رياضت در اصل لغت عربي به معناي تمرين و تعليم كره اسب جوان نوسواري است كه راه و رسم خوشراهي به آن ياد داده ميشود.[1] سپس در مورد ورزشهاي بدني انسانها بكار رفته است. در حال حاضر در زبان عربي به ورزش رياضة ميگويند.
و در اصطلاح صوفيه به معناي زجر و تعذيب نفس بكار رفته است كه متأثر از زهاد مسيحي و جوكهاي هندي ميباشد كه اساساً زجر دادن نفس و تعذيب آن در ميان آنان اصالت دارد.
رياضت مطلقاً ممنوع و ناپسند نيست و به طور كلي به دو قسم تقسيم ميگردد. رياضتهاي مشروع و رياضتهاي غير مشروع.
1. رياضت مشروع با عمل به قرآن و متابعت از ائمه معصومين ـ عليه السلام ـ كه با انجام واجبات و مستحبات و ترك محرمات و مكروهات و به طور كلي با عمل به رسالة مراجع معظم تقليد به دست ميآيد و هر راهي جز اين خطرناك و موجب هلاكت ابدي خواهد شد. امام علي ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: اين نفس خود را با تقوا رياضت و پرورش ميدهم تا در روز هراس بزرگ از ترس در امان باشد.[2]
رياضت نامشروع:
از آنجايي كه تصوف با شريعت مخالفت نموده و اكثر باورها و عقايدشان را از اديان ديگر مانند دين مسيحي و بودائي اخذ نمودهاند در قسمت رياضت نيز متأثر از آن دو ميباشند زيرا اعمال و رفتاري كه تصوف در اين قسمت انجام ميدهند هيچگونه ربطي به اسلام ندارد.
عطار در تذكرة الاولياء نقل نموده كه: چون شبلي از منصب دنيا توبه كرد و به نزد جنيد آمد كه تحصيل خداشناسي كند، جنيد او را مأمور ساخت كه يك سال كبريت فروشي كند و دو سال گدائي كند تا او را معرفت حاصل شود.[3]و نيز نقل شده زاهدي كه از مريدان بايزيد بود به او گفت كه: سي سال است كه قائم الليل و صائم النهارم و در خود از اينكه تو ميگويي اثري نمييابم! بايزيد گفت: اگر سيصد سال همچنين باشي يك ذره اين حديث را نيابي. زاهد گفت: چرا؟ بايزيد گفت: از آنكه تو محجوبي به نفس خود. گفت اين را دوائي هست؟ بايزيد گفت: اما نكني، گفت بكنم؛ از آنكه سالهاست طالبم، بايزيد گفت: اين ساعت برو و موي سر خود بتراش و برهنه شو و پاره گليمي را لنگ خود ساز و بر سر آن محله كه ترا بهتر بشناسد بنشين و مقداري «گردو» پيش خود بگذار و كودكان را پيش خود جمع كن و بگو كه: هر كه مرا يك قفا بزند يك گردو بدهم و هر كه دو قفا بزند دو گردو بدهم و در شهر بگرد تا كودكان سيلي به گردنت بزنند كه علاج تو اين باشد.[4]عطار از ابوالحسن خرقاني نقل كرده كه: چون خواهي به كرامت رسي يك روز بخور و يك روز مخور و روز سوم بخور و پنج روز مخور، و پنجم بخور و چهارده روز مخور، و اول چهارده روز بخور، و ماهي مخور، اول ماه بخور، و چهل روز مخور و اول چهل روز بخور و چهار ماه مخور و اول چهار ماه بخور و سالي مخور ………!!
آنچه ذكر شد نمونهاي از رياضتهاي صوفيان است كه براي مريدان خويش سفارش نمودهاند، اينگونه اعمال كه موجب ضرر در جسم، جان و آبروي انسان ميگردد به هيچ وجه مورد تأئيد اسلام نميباشد. و قطعاً حرام است، زيرا اين اصل كلي در اسلام وجود دارد كه هر چيزي براي جسم انسان ضرر داشته باشد حرام است.[5]همچنين آبروي انسان محترم است، كسي حق ندارد بي جهت آبروي خودش را بريزد.
در حديث آمده است: هر كسي اختيار هر چيزش را داشته باشد اختيار آبرويش را ندارد. كسي حق ندارد كه آبروي خودش را جلوي مردم بريزد و بگويد: مال خودم هست، من دلم ميخواهد آبروي خود را بريزم، مخصوصاً حيثيت و آبروي مذهبي.[6]اصولاً اسلام با فكر رياضت و رهبانيت سخت مبارزه كرده است، و به نظافت تشويق كرده و گفته است: «النظافه من الايمان»[7] پيامبر اكرم (ص) شخصي را ديد كه موهاي ژوليده و جامههايش چركين بود فرمود: «من الدين المتعه»[8] يعني تمتع و بهره بردن از نعمتهاي خدا جزو دين است و آن حضرت فرمود: بدترين بنده شخص چركين و كثيف است.[9]امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود: «ان الله جميل يحب الجمال»[10] خداوند زيبا است و زيبائي را دوست دارد.
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: «خداوند زيباست و دوست ميدارد كه بندهي خود را بيارايد و زيبا نمايد و برعكس فقر را دشمن ميدارد» اگر خداوند نعمتي به شما عنايت كرد بايد اثر آن نعمت در زندگي شما نمايان گردد. به آن حضرت گفتند چه گونه اثر نعمت خدا نمايان گردد؟ فرمود:
به اينكه جامه شخص نظيف باشد، بوي خوش استعمال كند. خانه خود را با گچ سفيد كند بيرن خانه را جاروب كند، حتي پيش از غروب چراغها را روشن كن كه بر وسعت رزق ميافزايد.[11]عدهاي از اصحاب رسول خدا به خاطر اينكه بهتر و بيشتر عبادت كنند و از لذت روحاني بهرهمند شوند ترك زن و فرزند كردند روزها روزه ميگرفتند و شبها عبادت ميكردند همين كه رسول خدا آگاه شد آنها را منع كرد و گفت من كه پيشواي شما هستم چنين نيستم بعضي از روزها روزه ميگيرم بعضي از روزها افطار ميكنم قسمتي از شب را عبادت ميكنم و قسمتي نزد زنهاي خود هستم. همچنين عدهاي از رسول خدا اجازه خواستند كه براي اينكه ريشه انحرافات جنسي را از وجود خويش بكنند خود را اخته كنند رسول خدا اجازه نداد و فرمود: در اسلام اين كارها حرام است.
روزي سه زن به حضور رسول اكرم آمدند از شوهران خويش شكايت كردند يكي گفت: شوهر من گوشت نميخورد. ديگري گفت: شوهر من از بوي خوش اجتناب ميكند. سومي گفت: شوهر من از زنان دوري ميكند، رسول خدا بيدرنگ در حالي كه به علامت خشم ردايش را به زمين ميكشيد از خانه به مسجد رفت و بر منبر آمد و فرياد كرد: چه ميشود گروهي از ياران مرا كه ترك گوشت و بوي خوش و زن كردهاند؟! همانا من خودم هم گوشت ميخورم و هم بوي خوش استعمال ميكنم و هم از زنان بهره ميگيرم. هر كس از روش من اعراض كند از ما نيست.[12]عثمان بن مظعون يكي از اكابر صحابه رسول اكرم (ص) است. خواست به تقليد از راهبان به اصطلاح تارك دنيا شود، ترك زن و زندگي كرد و لذتها را بر خويش تحريم ساخت همسرش نزد رسول خدا آمده عرض كرد يا رسول الله عثمان روزها روزه ميگيرد و شبها به نماز برميخيزد پيامبر اكرم (ص) خشمگين شده برخاست به نزد وي آمد. به عثمان فرمود: اي عثمان خدا مرا به رهبانيت دستور نفرموده است. دين من روشي منطبق بر واقعيت و در عين حال ساده و آسان است.[13]حديث ديگري از پيامبر اكرم (ص) نقل شده كه «تنظفوا و لاتشبهوا باليهود» يعني نظيف باشيد و خودتان را شبيه به يهود نكنيد».[14]قرآن كريم آفرينش وسايل تجمل را از لطفهاي خدا نسبت به بندگاناش قلمداد كرده است و از كساني كه زينتهاي دنيا را بر خود حرام نموده سخت انتقاد كرده است « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ؛ بگو چه كسي زينتهايي كه خدا براي بندگان خود آفريده و روزيهاي پاكيزه را حرام كرده است…»[15]در روايات آمده است كه ائمه اطهار ـ عليه السلام ـ با استناد به همين آيه با متصوفه كراراً مباحثه نموده و مرام آنان را باطل نشان دادهاند.[16]در نتيجه رياضتهاي سخت و شرم آوري كه تصوف با پيروي از اديان ديگر مانند جوكهاي هندي و زهاد مسيحي بر خود تحميل ميكنند، خلاف شرع مقدس اسلام و حرام است و دين مبين اسلام كلاً با رياضت و رهبانيت مخالف است كه روايات متعدد در اين زمينه ذكر شد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اسلام و متقضيات زمان، مرتضي مطهري.
2. امدادهاي غيبي در زندگي بشر، مرتضي مطهري.
3. فضايح الصوفيه، آل آقا.
پي نوشت ها:
[1] . غلام حسين مصائب، دائره المعارف فارسي، ج 1. ص 1144، بي تا.
[2] . امام علي، نهج البلاغه، ج 3، ص 71، به تحقيق محمد عبده، بيروت دارالمعرفه، بي تا.
[3] . فريد الدين عطار، تذكره الاولياء، 2/161 و 162، بي تا بي جا.
[4] . همان، ص 162.
[5] . مرتضي مطهري، تعليم و تربيت در اسلام، ص 269، تهران، صدرا بي تا.
[6] . همان، ص 296.
[7] . شيخ علي نمازي، مستدرك سفينه البحار، ج 10، ص 93، قم، موسسه نشر اسلامي، 1419.
[8] . الكافي، كليني، 6/439، دارالكتب الاسلاميه، سوم 1367.
[9] . همان.
[10] . همان، 438.
[11] . حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 1، ص 278، قم، آل البيت ـ عليه السلام ـ 1414 ق.
[12] . كافي، 5/496.
[13] . همان، ص 567.
[14] . مرتضي مطهري، مسأله حجاب، ص 43، صدرا، بي تا.
[15] . سوره اعراف، آيه 32.
[16] . وسائل الشيعه، ج 45، ص 397، قم، موسسه آل البيت ـ عليه السلام ـ1414 ق.