چكيده
قرآن كريم، حاوي دستورالعملهاي ديني، اخلاقي و تربيتي فراواني است كه نيازمند استخراج، به ويژه براي نسل جوان ميباشد. از اينرو، مستشرقان زيادي با انگيزههاي مختلف به تحليل مفاهيم قرآن پرداخته و گوشهاي از معارف وحياني را به جامعه خودشان عرضه داشتهاند. از جمله ايزوتسوي ژاپني بخشي از مفاهيم اخلاقي قرآن را با زبان خود بيان كرده است. در ميان عالمان اخلاق معاصر، استاد فرزانه علامه مصباح با سبك جديد به تبيين مفاهيم اخلاق از منظر قرآن كريم همت گماشتهاند.
اين مقاله، مقايسهاي ميان برخي آثار اخلاقي اين دو نويسنده صورت داده و از نظر شخصيت مؤلف، موضوع، هدف، محتوا و روش ميان آن دو اثر مقايسه به عمل آورده است. در پايان، با نقد و بررسي و برجستهسازي نقاط قوت و ضعف اين دو ديدگاه، كتاب اخلاق در قرآن را برخوردار از امتيازات ويژه و اشكالاتي نيز بر كتاب ساختمان معنايي مفاهيم اخلاقي- ديني در قرآن ايزوتسو وارد كرده است.
كليد واژهها: اخلاق، قرآن، مفاهيم ارزشي، آيتالله مصباح، ايزوتسو.
مقدمه
دو نويسنده و صاحب نظر معروف، يعني آيتالله مصباح و توشيهيكو ايزوتسو، به عنوان دو فيلسوف و قرآنشناس معاصر، هر يك آثار متعددي در زمينه معارف قرآن، اخلاق و علوم نظري و فلسفي دارند. اين مقاله درصدد است تا ديدگاه قرآني اين دو دانشمند بزرگ را بررسي و به صورت تطبيقي آن دو را مقايسه كند. از آنجايي كه مطالعه همه آثار ايشان در يك مقاله نميگنجد، بدين جهت، كتاب ساختمان معنايي مفاهيم اخلاقي ـ ديني در قرآن اثر ايزوتسو و كتاب اخلاق در قرآن آيت الله مصباح، بررسي و با هم مقايسه ميشوند. از آنجا كه آيتالله مصباح شخصيت شناخته شدهاي است، نيازي به معرفي ايشان نيست. به معرفي اجمالي ايزوتسو و آثار وي ميپردازيم.
درباره ايزوتسو
توشيهيكو ايزوتسو، استاد فلسفه دانشگاه مكگيل كانادا و استاد ممتاز دانشگاه كيو (keio) ژاپن در سال1914م است. وي نخست به تدريس متون فلسفي يوناني و لاتين و مدتي نيز به تدريس مباحث علم زبانشناسي و معنيشناسي مشغول بود. وي از اين طريق، با زبان عربي آشنا و براي نخستين بار قرآن كريم را از عربي به زبان ژاپني ترجمه كرد. ممارست در فلسفة و تسلط به زبان عربي، وي را با آثار غزالي و كلام اشعري و همچنين آثار ابنسينا آشنا ساخت و در مؤسسه مطالعات اسلامي مكگيل، نجات ابنسينا و الاقتصاد في الاعتقاد غزالي را تدريس كرد.1
در سال 1344ش، كه دكتر مهدي محقق به تدريس كلام شيعه و فلسفه اسلامي ـ ايراني در آن مؤسسه ميپرداخت، ايزوتسو با تفكر فلسفي شيعي و حكماي شيعه آشنا و در اين زمينه به تحقيق پرداخت. از اينرو، وي با همكاري دكتر محقق «سلسله دانش ايراني» را در آن مؤسسه ژاپني بنيان نهاد.2
آثار ايزوتسو
ايزوتسو در قالب همكاري دانشگاه تهران با مؤسسه مطالعات اسلامي دانشگاه مكگيل شعبه تهران، فصوص الحكم محيالدين عربي را براي دانشجويان تدريس كرد و از سوي دانشگاه تهران، دكتري افتخاري دريافت نمود. وي همزمان عضو چندين مجمع علمي معتبر بين المللي بود و فعاليت علمي جهاني داشت. مهمترين آثار قلمي ايزوتسو عبارتند از:
الف. اسلام شناسي و عرفان
خدا و انسان در قرآن؛مفهوم ايمان در كلام اسلامي؛مفاهيم اخلاق در قرآن؛مقايسه مفاهيم فلسفي تصوف و تاويسم؛ساختمان معنايي مفاهيم اخلاقي ـ ديني در قرآن.
ب. فلسفة اسلامي
اساس فلسفة حاج ملّاهادي سبزواري؛ ترجمة كامل امور عامه و جوهر و عرض شرح منظومه حكمت سبزواري به انگليسي؛ تصحيح قبسات ميرداماد؛ تصحيح شرح منظومه حكمت؛ منطق و مباحث الفاظ، مجموعه متون و مقالات؛ نور و ظلمت در گلشن راز شبستري؛ تصوف و مسئله تشكيك در زبان و انديشههاي عين القضاة همداني؛ ماهيت كلي طبيعي در فلسفة اسلامي ايراني؛ اساس انديشههاي متافيزيكي در فلسفه اسلامي ايراني؛ مفهوم و حقيقت وجود.
كتاب ساختمان معنايي مفاهيم اخلاقي ـ ديني در قرآن، از ميان آثار علمي ايزوتسو براي تحقيق و بررسي انتخاب شده است. اين اثر 350 صفحه دارد. اولين بار با عنوان ساختمان اصطلاحات اخلاقي در قرآن در سال 1959م. در دانشگاه «كيو»ي ژاپن منتشر شد. سپس، با تجديد نظر و حذف و اضافات و با تغيير عنوان، در دانشگاه «مكگيل» كانادا مجدداً انتشار يافت.
نگاهي به آثار آيتالله مصباح يزدي
آيتالله مصباحيزدي، از معدود بزرگان علمي و صاحب نظر در فلسفه، علوم ديني و علوم انساني است كه همگان به تخصص و آگاهي دقيق و وسيع ايشان در رشتههاي گوناگون علوم ديني و انساني اعتراف دارند. ايشان آثار متعدد، جامع و فراگير در زمينههاي گوناگون دانش اسلامي و انساني متناسب با شرايط روز دارند كه نظريات دقيق و علمي آن بزرگوار راهگشاي بسياري از پرسشهاي روز دنيا و نسل جوان است. در زمينه علوم نقلي، فلسفه، تفسير و علوم قرآني، اخلاق و تربيت، سياست و اجتماع، حقوق و تاريخ و امثال آن آثار متنوعي از ايشان منتشر شده است. وي داراي آثار بسياري است كه تاكنون 409 اثر مكتوب، اعم از كتاب و مقاله از ايشان منتشر شده است.
الف. آثار قرآني
جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن؛ خودسازي در قرآن؛ اخلاق در قرآن در سه جلد؛ كيهانشناسي، انسان شناسي و معادشناسي در قرآن؛ قرآن شناسي.
ب. آثار فلسفي و اعتقادي
آموزش فلسفه در دو جلد؛ ترجمه و شرح برهان شفا؛ شرح الاهيات شفا؛ شرح نهايةالحكمة؛ آموزش عقايد؛ توحيد، نظام عقيدتي و نظام ارزشي در اسلام؛ آفتاب ولايت.
ج. آثار اخلاقي و عرفاني
نقد مكاتب اخلاقي؛ بردرگاه دوست؛ آيين پرواز؛ به سوي او؛ خودشناسي براي خودسازي؛ در جستجوي عرفان اسلامي.
د. آثار سياسي و حقوقي
نظريه سياسي اسلام در دو جلد؛ انقلاب اسلامي و ريشههاي آن؛ اصلاحات، ريشهها و تيشهها، نظريه حقوقي اسلام.
ه . آثار مديريتي
پيشنيازهاي مديريت اسلامي؛
اينها بخشي از آثار آيتالله مصباح يزدي است كه به عنوان نمونه بيان شد. در اينجا درصدد بررسي همه آثار استاد نيستيم. تنها به بررسي اثر ارزشمند ايشان يعني اخلاق در قرآن، كه در سه مجلد تدوين شده و متناسب با موضوع بحث است، ميپردازيم. اين را، با اثر ايزوتسو ساختمان معنايي مفاهيم اخلاقي ـ ديني در قرآن مقايسه ميكنيم.
مقايسه به لحاظ شخصيت دو نويسنده
آيتالله مصباح، همان گونه كه از آثار علمي و نوشتاري ايشان معلوم است، شخصيت تأثيرگذار، متخصص و نظريهپرداز در علوم اسلامي و دانش انساني است كه شهرت جهاني دارد. در علوم اجتماعي و اداره جامعه، نظريهپردازي سياست اسلامي، مديريت اسلامي، تعليم و تربيت اسلامي، حقوق اسلامي، جامعه و تاريخ و جز آن، انديشههاي ناب و ماندگاري از خود ارائه دادهاند كه روشنگر نسل جوان و جوامع اسلامي است. در مجموع، ايشان به عنوان اسلامشناس و نظريهپرداز ديدگاه اسلامي و قرآني در عصر حاضر به شمار ميرود كه با مراجعه به آثار گرانسنگ ايشان و دقت و تأمل در آنها، اين واقعيت به روشني آشكار ميشود.
ايزوتسو هرچند مطالعاتي درباره اسلام و قرآن دارد و به عنوان يك مستشرق، نگاه نسبتاً نوي در زمينه علوم اسلامي ارائه داده و به شرح و تفسير يا تصحيح آثار دانشمندان مسلمان پرداخته است، ولي به هيچ وجه همپاي آيتالله مصباح يزدي نيست؛ چرا كه ايزوتسو هر چند در سطح خود دانشمند به نامي است و مطالعاتي درباره قرآن و اسلام دارد، ولي انديشه او انديشه سكولار و ضداسلامي است. كسي است كه در محيط غرب و در دامان استبداد و فرهنگ سكولار پرورش يافته است.
مقايسه به لحاظ موضوع
اخلاق و بررسي مفاهيم اخلاقي، موضوع دو اثر ساختمان معنايي مفاهيم اخلاقي- ديني در قرآن و اخلاق در قرآن است كه هر يك از دو انديشمند، براساس انديشه و روش خاص خود از آيات قرآن استفاده كردهاند. روش استنباط و تحليل مفاهيم اخلاقي در قرآن اهميت ويژهاي در نظر ايشان دارند. هر چند موضوع اصلي اين دو اثر «اخلاق» است، ولي طرح و بررسي بحث آن دو، كاملاً متفاوت از يكديگر به نظر ميرسد؛ زيرا ايزوتسو در صدد بررسي تفاوت اخلاق اسلامي با اخلاق جاهليت و بيان امتيازات آن دو است. اما استاد مصباح، در پيتبيين ارزشهاي قرآني و بررسي نقش آن در زندگي فردي و اجتماعي انسان است.
وجه اشتراك ديدگاه اخلاقي علامه مصباح و ايزوتسور، در اصل استفاده از آيات قرآن و تبيين مفاهيم اخلاقي است، اما با دو روش متفاوت. ايزوتسو بيشتر به جنبههاي نظري پرداخته كه كاربرد چنداني در زندگي آدميان ندارد.3 اما استاد مصباح، مفاهيم اخلاقي را از قرآن استخراج و با زندگي فردي و اجتماعي انسان تطبيق داده است.4 طبيعي است كه روش استاد، به علت تطابق با واقعيت و رفع نياز معنوي جامعه، به مراتب بهتر از شيوة ايزوتسو در تبيين اخلاق و معارف قرآني است.
مقايسه به لحاظ هدف
ايزوتسو در صدد مقايسه مفاهيم موجود در قرآن مانند ايمان، كفر، عدل، ظلم، تواضع، برّ و امثال آن، كه قبل از اسلام نيز وجود داشتهاند، با زمان جاهليت بوده تا تفاوت معنايي اين مفاهيم را در زبان قرآن با زمان پيش از آن تبيين كند. وي خواسته با تطبيق مفاهيم اخلاقي در عصر جاهليت و دوره اسلامي، به ساخت معنايي آنها پيببرد. به نظر ايزوتسو، زبان و فرهنگِ حاكم بر جامعه در تعيين معناي كلمات نقش اساسي دارند. وي بر اين اساس نتيجه گرفته است كه، مفاهيم قرآن چون با تحول فرهنگي همراه بوده، امتيازات روشني با كاربرد آن در عصر جاهليت داشته است. به نظر وي، «تواضع» در دوره قبل از اسلام معني منفي داشت؛ زيرا نوعي ترس و بيغيرتي در برابر ديگران تلقي ميشد.
اما همين مفهوم در اسلام، بر اساس فرهنگ ديني و قرآني، معناي مثبت پيدا كرد و داراي بار ارزشي مثبت شد؛ زيرا تواضع در زبان قرآن از صفات برجسته و ارزشمند انساني است كه فرد در عين قدرت و مكنت، خود را كوچك ميشمارد و رفتار محبت آميز و ملايم با ديگران دارد. رعايت اين حالت در برخورد با مردم، در تحكيم روابط اجتماعي تأثير بسزا دارد. ايزوتسو، علاوه بر زبان و فرهنگ، ويژگيهاي قومي و نژادي را نيز در فهم ساختمان معنايي مفاهيم اخلاقي و عرفي مؤثر ميداند. از اينرو، وي نقش زبان و فرهنگ را در مقدمه اثر خود، به صورت مستقل بيان داشته و بر اين اساس، زبان قرآن را متمايز از زبان جاهليت و در تعيين معناي اخلاقي مؤثر دانسته است.5
علامه مصباح يزدي، هم به بررسي مفاهيم اخلاقي پرداخته، ولي نه با اين هدف كه تفاوت معنايي مفاهيم اخلاقي قرآن را با زمان جاهليت روشن كند، بلكه به اين منظور كه ارزشهاي اسلامي را با واقعيت زندگي و نيازها و ضرورتهاي آن تبيين نمايد. ايشان، به خوبي اين موضوع را تبيين و با استفاده از آيات قرآن نقش اخلاق را در زندگي آدمي توضيح داده است. علامه مصباح در بخش كليات، به تبيين مفاهيم قرآني و نظام اخلاقي اسلام پرداخته و امتيازات آن را نسبت به ساير نظامها برشمرده است. ارزشها و ضد ارزشها را، كه عامل تكامل و سقوط روحي و معنوي انسان هستند، با بهرهگيري از آيات قرآن به تفصيل بيان كرده است.6 سپس، به رابطه انسان با خدا و نحوه برقراري آن، كه عامل رشد و كمال روحي آدمي است، توجّه داشته و معرفت خدا، راههاي شناخت خدا و موانع آن را بر محور آيات قرآن به خوبي روشن ساخته است.7
بنابراين، هدف ايزوتسو از طرح مباحث اخلاقي، تبيين ساختمان معناي مفاهيم در فرهنگهاي گوناگون است كه يك بحث نظري است و چندان ارتباطي با زندگي انسان ندارد. اما هدف علامه مصباح از طرح مباحث اخلاقي، بيان نقش اخلاق در زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي انسان است كه با فعاليتهاي روزانه آدمي ارتباط مستقيم دارد. مهمتر از اين، هدف استاد در تبيين مفاهيم اخلاقي، هدايت آدمي به قرب الاهي است كه همة حركات بايد به قصد كسب رضايت خدا انجام گيرد، نه غرض ديگر. 8 در غير اين صورت، هر كاري هر چند از نظر وجود فيزيكي، بزرگ و پرهزينه باشد، ارزشي ندارد.
مقايسه به لحاظ محتوا
هر چند هر دو اثر محتواي اخلاقي و قرآني دارند، ولي تفاوتهاي اساسي با هم داشته و هر يك به شيوه خاصي تدوين يافتهاند. ايزوتسو در حجم 350 صفحه و در قالب يازده فصل و يك مقدمه مطالب خود را ارائه داده است. علامه مصباح در سه جلد و در حجم حدود چهار برابر آن، به بحث اخلاق در قرآن پرداخته است. طبيعي است كه اثر اخلاقي استاد مصباح، چند برابر اثر ايزوتسو، حاوي مطالب قرآني است و به لحاظ محتوا قابل مقايسه با آن نيست.
ايزوتسو، فصل اول كتاب خود را به بررسي اين مطلب اختصاص داده است كه پيش از اسلام، فرهنگ خاصي در جزيرةالعرب حاكم بود. طبعاً نظام اخلاقي متناسب با آن فرهنگ نيز بر شبهجزيره عربستان سايه افكنده بود. با ظهور اسلام، تحوّل عظيم سياسي و اجتماعي در فرهنگ اعراب پديد آمد. در نتيجه، نظام اخلاقي مردم جزيرةالعرب هم دگرگون شد. براي مثال، مفهوم «اسلم» به معني تسليم شدن و دست كشيدن از چيزي است كه به نوشته ايزوتسو، پيش از بعثت پيامبر اكرم(ص) در ميان اعراب داراي ارزش منفي بود؛9 زيرا اين مفهوم در تسليم شدن در برابر دشمن به كار ميرفت. ولي اسلام به آن ارزش مثبت داد؛ زيرا در فرهنگ قرآن واژه «اسلم» به معناي تسليم بودن در برابر خداي متعال ميباشد. اين مفهوم از صفات برجستهاي است كه در آيات قرآن، پيامبر دستور داده شده تا در برابر خدا تسليم بوده و با مردم با نرمي و فروتني برخورد نمايد. 10
ايزوتسو، با روش تحليل زباني، به بررسي مفاهيم اخلاقي در قرآن پرداخته است. از نظر وي، زبان اخلاقي اسلام،11 كه در قرآن بيان شده، داراي سه لايه است:
1. اسماء الله، كه بيانگر طبيعت اخلاقي خداوند است. مانند رحمان، رحيم، غفّار و جليل؛
2. اخلاق اسلامي، كه بينش آدمي را نسبت به ذات باري تعالي بيان ميدارند. به عبارت ديگر، رابطه انسان را با خدا تبيين ميكند؛ نظير اوامر و نواهي الاهي؛
3. مفاهيم اخلاق اجتماعي، كه روابط اجتماعي و نحوه برخورد با ديگران را بيان ميكند. در اين كتاب، مراد مفاهيمي است كه رابطه انسان و خدا را بيان ميكنند و از آنها به «مفاهيم اخلاقي ـ ديني» تعبير ميشود.12
سه مقوله اخلاق، ارتباط نزديكي با هم دارند. اگر يكي از آنها مورد بررسي قرار گيرد، نبايد از دو دسته ديگر غفلت كرد، بلكه آنها را بايد باهم تجزيه و تحليل نمود. به نظر وي، يكي از ويژگيهاي اخلاق اسلامي «خدا محوري» است؛ و هر چيز با ارزشي بايد مرتبط با خدا باشد تا ارزشمند گردد. ديگر اينكه، نظام اخلاقي اسلام «دو قطبي» است. مانند خوف و رجاء. معيار آن دو گانگي هم مفهوم بنيادين تسليم و تقوا است. البته، اين دوگانگي از طبيعت ذات خدا ناشي ميشود كه خداوند مهربان، قهار، غفور و منتقم است.13
ايزوتسو در تبيين ساختمان معنايي واژگان ميگويد:
راههاي به دست آوردن معناي الفاظ قرآني چند راه است: توصيف عيني (برّ)؛ شناخت مترادفات (بأسأ و ضراء= سيئه)؛ شناخت متضاد (كافر و مؤمن)؛ اثبات و نفي (لايستكبرون)؛ مجموعة عبارتي (افتراء و كذب و ظلم). به نظر وي، واژه «كفر» در اصل به معناي ناسپاسي نسبت به نعمتهاي الاهي است كه مفهومي است يك واحدي و كافر = بيايمان (بي+ايمان، دو واحدي) ميباشد. مروت= سجيه و جهل= حلم است؛ «حميه الجاهليه» به معناي تكبر و سركشي ميباشد. ساختار معناي قرآني در صورتي معتبر خواهد بود كه به طور واقعي از روي بافت لفظي و توصيف عيني تجزيه و تحليل گردد. مثلاً، واژه «بِرّ» در قرآن به معناي صداقت اجتماعي و ناشي از ايمان به وحدانيت خدا است. 14
نويسنده بر اين باور است كه اخلاق قبيلهاي عربستان، بر سنّت قومي و نژادي استوار بود. مردم جزيرةالعرب، همه به آداب و رسوم پدران و نياكان خود احترام ميگذاشتند. در بين افراد قبيله، احساسات مشترك وجود داشت. هر كدام بر خود ميباليد كه منسوب به فلان طايفه است و اگر قبيله وي بر خطا باشد، او نيز بر خطا است. يكي از خصوصيات اعراب بدوي، واقعگرايي و عينيت خواهي آنان بود. اما اسلام آن نظام اخلاقي را تغيير داد و اصول اخلاقي جديدي را پايه گذاري نمود. هرچند بسياري بر اين باورند كه اسلام همه ارزشهاي اعراب را از بين برد، ولي چنين نيست؛ چراكه اسلام آنچه را كه از فرهنگ و اخلاق عرب با اسلام همخواني نداشت، تغيير داد و آنچه را كه قابل جمع بود، با رنگ و بوي ديني حفظ كرد. به عنوان نمونه، صبر و سخاوت از اوصاف نيكو در عصر جاهليت بود كه اسلام هم آن را امضا و تأييد كرد. با اين تفاوت كه صبر و استقامت را بر محور توحيد قرار داد. همچنين اوصافي مانند شجاعت، وفا، امانتداري، صداقت و امثال آن را بر مركزيت خدا باوري اسلام تأييد كرد.15
وي در اين بخش از كتاب، با استفاده از آيات قرآن به بررسي بافت دروني اصطلاحات قرآني ميپردازد. «كفر» به معناي پوشيده داشتن است. كافر كسي است كه شكر گذاري خود را از خداوند نشان نميدهد و به تدريج، منجر به تكذيب آيات قرآن و پيامبر خدا (ص) ميشود. بر اين اساس، كفر ضد ايمان است و در اجتماع، به شكل تكبّر و گردنكشي ظاهر ميگردد. ساختمان معنايي كفر، شامل عناصر زير ميباشد: فسق، فجور، ظلم، اعتداء و اسراف. بنابراين، كافر همه اين ويژگيها را در خود دارد.
«نفاق» از ديگر واژگان اخلاقي است كه با تجزيه و تحليل معنايي آن، در زمره عناصر تشكيل دهنده كفر قرار ميگيرد؛ يعني منافق داراي يك نوع كفر باطني و دو رويي در گفتار و رفتار است و در حقيقت، برابر با بيايماني خواهد بود. «ايمان» در مقابل كفر، منشأ تمامي ارزشها و خوبيها است و بر اساس شكر و تقوا شكل ميگيرد. ازاينرو، مردم به دو گروه تقسيم ميشوند: اهل بهشت و اهل دوزخ.16
به نظر ايزوتسو، اخلاق اسلامي ريشه در مذهب دارد و منحصراً در چارچوب عقايد شكل گرفته و رشد و تكامل مييابد. ايمان به معاد در زندگي فردي و اجتماعي انسان نقش به سزا دارد. «صالح» به معناي درستكاري، ارتباط نزديكي با ايمان دارد و هميشه رفتار آدمي را توصيف ميكند. واژگان بِرّ، تقوا، انفاق و قسط در برخي آيات و روايات برابر با ايمان به كار رفتهاند. وي در ادامه، واژگاني چون «معروف و منكر»، «خير و شر»، «حسن و سوء»، «طيب و خبيث»، «حلال و حرام»، «ذنب و اثم»، «خطاء و گناه» را نيز به همين روش بررسي كرده است. 17
علامه مصباح يزدي، با بررسي مباحث اخلاقي از منظر قرآن كريم، موضوع سه جلد كتاب اخلاق در قرآن را اخلاق الاهي، اخلاق فردي و اخلاق اجتماعي قرار داده18 و بسيار متفاوت از ايزوتسو، مفاهيم اخلاقي را تبيين كرده است. ايشان، ابتدا بخشي را به تبيين مفاهيم عام اخلاقي اختصاص داده است. در اين بخش، اصول موضوعه علم اخلاق، ويژگيهاي مفاهيم اخلاقي، تفاوت نظام اخلاق اسلامي با نظامهاي غيراسلامي را به خوبي بيان داشته و در نهايت، نظام اخلاقي اسلامي را از منظر قرآن تعريف و عرضه داشته است.19
نويسنده، مفاهيم اخلاقي را از قرآن استخراج نموده و آن را با خصوصيات انسان و با نيازهاي فردي و اجتماعي او تطبيق داده است. در حقيقت، ايشان هم به ويژگيهاي انسان و نيازها و ضرورتهاي زندگي او توجه كرده و هم مفاهيم قرآني را در ارتباط با اخلاق با آن منطبق ساختهاند.20 براي مثال، وي ابتدا ويژگي مختار بودن انسان، داراي مطلوب نهايي، داشتن هدف نهايي و نقش كار و تلاش در سرنوشت وي را بيان داشته، آنگاه به تبيين مفاهيم اخلاقي مانند حق و باطل، تقوا، عدل و ظلم و امثال آن پرداختهاند.21
نكته مهمي كه در آثار اخلاقي علامه مصباح وجود دارد، اين است كه ايشان مفاهيم اخلاقي را با واقعيات زندگي آدمي عجين ساخته و مباحث را به صورت واقعي و ملموس ارائه كرده است. به گونهاي كه براي هر كس قابل فهم و درك و مورد پذيرش ميباشد. بدين منظور اخلاق را در سه بخش مطرح كرده است:
بخش اول، در جهت برقراري ارتباط با خدا، بخش دوم، در برقراري ارتباط با خويشتن و بخش سوم، در رفتار اجتماعي سودمند و مؤثر هستند. زندگي بشر تحت پوشش اين سه بخش قرار دارد و در مجموع، همه حيات انسان را پوشش ميدهند.
مقايسه به لحاظ روش
به گفته ايزوتسو، روش وي در تدوين اين كتاب، روش تجزيه و تحليل زبان شناسانه است كه ساخت معنايي واژههاي قرآني را بايد با توجه به تحول فرهنگي و زباني پديد آمده پس از بعثت رسول خدا (ص) در جزيرةالعرب به دست آورد. آنچه وي بيان ميدارد، نظير سخنان ويتگنشتاين در باب زبان است كه از آن به «بازيهاي زباني» تعبير ميكند. بدين معنا كه هيچ وجه مشتركي ميان زبانها وجود ندارد. مباحث فلسفي، علمي، ديني، اخلاقي و نظاير آن، هر كدام زبان خاص خود را دارند. نميتوان تعريف واحدي از زبان ارائه داد. 22
ايزوتسو بر اين اساس، بحثي را در مقدمه به عنوان «زبان و فرهنگ» بيان و در آن، به بيان ارتباط زبان و فرهنگ و نقش آن دو در ساختمان معنايي كلمات تأكيد كرده است. به نظر وي، معناي اصطلاحات اخلاقي از جامعهاي به جامعه ديگر متفاوت است؛ زيرا زبان و فرهنگ دو جامعه از همديگر متمايز هستند. مثلاً، مفهوم «بد» و «خوب» از فرهنگي به فرهنگ ديگر تفاوت ميكند. [23 بر اين اساس، از نظر وي ارزشهاي اخلاقي به علت اينكه متأثر از فرهنگ و زبان حاكم بر جامعه است، همواره در حال تغيير و دگرگوني خواهد بود و ارزش ثابت نخواهيم داشت. در نتيجه، وي قايل به نسبيت اخلاق است
به نظر وي، ذهن انسان واسطه ميان اسامي و واقعيت اشياءِ است؛ چرا كه ذهن آدميان بر اساس اهداف خود، نام چيزها را كشف و طبق نياز خويش، آنها را دستهبندي ميكند. براي مثال، واژه « ميز» در يك جامعه، به «ميزِگرد» و در جامعه ديگر به «ميز مدور» اطلاق ميشود. شايد افراد آن جوامع مفهوم واژه «ميز» را در فرهنگ ديگر نشناسند. اين تفاوت، نقش فرهنگ در ساختامان مفاهيم را نشان ميدهد. البته تأثير فرهنگ در ساخت و فهم معاني كلمات، متأثر از اجتماع است.
وجه مشترك همه افراد جامعه، در شناخت معاني كلمات اين نقش را ايفا ميكند كه كاملاً يك امر اجتماعي است، نه فردي. وي تصريح دارد بر اينكه، ساختمان معنايي الفاظ قرآن را بدون توجه به ترجمههاي آن از اصل كلمات قرآني به دست خواهد آورد؛ چرا كه ترجمة هر چند رسا باشد، خود تحت تأثير زبان و فرهنگ حاكم زمان خود قرار دارد و قالب معنايي آيات قرآن را نميرساند.24
تجزيه زباني از نظر ايزوتسو بسيار وسيع است. از اينرو، زبان، طبيعت را به گونهاي متفاوت تقطيع ميكند، حتي يك تجربه واحد را به شيوههاي گوناگون تجزيه و تحليل ميكند. بدينسان، مفاهيم اخلاقي هر زبان و فرهنگ نظام خاصي خود را دارد. به نظر وي، مفاهيم اخلاقي را به همان شيوه واژگان عادي، مانند كلمات رايج در جامعه نظير كلمات «سيب» و «ميز» و امثال آن، تجزيه و تحليل ميكند.25 بر اين اساس، مفاهيم اخلاقي موجود در قرآن، از منظر ايزوتسو تفاوتي با الفاظ و اصطلاحات عادي ندارد.
هر چند علامه مصباح روش خاصي را براي طرح مباحث در ابتداي كتاب اخلاق در قرآن توضيح نداده است، اما از مطالعه اين آثار به دست ميآيد كه مباحث كتاب با روش موضوعي تدوين شده است. بدين معنا كه موضوعات اخلاقي لازم در زندگي فردي و اجتماعي انسان، بر قرآن عرضه، و آيات متناسب با آن از قرآن انتخاب و به صورت فني و علمي ارائه شده است. براي مثال، لذتطلبي و سعادتخواهي انسان، به عنوان موضوع واقعي در زندگي آدمي، كه در رفتار فرد تأثير به سزا دارد، به قرآن عرضه و آيات مربوط به آن بررسي و بيان شده است.26
آيتاللهمصباح از دانش روانشناسي و تربيتي نيز در تبيين مفاهيم اخلاقي و تطبيق آن با حيات آدمي بهره فراوان برده است. سخن از اميال و گرايشهاي طبيعي مانند حبّ بقاء، كمالخواهي، قدرتطلبي، عواطف، احساسات و نظاير آن، از جمله موضوعاتي است كه در علم روانشناسي بحث ميشود.27 همچنين ايشان به مباحثي پيرامون ازدواج، تشكيل خانواده، تربيت فرزند، وظايف فرزند نسبت به والدين و مانند آن پرداخته، كه در علوم تربيتي مورد بحث قرار ميگيرند.28
نقد و بررسي
در اينجا به بيان نقاط قوّت و ضعف اين دو اثر ميپردازيم. با انجام اين كار، هم حق نويسنده رعايت ميشود و هم نقاط ضعف اثر روشن ميگردد. نقد سازنده عامل ترّقي و بهبود كار است. اگر ضعفها برطرف نگردد، پيشرفتي نخواهد بود. از اينرو، در اين فراز، به نقد دو اثر يادشده ميپردازيم. با بيان اين نكته، كه اخلاق در قرآن داراي امتيازات منحصر به فرد فراواني است كه بدان اشاره ميگردد. برخي نقاط ضعفي هم كه در اثر ايزوتسو وجود دارند، مورد اشاره قرار خواهد گرفت.
به نظر ميرسد، اخلاق در قرآن آيتالله مصباح يزدي، تحوّل عظيمي در مباحث اخلاقي پديد آورده كه پيش از آن وجود نداشته است. عالمان اخلاق پيش از ايشان، اغلب با روش اعتدال و قرار دادن چيزي به عنوان حد وسط و نقطه اعتدال بحث ميشود، كه داراي ارزش اخلاقي است و دو طرف افراط و تفريط آن را غيراخلاقي در نظر ميگرفتند.29 اشكالات متعددي بر نظريه اعتدال وارد است. مهمترين آنها عبارتند از: اولاً، به اعتراف برخي عالمان اخلاق، مانند ملّامهدي نراقي، شناخت حد وسط صفت اخلاقي غيرممكن است و نميتوان آن را تشخيص داد؛ زيرا هر چند وسط حقيقت در فضايل و رذايل اخلاقي معتبر است، ولي يافتن و ثبات بر آن مشكل مينمايد. از اينرو، به حد وسط مجازي اكتفا ميشود.30
ثانياً، طبق نظرية اعتدال، كه فقط حد وسط فضيلت، و اطراف آن، چه افراط و چه تفريط، همه رذايل محسوب ميشوند، بسياري از فضيلتهاي اخلاقي بايد تحت رذايل داخل شوند؛ چرا كه بيرون از نقطه اعتدال قرار دارند. مثلاً، ايثار و فداكاري، اعم از جاني و مالي، كه انسان فداكار در قلب دشمن حمله برده جانش را فدا ميكند يا كسي در عين نياز شديد به مال، آن را به ديگران انفاق ميكند، طبق اين معيار، نبايد فضيلت حساب شوند، بلكه بايد مصداق تهوّر و بيتدبيري در مصرف اموال قرار گيرند! همينطور در طرف مقابل، ممكن است برخي از كارها در حد اعتدال قرار داشته باشند، ولي به لحاظ اخلاقي فضيلت نباشند.
اما علامه مصباح يزدي اين روش در بررسي مباحث اخلاقي را تغيير داد و ويژگيهاي روحي و رواني انسان را محور بحث قرار داد. وي نقش انگيزه و نيّت را عامل تأثيرگذار در ارزشآفريني اعمال و رفتار ميداند كه آيات قرآن نيز بر اين امر فراوان دلالت دارند. در اين زمينه، ميفرمايد: نيت و انگيزه به عنوان اساس ارزش از ويژگيهاي نظام اخلاق اسلامي است. كاري در اخلاق اسلام داراي ارزش و ثواب است كه ناشي از نيّت خالص و پاك بوده و فقط براي خدا انجام گيرد.
31 ايشان در باب گرايشها، لذّتطلبي را از اميال فطري دانسته، ميگويد: ساختمان روح و روان انسان به گونهاي آفريده شده كه از رنج و زحمت و سختي گريزان و به سوي لذّت و آسايش و رفاه و امنيت متمايل است.32 همچنين ميل به خوردن و آشاميدن و كسب رزق و روزي در فطرت آدمي نهاده شده كه هر كس بدان گرايش دارند.33 غريزه جنسي از ديگر گرايشهاي فطري و طبيعي انسان است كه آثار فراواني در زندگي آدمي دارد و بخش عظيمي از مسايل اخلاقي مربوط به آن ميباشند.34 آيات و روايات در هر يك از اين زمينهها فروان و به لحاظ اخلاقي جاي بحث گستردهاي دارند. ايشان در كتاب اخلاق در قرآن از منظر آيات قرآني، موضوعات اخلاقي را به خوبي تبيين نموده است. بنابراين، روش استاد مصباح در تبيين مفاهيم اخلاقي به علت انطباق با واقعيت زندگي و هم اينكه براي همگان قابل درك، فهم و هماهنگ با نيازهاي واقعي آدمي است، به مراتب برتر از روش قدما در مباحث اخلاقي ميباشد.
ساختمان معنايي مفاهيم اخلاقي ـ ديني اثر ايزوتسو، با وجود دارا بودن نكات مثبت، از جمله معرفي مفاهيم قرآن به جوامع غربي، با اشكالات زيادي مواجه ميباشد. در اين فراز، به مهمترين آنها اشاره ميگردد: اولاً، هر چند نويسنده شايد در حوزه تخصص خود از نظر علمي در سطح بالايي قرار داشته و صاحب آثار و تأليفات فراواني است، ولي در تبيين مفاهيم اخلاقي، به ويژه در كتاب يادشده، چندان توفيقي نداشته و نتوانسته آنچه را كه در آغاز به عنوان هدف اعلام كرده است، محقق سازد؛ چرا كه وي در آغاز بحث، مفاهيم اخلاقي قرآن را به سه دسته تقسيم كرد و به تصريح خودشان، «مفاهيم اخلاقي- ديني» را وعده بررسي داده است. اما هنگام بررسي، بيش از نصف كتاب (فصل7-11ص147-255) را به تبيين معناي كفر و ايمان اختصاص داده و از ديگر مفاهيم صرف نظر نموده است. در حالي كه، مباحث اخلاقي در قرآن وسيع و گسترده است. افزون بر اينكه بحث ايمان و كفر موضوع اعتقادي است، نه اخلاقي و ايشان بين اين دو بحث خلط كرده و نتوانسته مباحث اعتقادي را از اخلاقي تفكيك كند.
ثانياً، ايزوتسو بر اساس انديشه زبان شناسي غرب، به بررسي مفاهيم اخلاقي قرآن پرداخته است. به نظر ميرسد، با اين روش نميتوان به مفاهيم بلند اصطلاحات قرآني دست يافت؛ چر ا كه پژوهشگر قرآني بايد در حوزههاي اسلامي تربيت شود و با تبحّر كافي به علوم الاهي، به اين كار اقدام نمايد. در غير اين صورت، يك فرد بيگانه از پيش نيازهاي فهم معارف قرآني، نميتواند آن را درك و تبيين كند. چنانكه هر علمي پيشنيازهاي خاص خود را ميطلبد و بدون آگاهي از آن، نميتوان حق مطلب را ادا كرد. همانگونه كه از محتواي كتاب به روشني برميآيد، نويسنده چندان بهرهاي از انديشه اسلامي و شناخت وحي الاهي نداشته است. شاهد اين مطلب، بحثي است كه وي در بررسي معناي «جهل» «حميه الجاهيله» بيان داشته و آن اين كه جهل را در برابر حلم، به معناي تكبّر و خودبزرگبيني دانسته است، نه به معناي ناداني. در حالي كه، معناي اصلي «جهل» همان ناداني است. در اين آيه، به قرينه «حميه» معناي كبر و نخوت منظور است، نه اينكه معناي اصلي جهل تكبّر باشد.35 منتهي ميتوان گفت «جهل»، عامل تكبّر و خودبرتربيني است كه انسان عامل و آگاه به معارف اسلامي چنين صفتي را ندارد.
ثالثاً، ايشان بر اساس تفكر غربي، كه به دور از انديشه ديني و بسيار سطحي است، به تبيين مفاهيم قرآن پرداخته كه فاقد عمق كافي است. اينكار، به لحاظ علمي نادرست و خارج از تخصص فرد است كه دستيابي به معارف بلند قرآني را مشكل مينمايد. از اينرو، وي مفاهيم اخلاقي قرآن را برابر با الفاظ عاميانهاي اجتماعي همچون كلمات ميز، صندلي، تخته و امثال آن قرار داده، ميگويد: هيچ تفاوتي ميان آنها وجود ندارد. در حالي كه، براساس روايات متعدد، مفاهيم قرآني داراي معناي ظاهري و باطني است كه هر كدام نياز به دقت و تأمل ويژه دارد. كساني كه تخصص لازم را ندارند، نميتوانند به عمق معاني الفاظ قرآن پيببرند.36
رابعاً، وي در آغاز بحث، مفاهيم اخلاقي را به سه دسته تقسيم كرده است. تنها دسته دوم را اخلاقي ـ ديني مينامد. اين دسته بيانگر رابطه انسان با خداست، نه دو دسته ديگر. در حالي كه دسته سوم، يعني مفاهيم اخلاق اجتماعي نيز اخلاقي ـ ديني ميباشد. چه بسا اهميت اين دسته به لحاظ رفتاري بيشتر از دسته اول است؛ چرا كه روابط اجتماعي از منظر قرآن داراي اهميت ويژهاي است. به علاوه، آنچه در قرآن كريم آمده است، همه ريشه ديني دارد و از وحي الاهي تراوش يافته است. تفكيك ميان آنها وجهي ندارد.
خامساً، نويسنده بر اين باور است كه محقق پيش از شروع در بحث اصلي، بايد فرضياتي براي آن بسازد و بر اساس آن فرضيات، مفاهيم قرآني را بيان و تطبيق كند. اين مطلب بر خلاف آن چيزي است كه در بررسي قرآن بايد رعايت كرد؛ زيرا يك پژوهشگر قرآني بايد با ذهن خالي از پيش داوري به سراغ مفاهيم قرآني برود، نه با داوريهاي قبلي؛ چرا كه اين به معناي تحميل ذهنيات بر قرآن خواهد بود، كه خلاف روش تحقيق در قرآن است. شايد در علوم تجربي و آزمايشگاهي، اين كار رايج و چه بسا لازم باشد، ولي در قرآن پژوهشي، اين روش كارايي ندارد. اين كار مصداق بارز «تفسير به رأي» است كه از نظر اسلامي، گناه بزرگ محسوب ميشود.37
سادساً، ايشان در مقدمه بر اين امر تاكيد داشته كه از تفاسير و ترجمةهاي قرآن استفاده نميكند، ولي بر خلاف آن، از تفسيرهاي متعدد مانند تفسير بيضاوي استفاده زياد كرده است.
سابعاً، وي مطالب خلاف واقع و بر خلاف انديشه اسلامي و قرآني نقل كرده است. مثلاً، مطلبي را در مورد حضرت سليمان نقل كرده است كه برخلاف انديشه ديني درباره انبياءِ است. وي ميگويد: روزي حضرت سليمان(علیه السلام) نماز عصرش را فراموش كرد؛ وقتي به يادش آمد آية «اني احببت حب الخير عن ذكر ربي حتي توارت بالحجاب» را قرائت كرد و نماز نخواند.38 اين مطلب در هيچ يك از تفاسير، در ذيل آيه ياد شده نيامده است. به احتمال قوي، اين مطلب را از كتب مقدس تورات و انجيل آورده است.
ثامناً، كتاب فاقد كتابنامه است. ارجاع چنداني هم ندارد، جز مواردي كه مترجم ارجاع داده است.
تاسعاً، كتاب ايشان از نظر محتوا، چندان بار علمي ندارد. از مطالعه آن چيزي عايد انسان نميشود. اگر از اول تا انتهاي كتاب را مطالعه كنيم، مطلبي جز تفاوت معناي كفر و ايمان، كه در صورت صحت، يك بحث اعتقادي است، چيزي مهمي به دست نميآيد.
نتيجهگيري
از آنچه در زمينه انديشه اخلاقي آيتالله مصباح يزدي و ايزوتسو و نيز مقايسه آثار اخلاقي آن دو گفته شد، به نكاتي رهنمون ميشويم كه عبارتند از:
1. اهميت مفاهيم قرآني در نظر انديشمندان مسلمان و غيرمسلمان و دليل بر آن، تلاش گسترده مستشرقان به شناخت معارف قرآني و ارائه آن به جوامع غربي است. چنان كه ايزوتسو به اين كار اقدام كرد و نخستين بار قرآن را به زبان ژاپني ترجمه و گزارههاي اخلاقي قرآن را به زبان مغرب زمين بيان داشت.
2. با وجود تلاش ايزوتسو در مورد مفاهيم اخلاقي قرآن، به دليل اطلاعات محدود و ناقص وي از اسلام و قرآن، آثار ارائه شده از سوي وي، با اشكالات و نواقص زيادي مواجه است كه بايد خوانندگان بدان توجه داشته باشند.
3. در اين مقاله، مقايسهاي ميان اثر اخلاقي ايزوتسو و آيتالله مصباح صورت گرفت كه در واقع، بيانگر عظمت كار اخلاقي استاد فرزانه است. و اينكه ايشان چه تحوّل بزرگي در حوزه اخلاق ايجاد كرده است.
4. امتيازاتي در آثار اخلاقي علامه مصباح وجود دارند كه تاكنون در موضوعات اخلاقي و آثار منتشر مشاهده نميشود، به ويژه اينكه قرآن را در متن زندگي انسان و بايستههاي حيات آدمي وارد ساخته و نظام اخلاق اسلام را به خوبي عرضه داشته است.
نویسنده: محمد احساني
پی نوشت:
1. محمدحسن زماني، شرق شناسي و اسلام شناسي غربيان، ص255.
2. همان.
3. ر.ك: توشيهيکو ايزوتسو، ساختمان معنايي مفاهيم اخلاقي ديني در قرآن.
4. ر.ك: محمد تقي مصباح يزدي، اخلاق در قرآن، ج2و3.
5. توشيهيکو ايزوتسو، ساختمان معنايي مفاهيم اخلاقي ديني در قرآن، مقدمه.
6. محمدتقي مصباحيزدي، اخلاق در قرآن، ج1، ص25-235.
7. همان، ص243-363.
8. محمدتقي مصباحيزدي، نقد و بررسي مکاتب اخلاقي، نگارش و تحقيق: احمدحسين شريفي، ص343.
9. توشيهيکو ايزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ص255-258.
10. همو، ساختمان معنايي. مفاهيم اخلاقي ديني در قرآن، ص70.
11. توشيهيكو ايزوتسو در آثارش اغلب با روش زبان تحليلي به بررسي مطالب پرداخته است. در مقايسه ديدگاه ابنعربي، به عنوان نمايند نظام فکري تصوف و تائوئيسم نماينده نظام فکري لائوتزو و چانگ تزو از هيمن شيوه استفاده کرده و به آن رنگ فلسفي داده است. (ر.ك: ايزوتسو، صوفيسم و تائوئيسم، ترجمة: محمدجواد گوهري).
12. توشيهيکو ايزوتسو، ساختمان معنايي. مفاهيم اخلاقي ديني در قرآن، ص60.
13. همان، ص80.
14. همان، ص90.
15. همان، ص100.
16. همان، فصل7-11، ص147-255.
17. همان، ص120.
18. محمدتقي مصباحيزدي، اخلاق در قرآن، ج1، ص19.
19. همان.
20. ر.ك: محمدتقي مصباحيزدي، اخلاق در قرآن، ج2و3.
21. همان، ج1، ص25-80.
22. ابوالفضل ساجدي، زبان دين و قرآن، ص132.
23. ر.ك: توشيهيکو ايزوتسو، ساختمان معنايي. مفاهيم اخلاقي ديني در قرآن، مقدمه.
24. همان.
25. همان.
26. محمدتقي مصباحيزدي، اخلاق در قرآن، ج2، ص 162.
27. همان، ص32-64.
28. همان.
29. ر.ك: محمد بن حسن طوسي، اخلاق ناصري.
30. مهدي نراقي، جامعالسعادات، ج 1، ص 63.
31. محمدتقي مصباح يزدي، اخلاق در قرآن، ج1، ص105.
32. همان، ج2، ص1625.
33. همان، ج1، ص186.
34. همان، ص207.
35. توهيشکو ايزوتسو، ساختمان معنايي. مفاهيم اخلاقي ديني در قرآن، ص36.
36. همان، ص 7-8 .
37. همان، ص 14-15.
38. همان، ص38. (آيه 31، سوره32)
مجله معرفت اخلاقی- شماره 6