گپى باشیعه شده مغربى،صلاح الفاضلى: نام و نام خانوادگى: صلاح الفاضلى
کشور: مغرب
تحصیلات: دیپلم روان شناسى و مشغول به تحصیل در مرکز جهانى علوم اسلامى قم
فعالیت ها: فعالیت هاى سیاسى و فرهنگى در انجمن هاى متعدد و روزنامه نگارى در یکى از هفته نامه هاى فرانسوى .
پرسمان:در مورد چگونگی گرویدن خود به تشیع برایمان بگوئید؟
بسم الله الرحمن الرحیم:در هنگام تحصیل، درباره علل و خواستگاه پیدایش مذاهب و فرقه هاى اسلامى درس هایى را گذرانده بودم.تلاش نویسندگان این کتاب ها، این بود که استدلال هاى شیعه را در حقانیت ولایت امیرمؤمنان علیه السلام و امامت، بر اساس نصّ الهى، سخیف و بى اهمیت جلوه دهند؛ ولى در همان دوره هم پیش خودم حضرت على علیه السلام را سزاورتر از سایر صحابه، براى حکومت بعد از پیامبر، مى دانستم. با شروع مطالعاتم، نوعى اجحاف را در حق اهل بیت علیهم السلام احساس کردم؛ چون با نام هاى جدیدى از اهل بیت، مثل امام صادق علیه السلام آشنا مى شدم به شکل مختصر با تاریخ تشیع آشنایى پیدا کردم. به همین شکل، با برخى از برادران دیگر در این موضوع، بحث و گفت وگو مى کردیم. تمامى این مباحث، نقش مقدمه اى را براى من داشت. نقطه برجسته تحول من، کتاب کوچکى بود که اتفاقى به دست من رسید. یکى از دوستان من که از روى مقدارى از کتاب ها، کپى بردارى مى کرد، چند کتاب را به من هدیه داد. در میان این کتاب ها، کتاب کوچکى بود که حتى جلد هم نداشت و توسط وزارت ارشاد تهیه شده بود. موضوع کتاب درباره قیام امام حسین علیه السلام بود. قبل از مطالعه این کتاب، درباره امام حسین علیه السلام مطالبى را شنیده بودیم. از طرف دیگر، به دلیل انس با انقلاب ایران، به تشیع هم به شکل کلى علاقمند بودم و نگاه من به تشیع، نگاه به یک مکتب خرافى و باطل نبود. همچنین نقش موفق حزب الله در جنوب لبنان هم در این علاقمندى بى تأثیر نبود. از طرف دیگر، برخى تبلیغات ایران در جهان عرب، مانند نشریه العالم هم مسائل ایران را برایمان منعکس مى کرد. برخى متون دینى تشیع، مثل دعاهاى منقول از اهل بیت علیهم السلام بسیار در ما تأثیرگذار بود. تمامى این عوامل، باعث ایجاد نوعى انس با تشیع براى ما شده بود. قبل از مطالعه این کتاب، دسترسى به کتاب هاى تاریخى نداشتم تا با مسائل تفصیلى عاشورا آشنا شوم؛ ولى این کتاب مختصر، وقایع را به شکل زیبایى مطرح کرده بود. این کتاب، روى من بسیار تأثیرگذار بود؛ به طورى که من و همسرم، هنگام مطالعه کتاب، اشک در چشم هایمان حلقه مى زد. کتاب، ابعاد جدیدى از حرکت و مبانى امام حسین علیه السلام را برایمان روشن کرد. احساس خسران مى کردم که چرا به این ابعاد اعتقادى زودتر دست پیدا نکرده بودم و به نوعى خودم را سرزنش مى کردم. در مراحل بعد، اشعار عربى بزرگانى از شیعه به دستم رسید.
شعرهاى دعبل خزاعى، کمیت اسدى و سید حمیرى و دیدم که تصویر بسیار بلندى از اهل بیت علیهم السلام ارائه مى دهند و در عین حال، شعر این بزرگان، نشان دهنده عمق مبارزه اى بود که میان اهل بیت علیهم السلام و دشمنانشان انجام شده بود.
بعد از آن کتاب المراجعات به دستم رسید، با علاقه زیادى تمام بخش ها و نامه هاى رد و بدل شده میان علامه سید حسین شرف الدین و شیخ سلیم البشرى را مطالعه کردم.
قدرت استدلال مذهب تشیع و اقرار شیخ البشرى به این مسئله، توانایى بالاى سید شرف الدین در اداره گفت وگو و مسائل اختلافى، زبان ادبى زیبا و سطح بالاى ادبى کتاب، در جذب من به مذهب تشیع بسیار مؤثر بود. بعد از خواندن این کتاب، از درون، به حقانیت تشیع اطمینان پیدا کردم و به این نتیجه رسیدم که در طول تاریخ اسلام، تحریف بزرگى به وجود آمده است.
کتاب معالم المدرستین، نوشته علامه عسگرى هم در قانع کردن من نسبت به تشیع مؤثر بود. این کتاب، کتابى قوى و مستدل بود.
پس از مطالعه این کتب به نوعى به خودم بازمى گشتم و تجربیات شخصى خودم را از دوران کودکى مرور مى کردم و فهمیدم که چرا هنگام شنیدن نام حضرت على علیه السلام،در قلبم، این محبت فراوان و خشوع زیاد را احساس مى کردم؛ و بعدها با خواندن کتاب «شیخ المضیره ابوهریره»، شخصیت واقعى ابوهریره نیز برایم کشف شد و باز فهمیدم که چرا در دوران کودکى، نام این شخصیت اصلاً برایم جاذبه اى نداشت.
در همه مراحل تصمیم گرفتم که نتیجه گیرى عجولانه اى نداشته باشم؛ چون به این نتیجه رسیده بودم که مکتب تشیع، در باورهاى خود به استدلال ها و متون قوى دینى استناد دارد.و در آخر اینکه:
تحول من به تشیع، به سختى و دشوارى انجام نشد؛ بلکه با توجه به زمینه هایى که توضیح دادم، من بسیار آسان تشیع را پذیرفتم.
کشور: مغرب
تحصیلات: دیپلم روان شناسى و مشغول به تحصیل در مرکز جهانى علوم اسلامى قم
فعالیت ها: فعالیت هاى سیاسى و فرهنگى در انجمن هاى متعدد و روزنامه نگارى در یکى از هفته نامه هاى فرانسوى .
پرسمان:در مورد چگونگی گرویدن خود به تشیع برایمان بگوئید؟
بسم الله الرحمن الرحیم:در هنگام تحصیل، درباره علل و خواستگاه پیدایش مذاهب و فرقه هاى اسلامى درس هایى را گذرانده بودم.تلاش نویسندگان این کتاب ها، این بود که استدلال هاى شیعه را در حقانیت ولایت امیرمؤمنان علیه السلام و امامت، بر اساس نصّ الهى، سخیف و بى اهمیت جلوه دهند؛ ولى در همان دوره هم پیش خودم حضرت على علیه السلام را سزاورتر از سایر صحابه، براى حکومت بعد از پیامبر، مى دانستم. با شروع مطالعاتم، نوعى اجحاف را در حق اهل بیت علیهم السلام احساس کردم؛ چون با نام هاى جدیدى از اهل بیت، مثل امام صادق علیه السلام آشنا مى شدم به شکل مختصر با تاریخ تشیع آشنایى پیدا کردم. به همین شکل، با برخى از برادران دیگر در این موضوع، بحث و گفت وگو مى کردیم. تمامى این مباحث، نقش مقدمه اى را براى من داشت. نقطه برجسته تحول من، کتاب کوچکى بود که اتفاقى به دست من رسید. یکى از دوستان من که از روى مقدارى از کتاب ها، کپى بردارى مى کرد، چند کتاب را به من هدیه داد. در میان این کتاب ها، کتاب کوچکى بود که حتى جلد هم نداشت و توسط وزارت ارشاد تهیه شده بود. موضوع کتاب درباره قیام امام حسین علیه السلام بود. قبل از مطالعه این کتاب، درباره امام حسین علیه السلام مطالبى را شنیده بودیم. از طرف دیگر، به دلیل انس با انقلاب ایران، به تشیع هم به شکل کلى علاقمند بودم و نگاه من به تشیع، نگاه به یک مکتب خرافى و باطل نبود. همچنین نقش موفق حزب الله در جنوب لبنان هم در این علاقمندى بى تأثیر نبود. از طرف دیگر، برخى تبلیغات ایران در جهان عرب، مانند نشریه العالم هم مسائل ایران را برایمان منعکس مى کرد. برخى متون دینى تشیع، مثل دعاهاى منقول از اهل بیت علیهم السلام بسیار در ما تأثیرگذار بود. تمامى این عوامل، باعث ایجاد نوعى انس با تشیع براى ما شده بود. قبل از مطالعه این کتاب، دسترسى به کتاب هاى تاریخى نداشتم تا با مسائل تفصیلى عاشورا آشنا شوم؛ ولى این کتاب مختصر، وقایع را به شکل زیبایى مطرح کرده بود. این کتاب، روى من بسیار تأثیرگذار بود؛ به طورى که من و همسرم، هنگام مطالعه کتاب، اشک در چشم هایمان حلقه مى زد. کتاب، ابعاد جدیدى از حرکت و مبانى امام حسین علیه السلام را برایمان روشن کرد. احساس خسران مى کردم که چرا به این ابعاد اعتقادى زودتر دست پیدا نکرده بودم و به نوعى خودم را سرزنش مى کردم. در مراحل بعد، اشعار عربى بزرگانى از شیعه به دستم رسید.
شعرهاى دعبل خزاعى، کمیت اسدى و سید حمیرى و دیدم که تصویر بسیار بلندى از اهل بیت علیهم السلام ارائه مى دهند و در عین حال، شعر این بزرگان، نشان دهنده عمق مبارزه اى بود که میان اهل بیت علیهم السلام و دشمنانشان انجام شده بود.
بعد از آن کتاب المراجعات به دستم رسید، با علاقه زیادى تمام بخش ها و نامه هاى رد و بدل شده میان علامه سید حسین شرف الدین و شیخ سلیم البشرى را مطالعه کردم.
قدرت استدلال مذهب تشیع و اقرار شیخ البشرى به این مسئله، توانایى بالاى سید شرف الدین در اداره گفت وگو و مسائل اختلافى، زبان ادبى زیبا و سطح بالاى ادبى کتاب، در جذب من به مذهب تشیع بسیار مؤثر بود. بعد از خواندن این کتاب، از درون، به حقانیت تشیع اطمینان پیدا کردم و به این نتیجه رسیدم که در طول تاریخ اسلام، تحریف بزرگى به وجود آمده است.
کتاب معالم المدرستین، نوشته علامه عسگرى هم در قانع کردن من نسبت به تشیع مؤثر بود. این کتاب، کتابى قوى و مستدل بود.
پس از مطالعه این کتب به نوعى به خودم بازمى گشتم و تجربیات شخصى خودم را از دوران کودکى مرور مى کردم و فهمیدم که چرا هنگام شنیدن نام حضرت على علیه السلام،در قلبم، این محبت فراوان و خشوع زیاد را احساس مى کردم؛ و بعدها با خواندن کتاب «شیخ المضیره ابوهریره»، شخصیت واقعى ابوهریره نیز برایم کشف شد و باز فهمیدم که چرا در دوران کودکى، نام این شخصیت اصلاً برایم جاذبه اى نداشت.
در همه مراحل تصمیم گرفتم که نتیجه گیرى عجولانه اى نداشته باشم؛ چون به این نتیجه رسیده بودم که مکتب تشیع، در باورهاى خود به استدلال ها و متون قوى دینى استناد دارد.و در آخر اینکه:
تحول من به تشیع، به سختى و دشوارى انجام نشد؛ بلکه با توجه به زمینه هایى که توضیح دادم، من بسیار آسان تشیع را پذیرفتم.