خانه » همه » مذهبی » شیطان چگونه و از چه راه‌هایی در فکر و اندیشه ما نفوذ کرده و خواسته‏‌هاى خویش را القا می‌کند؟!

شیطان چگونه و از چه راه‌هایی در فکر و اندیشه ما نفوذ کرده و خواسته‏‌هاى خویش را القا می‌کند؟!

پاسخ اجمالی

شیطان موجودى است از جنس جن؛ از این‌رو می‌‏تواند با تمثل به اشکال گوناگون خویش را در قالب هر چیزی اعم از حیوان یا انسان، غیر از معصومین(‏ع) بنمایاند؛ لذا یکى از اساسی‌ترین راه‌‌‏هاى اغواگرى او همین طریق است که در لحظات حساس سرنوشت انسان‌‏ها، خود را به شکل انسانى ظاهر الصلاح در آورده و موجبات فریب آدمى را مهیا می‌‏کند.

اما او همیشه از این روش استفاده نمی‌‏کند. او موجودى مثالى است؛ یعنى حالتى میان تجرد و تجسم دارد، از این جهت نمی‌‏تواند به طور مستقیم در روح مجرد آدمى، که قوام و انسانیت انسان است، راه یابد؛ لذا از راه نفس أماره خواسته‌‏هاى خویش را در جان ما می‌‏نشاند. نفس اماره همان بعد حیوانى نفس انسانى است که در صورت ترقى و کمال تبدیل به نفس مطمئنه یا روح عالى می‌‏شود.

پس شیطان با تداعى و جلوه‌‏نمایى، آنچه از انحرافات که مورد تمایل نفس اماره یا هواهاى نفسانى انسان است، موجبات گمراهى و فریب آدمى را فراهم می‌‏کند؛ لذا باید گفت که شیطان یک جزء العلة یا علت معده در فریب آدمى است، نه علت تامه.

اما این جلوه‌‏نمایی‌‏ها، نمودهاى متفاوتى دارند که همگى با تمایلات حیوانى ما، هم صدا هستند که عبارت‌اند از:

الف) تزیین اعمال زشت: شیطان با زیبا جلوه دادن زشتی‌‏ها، قبح ظلم و گناه را از بین می‌‏برد و موانع اجتماعى در عمل به محرمات را می‌‏کاهد، تا انسان راحت‌‏تر به دامان گناه بیافتد. این همان توجیه‏‌گری‌‏هایى است که ما براى عمل به گناه، نزد خود اقامه می‌‏کنیم.

ب) وعده‏هاى دروغ: شیطان با دادن وعده‌‏هاى دروغ و آرزوهاى بلند و دست‌نیافتنى، انسان را از یاد معاد، مرگ و خداوند متعال، باز می‌‌‏دارد و چنین شخصى درگیر هواهاى نفسانى است و برای رسیدن به آن آرزوى آن‌چنانی، حاضر است مرتکب گناهان بزرگ نیز بشود.

ج) بیم و هراس: شیطان با ایجاد رعب و ترس از آینده و رویدادهاى آن، آدمى را به انباشت ثروت، فرار از جهاد، همراهى با طاغوت و… فرا می‌‏خواند و او را به اعمال ناشایست و گناهانى که نشأت گرفته از ترس از آینده هستند، وامی‌‏دارد.

پاسخ تفصیلی

لازم است براى رسیدن به پاسخ صحیح از پرسش فوق، ابتدا شناختى و لو اجمالى از موجودى به نام شیطان داشته باشیم. در مبدأ اشتقاق کلمه‏ى شیطان، میان دانشمندان، چندین مبنا وجود دارد. اما آنچه که مناسب‏تر به نظر مى‏رسد، این است که لغت شیطان، از “شطن” به معناى دور شده است.[1]

 

بنابه گفته‏ى بسیارى از مفسرین، شیطان؛ یعنى موجودى موذى و طاغى که از راه راست خارج شده است. با این فرض، اسم شیطان، یک اسم عامى است که مصادیق متعددى دارد و هر موجود طغیانگرى از انس و جن را شامل مى‏شود[2]. اما ابلیس همان شیطانى است که از سجده بر آدم ابوالبشر(ع)[3] ابا ورزید.

 

لازم است براى رسیدن به پاسخ صحیح از پرسش فوق، ابتدا شناختى و لو اجمالى از موجودى به نام شیطان داشته باشیم. در مبدأ اشتقاق کلمه‌‏ی شیطان، میان دانشمندان، چندین مبنا وجود دارد. اما آنچه که مناسب‌‏تر به نظر می‌‏رسد، این است که لغت شیطان، از “شطن” به معناى دور شده است.[1]

بنابه گفته‌ی بسیارى از مفسران، شیطان؛ یعنى موجودى موذى و طاغى که از راه راست خارج شده است. با این فرض، اسم شیطان، یک اسم عامى است که مصادیق متعددى دارد و هر موجود طغیان‌گرى از انس و جن را شامل می‌‏شود[2]. اما ابلیس همان شیطانى است که از سجده بر آدم ابوالبشر(ع)[3] ابا ورزید.

به تصریح قرآن کریم، ابلیس از جنس جن[4] است و از آتش آفرید شد. ویژگى این گروه از مخلوقات، این است که حالتى میان جسم و تجرد دارند و می‌‏توانند به اشکال مختلف تمثُّل کنند؛ یعنى در قالبى خارجى و عینى درآیند.

ظاهراً منظور سؤال از شیطان، همان ابلیس باشد. با توجه بدین فرض به پاسخ سؤال خواهیم پرداخت.

همان‌طور که گفتیم، شیطان موجودى مثالى است و می‌‏دانیم که انسان یک موجود دو بُعدى است؛ یعنى هم جنبه‏‌ی جسمانى دارد و هم جنبه‌ی روحانى. پس اگر شیطان بخواهد آدمى را فریب دهد، ناگزیر باید از مجرایى خاص، با روح آدمى که قوام و انسانیت انسان بدان است، ارتباط برقرار کند. نفس انسان جنبه‌های مختلف دارد. جنبه‏‌ی روحانى که از آن به روح یا نفس مطمئنه تعبیر می‌‏شود و جنبه‌ی اهریمنى که از آن به نفس اماره یا هواهاى نفسانى، تعبیر می‌‏شود.

شیطان براى حکم راندن به آدمى، ناگزیر از مجراى نفس اماره‌ی او،[5] استفاده خواهد کرد و از آن بهره خواهد برد. از طرف دیگر یک موجود مثالى، نمی‌‏تواند به نحو مستقیم با موجودات جسمانى در تکاپو و ارتباط باشد. این ارتباط مرموز شیطان با نفس اماره، همان چیزى است که از آن به عنوان القا یا وسوسه یاد می‌‏کنند.

برخی از مفسران در این باره می‌گوید:”شیطان از طریق القاى وسوسه در قلب، آدمى را می‌‏فریبد”.[6]

پس شیطان، یک جزو علت است و به تنهایى نمی‌‏تواند، انسان را گمراه کند، بلکه انسان را به سوى آنچه که نفسش می‌‏طلبد، فرا می‌‏خواند. یا به دیگر سخن یک علت مُعدّه است، نه علت تامه.

انسان نیز در قبال وى، مختار است و می‌‏تواند راه او را دنبال کند و یا پیرو فرامین حق و عقل خویش باشد؛ از این‌رو است که خداوند متعال، در نهى انسان از عمل به فرامین شیطان، می‌‏فرماید: “و پا جاى پاى شیطان، نگذارید که او براى شما دشمنى آشکار است”.[7]

حال سؤال این است که شیطان چگونه، احساسات غیر عقلانى و هواهاى نفسانى آدمى را تحریک می‌‏کند و او را به انجام اعمال ناشایست وامی‌‏دارد. شیطان از راه‏‌هاى مختلف در رسیدن بدین مقصود، بهره می‌‏برد که به چند مورد از آنها، اشاره خواهیم کرد.

همان‌گونه که گفتیم، شیطان می‌‏تواند به عنوان یک موجود عینى و خارجى تمثُّل پیدا کند. این خود یکى از طرق اغواگرى شیطان است؛ یعنى در لحظات حساس و تاریخى، به عنوان یک فرد ظاهر الصلاح در آمده و انسان‏‌ها را از مسیر حق، گمراه می‌‏کند. نمونه‌‏هایى از این قضیه، در تاریخ ثبت شده است و چه بسا براى هر یک از ما نیز، پیش آمده باشد.[8]

اما او از روش‌‏هاى دیگرى نیز، بهره می‌‏برد که در آیات قرآنى، به آنها اشاره شده است.

الف) تزیین اعمال زشت: یعنى شیطان کارهاى ناپسند را زیبا جلوه می‌‏دهد، تا براى مردم عمل بدان پسندیده و شایسته به نظر آید. این همان چیزى است که در قرآن کریم، از آن به تلبیس حق به باطل[9] و باطل به حق، که یکى از شگردهاى یهود است، یاد شده است.

تزیین اعمال، راهى است که آسان و موافق با خواسته‌‏هاى نفسانى آدمى است؛ از این‌رو در قرآن آمده است: “شیطان کردارشان را بر آنها زینت داد. پس ایشان را از راه خدا باز داشت …”.[10]

ب) وعده‌‏هاى دروغ: شیطان با دادن وعده‏‌هاى دروغ و رواج آرزوهاى بلند، انسان را از واقعیات و چالش‌‏هاى فرا روى خودش، غافل کرده و به اوهامى دور از دست‌رس مشغول می‌‏کند. مشخص است که نتیجه‏‌ی چنین چیزى جز فرجام فراموشى و غفلت از خداوند نیست.

از این‌رو خدای متعال می‌‏فرماید:”(شیطان) وعده‌‏شان می‌‏دهد و به آرزو کردن وادارشان می‌‏کند…”.[11]

ج) بیم و هراس: یکى دیگر از ابزارهای شیطان تمسک به ترساندن و بیمناک کردن انسان، نسبت به آینده است. این حالت ترس علتى است براى معلول‌های ناپسند فراوانى؛ مانند ناامیدى، سوء ظن به خداوند، عدم توکل و نهایتاً خوددارى انسان از پرداختن به نیکی‌‏ها. مثل این‌که شیطان، آدمى را از فقر و تهی‌‏دستى در آینده، بترساند که این مطلب موجب بخل و ممانعت انسان از انفاق می‌‏شود. این موضوع نیز در آیات قرآنى مورد توجه قرار گرفته است. آن‌جا که می‌‏فرماید: “شیطان شما را از فقر و تهی‌‏دستى می‌‌ترساند و به فحشا امرتان می‌‏کند”.[12]


[1]. ابن منظور، لسان العرب، ج 13، واژه‏‌ی “شَطَنَ”.

[2]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 192، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

[3]. “هنگامى که به ملائک گفتیم تا بر آدم سجده کنند، همه سجده کردند مگر ابلیس که ابا و تکبر ورزید و از کافران شد”. بقره، 34.

[4]. کهف، 50.

[5]. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن‏، ص 234، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ اول، 1377ش.

[6]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 417، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.

[7]. بقره، 208.

[8]. ر. ک: «ابلیس، موجود حقیقی یا تمثیلی و تشبیهی»، 48388؛ هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، محقق، مصحح، انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ص 577 – 278، قم، نشر الهادی، چاپ اول، 1405ق.

[9]. بقره، 42. “و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با این‌‌که می‌دانید کتمان نکنید”.

[10]. نحل، 24.

[11]. نساء، 120.

[12]. بقره، 268.

به تصریح قرآن کریم، ابلیس نه موجودى انسى بلکه از جنس جن[4] است و از آتش آفرید شده. ویژگى این گروه از مخلوقات، این است که حالتى میان جسم و تجرد دارند و مى‏توانند به اشکال مختلف تمثُّل کنند؛ یعنى در قالبى خارجى و عینى درآیند.

 

ظاهراً منظور سؤال از شیطان، همان ابلیس باشد. با توجه بدین فرض به پاسخ سؤال خواهیم پرداخت.

 

همان طور که گفتیم، شیطان موجودى مثالى است و مى‏دانیم که انسان یک موجود دو بُعدى است؛ یعنى هم جنبه‏ى جسمانى دارد و هم جنبه‏ى روحانى. پس اگر شیطان بخواهد آدمى را فریب دهد، ناگزیر باید از مجرایى خاص، با روح آدمى که قوام و انسانیت انسان بدان است، ارتباط برقرار کند. نفس انسان جنبه های مختلف دارد. جنبه‏ى روحانى که از آن به روح یا نفس مطمئنه تعبیر مى‏شود و جنبه ی اهریمنى که از آن به نفس اماره یا هواهاى نفسانى، تعبیر مى‏شود.

 

شیطان براى حکم راندن به آدمى، ناگزیر از مجراى نفس اماره‏ى او،[5] استفاده خواهد کرد و از آن بهره خواهد برد؛ از طرف دیگر یک موجود مثالى، نمى‏تواند به نحو مستقیم با موجودات جسمانى در تکاپو و ارتباط باشد. این ارتباط مرموز شیطان با نفس اماره، همان چیزى است که از آن به عنوان القا یا وسوسه یاد مى‏کنند.

 

علامه طباطبایى در این باره مى‏گوید:”شیطان از طریق القاى وسوسه در قلب، آدمى را مى‏فریبد.”[6]

 

پس شیطان، یک جزو علت است و به تنهایى نمى‏تواند، انسان را گمراه کند، بلکه انسان را به سوى آنچه که نفسش مى‏طلبد، فرا مى‏خواند. یا به دیگر سخن یک علت مُعدّه است، نه علت تامه.

 

انسان نیز در قبال وى، مختار است و مى‏تواند راه او را دنبال کند و یا پیرو فرامین حق و عقل خویش باشد. از این رو است که خداوند متعال، در نهى انسان از عمل به فرامین شیطان، مى‏فرماید:”و پا جاى پاى شیطان، نگذارید که او براى شما دشمنى آشکار است.”[7]

 

حال سؤال این است که شیطان چگونه، احساسات غیر عقلانى و هواهاى نفسانى آدمى را تحریک مى‏کند و او را به انجام اعمال ناشایست وامى‏دارد. شیطان از راه‏هاى مختلف در رسیدن بدین مقصود، بهره مى‏برد که به چند مورد از آنها، اشاراتى خواهیم داشت.

 

همان گونه که گفتیم، شیطان مى‏تواند به عنوان یک موجود عینى و خارجى تمثُّل پیدا کند. این خود یکى از طرق اغواگرى شیطان است؛ یعنى در لحظات حساس و تاریخى، به عنوان یک فرد ظاهر الصلاح در آمده و انسان‏ها را از مسیر حق، گمراه مى‏کند. نمونه‏هایى از این قضیه، در تاریخ ثبت شده است و چه بسا براى هر یک از ما نیز، پیش آمده باشد.[8]

 

اما او از روش‏هاى دیگرى نیز، بهره مى‏برد که در آیات قرآنى، به آنها اشاره شده است.

 

الف. تزیین اعمال زشت: یعنى شیطان کارهاى ناپسند را زیبا جلوه مى‏دهد، تا براى مردم عمل بدان پسندیده و شایسته به نظر آید. این همان چیزى است که در قرآن کریم، از آن به تلبیس حق به باطل[9] و باطل به حق، که یکى از شگردهاى یهود است، یاد شده است.

 

تزیین اعمال، راهى است که آسان و موافق با خواسته‏هاى نفسانى آدمى است. از این رو در قرآن آمده است: “شیطان کردارشان را بر آنها زینت داد. پس ایشان را از راه خدا باز داشت….”[10]

 

ب. وعده‏هاى دروغ: شیطان با دادن وعده‏هاى دروغ و رواج آرزوهاى بلند، انسان را از واقعیات و چالش‏هاى فرا روى خودش، غافل کرده و به اوهامى دور از دسترس مشغول مى‏کند. مشخص است که نتیجه‏ى چنین چیزى جز فرجام فراموشى و غفلت از خداوند نیست.

 

از این رو خداوند متعال مى‏فرماید:”(شیطان) وعده‏شان مى‏دهد و به آرزو کردن وادارشان مى‏کند….”[11]

 

ج. بیم و هراس: یکى دیگر از حربه‏هاى شیطان تمسک به ترساندن و بیمناک کردن انسان، نسبت به آینده است. این حالت ترس علتى است براى معالیل ناپسند فراوانى چون ناامیدى، سوء ظن به خداوند، عدم توکل و نهایتاً خوددارى انسان از پرداختن به نیکى‏ها. مثل این که شیطان، آدمى را از فقر و تهى‏دستى در آینده، بترساند که این مطلب موجب بخل و ممانعت انسان از انفاق مى‏شود. این موضوع نیز در آیات قرآنى مورد توجه قرار گرفته است. آن جا که مى‏فرماید:”شیطان به شما وعده فقر و تهى‏دستى مى‏دهد و به فحشا امرتان مى‏کند.”[12]

منابع و مآخذ:

1. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى.

2. المیزان، محمد حسین طباطبایى.

3. اخلاق در قرآن، محمد تقى مصباح یزدى.

 

 

[1] لسان العرب، ج 13، واژه‏ى “شَطَنَ”.

[2] تفسیر نمونه، ج1، ص 191.

[3] “نگامى که به ملایک گفتیم تا بر آدم سجده کنند؛ همه سجده کردند مگر ابلیس که ابا و تکبر ورزید و از کافران شد”. بقره، 34.

[4] کهف، آیه 50.

[5] اخلاق در قرآن، ص 234.

[6] ترجمه‏ى المیزان، ج1، ص 201.

[7] بقره، آیه 208.

[8] نک: سلیم ابن قیس هلالى، اسرار آل محمد، ص 220.

[9] بقره، 42.

[10] نحل، 24.

[11] نساء، 120.

[12] بقره، 268.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد