در ابتدا گفتنی است؛ بلا و سختی یک جنبه زمینی دارد و یک جنبه آسمانی و ملکوتی دارد. از جهت زمینی نشانه ظلم ستمگران و یا سستی افراد نسبت به حفظ احترام اولیای خدا است اما از جهت آسمانی برای اولیای خدا موجب ارتقای درجات و نشانه تقرب به خداست. به همین منظور امام حسین علیه السلام در لحظات آخر عمر سر بر سجده می گذارد و با خداوند مناجات می کنند. و رضایت خود را اعلام می رود. یادآوری مصیبت امام حسین علیه السلام و حزن و اندوه برای آن حضرت نیز دو سویه است. از یک سو اعتراف به ظلم ظالمان است و از سوی دیگر نشانه شدت محبت به اولیای خداست و هر کس اندوه او عظیم تر باشد نشانه تقرب بیشتر او به خداوند و اولیای الهی است و این شکر پایانی به این جهت است. جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم: در فرازهای آغازین زیارت عاشورا، چنین زمزمه می کنیم که: «ای اباعبدالله همانا مصیبت تو مصیبتی بزرگ است، اندوهی است که بر ما شیعیان و تمام اهل اسلام سخت و گران و ناگوار می باشد و تحمل آن بر ساکنان آسمان و زمین بسیار سخت و دشوار است …» و پس از آن دشمنانش را لعن می کنیم و بر دوستانش درود می فرستیم و از خداوند می خواهیم، آنگاه که امام زمان (عج) ظهور می کنند ما را از یاران آن حضرت قرار دهد تا حقی را که یزیدیان در طول تاریخ ضایع کرده اند را بازستانیم و آنان را به سزای اعمالشان برسانیم.
و در فرازی دیگری از خداوند می خواهیم که به حق آنان و به سبب مصیبتی که به آنان وارد شده و از رو حزن و اندوهی عظیم به ما رسیده، حزنی که بر دل های عالمیان بسیار سنگینی می کند، اندوهی که دل های خفته را بیدار می کند و چشم های بسته را می گشاید، از گوش ها پرده را کنار می زد و آنان را آماده پذیرش امام زمان و عصر خود می گرداند، از او می خواهیم که بدان سبب اجری در خور سوگواری او به ما اعطا نماید و حیات ما را چون حیات محمد و خاندانش قرار دهد و مرگمان را نیز چون آنان بگرداند.
در واقع در سراسر ایران این زیارت از مصیبت و غم بزرگی سخن می رانیم که بر گرده ساکنان آسمان و زمین سنیگنی نموده است و چون چنین غم و اندوهی که خود نشان دهنده بیداری و به فکر فرو رفتن اینان است، و این خود گویای تحقق هدف و غایتی است که امام حسین علیه السلام بدان سبب راهی کربلاء شدند. خدا را حمد می گوئیم و او را سپاس می گذاریم در چنین مصیبت بزرگی که مردمان خواب زده را بیدار کرد و رسالت امام (ع) را به سرانجام رساند.
خداوند را به سبب بلایی که بر سر آنان آمده شکر نمی گوئیم بدین معنا که راضی به عمل عاملان این جنایت هولناک باشیم، بلکه خداوند را در این مصیبت یاد می کنیم، در این فراز «علی» به معنای «در» و «فی» را دارد؛ مانند: «و دخل المدینه علی حین غفله؛ (قصص، 15) که علی معنای «فی» می دهد یعنی خدایا تو را سپاس می گوییم و حمد از آن توست در مصیبت آنها و در رنجی که بدان سبب به ما رسیده چرا که پناهگاهی جز تو نداریم و آنان به ما آموزاندند که در هر حال تو را سپاس گوئیم، و درخواست می کنیم تا تاب تحمل آن را به ما عنایت فرماید و دل هایتان را با یادآوری آن زنده و بیدار نگهدارد. خدا را در این مصیبت و غم و اندوهی که ما را فراگرفته شکر می گوئیم که نگذاشت تا در زندگی روزمره و عادی و بی خبری دنیا فرو رویم و مانع شد تا هم چون یزیدیان، فرزند رسول خدا و امام زمان را در مقابل خود نشناسیم و مال دنیا دل و چشمان مان را به تسخیر خود درآورد و از آن رو حق و حقیقت را زیر سم اسبان خود له گردانیم و پاره پاره کنیم.
خدای را شکر می گوئیم در این حادثه عظیم، همه این هدایت گری ها و بیدارکردن ها همه از اوست و همه لطف اوست. و ما نیز چون امام و یارانش راضی به رضای اوییم و تسلیم فرمان او، و او در هر حال شکر و سپاسگزاری می کنیم. و هم چون شاکرین که در هر حال خدا را می ستایند-چه در حال خوشی و چه در ناخوشی، چه بیماری و چه سلامتی- خدا را سپاسگزاریم، و هم چون آنانی هستیم که چون مصیبتی به سراغ شان می آید می گویند: خداوندا تو را سپاس گذاریم و راضی به رضای تو هستیم چرا که ما از توایم و به سوی تو نیز باز می گردیم.
و از خداوند طلب می کنیم تا این حال و غم و نفرتی که از ظالمان بر ما وارد شده است حفظ گرداند تا مبادا بخاطر مال دنیا چشمانمان بر حقیقت بسته گردد و بر مظلومی ظلم روا داریم و چونان گذشته و حال گردیم. و او را بر این مصیبت زدگی و احساس غم و اندوه خود شاکریم که دل های ما را چون سنگ قرار نداد تا با بی تفاوتی از کنار مظلومی عبور کنیم و ظلم ظالم در ما هیچ لرزش ایجاد نکند، مظلومی که در آن روزگاران در واقع همان دین محمد (ص) بود، مظلومی که هم چنان مظلوم است اگر این مصیبت قرارش دهند و پس از آن با یورش وحشیانه نابودش سازند.
اما این حادثه و مصیبت بزرگ که زمین و آسمان را لرزاند، جنایتی که شیطانیان به خاطر حماقت شان بدان دست زند، تا ابد در گوش زمان به صدا در خواهد آمد و کسی یارای خاموش کردنش را ندارد.
خلاصه این که این شکر نه بر بلایی است که بر آنان وارد شده بلکه بر تحقق یافتن هدفی است که آنان بدان سبب حرکت و قیام کردند و نیز بر زنده ماندن راهشان، یادشان و آرمان شان است؛ راهی که آن گاه ادامه می یابد که این مصیبت هم چنان بر دل ها سنگینی کند و به دست فراموشی سپرده نشود. این سپاسگذاری در واقع در مصیبت آنهاست نه بر مصیبت زدگی شان، مصیبتی که زنگار را از دل ها شسته و می شوید و انسان های خفته را بیدار می نماید.
و در فرازی دیگری از خداوند می خواهیم که به حق آنان و به سبب مصیبتی که به آنان وارد شده و از رو حزن و اندوهی عظیم به ما رسیده، حزنی که بر دل های عالمیان بسیار سنگینی می کند، اندوهی که دل های خفته را بیدار می کند و چشم های بسته را می گشاید، از گوش ها پرده را کنار می زد و آنان را آماده پذیرش امام زمان و عصر خود می گرداند، از او می خواهیم که بدان سبب اجری در خور سوگواری او به ما اعطا نماید و حیات ما را چون حیات محمد و خاندانش قرار دهد و مرگمان را نیز چون آنان بگرداند.
در واقع در سراسر ایران این زیارت از مصیبت و غم بزرگی سخن می رانیم که بر گرده ساکنان آسمان و زمین سنیگنی نموده است و چون چنین غم و اندوهی که خود نشان دهنده بیداری و به فکر فرو رفتن اینان است، و این خود گویای تحقق هدف و غایتی است که امام حسین علیه السلام بدان سبب راهی کربلاء شدند. خدا را حمد می گوئیم و او را سپاس می گذاریم در چنین مصیبت بزرگی که مردمان خواب زده را بیدار کرد و رسالت امام (ع) را به سرانجام رساند.
خداوند را به سبب بلایی که بر سر آنان آمده شکر نمی گوئیم بدین معنا که راضی به عمل عاملان این جنایت هولناک باشیم، بلکه خداوند را در این مصیبت یاد می کنیم، در این فراز «علی» به معنای «در» و «فی» را دارد؛ مانند: «و دخل المدینه علی حین غفله؛ (قصص، 15) که علی معنای «فی» می دهد یعنی خدایا تو را سپاس می گوییم و حمد از آن توست در مصیبت آنها و در رنجی که بدان سبب به ما رسیده چرا که پناهگاهی جز تو نداریم و آنان به ما آموزاندند که در هر حال تو را سپاس گوئیم، و درخواست می کنیم تا تاب تحمل آن را به ما عنایت فرماید و دل هایتان را با یادآوری آن زنده و بیدار نگهدارد. خدا را در این مصیبت و غم و اندوهی که ما را فراگرفته شکر می گوئیم که نگذاشت تا در زندگی روزمره و عادی و بی خبری دنیا فرو رویم و مانع شد تا هم چون یزیدیان، فرزند رسول خدا و امام زمان را در مقابل خود نشناسیم و مال دنیا دل و چشمان مان را به تسخیر خود درآورد و از آن رو حق و حقیقت را زیر سم اسبان خود له گردانیم و پاره پاره کنیم.
خدای را شکر می گوئیم در این حادثه عظیم، همه این هدایت گری ها و بیدارکردن ها همه از اوست و همه لطف اوست. و ما نیز چون امام و یارانش راضی به رضای اوییم و تسلیم فرمان او، و او در هر حال شکر و سپاسگزاری می کنیم. و هم چون شاکرین که در هر حال خدا را می ستایند-چه در حال خوشی و چه در ناخوشی، چه بیماری و چه سلامتی- خدا را سپاسگزاریم، و هم چون آنانی هستیم که چون مصیبتی به سراغ شان می آید می گویند: خداوندا تو را سپاس گذاریم و راضی به رضای تو هستیم چرا که ما از توایم و به سوی تو نیز باز می گردیم.
و از خداوند طلب می کنیم تا این حال و غم و نفرتی که از ظالمان بر ما وارد شده است حفظ گرداند تا مبادا بخاطر مال دنیا چشمانمان بر حقیقت بسته گردد و بر مظلومی ظلم روا داریم و چونان گذشته و حال گردیم. و او را بر این مصیبت زدگی و احساس غم و اندوه خود شاکریم که دل های ما را چون سنگ قرار نداد تا با بی تفاوتی از کنار مظلومی عبور کنیم و ظلم ظالم در ما هیچ لرزش ایجاد نکند، مظلومی که در آن روزگاران در واقع همان دین محمد (ص) بود، مظلومی که هم چنان مظلوم است اگر این مصیبت قرارش دهند و پس از آن با یورش وحشیانه نابودش سازند.
اما این حادثه و مصیبت بزرگ که زمین و آسمان را لرزاند، جنایتی که شیطانیان به خاطر حماقت شان بدان دست زند، تا ابد در گوش زمان به صدا در خواهد آمد و کسی یارای خاموش کردنش را ندارد.
خلاصه این که این شکر نه بر بلایی است که بر آنان وارد شده بلکه بر تحقق یافتن هدفی است که آنان بدان سبب حرکت و قیام کردند و نیز بر زنده ماندن راهشان، یادشان و آرمان شان است؛ راهی که آن گاه ادامه می یابد که این مصیبت هم چنان بر دل ها سنگینی کند و به دست فراموشی سپرده نشود. این سپاسگذاری در واقع در مصیبت آنهاست نه بر مصیبت زدگی شان، مصیبتی که زنگار را از دل ها شسته و می شوید و انسان های خفته را بیدار می نماید.