شیطان پرستی جدید
شیطان پرستی جدید (New-Satanism)
شیطان پرستی جدید در انگلستان به وجود آمد و البته زیاد تعجب برانگیز نیست، زیرا انگلیس یکی از کشورهایی است که جادوگران بسیاری داشته است و البته وجود اهالی باستانی آسیای میانی و خاورمیانه و هم چنین اهالی یونان باستان در انگلیس ثابت شده است، زیرا از اکتشافات به دست آمده در برخی محل های برگزاری مراسم شیطان پرستی و جادوگری در انگلیس نظیر محل استون هنج آثاری از تمدن ایران و یونان پیدا شده است و هم چنین در کتب شیطان پرستی و جادوگری کلمات عبری، یونانی و فارسی ( البته هیچ کدام نه به صورت کنونی) وجود دارد.
شیطان پرستی جدید برخلاف شیطان پرستی قدیمی اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارد بلکه شیطان پرستی جدید شیطان را در طبیعت و در وجود هر انسانی می داند و این باطن هر کسی است که شیطان در آن وجود دارد و مراسم شیطان پرستی جدید مراسمی است برای دعوت از شیطان باطنی و حس اهریمنی درونی که با اعمال جنسی آرام و ارضا می شود. آن ها جسم پرست هستند و اعتقاد دارند هر آنچه که وجود دارد مدیون آلت تناسلی آدمی است و دیگر این که انسان باید کامل ترین لذت جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد. آن ها معتقدند به زندگی پس از مرگ، و آن این که بعد از مرگ روح کسی که در دنیا لذت جسمانی لازم را نبرده است، به این دنیا برمی گردد و لذت جنسی خود را کامل می کند. در مراسم شیطان پرستی جدید مخلوطی از اسپرم به همراه ادرار به عنوان آب مقدس بر روی حاضرین پاشیده می شود ( همانند آب مقدس در مراسم عشای ربانی مسیحیت). و البته در شیطان پرستی جدید اعتقادی به قربانی کردن انسان و حتی حیوان وجود ندارد.
موضوع قابل توجهی که در قوانین کلی شیطان پرستی مدرن وجود دارد این است که همه آن ها به نحوی نقطه مقابل قوانین موجود در دین الهی و در حقیقت همان ضد مذهب است و نه مذهبی مجزا و تنها لج بازی انسان است در مقابل یک سری قوانین بازدارنده و امر کننده به نام دین. به این ترتیب، علت استفاده از سمبل های شیطانی در باندهای بزرگ بلک متال هم روشن می شود. باندهایی که اشعاری با تم شیطانی دارند یا از نشانه های Satanism استفاده می کنند. الزاماً شیطان پرست ( حداقل به معنای عام آن) نیستند. به حرف angramain’yo که خودش زمانی شیطان پرست بود ولی از آن برگشت، توجه کنید: « زمانی من برای این که یک Satanist باشم بسیار تلاش می کردم. اما الآن توانستم قبول کنم که تغییر کرده ام. شیطان چیزی است ساخته ی ذهن بشر برای این که صفاتی به او نسبت داده شود».
فرقه شیطان پرستان
فراماسون ها احیا کننده جادوگری و شیطان پرستی در قاره اروپا در قرن شانزدهم میلادی می باشند. گسترش سریع جادوگری و شیطان پرستی در اروپا در آن دوران مخصوصاً در بین زنان سبب شد تا در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در اروپا در جنبش پاک سازی جادوگری و شیطان پرستی بیش از شصت هزار نفر از جادوگران که اکثر آن ها زن بودند، اعدام شوند.
از سویی کلیسا با اسم مبارزه با خرافات و به ویژه سحر و جادو به تفتیش عقاید پرداخت. منشور کلیسا بر این اساس بود که:
« بسیاری از مسیحیان دور افتاده از اصالت آیین، اتحاد شیطانی با ابلیسان برقرار کرده و با توجه به سحر و جادو و لعن و سایر فنون شیطانی، زیان های غم انگیزی به مردان، زنان و کودکان و حتی حیوانات وارد ساخته اند».
« در نتیجه برانگیختن حس لجبازی مردم به وسیله محاکم تفتیش و علل دیگر، عده کسانی که خود را جادوگر می دانستند سریعاً رو به افزایش نهاد، مخصوصاً در ایتالیا مجاور آلپ، ساحری از حیث ماهیت و مقیاس به صورت یک بیماری ساری درآمد. به گزارش مهوری 25 هزار تن در جلگه ای نزدیک برشا در یک شنبه بازار جادوگران حضور یافتند».
در اوائل قرن نوزدهم بعضی از اشراف انگلستان که عضو گروه فراماسونری (Ordo Temple Orientis) بودند به رهبری سرفرانسیس داشود، گروه شیطان پرستان به نام باشگاه آتش جهنم را در شهر لندن تأسیس نمودند و از اوائل قرن نوزدهم شهر لندن مرکز شیطان پرستان در اروپا گردید. استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل جنسی، فعالیت اصلی این گروه های شیطان پرست را تشکیل می داد.
در دهه 1960م شیطان پرستی توسط سرمایه داران یهود مورد حمایت قرار گرفت و چند گروه شیطان پرست در انگلستان و ایالات متحده آمریکا به وجود آمد که معروف ترین آن ها تشکیل «کلیسای شیطان» در شهر سانفرانسیسکو می باشد.
گفتار اول:
گروه کلیسای شیطان
بهترین تعریف ارائه شده از کلیسای شیطان، آن را دینی معرفی می کند که فلسفه لذت پرستانه را با اعمال جادوگری سیاه در هم آمیخته است. کلیسای شیطان مروج ایمان به شیطان به عنوان وجود متعالی و برتر نیست، بلکه لوی شیطان را به عنوان نماد مخالفت و سرپیچی از یک جامعه مطیع و خداترس معرفی می کند.
تاریخچه: نام: کلیسای شیطان / پایه گذار: آنتون زندر لوی / تاریخ تولد و مرگ: 11 آوریل 1930، 29 اکتبر 1997 / محل تولد: شیکاگو / سال پایه گذاری: 1966 م / متون مقدس یا مورد احترام: کتاب مقدس شیطانی (1969)، جادوی شیطانی (1970) و مناسک شیطانی (1972). (تمامی این کتاب ها را لوی نوشته یا تدوین کرده است).
کتاب مقدس شیطانی
کتاب مقدس شیطان پرستی فلسفه آنتوان لوی، مؤسس کلیسای شیطان را توصیف می کند. این نوشتار، دورنما و گرایشی دارد بر این مهم که هیچ خدایی بلند مرتبه تر از خود شخص وجود ندارد. از این رو، شخص باید پرستش شود.
شیطان به واسطه تفکر اکثر شیطان پرستان در بافتی متمایز از خداشناسی مسیحی درک شده است. شیطان یک الگوی مهم قدرت است، قدرتی که در اعتراض و منیت فرد وجود دارد. انتخاب و خودپرستی، مفاهیمی است که در کتاب شیطان پرستی آنتوان لوی فراوان از آن یاد می شود.
یک مثال از کتاب مقدس شیطان پرستان:
“There is no heaven of glory bright and no hell where sinners roast. Here and now is our day, of torment! Here and now is our day of joy! Here and now is our opportunity! Choose ye this day this hour for no redeemer liveth!”
The Satanic Bible: The Book of Satan IV: 2
هیچ بهشت شکوه مندی و هیچ جهنمی که گناه کاران را بسوزاند وجود ندارد. این جا و الآن روز رنج ماست! این جا و الآن روز خوشی ماست! این جا و الآن فرصت ماست! انتخابش کن به جای هر زندگی دوباره! (1)
زندگی نامه آنتوان زندر لِوی
آنتوان زندر لوی در یازدهم آوریل 1930 متولد شد. نام اصلی وی هوارد استانتون لوی بود. وی در سن شانزده سالگی برای همراهی با سیرک، خانه را ترک می کند. در آن سیرک با شیرها سر و کار پیدا می کند. روحیه مهربان و خوگرفته وی با حیوانات به او کمک می کند از تربیت کنندگان شیر شود. دو سال بعد در یک کارناوال در نقش نمایش دهنده زیبایی اندام ظاهر می شود و هم چنین به هیپنوتیزم افراد می پردازد. وقتی در سال 1948 دوره تعطیلی زمستانه کارناوال شروع می شود، برای نمایش زیبایی اندام به یکی از باشگاه های زیبایی اندام در کالیفرنیای جنوبی می رود و در همین باشگاه با مرلین مونرو (Marliyn Monroe) آشنا می شود و با او ازدواج می کند. در سال 1951 نیز با دختر چهارده ساله ای به نام کارول لانسینگ (Carole Lansing) ازدواج می کند و پس از آن به مطالعه در جرم شناسی در کالج شهر سانفرانسیسکو مشغول می شود تا از خدمت سربازی فرار کند. از این زوج، دختری به نام کارلا در سال 1952 متولد می شود. لوی در همین سال به عنوان عکاس پلیس سانفرانسیسکو مشغول به کار شده و با بخش ناپسند کارهای بشر، یعنی قتل و بزه دیدگان و تجاوز به عنف آشنا می شود. هم چنین ضمن عکس برداری از صحنه های تکان دهنده ی تصادفات خونین با این بخش از حوادث زندگی آدمیان نیز روبه رو می گردد. لوی می گوید: تجربیات همین دوره باعث شد که منکر خدا شود.
لوی در خانه بزرگی که به «خانه سیاه» معروف شد، زندگی می کرد. رفتارهای نامتعارف و عجیب لوی در این مکان بدنام، خود به دست آویزی نمایشی تبدیل شده بود. زندگی در خانه ای سیاه و بدنام با حیواناتی مانند رتیل، مار بوآ، پلنگ و شیری به نام تولگار (tolgare) توجه بسیاری را به خود جلب کرده بود. لوی در همین «خانه سیاه» جلسات هفتگی خود را برپا می کرد و به امور رازآلود و موضوعات سیاهی مانند خون آشام ها، آدم های گرگ صورت، شکنجه گری و جنون می پرداخت. این نشست ها با استقبال زیادی روبه رو می شود. و لوی از این راه برای آنچه که «حلقه ی جادویی» می نامید، از هر نفر 2/5 دلار دریافت می کند.
بعد از آن که در سال 1966 کلیسای شیطان را بنا می نهد، چهره مشهور محلی می شود و تا حدودی از جایگاه ملی نیز برخوردار می گردد. اما در دهه 1970 محبوبیتش را به تدریج از دست می دهد.
در سال 1975 به دنبال نزاع با معبد ست (Temple of set) از فضای عمومی کناره می گیرد. او دوباره در دهه 1990 با آلبومی از موسیقی های خود و عکس های زیبایی اندام به عرصه اجتماع باز می گردد. یکی از آلبوم های موسیقی وی «شیطان به تعطیلات می رود» نام دارد. لوی تا زمان مرگ روی کتاب خود با عنوان «شیطان سخن می گوید» کار می کند. این کتاب در سال 1998 با مقدمه ای از اسقف اعظم کلیسای شیطان، مارلین مانسون به چاپ رسید.
اواخر عمر لوی با درگیری ها و مشکلات بسیاری همراه می شود. در سال 1990 دختر کوچک او زینا شرک، در انظار عموم از پدرش دوری می جوید و به راهبه کلیسای رقیب یعنی معبد ست مبدل می شود. زینا، پدرش را دروغگو و غیر قابل اعتماد می داند و حوادث زندگی او را سراسر دروغ می خواند. در سال 1991 لورنس رایت در نشریه سنگ غلتان (Rolling Stone) مقاله ای می نویسد که زندگی لوی را با چالش مواجه می کند. در همین سال بعد از محکوم شدن در دعوایی میان او و همسرش سومش، دیانا هاگرتی، مجبور می شود «خانه سیاه» را بفروشد.
بیوگرافی لوی نوشته بلانکه بارتون با عنوان دروغ های جذاب، زندگی لوی را «سرشار از نادرستی ها و پلیدی ها» جلوه می دهد. جان ریموند، تمامی اعمال و مناسک شیطانی را به سخره می گیرد و می نویسد: دو «آنتوان لِوی» وجود داشت: یکی خرقه سیاهی که پایه گذار کلیسای شیطان بود و دیگری کسی که چیزهایی آفرید تا خلوتش را پر کند و آنچه را در خلوت خود، جعل کرده به مطبوعات دهد. تا او را معرفی کنند. لوی می گفت من نمی خواهم این افسانه از بین برود، این خطر وجود دارد که وقتی شما با جوانانی مواجه شوید که مرا الگو قرار داده اند، سرخورده و مأیوس شوید؛ من ترجیح می دهم پیشینه ام را در راز آلودگی کفن بگیرم و دفن کنم!
مهم ترین حادثه در کلیسای شیطان طی سالیان اخیر، مرگ آنتوان لوی در سال 1997 بود که به گفته برخی، آخرین نفس های یک گروه در حال مبارزه را نشان داد. کلیسای شیطان که اندکی پس از آغاز به کارش در سال 1966 بسیار جلب توجه کرد، از این زمان رو به افول نهاد و از شهرتش کاسته شد. کلیسای مزبور در سال های اخیر دچار بحران مالی نیز شد. لوی برای بازپرداخت بدهی های خود ناچار شد در سال 1991 خانه بدنام خود را که خانه سیاه خوانده می شد، بفروشد.
او خانه را به یکی از دوستانش فروخت تا بتواند پس از فروش در آن زندگی کند. «خانه سیاه» پس از آن تخریب و به جای آن آپارتمان بنا شد. تلاش های بعدی برای جمع آوری پول برای بازخرید آن خانه نیز ناکام ماند. مسئله جانشینی نیز کلیسای شیطان را با مشکل مواجه ساخت. در حال حاضر بالاترین مقام رسمی کلیسای شیطان، اسقف اعظم بارتون بلانکه (Barton Blanche) صمیمی ترین رفیق و همراه لوی تا دم مرگش، است. وی بعد از مرگ لوی با همکاری کارلا (Karla) دختر آنتوان از ازدواج دومش، کنترل کلیسای شیطان را به عهده گرفت، اما آن دو از همان آغاز اختلاف پیدا کردند. بارتون، کارلا را متهم به این کرد که بی جهت خود را اسقف اعظم کلیسای شیطان معرفی کرده است. او خود را جاشنین قانونی آنتوان می شمارد. در چند سال گذشته نزاع های قانونی زیادی میان آن ها رخ داده و به نظر می رسد با نبودن یک رهبر مناسب، آینده این کلیسا نیز نامطمئن و متزلزل باشد.
زندگی نامه
مرلیس منسن متولد پنجم جون سال 1969 است. نام واقعی او برین وارنر (Brain Warner) است. او در خانواده ی متوسط در کانتون زندگی می کرد. وی فرزند Hugh و Barbara وارنر می باشد. پدر او در جنگ ویتنام شرکت داشت. وی از نظر روانی و جسمی در این جنگ آسیب دید. پس از تولد برایان، دکترها و روان شناسان ارتش از سلامت جسمی او تعجب کردند. نکته جالب این که او در یک مدرسه مذهبی (مسیحی) تحصیل می کرد. اما برایان از تحصیل در آن جا صرف نظر کرد. بعد از دبیرستان به مدرسه موسیقی رفت و شروع به نواختن سازهایی چون باس جاز نمود. منسن در سن 18 سالگی به فلوریدا رفت و شروع کرد به نوشتن داستان و شعر و تلاش کرد که آن ها را منتشر کند. ولی به این کار ادامه نداد. بعد از آن با شخصی بنام Scott Mitchell ملاقات کرد که در آن موقع برای گروهی گیتار می زد، زندگی هنری منسن از آن زمان آغاز شد. منسن نامش را از مخلوط کردن دو نام آورده است. نام کوچک او یعنی مرلین را از نام بازیگر زن معروفی به نام Marilyn Monroe گرفته و نام کوچکش را از یک رهبر مذهبی نه چندان معروف به نام Charles Manson گرفته است. او در وقت های آزادش نقاشی می کند و می نویسد. هم چنین او دارای یک کلکسیون از اعضای مصنوعی بدن انسان است و به این کار بسیار علاقه دارد. نام گروه او که در سال 1990 درست کرد در ابتدا The spooky kids بود ولی بعدها گروه او بی نام گشت و تنها نام مرلین منسن ذکر می شود.
منسن خواننده ای است که در دهه 90 با صدای سازهایی که بیشتر به صدای ارواح شبیه بود سبک تازه ای را به دنیای موسیقی معرفی کردند و بعداً این سبک مورد تقلید گروه های زیادی قرار گرفت. منسن یک خواننده ی antichrist است و دارای فلسفه ای منفی باف است ( در رابطه با دنیا) که شاید بی شباهت به فلسفه ی بودا (2) برای ریاضت کشیدن و نیچه (3) یا موریس مترلینگ (4) نباشد.
موضوع اشعار مارلین منسون فلش Sex
Drug
Satanism
ذکر چند نکته دیگر در مورد مارلین منسون نیز لازم است:
انتوان لوی نام reverend به معنای واجب الاحترام که لقب روحانیون است را به او هدیه داد.
اولین موزیک او sweet dreams بود که در MTV پخش شد.
موزیک هایش مملو از obscenities و sex است.
موزیک هایش در برخی از شهرهای انگلستان ممنوع است چون کنسرت هایش لختی و غیر قانونی می باشد.
دوران ایفای نقش در سینما
مرلین منسون در فیلم های زیادی ایفای نقش نموده است. هم چنین در بسیاری از موارد نام او از لیست دست اندرکاران این گونه آثار حذف شده است. برای مثال از چند نمونه از کارهای او می توان به ساخت موسیقی متن فیلم های جنجالی و معروف From Hell, The Matrix و Resident Evil اشاره نمود. اولین فعالیت مرلین به عنوان هنرپیشه در سال 1997 و فیلم Lost Highway ساخته David Lynch با نقش یک پورن استار بود. هم چنین او در سال 1998 نقش کوچکی را در فیلم Jawbreaker ساخته Rose McGowan به عهده گرفت و در سال 2003 در فیلم Party Monster به ایفای نقش پرداخت. اما آن چه که بیشتر در ارتباط با آن صحبت می شود، نقش آفرینی مرلین منسون در فیلم مستند سیاسی Bowling for Columbine ساخته Michael Moore است. هم چنین مرلین منسون در فیلمی با عنوان The Heart Is Deceitful Above All Things به ایفای نقش پرداخته است.
دوران هنر
مرلین منسون یک نقاش حرفه ای در زمینه آبرنگ می باشد. بسیاری از نقاشی های او در تعداد بالا به فروش رسیده است. هم چنین در میان خریداران آثار او به افراد مشهوری هم چون Nicholas Cage, Dave Navarro, Osbourne Jack و Andy Dick برخورد می کنیم.
دوران بازی های کامپیوتری
مرلین منسون در بازی کامپیوتری با نام First-Person Shooter Area 51 که در سال 2005 عرضه شده است در نقش یکی از شخصیت های داستان با نام Edgar صحبت می کند.
دوران عاشقانه
مرلین منسون در حال حاضر با مجری برنامه های طنز Dita Von Teese نامزد می باشد و با او زندگی می کند. او در گذشته با خانم Rose McGowan به مدت دو سال نامزد بود اما آن دو هرگز با یکدیگر ازدواج نکردند. هم چنین مرلین منسون در گذشته با افرادی هم چون Jenna Jameson, Traci Lords و Melissa “Missi” Romero رابطه داشته است. (5)
مرلین منسون می گوید: « من نمی گویم که به مانند من باش، بلکه هم چون خودت باش و یک تفاوت را ایجاد کن.» (6)
ملاحظه: خواننده محترم توجه دارند که پایه گذاران این فرقه افرادی غیر عادی، هم جنس باز و اهل شهوت رانی افراطی و سایر زشتی ها هستند به گونه ای که حتی رفتارهای آنان در انگلیس و کشورهای غربی نیز مورد اعتراض و نفی قرار گرفته است.
انجیل شیطانی و کلیسای شیطان
(Church Of Satan & Satanic Bible)
انجیل شیطانی کتابی است که شیطان پرستان از آن برای عبادت و دعاهای خود و هم چنین استفاده در مراسم خود استفاده می کنند. این کتاب شامل کلمات عبری، یونانی و انگلیسی است که برخی از این کلمات هنوز معنای دقیق آن کشف نشده است، اما چیزی که می توان فهمید اسامی شیطان و دعوت از او برای قدرت دادن به شیطان پرستان است. بسیاری از دعاهای این کتاب برخلاف دعاهای مسیحیت و انجیل است و هم چنین بسیاری از شعائر آن برای قدر نهادن به عظمت و قدرت شیطان به عنوان قدرت مطلق است.
کلیسای شیطان پرستی در قرون وسطا به عنوان مکانی برای انجام مراسم شیطان پرستی استفاده می شد و جایی بود که در آن تنها و تنها محل قرارهای شیطان پرستان قدیمی و انجام مراسم خود در آن وبد. اما امروزه کلیسای شیطان پرستی محلی است برای عبادت شیطان پرستان که اکثراً به صورت زیرزمینی به کار خود ادامه می دهند و در شیطان پرستی جدید این مکان به نام کلیسای شیطان برای انجام مراسم ارضای جنسی مورد استفاده قرار می گیرد.
انجیل شیطانی شامل چهار بخش است: کتاب شیطان، کتاب لوسیفر، کتاب بلیل (Belial) و کتاب لویتان (Leviathan) و هر کدام شامل مطالبی است. در بخش اول این کتاب اصول نه گانه شیطان پرستی ذکر شده است.
در قسمتی از انجیل شیطانی چنین آمده است:
« به نام خدای بزرگ ما؛ شیطان؛ به شما فرمان می دهم که از دنیای سیاه بیرون آیید. به نام چهار شهریار سیاه جهنم؛ پیش آیید. شیطان؛ جام باده ی لذت را بردار، این جام پر از اکسیر زندگی است؛ و آن را با نیروی جادوی سیاه انباشته کن. این نیرو در سراسر عالم کائنات وجود دارد و حامی آن است. آمین».
و در جای دیگر می خوانیم:
« ای دوست و همدم شب، تو از صدای سگ ها و ریختن خون شاد می شوی؛ تو در میان سایه های قبور می گردی؛ تو تشنه ی خون هستی و بشر را تهدید می کنی گور گومررو؛ ماه هزار چهره؛ به قربانیان ما با نظر مساعد بنگر دروازه های جهنم را بگشا و بیرون بیا…».
کشورهای دارای کلیسای شیطان
بیشترین کلیساهای شیطان در کشورهای آمریکا، ایتالیا، انگلیس و آلمان و هم چنین چین دایر می باشد. البته در کشورهای دیگر نیز چنین مکان هایی کم و بیش – حتی اگر به طور علنی وجود نداشته باشد – برای تجمع شیطان پرستان وجود دارد، اما بیشتری شیطان پرستان در سه کشور فوق رواج دارد. البته باید گفت در میان همه ی کشورها، آلمان بدترین و فجیع ترین مکان ها برای انجام مراسم است. در بسیاری از جوامع غربی شیطان پرستی به یک معضل بزرگ اجتماعی تبدیل شده است. در ایتالیا 600 گروه شیطان پرست وجود دارد که تعداد پیروان آن به ششصد هزار نفر می رسد. در برخی دانشگاه های ایتالیا رشته شیطان پرستی ایجاد شده است. (7) کلیسای شیطان اکنون توسط پیتر گیلمور اداره می شود.
کتاب سیاه شیطان
کتاب سیاه شیطان که کتاب مقدس شیطان گرایان است هرگز به فارسی ترجمه نشده است. تنها مستر / میسترس که به نوعی رهبر گروه خود است نسخه ای از کتاب سیاه شیطان را دارد. از میان نسخه های موجود در ایران تنها دو نسخه به زبان لاتین ( یکی نوشته شده در 1708 میلادی و متعلق به لرد والیشکا و دیگری نوشته شده در 1893 میلادی و متعلق به کنتس ا.د.ادیمونس است) و بقیه ی نسخه ها به زبان انگلیسی هستند و تاکنون نیازهای مبنی بر ترجمه ی کتاب سیاه شیطان به زبان فارسی از سوی هیچ کدام از مسترها و یا میسترس ها احساس نشده است.
پی نوشت ها :
1. www.satan68.blogfa.com.
2. گوتاما بودا (486-566 ق.م) از حکمای هند و مؤسس آیین بودائیت است و در حقیقت بودیسم یک نوع فلسفه ی زندگی است و در آن اندیشه ی خدا وجود ندارد. رکن این آیین تجرد و زهد و رهایی از شهوت و درد است و راهی برای رسیدن به نیروانا یا فنای کامل است. پیروان این آیین در هند، چین، نپال، کره و ژاپن زندگی می کنند. واژه ی بودا یعنی بیدار شده، به روشنی رسیده.
3. فردریش ویلهام نیچه (F.W.Nietzsche, 1900-1844) فیلسوف آلمانی و قائل به مکتب تحول و تطور که می گفت حیات جز تنازع بقا و بقای اصلح نیست.
4. موریس مترلینگ (1862-1949 م) نویسنده، شاعر و فیلسوف بلژیکی.
5. کتاب های منتشر شده در ارتباط با مرلین منسون:
الف. The Long Road Out Of Hell نوشته مرلین منسون، چاپ، Regan Books سال 1998.
ب. Marilyn Manson a Biography نوشته Kurt B. Reighley چاپ Omnibus Press سال 1998.
ج. Marilyn Manson Talking نوشته مرلین منسون، چاپ Omnibus Press سال 1998.
د. Disecting Marilyn Manson نوشته Gavin Badailey سال 1999.
6. www.saint manson.blogfa.com.
7. www.pejvak.net وحید قریشی.
منبع: کریمی، حمید، (1388)، جهان تاریک، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مؤسسه بوستان کتاب ، اول.