استدلال هايي بيان شده كه روش مناسبي براي القاي پيام و شدت بخشي به تأثير آن در مخاطب است و از اين طريق پيام ها به خوبي منتقل مي شود.
قرآن كريم مناظرات و استدلال ها را به سه صورت بيان كرده است، يك صورت آن مناظراتي است كه بين انبياء(ع) با طاغوت هاي زمانشان صورت گرفته و قرآن كريم به بيان آن محاوره و مناظره مي پردازد و نتايج و پيامدهاي آن را نيز بيان مي كند، مانند مناظره بين حضرت ابراهيم(ع) و نمرود(1) و مناظره بين حضرت موسي(ع) با فرعون زمان خودش(2) و صورت دوم بيان مناظراتي كه در آينده شكل خواهد گرفت و به صورت اخبار غيبي قرآن كريم آنها را بيان مي دارد مانند مناظره بين بهشتيان و دوزخيان(3) يا مناظره بين منافقان و مؤمنان(4) و يا مناظره بين مستضعفان و مستكبران(5) و…. كه هنوز صورت نگرفته ولي وقوع آن حتمي است. صورت سوم مناظراتي است كه مربوط به عصر نزول است و قرآن كريم بدين صورت با مشركان زمان پيامبر اعظم(ص) احتجاج كرده(6) و به جدال احسن با آنان پرداخته است، علاوه بر اين كه روش قرآن در استدلال، جدال احسن است پيامبر و مومنان را نيز به جدال احسن دستور مي دهد(7) و از جدال بي فايده باز مي دارد.
ج- تكرار
مواردي در قرآن كريم يافت مي شود كه آيات شريفه تكرار مي شود، در چنين مواردي بعضي مي گويند آيات براي تأكيد تكرار مي شود و خداوند سبحان آن را تكرار نموده تا بر شدت اثر بخشي و قدرت نفوذ آن بيفزايد، برخي نيز قائل به تأسيس اند، مي گويند اگر بتوان حرف جديدي را برداشت كرد بهتر از آن است كه معناي تأكيدي داشته باشد، اصل را بر تأسيس گذاشته و از قاعده (التأسيس اولي من التأكيد) استفاده مي كنند.
اين گونه آيات در قرآن كريم چشمگير است بعضي از آيات عيناً تكرار شده، كه كوچك ترين نمونه آن در سوره كافرون است و نيز در سوره هاي ديگر مانند الرحمن، سوره نمل بعضي از آيه ها با اندكي تفاوت تكرار شده است، در برخي از سوره ها كه به نقل تاريخ و سرگذشت انبياء(ع) امت هاي پيشين مي پردازد نيز قسمت هايي از داستان را تكرار نموده است و هر بار زاويه اي خاص را نگريسته و نمودي تازه از داستان را ارائه داده است و شايد هدف و نكته اي تازه را دنبال كرده است؛ به هر حال تكرار يكي از شگردهاي قرآن كريم براي القاي پيام به مخاطب است.
د- استفاده از آرايه هاي ادبي
بر كساني كه اندك آشنايي با زبان و ادبيات عرب دارند، پوشيده نيست كه قرآن كريم سرشار از زيبايي هاي كلامي بوده و فصاحت و بلاغت قرآن به حد اعجاز است و انواع آرايه هاي لفظي و معنوي موجود در قرآن كريم، سخن روان، ناقلان و حتي معاندان را به شگفت آورده است. استفاده از انواع آرايه هاي ادبي از روش هايي است كه قرآن کريم براي
زيبايي كلام و القاي هر چه بهتر پيام برگزيده و حقايق را به زيبايي، پوشيده و آشكارا بيان كرده است. قرآن كريم از تشبيه، فراوان استفاده كرده و از مجاز، استعاره و تمثيل به خوبي بهره برده است، از ايجاز به بهترين وجه سود جسته و در مواردي نيز حقايق را به تفصيل بيان نموده است؛ اما به خلاف معاندان و روشن فكران غرب زده و مستشرفان، كه قرآن را خالي از حقايق مي دانند، بايد گفت كه قرآن كريم مملو از حقايق است و حقايق با استفاده از امكانات ادبي موجود در زبان عربي به خوبي بيان كرده، به وجهي كه اين شكل از سخن گفتن ميان مردم و عصر نزول رايج بوده و آنان نه تنها آن را مي فهميده اند بلكه از زيبايي آن به شگفت مي آمده اند.
يكي از تشبيهاتي كه قرآن كريم به كار برده است، تشبيه حق به آب و تشبيه باطل به كف روي آب است(8)؛ علامه طباطبايي در اين باره مي گويد: اين مثال به ما مي گويد كه واقعيت هاي عالم مشهود، نمودهاي مناسبي براي تسليم عالم غيب و حقايق معنوي است؛ از اين رو مثل باورهاي درست مومن، همانند آب فروريخته از آسمان است كه در رودهاي گوناگون جاري مي شود و مردم از آن بهره مي برند و دل هاي آنان زنده مي شود و خير و بركت در آن قرار مي گيرد و مثل اعتقاد باطل در نفس كافر همانند كف هاي روي سيل است كه دوام و قوام ندارد(9).
قرآن رسالت والاي خود را انسان سازي معرفي مي كند، اما تحقيق آن هدف به تناسب مخاطبان و نيازهاي فكري، معرفتي، روحي، عاطفي، معنوي و مادي، دنيوي و آخرتي آن ها نيازمند ابزارها و وسائل گوناگوني است از سوي ديگر قرآن كريم رسالت دارد بينش هايي واقعي از جهان هستي، گذشته، حال و آينده انسان ارائه دهد و ارتباط او با خالق هستي بخش را بيان كند؛ از اين روست كه تمام امكانات زباني را استخدام مي كند و به بيان واقعيت هاي هستي و نقش و كار هر يك مي پردازد و از طرف ديگر در متن آن واقعيات، زبان تربيتي مخصوص به خود دارد كه رسالت انسان سازي را انجام مي دهد.
فصل سوم: ويژگي هاي پيام هاي قرآني
الف- انتفاع همگاني و عموميت پيام هاي قرآني
راغب اصفهاني مي گويد: براهين آن و مورخان از داستان هاي آن منتفع مي گردند(10). قرآن كريم در اين ويژگي خود اصول محاوره عقلايي را رعايت نموده و به منظور اتمام حجت، سطح درك و فهم عموم مخاطبان را در نظر گرفته و مكانيسم گفتمان همه مردم را لحاظ مي كند و البته در اين راه دو جهت را رعايت مي كند: يكي اين كه اصطلاح پيچيده و فني متخصصان را ندارد دوم اين كه هم زباني صرف نيست اگر چه زبان قرآن يك زبان تك ساختي و عرفي هم نيست.
امام خميني(ره) مي نويسد:
كسي كه بخواهد تربيت و تعليم و انذار و تبشير كند، بايد مقاصد خود را با عبارات مختلفه و بيانات
متشتته، گاهي در ضمن قصد و حكايت و گاهي در ضمن تاريخ و نقل و گاهي به صراحت لهجه، گاهي به كنايت و امثال و رموز تزريق كند، تا نفوس مختلفه و قلوب متشتته، هر يك بتوانند از آن استفاده كنند… و چون اين كتاب شريف [قرآن] براي سعادت جميع و قاطبه سلسله بشر است و… نوع انساني در حالات قلوب و عادات و اخلاق و ازمنه و امكنه مختلف هستند، همه را نتوان به يك طور دعوت كرد، اي بسا نفوسي كه براي اخذ تعليم به صراحت لهجه و القاي اصل مطلب به طور ساده حاضر نباشند و از آن متأثر نگردند، با اين ها بايد به طور ساختمان دماغ آن ها دعوت كرد و مقصد را به آن ها فهمانيد و بسا نفوسي كه با قصص و حكايات و تواريخ سر و كار ندارند و علاقه مند به لب و لباب مقاصدند، اين ها را نتوان با دسته اول در يك ترازو گذاشت…(11)
ب- حقيقت گرايي و واقعيت مداري
يكي از ويژگي هاي پيامهاي قرآني حقيقت گرايي و واقع نمايي است، نگرشي كه قرآن كريم از جهان هستي ارائه مي دهد مبتني بر واقع نگري و رئاليسم است و در اين بينش، خدا واقعيت محض و اساس همه هستي است و عالم امكان با تمام مراتب طول و عرضي آفريده خداوند يكتاست.
اطلاعات قرآن از حوادث تاريخي نيز گرچه كم و نسبتاً محدود است، اما درست و مطابق با واقع است؛ از اين جهت در قرآن کريم حادثه دروغين و به اصطلاح قرآن ، افترايي وجود ندارد(12)، چرا كه اين اطلاعات از مجراي وحي نازل شده است؛در صورتي كه تاريخ هاي بشري كه بر پايه اطلاعات و تحقيقات مورخان سامان دهي شده، آكنده از وقايع جعلي و ظني بوده و جز كليات آن ها و يا اخبار متواتر آن ها، قابل اعتماد نيست؛ اضافه بر اين مطلب، زبان قرآن در طرح وقايع تاريخي زبان نمادين و سمبليك نيست؛ بنابراين وقتي قرآن کريم از خلقت آدم و سجده فرشتگان بر او و تحذير آدم از نزديك شده به شجره ممنوعه سخن مي گويد، اين ها همه وقايعي است كه در زمان خود واقع شده است(13)… . همچنين وقايع ديگري كه قرآن كريم به ذكر آن پرداخته و از نسخ حوادث خارق العاده به شمار مي آيد و با علل مادي قابل توجيه نيست، همه حقايقي است كه سمبليك فرض كردن آن ها جز نفي معجزات موجود در بطن اين حوادث، نتيجه اي در بر ندارد.
ج- هدف مندي پيام هاي قرآني
قرآن كريم نه تنها خود هدف دارد و در پيام هايش آن را دنبال مي كند، بلكه نظام موجود جهان را نيز يك نظام هدف دار، موزون و خوش بينانه مي داند كه با خدا آغاز مي شود و به او مي انجامد؛ بنابر اين وقتي در پيام هاي خود اين هدف را دنبال مي كند مي خواهد انسان را مهياي ملاقات با خدا كند، پس او را به ملاقات با خدا فرا مي خواند: « يَا
أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ(14)»؛ اي انسان تو با تلاشي فراوان به سوي پروردگارت مي روي پس ملاقاتش مي كني.
د- نقل وقايع تاريخي به صورت گزينشي
قرآن کريم در نقل حوادث تاريخي به نوعي گزينش دست زده ، به گونه اي كه در سر گذشت اقوام و سلسله هاي تاريخي تا جايي كه با پيامبران و صالحان ارتباط مستقيم ندارد وارد نشده است؛ حتي در حوزه پيامبران نيز قرآن کريم متكفل بيان همه آن ها نبوده است چنان كه خود مي فرمايد(15)؛ و پيامبراني كه سرگذشت آنان را پيش از اين براي تو باز گفته ايم و پيامبراني [هستند] كه سرگذشت آنان را بيان نكرده ايم.
دليل اين موضوع به مصلحت سنجي ويژه قرآن كريم در راستاي هدايت انسان باز مي گردد، زيرا كه قرآن تا حدي كه براي هدايت انسان لازم بوده به طرح وقايع تاريخي پرداخته و از سرگذشت پيامبران و امت هاي آنان ياد كرده است؛ به گفته يكي از محققان: برخورد قرآن با حوادث و زمان هاي گذشته، برخوردي انتخابي و گزينشي است، يعني اين طور نيست كه قرآن نسبت به يك پيامبر يا يك قوم كليه وقايع و اتفاقات را به تفصيل و با تمام جزئيات بيان كند، بلكه آنچه را مي تواند حامل پيام دين و در بر دارنده يك موعظه، هدايت، دعوت و ارشاد باشد، بيان مي كند و در نقل يك واقعه مهم هم آنچه كه بيشتر به اين هدف كمك كرده و از برجستگي خاصي برخوردار است، مطرح مي شود(16).
نتيجه گيري
اين تحقيق به بررسي مخاطبان قرآن در عصر نزول پرداخته است، قرآن كريم از عصر نزول عموم مردم را مورد خطاب قرار داده و روشن است كه خطاب آن فقط براي مردمان عصر نزول نيست؛ قرآن كتابي است كه طي اعصار و قرون كهنه نمي شود و براي فلاح و هدايت كل بشريت نازل شده و اگر چه در اين تحقيق مخاطبان عصر نزول بررسي شده ولي قرآن چنان كه خود مي فرمايد براي هدايت تمام نسل هاي آتي است: « هو الذي بعث في الأميين رسولا منهم يتلو عليهم آياته ويزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه و إن كانوا من قبل لفي ضلال مبين، و آخرين منهم لما يلحقوا بهم و هو العزير الحكيم»، اوست آن كه در ميان درس ناخوانده ها پيامبر از خودشان بر انگيخت كه آيات او را بر آن ها مي خواند و پاكشان مي سازد و كتاب و حكمتشان مي آموزد و حقاً كه از پيش در ضلالت آشكاري بودند و گروه ديگري از ايشان را نيز كه هنوز به آن نپيوسته اند [حكمت مي آموزد] و او مقتدر حكيم است.
گر چه قرآن کريم براي بيان مطالب خود روش هاي گوناگون اتخاذ نموده اما مي توان گفت قرآن كريم براي انتقال پيام هاي خود دو شيوه كلي دارد، يكي مستقيم، كه شامل خطابات مستقيم به افراد و گروه هاي مردم مي شود و آنان را با الفاظ خاص منادا قرار مي دهد: « يا ايها النبي، يا ايها الذين آمنوا، يا ايها الذين كفروا، يا اهل الكتاب، يا نساء النبي و…»؛ ديگري شيوه غير مستقيم است كه با بيان هاي مختلف مانند نقل داستان هاي تاريخي، ذكر مناظرات، بيان استدلال ها تكرار مطالب و… به كار رفته و قرآن کريم از اين طريق پيام خود را به مخاطب انتقال مي دهد.
چنان كه از آيات قرآن بر مي آيد، قرآن هدي للناس و هدايت براي تمام مردم جهان در همه زمان ها و مكان هاست، بنابراين ويژگي هاي آن نيز بايد متناسب با مخاطبانش در همه زمان ها و مكان ها بوده و نياز همه را پاسخ گو باشد. خطاب قرآن و فرياد آن متوجه تمام بشريت است و انتفاع آن نيز همگاني است، آخرين كتاب آسماني كه تا قيام قيامت باقي است و متناسب با اين دوام خود تبيان كل شيء و هدايتگر نهايي است؛ سخن آن توحيد و هدف آن رستگاري انسان و اعتلاي كلمه توحيد در سراسر جهان است؛ به توحيد رهنمون مي شود و آن چه در راه از بيان عبرت ها و اخبار غيبي از آينده و گذشته لازم است بيان داشته است.
پي نوشت ها :
1- سوره بقره(2)، آيه 258.
2- سوره شعراء(26)، آيات 33-18.
3- سوره مدثر(74)، آيات 47-40.
4- سوره حديد(57)، آيات 15-12.
5- سوره سباء(34)، 33-30.
6- سوره يس(36)، 82-74.
7- سوره نحل(16)، آيه 125.
8- سوره رعد(13)، آيه 17.
9- محمد باقرسعيدي روشن، تحليل زبان قرآن، ص 305.
10- همان، ص 372.
11- همان، ص 377، (به نقل از آداب الصلاه ص 187).
12- سوره يوسف(12)، آيه 111.
13- مجيد معارف، روش قرآن در طرح وقايع و سرگذشت هاي تاريخي، صحيفه مبين شماره 39، ص 7-18.
14- سوره انشقاق(84)، آيه 6.
15- سوره نساء (4)، آيه 16.
16- مجيد معارف، همان، ص 13.
منابع:
قرآن كريم، ترجمه ابوالفضل بهرام پور، قم، بنياد نشر قرآن، 1385.
نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، قم، دليل ما، 1380.
جعفريان، رسول، سيره رسول خدا(ص)، قم، دليل ما، 1382.
حسيني ادياني، سيد ابوالحسن، پژوهشي در تاريخ پيامبر اسلام(ص)، بي جا، انوار الهدي، 1375.
سعيدي روشن، محمد باقر، تحليل زبان قرآن و روش شناسي فهم آن، قم، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1385.
مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قرآن جلد 3، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1386.
معارف، مجيد، روشن قرآن در طرح وقايع و سرگذشت هاي تاريخي، صحيفه مبين، ش 39، زمستان و بهار 86-85.
نقي پور فر، ولي اللّه، پژوهشي پيرامون تدبر در قرآن، قم، اسوه، 1378.
منبع: نشريه فصلنامه ي قرآني کوثر، شماره 34… .