صدای پای نیایش
منبع فارسی: راسخون
چکیده:
تمام انسانها به خاطر نیاز و احتیاجی که به خداوند کریم دارند همیشه باید در حال دعا بوده و از درگاه خداوند طلب آمرزش و بخشش را بخواهد و خواسته هایش را فقط از خداوند درخواست نماید از اینرو قبل از دعا کردن باید اصولی را رعایت کند و از آن غافل نباشد از قبیل طهارت باطنی و ظاهری و دیگر مواردی که در مورد هر یک بحث خواهد شد. اینکه برای دعا کردن رو به قبله بودن چه خاصیتی داشته و اینکه آیا قبل از درخواستش از خداوند، آن را مستجاب بداند یا نه و یا اینکه این امر سودی خواهد داشت یا نه؟
شخص دعا کننده غیر از اینکه آداب در حین راز و نیاز را باید رعایت کند باید آداب قبل از دعا و بعد از آن را هم توجه داشته باشد چرا که ممکن است دعایش مورد اجابت قرار گیرد و یا مستجاب نشود که برای هر دو موقعیت، آدابی از نظر روایات وارد شده است که اغلب انسانها از این امور غافل هستند و خداوند هم اینگونه اشخاص را مورد مذمت قرار داده است و به اصولی سفارش کرده و مورد تاکید قرار داده است و مواردی که باید بعد از دعا چه شخص در حال آسایش و چه در حال سختی انجام دهد و آن چرا که در درگاه حق، مذمت واقع شده است بیان خواهیم کرد.
کلید واژه:
دعا، حسن ظن، امیدواری به رحمت خداوند، استجابت دعا، اصرار بر دعا
مقدمه:
خداوند کریم برای دعا کردن بندگان ارزش قائل شده است و برای آن وزن و سنگینی قرار داده است و این مسئله نشان دهنده این است که خداوند خواستار و دوستدار ارتباط با خلقش می باشد و از اینکه بنده به در خانه اش حضور پیدا می کند بسیار خشنود شده و چه بسا لحظه شماری می کند که دوباره از او درخواست شود و او را صدا بزند چنانچه آنقدر مورد اهمیت قرار گرفته است که خداوند در سوره فرقان آیه 77 می فرماید: قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاما
بگو: «پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید، و (این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد!»
بنابراین همین دعا کردن به درگاه خداوند است که سبب عنایت خداوند می شود. و کسی که اهل دعا باشد و از آن جدا نشود هلاک نخواهد شد. پس اگر دعاى انسان نبود او دیگر ارزش و مقامی نداشت.
دعا شخصیت انسان:
وقتی انسان در مقابل یک شخصیت مهم و در برابر کسی که از نظر مقام اجتماعی موقعیت والایی دارد و می خواهد با او ملاقات کند خودش را از قبل آماده می کند، چه از نظر وضعیت ظاهری و چه از نظر کلام و بیانی که می خواهد به آن شخصیت ارائه دهد و حتی آن فرد از جهت رفتار و کردار خود فکر می کند و برای تمام آنها برنامه ریزی خواهد کرد چه بسا برای یک شخصیت انسانی و نامحدود که فقط نسبت به دیگر انسانها مقامش بالاتر است و این مقام و منزلت تنها برای یک برهه زمانی است ساعتها فکر و ذهنش به آن درگیر است و اضطراب دارد که مبادا اشتباه کند و آبرویش بریزد و از این قبیل مواردها.
بنابراین وقتی یک انسان در مقابل هم جنس و نوع خود، چنین آدابی را قبل از ملاقات رعایت می کند آیا سزاوار نیست که هنگامی که یک انسان در برابر خداوند متعال که صاحب و مالک جهان هستی است در مقابل کسی که اگر خداوند اراده نمی-کرد او به دنیا نمی آمد، بایستد خودش را از قبل آماده کند و برای آن لحظه ایی که قصد دارد با خداوند متعال گفتگو کند کلامش را مرتب نماید و برای وضعیت ظاهری خود در برابر مالک هستی خودش را آرایش کند. لذا بر آمدیم، آن آدابی که برای قبل از دعا لازم و ضروری است بیان کنیم.
آداب های پیش از دعا
1. طهارت ظاهری ( پاک بودن بدن و لباس )
در مورد نظافت و پاکیزگی بدن و لباس بسیار سفارش شده است و به آن اهمییت داده شده است و کسی که از کمترین مرتبه چه از نظر روحی و چه از نظر اجتماعی – فرهنگی برخوردار باشد از مسئله طهارت ظاهری به سادگی نمی گذرد و برای آن ارزش قائل است حال تصور کنید این امر چقدر مورد توجه پروردگار عالم است آیا افسوس ندارد که برای چنین موضوعی وقتی به پای راز و نیاز در درگاه عالم می رسد بسیار ضعیف باشیم موضوعی که بسیار ساده و قابل اجراء برای هر فردی در جامعه می باشد.
2. طهارت باطنی:
قلب انسان مخزن اسرار و حرم خداوند است و سزاوارش این است که هنگام دعا، قلب دعا کننده سر شار از محبت و اخلاص و پاکی باشد و از ظلمتها، کدورتها و کردارهای ناپسند به دور باشد و توجه اش به زندگى دنیوى و شهوات نفسانى نباشد.
مناجات در حقیقت همان ارتباط بنده با خداوند و سخن گفتن عاشق با معشوق است، عاشقى که سر تا پا نیاز و عجز و ناتوانی است که در برابر کسی که تمام کمال و زیبایى در او نهفته است.
بنابراین کسى که در برابر آفریدگار تمام هستى و کمال محض قرار مىگیرد، باید سرشار از طهارت قلبى و آراستگى ظاهرى برخوردار باشد. و خداوندی که مخاطب دعاکننده است از هر چیزی باخبر و آگاه است و لذا باید با خلوص دعا کرد. (1)
3. خوشبو بودن:
برای اهمیت این موضوع جا دارد داستانی را که از رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله نقل شده است بیان کنیم و مسئله به این مهمی را سرمشق خود قرار دهیم.
صحیح بخارى به سند خود، از «ابو جحیفة» روایت کرده است. که در یکى از روزهاى گرم نیمروز، رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله به «بطحاء» رفت و در آنجا وضو گرفت پس از آن، دو رکعت نماز ظهر و دو رکعت نماز عصر را در حالى که عصائى در برابرش بود، بجاى آورد.
(تا آن جا که گفته است) مردمى که حضور داشتند پس از اتمام نماز، از جاى برخاستند و صورت خودشان را به دست مبارک مسح مىکردند. من دست مبارک آن حضرت را گرفتم و به صورتم گذاشتم، احساس کردم از برف، سردتر است و بوئى که از دست آن حضرت به مشامم رسید، از مشک ناب، خوشبوتر بود. (2)
خوشبو بودن شخص در حال نماز با فردی که فاقد این امر است ثواب و منزلت ایندو در درگاه هستی بسیار متفاوت و قابل مقایسه نمی باشد امری که در برآورده کردن آن وقت زیادی را نمی برد و خداوند برای آن اجر و پاداش زیادی قرار داده است و چرا انسانی که بسیار ناتوان و عاجز است و درخواستی که از خداوند می طلبد شدیدا محتاج آن است از خوشبو کردن خود در برابر او غافل است و خود را از اجری که او برای تمام انسانها نهاده محروم می کنیم.
4. صدقه دادن:
یکی از مواردی که قبل از دعا کردن بسیار حائز اهمیت است و نباید به سادگی از آن گذشت مسئله انفاق و صدقه دادن است و این می تواند پشتیبانی محکم برای رساندن خواسته هایمان قرار بگیرد چرا که وقتی کسی به شخصِ گرفتاری کمک می کند و مشکلش را حل می کند او در صدد جبران عمل نیک اوست حال با صدقه دادن به بنده خداوند که سبب باز شدن گره کوچکی از او شده، آیا او با تمام عظمتش جواب بنده اش را ندهد؟! چنانچه خداوند متعال در سوره مجادله آیه 12 مىفرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم
اى کسانى که ایمان آوردهاید، هنگامى که (خواستید) با فرستاده خدا گفتگوى خصوصى کنید جلوتر از گفتگوى خود صدقه بدهید، این براى شما بهتر و پاکیزهتر است، و اگر (مالى براى صدقه) نیافتید (بدانید که) خدا آمرزنده مهربان است.
شخص ناتوانی که مشکل فرد دیگری را به خاطر خداوند متعال حل نموده است بداند این عمل به لطف پروردگار بوده است و این را هیچگاه از خود نداند که موجب غرور شود و باید به یاد آورد که این خداوند است که فرد را در انجام چنین عمل نیکی قرار داده است تا بتواند به سرانجام برساند و این توفیقی است از جانب او که شکرش را باید بجا آورد.
5. ایمان داشتن به قدرت خداوند برای عطا کردن درخواستش:
باید بر دعا کننده مسلم شود که خداوند بر اجابت کردن درخواستش قدرت دارد و به آن دانا است لذا در قرآن کریم در آیه 186 سوره بقره اشاره دارد بر اینکه کسی که دعا می کند بر خداوند ایمان داشته باشد از اینرو می فرماید: وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُون
و چون بندگان من از تو درباره من بپرسند (بگو که) من حتما (به همه) نزدیکم، دعاى دعاکننده را هنگامى که مرا بخواند اجابت مىکنم، پس دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، شاید که راه یابند.
ایمان شخص به طوری باشد که ضرر و منفعت را تنها از او بداند و هیچ دستی را در آن دخالت نداند و یقین داشته باشد که تمام اینها از او می باشد و کسی که چنین یقینی داشته باشد خداوند هم در قبال چنین یقینی اجابت خواهد نمود.
6. به طرف قبله بودن:
برای درخواست و دعا کردن، بهتر و عالی است که دعا کننده رو به قبله باشد. و این عمل (به طرف قبله دعا کردن ) از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به چشم می خورد.
سزاوار است که شخص برای درخواستش رو به قبله باشد که در چنین عملی ادب و احترامی نهفته است که کمتر به آن توجه می شود و رو به قبله بودن از شرافتهای مکان اجتماعی است و هر چیزی دارای شرافت و منزلتی است که یکی از منزلتهای طلب و درخواست از خداوند رو به قبله بودن است.
7. حسن ظن داشتن به خدای متعال و عدم سوء ظن به و:
وقتی خداوند اکرم الاکرمین و ارحم الراحمین است و رحمت خداوند بیشتر از غضب و زود تر از غضب است چگونه انسان میتواند به خداوند حسن ظنّ نداشته باشد و این موضوع از اینجایی دانسته می شود که هنگامى که خداوند متعال از روحش در آدم دمید و آدم به صورت بشر در آمد، نشست و عطسهاى کرد، به او الهام شد که بگوید: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، و خداوند متعال در پاسخش گفت: یرحمک اللَّه یا آدم، اى آدم، خدا تو را رحمت کند. از اینرو نخستین کلام خداوند متعال به حضرت آدم (علیه السّلام) توأم با رحمت بود و نه غضب خداوند. (3)
از امام کاظم (علیه السّلام) روایت شده است که فرمود: وَ اللَّهِ مَا أُعْطِیَ مُؤْمِنٌ قَطُّ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَجَائِهِ لَهُ وَ حُسْنِ خُلُقِهِ وَ الْکَفِّ عَنِ اغْتِیَابِ الْمُؤْمِنِینَ وَ اللَّهُ تَعَالَى لَا یُعَذِّبُ عَبْداً بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الِاسْتِغْفَارِ إِلَّا بِسُوءِ ظَنِّهِ وَ تَقْصِیرِهِ فِی رَجَائِهِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُوءِ خُلُقِهِ وَ اغْتِیَابِهِ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَیْسَ یَحْسُنُ ظَنُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا کَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّهِ لِأَنَّ اللَّهَ کَرِیمٌ یَسْتَحْیِی أَنْ یُخْلِفَ ظَنَّ عَبْدِهِ وَ رَجَاءَهُ فَأَحْسِنُوا الظَّنَّ بِاللَّهِ وَ ارْغَبُوا إِلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ الْآیَة یُعَذِّبَ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّم (4)
به خدا سوگند که مؤمن به خیر و سعادت دنیا و آخرت نمی رسد مگر از راه:
1. حسن ظن به خداى متعال و امیدش به او
2. خوش خلقى
3. خوددارى از غیبت مؤمنین.
و نیز خداوند متعال هیچ بندهاى را پس از توبه و استغفار عذاب نمی کند مگر:
1. از جهت سوء ظن به خدا و کم امیدى و کوتاهى او در امیدوار بودنش به خدا
2. بدى اخلاقی او
3. غیبت مؤمنین
و هر کس که به خدا حسن ظن داشته باشد قطعا لطف الهى را در کنار حسن ظن خود مىبیند. چون خداوند بزرگوار است و شرم می دارد که بر خلاف حسن ظن بنده خود و بر خلاف امید او عمل کند.
بنابراین بینش و گمان خود را نسبت به خدا نیکو کنید و به لطفش رغبت نمائید که خداوند در سوره فتح آیه 6 می فرماید: وَ
و (نیز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد مىبرند مجازات کند آنان که بخدا گمان بد دارند بدیها بر آنان باد. خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را براى آنان آماده کرده است.
در حدیث قدسی است که خداوند می فرماید: أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِی بِی فَلَا یَظُنَّ عَبْدِی بِی إِلَّا خَیْرا
گمان بندهام به من هر چه باشد، من نیز همان طور هستم، پس سزاوار نیست که به من جز حسن ظن داشته باشد. (5)
اگر گمان بنده به خداوند نیک و حَسن باشد، هرگز خلاف آن را انجام نمىدهد، و خداوند در سوره مائده آیه 23 مىفرماید: وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ تنها بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید. و توکل را شرط ایمان قرار داده است. و این کلام را با بشارت به جزاى نیک در سوره آل عمران آیه 173 و 174 می فرماید: وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ * فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظیمٍ
خدا ما را کافى است و او خوب وکیلى است. * پس با نعمتى از جانب خداوند (صحت و عافیت) و فضلى (سود تجارتى در مسیرشان) بازگشتند در حالى که هیچ بدى و آسیبى بدانها نرسید و اینان به پیروى خشنودى و رضایت خدا رفتند و خداوند داراى فضلى بزرگ است.
مرکز توکل، حسن ظن به خداست، و کسى که به خدا حسن ظن داشته باشد، از غیر او هیچگونه ترسى نخواهد داشت.
8. امیدواری به رحمت پروردگار:
روایت امیدوارکننده ایی وجود دارد که دیگر جایی برای ناامیدی نیست و با این روایت هر اندازه ایی که به خداوند امید داریم باز آن را افزایش دهیم و روایت اینگونه آمده است که: زمانی که خداوند متعال حساب خلق را که محاسبه می کرد، یک نفر باقى مىماند که سیئاتش بر حسناتش فزونى دارد، ملائکه او را مىگیرند تا به سوى آتش ببرند در حالى که او پشت سر خود را نگاه مىکند، در این هنگام خداوند متعال فرمان مىدهد او را برگردانند آنگاه به او مىگوید: چرا پشت سر خود را نگاه کردى؟ (البته ذات اقدس الهى خود علت آن را مىداند)
آن فرد مىگوید: خدایا! گمان نیکوى من به تو این نبود که مرا به آتش بسوزانى.
در اینجا خداوند سبحان مىفرماید: ملائکه من، به عزت و جلالم سوگند! این بنده حتى یک روز هم به من حسن ظن نداشت، اما او را به بهشت ببرید، چون ادعا کرد که به من حسن ظنّ دارد. (6)
9. رعایت حلال و حرام
کسى که اموالش را از راه حرام به دست می آورد و حرام خوری می کند و عبادت هم مىکند. بر چنین عبادتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تعبیری دارند که می فرمایند:
و من اکتسب مالا حراما، لم یقبل اللَّه منه صدقة و لا عتقا و لا حجّا و لا اعتمارا، و کتب اللَّه بعدد أجر ذلک أوزارا؛ و ما بقی منه بعد موته کان زاده إلى النّار. و من قدر علیها و ترکها- مخافة اللَّه- کان فی محبّة اللَّه و رحمته، و یؤمر به إلى الجنّة.
هر کس مالى حرام کسب کند، خدا نه صدقه او را مىپذیرد و نه بنده آزاد کردن و نه حج گزاردن و نه عمره گزاردن او را، و به اندازه پاداش این اعمال براى او گناهانى سنگین مىنویسد؛ و آنچه از وى پس از مرگش بر جاى بماند، توشه راه جهنّم او خواهد بود. و هر کس بر حرام دست یابد و از ترس خدا آن را رها کند، خداوند او را مورد دوستى و رحمت قرار مىدهد، و مىفرماید تا او را به بهشت ببرند. (7)
وقتی صدقه و حج او مورد مقبول خداوند قرار نمی گیرد پس چگونه دعای کسی که مالش از حرام است و حلال را در آن رعایت نکرده است، بشنود و به اجابت برساند.
10. رعایت اوقات و اماکن خاصه:
دعا در هر زمان و مکانی که باشد، مفید و مطلوب است. چرا که خداوند خودش در سوره بقره آیه 186 مىفرماید: وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان
و هنگامى که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعاى دعا کننده را، به هنگامى که مرا مىخواند، پاسخ مىگویم.
اما آنچه از اوقات مخصوصه، یا اماکن مقدّسه براى دعا سفارش شده است به خاطر فضیلت آن است.
آدابهای بعد از دعا
انسانی که دائم در عجز و ناتوانی به سر می برد و محتاج است همیشه باید در حال دعا کردن و اهل دعا باشد، چه دعایش به اجابت رسیده باشد و چه اجابت نشده باشد. و دعا کننده باید آگاه باشد که اگر دعایى کرد به دو گونه است:
1. ممکن است دعا مورد اجابت قرار بگیرد و آثار اجابت را ببیند.
2. ممکن است دعا مورد اجابت قرار نگیرد.
اگر آثار اجابت دیده شد باید چند عمل انجام داده شود و باید رعایت شود که بسیار حائز اهمیت است و اکثر مردمان از آن غافل هستند:
1. مغرور نشدن و دعا کننده گمان نکند که، اجابت به خاطر پاکى و صالح بودن خودش بوده است، بلکه ممکن است به این خاطر باشد که شخص دعا کننده از کسانى است که خداوند سبحان از صدایش بدش مىآید و برای اینکه دوستش ندارد حاجتش را روا کرده است تا صدایش را نشنود و حجت را تمام کرده باشد و در روز قیامت به او بگوید که آیا تو جزء افرادى نبودى که استحقاق رویگردانى مرا داشتند و با این وصف دعایت را اجابت کردم؟
2. در برابر این نعمت و لطف الهى شکر خداوند به جا آورده شود. و خداوند را ستایش و حمد کنیم چون ممکن است این اجابت، از باب انعام الهى بوده باشد.
3. افزودن بر کارهای نیک
4. دعا کردن در اینکه این تعجیل در اجابت را درى از درهاى لطف و رحمتش قرار بدهد.
5. دعا کردن در اینکه در شکرگزارى نعمتى که اهلیّت و سزوار آن را نداشته، کمک نماید.
6. استغفار کردن چون ممکن است از باب استدراج و بغض الهى باشد تا آن را موجب استدراج قرار ندهد. (8)
از امام صادق علیه السلام معناى استدراج را پرسیدند؟
فرمود: آن این است که بندهاى گناه کند پس به او مهلت داده شود و برایش در هنگام گناه نعمتى تجدید گردد، پس او را از آمرزش خواهى از گناهان باز دارد، پس او غافلگیر شده از راهى که نداند. (9)
چنانکه خداوند در سوره اعراف آیه 182 میفرماید: وَ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بَایَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُون
و کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، به زودى آنها را اندک اندک از جایى که نفهمند (به هلاک دنیا و عذاب آخرت) غافلگیر مىکنیم.
7. از مواردی که بسیار مهم است، در وقتی که دعایش به اجابت رسیده است هیچگاه دعا را ترک نکند.
اگر کسی در حالی که دعایش به اجابت رسیده است دعا را ترک کند، جفاکار است درصورتی که سزاوار آن است، در مقابل اجابت الهى، و پاسخ گویی در برابر خواسته اش ثنا و ستایشش را بیشتر کند و آن را تکرار نماید، چنانکه خداوند متعال در چند موضع از قرآن، کسانى را که خلاف این عمل را انجام دادهاند، سرزنش نموده است. و از ناسپاسى های انسان شکایت کرده است که در هنگام اضطرار به خداوند پناه می برند و او را صدا می زنند، اما بعد از رفع مشکل، از خدا غافل شده و او را فراموش مىکند. که در سوره زمر آیه 8 می فرماید: وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ
و چون انسان (بىایمان یا سست ایمان) را آسیب و زیانى برسد (مانند خطر غرق و مرض مهلک) پروردگار خود را در حال بازگشت (قهرى) به سوى او مىخواند، سپس چون نعمتى از جانب خود (نعمت نجات و غیره) به او عطا کند آنچه را که به خاطر آن در گذشته خدا را مىخواند فراموش مىکند و (دوباره) براى او شریکانى (از بت و غیره) قرار مىدهد تا (مردم را) از راه او گمراه سازد! بگو: به کفر خویش اندک مدتى برخوردار باش، که حتما از اهل آتش خواهى بود.
و همچنین در سوره یونس آیه 12 میفرماید: وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ.
یعنى: «چون به آدمى گزندى رسد، چه بر پهلو خفته باشد چه نشسته یا ایستاده، ما را به دعا مىخواند و چون آن گزند را از او دور سازیم، چنان مىگذرد که گویى ما را براى دفع آن گزندى که به او رسیده بود، هرگز نخوانده است، اعمال اسرافکاران این چنین در نظرشان آراسته شده است».
این کردار زشت و ناپسند اسراف کنندگان نه تنها برایشان زشت نیست، بلکه آن را رفتارى پسندیده و زینت بخش می دانند هم چنان که شیطان، دست کشیدن از دعا را در وقت فراغت و رفع سختی براى آنها زینت داده است.
احتمال دارد که معناى آیه این باشد که اسرافگران کارهای خود را براى یکدیگر زیبا جلوه می دهند. و لذا زمانی که خداوند بلند مرتبه انسانها را پس از سختى به آسایش و راحتی مىبینند و پس از بلا و مصیبت به نعمت و خوشى می رسند تاکید می کند خدا را فراموش نکنند و دست از دعا کردن بر ندارند و به شکرگذاری خداوند ادامه بدهند و خواستار دوام نعمت بشوند.
و مطلب دیگرى که در این آیه نهفته است، در هنگام گرفتاریها و سختیها به صبر و شکیبایى امر کرده است، و به هنگام رسیدن بلا بی تابى نکند. (10)
8. از خداوند خواستار دوام نعمت را داشته باشد.
این مورد چیزی نیست که فقط با کلام و گفتگو با پروردگار حاصل گردد بلکه به خاطر نعمتی که خداوند مرحمت فرموده است لازم و ضروری است که با عمل و کردار این خواسته را بخواهیم و نباید از کارهایی که در روایت به آن سفارش شده است غافل شویم بنابراین با این وجود به برخی از اعمالی که سبب دوام نعمت می شود خواهیم پرداخت:
امام صادق علیه السلام می فرماید: سه چیز است اگر مؤمن بیاموزد موجب زیادى عمر و دوام نعمت است، راوى پرسید: آنها چیست؟ فرمود:
1. طول دادن رکوع و سجود نماز.
2. زیاد نشستن بر سر سفره در حضور مهمان.
3. و احسان و نیکى کردن به اهلش به کسی که شایستگی نیکی را دارند. (11) علی الخصوص نیکی به پدر و مادر.
از موارد دیگر این است که آنچه نعمت به او داده شده است به دیگران عطا کند و ببخشد.
و اما در صورت عدم اجابت:
دعا بر طبق مصلحت صورت می گیرد و اگر مصلحت در تأخیر آن باشد، اجابت، به تأخیر مىافتد. که در این صورت، فایده دعا این است که هم حاجتش انجام مىپذیرد و هم براى صبرش، ثواب کسب می کند. اما اگر اجابتش داراى مفسده باشد، در این حال، همان دعا کردنش ثواب دارد و حتى ممکن است موجب دفع و دوری از ناگواریها بشود.
بنابر روایتی پیامبر اکرم (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) می فرماید: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ دَعَا اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى دَعْوَةً لَیْسَ فِیهَا قَطِیعَةُ رَحِمٍ وَ لَا إِثْمٌ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ بِهَا إِحْدَى [أَحَدَ] خِصَالٍ ثَلَاثٍ إِمَّا أَنْ یُعَجِّلَ دَعْوَتَهُ وَ إِمَّا أَنْ یُؤَخِّرَ لَهُ وَ إِمَّا أَنْ یَدْفَعَ عَنْهُ مِنَ السُّوءِ مِثْلَهَا قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ إِذَنْ نُکْثِرُ قَالَ اللَّهُ أَکْثَرُ.
اگر مؤمنى خداوند سبحان را بخواند و از او قطع رحم یا گناه را طلب نکند، خداوند متعال یکى از سه خصلت زیر را به او عطا خواهد فرمود:
1. یا در بر آوردن دعایش تعجیل مىکند.
2. یا بر آوردن را به تأخیر مىاندازد.
3. و یا یک بدى به میزان آنچه طلب کرده را از او دفع مىنماید.
اصحاب گفتند: یا رسول اللَّه پس دعایمان را زیاد کنیم.
فرمود: خدا بیشتر اجابت مىکند (12) و در روایت دیگری آمده است که حضرت سه مرتبه فرمود: قَالَ اللَّهُ أَکْثَرُ خدا بیشتر اجابت مىکند.
پس اگر آثار اجابت دیده نشد و به اجابت نرسید نباید از مراحل زیر غفلت کرد:
1. عدم ناامیدی:
اگر دعای دعا کننده به اجابت نرسید باید امیدش به رحمت حق، بیشتر شود، چون ممکن است این عدم اجابت، به این خاطر باشد که خداوند بیشتر دوست دارد صدایش را بشنود.
لذا مناسب است که کمی از مناجاتهای امام زین العابدین سید الساجدین علیه السلام را بیان کنیم که کلامشان، تهی از ناامیدی است:
إِلَهِی وَ عِزَّتِکَ وَ جَلَالِکَ لَوْ قَرَّنْتَنِی فِی الْأَصْفَادِ وَ مَنَعْتَنِی سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الْأَشْهَادِ وَ دَلَلْتَ عَلَى فَضَائِحِی عُیُونَ الْعِبَادِ وَ أَمَرْتَ بِی إِلَى النَّارِ وَ حُلْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْأَبْرَارِ مَا قَطَعْتُ رَجَائِی مِنْکَ وَ لَا صَرَفْتُ تَأْمِیلِی لِلْعَفْوِ عَنْکَ وَ لَا خَرَجَ حُبُّکَ عَنْ قَلْبِی أَنَا لَا أَنْسَى أَیَادِیَکَ عِنْدِی وَ سَتْرَکَ عَلَیَّ فِی دَارِ الدُّنْیَا وَ حُسْنَ صَنِیعِکَ إِلَی
معبود من! به عزّت و جلالت قسم! که اگر گردنم را با زنجیر ببندى و تنها مرا از بخششت محروم سازى و رسوائیهایم را بر چشم همگان آشکار نمایى و فرمان به در آتش افتادنم بدهى و بین من و نیکان، جدایى بیفکنى، هرگز امیدم را از تو قطع نخواهم کرد. آرزوى عفو و بخشش تو را از دلم بر نخواهم گرداند و بالأخره محبت تو از دلم خارج نخواهد شد. من هرگز نیکیها و عیبپوشیها و خوشرفتاریهاى تو در دنیا را فراموش نمىکنم.
با این سخنان امیدت را زیاد کن تا مبادا خوف و ترس تو بر آن غلبه کند و موجب ناامیدى تو گردد، چون می فرماید: و لا یقنط مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّون تنها گمراهانند که از رحمت پروردگارشان مأیوس مىشوند.
از آن طرف هم، مبادا امیدت زیاد شود و موجب غرور و حماقتت شود. (13)
2. اصرار داشتن در دعا و تکرار کردن آن:
این امر به خاطر چند دلیل می باشد:
الف) با اصرار کردن، مشمول دعاى حضرت صادق علیه السلام می شود که فرمود: رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً طَلَبَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةً فَأَلَحَّ فِی الدُّعَاءِ اسْتُجِیبَ لَهُ أَوْ لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ- وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسى أَلَّا أَکُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیًّا
خدا رحمت کند بندهاى را که از خداى عز و جل حاجتى بخواهد و در دعاى درباره آن پافشارى و اصرار کند، خواه اجابت شود و خواه اجابت نشود، و آیه 48 سوره مریم را تلاوت فرمود (که حضرت ابراهیم علیه السلام فرماید: و پروردگارم را مىخوانم و امیدوارم در خواندن پروردگارم بىپاسخ نمانم. (14)
ب) جزء محبوبین و دوستان خدا قرار گرفتن، چون خودش خبر داده است که صدایت را دوست دارد، پس مبادا این صدا را قطع کنى.
ج) با تکرار دعا ممکن است در بر آورده شدن حاجت تعجیل صورت بگیرد.
اما با این حال باید ترس از ذات اقدس اله را ملاک قرار بدهیم و هر دعا کننده باید با خود بگوید:
شاید عدم اجابت، به این خاطر باشد که دعایم در پشت پرده قرار گرفته است و به خاطر گناهان بسیار و دیگر مواردی که هر شخص به نوبه خود می داند که چرا دعایش بالا نمىرود.
و شاید به خاطر غفلت و قساوت قلب باشد.
و شاید به این خاطر باشد که به خداوند سبحان، حسن ظن ندارد.
و شاید به خاطر عدم شایستگی است چرا که اگر این امر دائر بود خداوند منان بدون اینکه از او درخواست شود، آن را عطا مىفرمود و….
اما اگر دعا کننده به همین حالت حقارت بنشیند و حرکتى را در مصلحتش قرار ندهد شیطان بر او طمع کرده و فرصت مىیابد که او را در دام خودش قرار دهد که جز شقاوت و عذاب ابدى چیز دیگری در بر ندارد بلکه قبل از گرفتار شدن در دام شیطان باید فریاد کشید و از خداوند طلب یاری جست تا اینکه حجاب برداشته شود.
و با تمام خجالت به خداوند بگوید اگر دعای من مطابق مصلحت دین و دنیاى من نیست مرا به قضاى خودت راضى کن و آن را نزد من محبوبتر از چیزهاى دیگر قرار بده. (15)
اما برای اینکه دعای دعاکننده به تاخیر می افتد بنابر دلایل و حکمتی است که به صورت اختصار بنابر روایات به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. بالا رفتن مقام و منزلت بنده نزد خداوند:
خداوند مىخواهد دعا کننده، بیشتر و حتی دائم مشغول به دعا باشد، در این صورت سزاوار است آنچه را که خداوند دوستش دارد قطع نکند. و در این باره پیامبر اکرم (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) می فرماید: إِنَّ الْعَبْدَ لَیَدْعُو اللَّهَ وَ هُوَ یُحِبُّهُ فَیَقُولُ لِجَبْرَئِیلَ اقْضِ لِعَبْدِی هَذَا حَاجَتَهُ وَ أَخِّرْهَا فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ لَا أَزَالَ أَسْمَعُ صَوْتَهُ وَ إِنَّ الْعَبْدَ لَیَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ یُبْغِضُهُ فَیَقُولُ یَا جَبْرَئِیلُ اقْضِ لِعَبْدِی هَذَا حَاجَتَهُ وَ عَجِّلْهَا فَإِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَه
اگر بندهاى که محبوب خداست دعا کند، ذات اقدس اله به جبرئیل مىگوید حاجت بندهام را بدهید ولى آن را به تأخیر بیندازید، چون من دوست دارم همیشه صدایش را بشنوم. و اگر بنده مغضوب حق دعا کند خداوند متعال به جبرئیل مىگوید: اى جبرئیل! حاجت این بندهام را بده و در دادنش عجله کن، چون من خوش ندارم صدایش را بشنوم. (16)
2. اخذ و کسب اجر عظیم
حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) با کلام گوهربارشان چنین می فرماید: رُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنِ الْعَبْدِ إِجَابَةُ الدُّعَاءِ لِیَکُونَ أَعْظَمَ الأجر (لِأَجْرِ) السَّائِلِ وَ أَجْزَلَ العطاء (لِعَطَاءِ) الْآمِل
گاهى اوقات خداوند متعال اجابت دعا را به تأخیر مىاندازد تا هم اجر عظیمترى بدهد و هم عطاى بیشترى ببخشد. (17)
3. اضافه شدن به اعمال نیک
پیامبر اکرم (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) فرمود: دعاء المؤمن یضاف الى عمله و یثاب علیه فی الآخرة کما یثاب على عمله
دعاى مؤمن موجب اضافه شدن اعمال نیک و پاداش بردن در قیامت مىشود، همچنان که به سایر کارهاى حسنهاش ثواب و پاداش مىدهند. (18)
نتیجه گیری:
شخصی که در درگاه خداوند دعایی را عنوان می کند و از خداوند طلب اجابت را خواستار است ممکن است مستجاب شود و ممکن است مستجاب نشود. اگر آثار اجابت را دید در درجه اول شخص نباید مغرور شود و حتی نباید در حال اعطای نعمت، دست از دعا کردن بردارد و باید اصرار بر دعا داشته باشند و دوام نعمت را از خداوند بخواهند و دعا کند مورد استدراج قرار نگرفته باشد. اما اگر آثاری از اجابت را به چشم ندید نباید از رحمت خداوند ناامید شود و همچنان باید بر دعایش اصرار بورزد چرا که خداوند صدایش را دوست داشته است که دائم بشنود و نباید انسان به خاطر ناامیدی از رحمت خداوند قطع کننده این صدا و رابطه باشد و با اجابت نشدنش سبب اجر عظیم و باعث اضافه شدن اعمال نیک می شود.
پینوشتها:
1. على اوجبى ، مناجات الهیات حضرت امیر علیه السلام، 11
2. محمد باقر ساعدى ، فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت،1 / 31
3. حسین غفارى ساروى، آیین بندگى و نیایش، 245
4. محمد باقر بن محمد تقى ، مجلسى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، 67 / 399
5. ابن فهد حلى، عدة الداعی و نجاح الساعی، 144
6. حسن بن محمد، دیلمى، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، 256
7. اخوان حکیمى- احمد آرام، الحیاة با ترجمه احمد آرام، 4 / 661
8. حسین غفارى ساروى ، آیین بندگى و نیایش، 46
9. حاج سید جواد مصطفوى، اصول کافى – ترجمه مصطفوى، 4 / 189
10. مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 11 / 266
11. احمد جنتى، نصایح، 154
12. حسین غفارى ساروى، آیین بندگى و نیایش، 45
13. محمد حسین نائیجى ، آداب راز و نیاز به درگاه بى نیاز، ص: 35
14. شیخ کلینى ، الکافی، 2 / 475
15. حسین غفارى ساروى ، آیین بندگى و نیایش، 48
16. حسین غفارى ساروى ، آیین بندگى و نیایش، 46
17. تاج الدین شعیرى ، جامع الأخبار، 133
18. ابن فهد حلى، عدة الداعی و نجاح الساعی، 30
منابع:
1. قرآن کریم
2. آشتیانى میرزا احمد – شاگردان ، طرائف الحکم یا اندرزهاى ممتاز، سوم ، تهران، کتابخانه صدوق، 1362 ه ش.
3. ابن فهد حلى ، عدة الداعی و نجاح الساعی، اول ، قم، دار التکاب اسلامى ،1407 ه ق.
4. اوجبى على ، مناجات الهیات حضرت امیر علیه السلام، اول ، تهران ، وزارت ارشاد،1378 ه ش.
5. جنتى احمد ، نصایح، بیست و چهارم، قم ، الهادى ،1382 ه ش.
6. حکیمى اخوان – احمد آرام ، الحیاة با ترجمه احمد آرام، مکرر، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ،1380 ه ش.
7. دیلمى، حسن بن محمد، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، اول، قم ، مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، 1408 ه ق.
8. ساروى حسین غفارى ، آیین بندگى و نیایش، اول، قم ، بنیاد معارف اسلامى ، 1375 ه ش.
9. ساعدى محمد باقر ، فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، اول ، قم ، انتشارات فیروزآبادى ، 1374 ه ش.
10. شعیرى تاج الدین ، جامع الأخبار، اول، قم ، انتشارات رضى ،1405 ه ق.
11. شیخ کلینى ، الکافی، دوم ، تهران ، اسلامیه ،1362 ه ش.
12. مترجمان، ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن، اول، تهران، انتشارات فراهانى ،1360 ه ش.
13. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى ، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، دوم ، بیروت ، دار إحیاء التراث العربی،1403 ه ق.
14. مصطفوى حاج سید جواد ، اصول کافى – ترجمه مصطفوى، اول ، تهران ، کتاب فروشى علمیه اسلامیه ، بی تا
15. نائیجى محمد حسین ، آداب راز و نیاز به درگاه بى نیاز، اول ، تهران ، انتشارات کیا،1381 ه ش.
/م