1. دقیقا به همین دلیل حریص بودن انسان است که هر کس تلاش می کند اموال و ناموس و حریم خود را حفظ کند تا از گزند انسان های حریص در امان بماند. به طور مثال انسان حرص مال و پول دارد. به همین جهت مردم اموال خود را در گاوصندوق ها و در بانک ها محافظت می کنند و در خانه های خود را می بندند و … . نسبت به ناموس نیز این چنین است.حتی باید گفت اهمیت ناموس بیشتر از مال است لذا باید در محافظت آن بیشتر دقت کرد تا از دسیسه انسان های حریص در امان بماند.
2. اگر چه انسانهای عادی و رشد نیافته به طور معمول حریص هستند اما اگر از جهت فرهنگی و در گام های بعد از نظر معنوی رشد کنند. در حفظ حریم خود و دیگران کوشش خواهند کرد و متوجه می شوند که نسبت به چیزی که منع می شوند نباید اقدام کنند. به طور مثال فروشگاه ها تابلو می زنند که « به اجناس دست نزنید» و یا «ورود افراد متفرقه به این محل ممنوع» بدیهی است افراد با شخصیت رعایت می کنند و اعتراض نمی کنند که چرا ما را منع کرده اید، و این نشانه شخصیت آنها است.
3. انسان یک ویژگی جسمی دارد و یک ویژگی روحی و روانی. از جهت جسمی با تأمین مقدار محدودی، خواسته اش ارضاء می شود؛ به طور مثال معده اش گنجایش بیشتر از آن را ندارد. اما از نظر روحی و روانی بسیار تنوع طلب و بی نهایت طلب است. لذا اگر محدودیتی برای او وجود نداشته باشد، ناهنجاری های فراوانی به بار خواهد آمد.
از آنچه گفته شد به خوبی آشکار می شود که سخن امام علی(ع) یک جمله خبری است که بیانگر واقعیت انسان های رشد نیافته است نه یک جمله انشایی که همه انسانها باید این گونه باشند(دقت کنید).
جهت توضیح بیشتر درباره رعایت حریم ها و حفظ حجاب توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
از آنجا که انسان موجود اجتماعی است، جامعه بزرگی که در آن زندگی می کند، از یک نظر همچون خانه او است و حریم آن همچون حریم خانه او محسوب می شود. پاکی جامعه به پاکی او کمک می کند و آلودگی آن، به آلودگی اش می افزاید! روی همین اصل در اسلام با هر کاری که جو جامعه را مسموم یا آلوده کند به شدّت مبارزه شده است؛ چرا که گناه، همانند آتش است. هنگامی که در نقطه ای از جامعه این آتش روشن شود، بکوشیم آن را خاموش یا محاصره کنیم. اما اگر به آتش دامن زنیم و آن را از نقطه ای به نقطه دیگر ببریم و یا آن را به حال خود واگذاریم، حریق همه جا را فرا خواهد گرفت و کسی قادر بر کنترل آن نخواهد بود! از این گذشته عظمت گناه در نظر مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگی های خود سد بزرگی در برابر فساد است. اشاعة فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق و تسامح در این موضوع، این سد را می شکند و گناه را در اذهان کوچک و آلودگی به آن را ساده می نماید. بر همین مبنا حکومت اسلامی، موظف است جلوی منکرات را بگیرد. این به معنای تحمیل به حجاب نیست؛ بلکه نوعی واکسینه کردن جامعه در مقابل بیماری های روانی و معنوی است.
در جامعه اسلامی همه وظیفه دارند به بهداشت روانی و سلامت روحانی توجه کنند. این همان امر به معروف و نهی از منکر و نظارت ملی است. حاکمان اسلامی موظف اند موانع رشد فضایل انسانی را از بین ببرند و این در حقیقت بستر سازی برای سلامت روانی جامعه است و در زمان پیامبر و امام علی(ع) نیز هرچند زنان بدحجاب وجود داشته؛ اما قرآن با این پدیده برخورد کرده است، به دنبال آن دیگر آنها نمی توانستند هر طور دلشان خواست در اجتماع ظاهر شوند؛ حتی اقلیت های مذهبی نیز موظف به رعایت مقررات اسلامی در جامعه اسلامی بوده اند.
در آیات 31 سورة «نور» و 34 و 59 سورة «احزاب» کیفیت رفتار اجتماعی زن مورد توجه قرار گرفته است. نیز از آیات امر به معروف و نهی از منکر می توان استفاده کرد که جلوی هر گونه منکر و زشت، باید ایستاد و اجازه ظهور و بروز به آن نداد.
در هر صورت هنجارهای دینی در جامعه را باید به اجرا گذاشت و نمی توان تنها به عقیده و میل مردم اکتفا کرد. فکر کنید چقدر از مردم حاضرند با میل و رغبت و از روی اعتقاد، از رشوه گرفتن و اختلاس اجتناب کنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا با میل و رغبت احتراز نمایند تا آنها را آزاد گذاشت که در عمل هم با میل و رغبت وظایف خویش را اجرا کنند!؟ این موضوع منحصر به کشور ما نیست. در هر کشوری یک سلسله دستوراتی است که به اجبار آنها را به اجرا می گذارند. در کشوری مثل فرانسه ـ که آن را مهد آزادی می شمارند ـ چگونه به اجبار دختران را وادار به بی حجابی می کنند تا به مدرسه یا دانشگاه راه یابند! تفاوت در جامعه اسلامی و غیراسلامی در نوع هنجارها است؛ نه چگونگی برخورد با آنها.
لباس پوشیدن سابقه اى به اندازه حیات انسان دارد و جز پیروان یکى از مکاتب فکرى – که بر برهنه زیستى پاى مى فشارند -مصطفوى، انسانیت از دیدگاه اسلامى، ص 129. همه افراد به نوعى آن را تجربه مى کنند. این پدیده، به رغم ارتباطش با خصوصیات مختلف فردى و اجتماعى انسان، دست کم به سه نیاز وى پاسخ مى دهد: 1. حفاظت در سرما و گرما و برف و باران،نحل (16)، آیه 80. 2. حفظ عفت و شرم،نور (24)، آیات 31، 30 و 59؛ احزاب (33)، آیه 59 و 60. 3. آراستگى، زیبایى و وقار.اعراف (7)، آیه 26.
رابطه حجاب و پوشش اسلامى:
واژه «حجاب» به معناى پرده، حاجب، پوشیدن و پنهان کردن و منع از وصول است.ر.ک: راغب اصفهانى، المفردات فى غرائب القرآن؛ نیز: قرشى، سیدعلى اکبر، قاموس قرآن. این واژه، تنها به معناى پوشش ظاهرى یا پوشاندن زن نیست و در اصل به مفهوم پنهان کردن زن، از دید مرد بیگانه است. بدین سبب، هر پوششى حجاب نیست. حجاب، پوششى است که از طریق واقع شدن در پشت پرده تحقّق مى یابد. در آیه «حجاب»در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامى، هر جا نام «آیه حجاب آمده است مقصود این آیه است نه آیات سوره نور که در خصوص پوشش اسلامى است. آمده است: «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ …» ؛احزاب (33)، آیه 53. «چون از زنان پیغمبرصلى الله علیه وآله متاعى خواستید، از پس پرده بخواهید». بر خلاف تصور عموم، این آیه درباره زنان آن حضرت و بیشتر به منظور مسائل سیاسى و اجتماعى فرود آمده است؛ مطهرى، مرتضى، مسئله حجاب، ص 74. نه در رابطه با پوشش زن در مقابل نامحرم. به کارگیرى کلمه «حجاب»واژه حجاب هفت بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ ولى هرگز به معناى حجابِ اسلامى مصطلح نیست. در خصوص پوشش زن، اصطلاحى نسبتاً جدید است و همین سبب شده بسیارى گمان کنند: اسلام، مى خواهد زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود!مسئله حجاب، ص 73. «ویل دورانت» گفته است: «این امر خود مبناى پرده پوشى در میان مسلمانان به شمار مى رود».ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، ص 433 و 434. برخى مدعى شده اند: حجاب به وسیله ایرانیان، به مسلمانان و اعراب سرایت کرده است!! این در حالى است که آیات مربوط به حجاب (پوشش اسلامى زنان در مقابل نامحرمان)، قبل از اسلام آوردن ایرانیان نازل شده است. به گفته ویل دورانت مسئله حجاب، ص 22. و تأیید کتاب هاى تفسیر شیعه و سنى ر.ک: مجمع البیان و کشّاف، ذیل آیات 33 سوره احزاب و 60 سوره نور. در عصر جاهلى، اعراب چنین پوششى نداشتند و عادتشان تبرّج و خودنمایى بود که اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى » احزاب (33)، آیه 33.
آنچه از گذشته رواج داشته – به ویژه نزد فقها – واژه «ستر» و «ساتر» به معناى پوشش و وسیله پوشش زن در مقابل نامحرمان است. بنابراین، وظیفه پوشش اسلامى بانوان، به معناى حبس و زندانى کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه عظیم در فعالیت هاى اجتماعى نیست. این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد و مشارکتش در فعالیت ها، بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.مطهرى، مرتضى، مسئله حجاب، ص 73. نیز ر.ک: تفسیر نمونه، ج 17، ص 401 – 403.
پوشش اسلامى در قرآن
پوشش اسلامى از احکام ضرورى اسلام (اصل قانون حجاب اسلامى، صرفاً از ضروریات فقه نیست؛ بلکه از ضروریات دین مبین است؛ چه اینکه نصّ صریح قرآن بر آن گواهى مى دهد و تنها ظهور آیات قرآن دلیل بر آن نیست تا جاى اختلاف برداشت و محل تردید باشد) است و هیچ مسلمانى نمى تواند در آن تردید کند؛ زیرا هم قرآن مجید به آن تصریح کرده است و هم روایات بسیار بر وجوب آن گواهى مى دهد. به همین جهت، فقیهان شیعه و سنى، به اتّفاق به آن فتوا داده اند. همان طور که نماز و روزه، به دورانى خاص اختصاص ندارد؛ دستور پوشش نیز چنین است و ادعاى عصرى بودن آن، بى دلیل و غیر کارشناسانه مى نماید.
خداوند متعال در آیه اى، نخست به مردان و در آیه بعد به زنان مسلمان فرمان مى دهد از چشم چرانى پرهیز کنند و در رعایت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ»؛ نور(24)، آیه 30. ؛ «[ اى پیامبر!] به مردان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. این کار براى پاکى و پاکیزگى شان بهتر است و خداوند بدان چه مى کنند، آگاه است».
خداوند متعال، فلسفه این آموزه را نظافت و پاکى روح مى داند و مى گوید: این پوشش به منظور طهارت روح بشر است. سپس در آیه بعد مى فرماید:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِى الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ «[ اى پیامبر!] به زنان مؤمن بگو: دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز براى شوهران و سایر محارم آشکار نکنند، مگر آنچه پیدا است؛ و روسرى هاى خویش را به گریبان ها اندازند تا سر و گردن و سینه و گوش ها پوشیده باشد و پاهایشان را به زمین نکوبند تا آنچه از زینت پنهان مى کنند، معلوم شود. اى بندگان مؤمن! همه به سوى خدا توبه کنید تا رستگار شوید».
این آیه، در خصوص پوشش بانوان، به دو مورد اشاره دارد: 1. پوشیدگى سر و گردن؛ 2. پوشاندن زینت ها.
«خُمُر» جمع «خِمار» و به معناى روسرى و سرپوش المفردات فى غرائب القرآن، ص 159؛ مجمع البیان، ص 217. است. «جیوب» (از واژه «جیب») به معناى سینه و گریبان است.مجمع البیان، ص 217. در تفسیر مجمع البیان آمده است: زنان مدینه، اطراف روسرى هاى خود را به پشت سر مى انداختند و سینه، گردن و گوش هاى آنان آشکار مى شد. بر اساس این آیه، موظف شدند اطراف روسرى خود را به گریبان ها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد.همان. فخر رازى مى گوید: خداوند متعال، با به کارگرفتن واژه هاى «ضَرب» و «على» – که مبالغه در القا را مى رساند – در پى بیان لزوم پوشش کامل این قسمت ها است.التفسیر الکبیر، ج 23، ص 179. ابن عبّاس در تفسیر این جمله مى گوید: «یعنى زن، مو، سینه، دور گردن و زیر گلوى خود را بپوشاند».مجمع البیان، ص 217. (قال ابن عبّاس: تغطّى شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها).
برخى ادّعا مى کنند: حجاب به معناى مقابله با برهنگى را قبول داریم؛ ولى در هیچ جاى قرآن، از پوشش مو سخن به میان نیامده است! این سخن نادرست است؛ زیرا زنان مسلمان حتّى قبل از نزول این آیه، موهاى خود را مى پوشاندند و مشکل تنها آشکار بودن گردن، گوش، زیر گلو و گردنشان بود. در این آیه از روسرى سخن به میان آمده است؛ باید پرسید: آیا روسرى جز آنچه بر سر مى افکنند و موها را مى پوشانند، معناى دیگرى دارد؟ افزون بر این، حکم میزان پوشش در روایات متعدد، وارد شده است.ر.ک: فیض کاشانى، محسن، تفسیر الصافى، تحقیق حسین الاعلمى، (قم: الهادى)، ج 3، ص 430 و 431.
در خصوص «زینت» نیز این پرسش مطرح است که آیا زینت هاى جدا از بدن (مانند جواهرات) را نیز در بر مى گیرد، یا تنها آرایش هاى متصل به بدن (مانند سرمه و خضاب) را شامل مى شود؟مسئله حجاب، ص 131. در پاسخ باید گفت: حکم کلى آن است که خودآرایى، جایز و خودنمایى در مقابل نامحرم ممنوع است. آرایش، امرى فطرى و طبیعى است علامه طباطبائى رحمه الله در تفسیر آیه 32 سوره اعراف مى نویسد: خداى متعال در این آیه زینت هایى را معرفى مى کند که براى بندگان ایجاد نموده و آنان را فطرتاً به وجود آن زینت ها و استعمال و استفاده از آنها ملهم کرده است. روشن است که فطرت جز به چیزهایى که وجود و بقاى انسان نیازمند آن است، الهام نمى کند (ر.ک: المیزان، ج 8، ص 79). و حسّ زیبایى دوستى، سرچشمه پیدایش انواع هنرها در زندگى بشر شمرده مى شود. این گرایش طبیعى، به تحقّق آثار گران بهاى روانى در شخص آراسته مى انجامد. آراستن خود و پرهیز از آشفتگى و پریشانى، در نظام فکرى و ذوق سلیم انسان ریشه دارد. وضع ژولیده و آشفته و عدم مراعات تمیزى و نظافت ظاهرى، شخصیت افراد را در نگاه دیگران خوار مى سازد و زبان طعن و توهین دشمن را مى گشاید.صبور اردوبادى، احمد، آیین بهزیستى در اسلام، ج 1، ص 57. بر این اساس، پوشیدن جامه زیبا، بهره گیرى از مسواک و شانه، روغن زدن به مو و گیسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست کردن و سرانجام آراستن خویش به هنگام عبادت و معاشرت با مردم، از مستحبات مؤکد و برنامه هاى روزانه مسلمانان است.مجلسى، محمدباقر، حلیة المتقین، صص 3 – 5 و 10 – 12 و 91 – 107. امام حسن مجتبى علیه السلام بهترین جامه هاى خود را در نماز مى پوشید و در پاسخ سؤال دیگران، مى فرمود: «اِنَّ اللَّهَ جَمیلٌ وَ یُحِبُّ الْجَمالَ فَاَتَجمَّلُ لِرَبّى »؛ «خداوند زیبا است و زیبایى را دوست دارد؛ پس خود را براى پروردگارم زیبا مى سازم».مجمع البیان، ج 4 – 3، ص 673.
بنابراین، خداوند زینت و خودآرایى را نهى نمى کند؛ بلکه آنچه در شرع مقدس ممنوع شده، خودنمایى و تحریک به وسیله آشکار ساختن زینت در محافل اجتماعى است: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى »؛ احزاب (33)، آیه 33. «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ» نور (24)، آیه 31.
زنان عرب معمولاً خلخال به پا مى کردند و براى اینکه بفهمانند خلخال گران بها دارند، پاى خود را محکم به زمین مى کوفتند! آیه شریفه از این کار آنان نهى مى کند. شهید مطهرى مى گوید: «از این دستور مى توان فهمید هر چیزى که موجب جلب توجّه مردان مى گردد – مانند استعمال عطرهاى تند و نیز آرایش هاى جلب نظر کننده در چهره – ممنوع است. به طور کلى زن در معاشرت، نباید کارى بکند که موجب تحریک و تهییج و جلب توجّه مردان نامحرم گردد». مطهرى، مرتضى، مسئله حجاب، ص 146 – 147.
قرآن مى فرماید:«وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها» نور(24)، آیه 31. زینت هاى زن دو گونه است:
1. زینتى که مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند آشکار است و پوشانیدن آن واجب نیست.
2. زینتى که پنهان است، مگر آنکه عمداً بخواهد آن را آشکار سازد (مانند گوشواره و گردن بند). پوشانیدن این نوع زینت واجب است.
قرآن کریم، با همین معیار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از کار افتاده – که امید زناشویى ندارند – سهل گیرى کرده، به آنان اجازه داده، روسرى ها را برگیرند؛وسائل الشیعه، ج 14، ص 140. ولى در عین حال آنها نیز اجازه خودنمایى و تهییج ندارند:«وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِى لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ» نور (24)، آیه 60.
آیه دیگرى که با صراحت کامل دستور پوشش اسلامى و فلسفه آن را بیان مى کند، چنین است:«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً» ؛ «اى پیامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش ها (روسرى و چادر) خود را برخود فروتر گیرند. این براى آنکه شناخته گردند و اذیت نشوند، [ به احتیاط ]نزدیک تر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است».احزاب (33)، آیه 59.
با این حال، ممکن است گروهى از اهل فساد، به هتک حیثیت زنان مؤمن ادامه دهند! در این صورت، حاکم اسلامى وظیفه دارد به شدت، با این افراد بیمار دل برخورد کند. بنابراین، حفظ پوشش و عدم مزاحمت براى بانوان، تنها یک توصیه اخلاقى نیست و حکمى اسلامى و حکومتى به شمار مى آید: «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِى الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها إِلاَّ قَلِیلاً * مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً»؛ «اگر منافقان و بیماردلان و کسانى که در شهر نگرانى به وجود مى آورند، از کارهاى خود دست برندارند، ما تو را علیه آنان برخواهیم انگیخت و تو را سخت بر آنان مسلط مى کنیم تا جز مدتى اندک در همسایگى تو زندگى نکنند. از رحمت خدا دور گردیدند و هر کجا یافت شوند، دستگیر و به سختى کشته خواهند شد».همان، 60 و 61.
در این آیات، سه مطلب مهم قابل توجّه است: معناى «جلباب» و نزدیک کردن آن، «فلسفه» پوشش اسلامى و «مجازات» افراد مزاحم.مجازات این گونه افراد از نظر اسلام بسیار شدید است و بعد از ارشاد و امر به معروف و نهى از منکر، چنانچه این بیماردلان از عمل زشت خویش دست برندارند، باید از جامعه اسلامى تبعید شوند؛(مسئله حجاب، ص 164) و در صورت استمرار، در ردیف محاربان با حکومت اسلامى جاى مى گیرند و به حکم قرآن اعدام مى گردند. (المیزان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 361 و 362)
پوشش مطلوب
با توجّه به کتاب هاى لغت ر.ک: مسئله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، ج 2، ص 41 و 42. (این کتاب ها کلمات اهل لغت را ذکر کرده اند؛ مانند تعبیر به «الجلباب: القمیص أوالثواب الواسع» یا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطّى به المرأة رأسها و صدرها) و گفتار مفسران شیعه، (مانند علامه طباطبایى المیزان فى تفسیر القرآن، ج 16، ص 361 (هو ثوب تشتمل به المرأة فیغطّى جمیع بدنها) و فیض کاشانى)فیض کاشانى، محسن، تفسیر الصافى، تحقیق حسین الاعلمى، (قم: الهادى)، ج 4، ص 203. و اهل سنّت (مانند قرطبى)الجامع لأحکام القرآن، ج 14، ص 156. «جلباب»، ملحفه و پوششى چادر مانند است؛ نه روسرى و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روایت شده که: منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه اى است که همه بدن را مى پوشاند. ضمناً همان طور که مفسران بزرگ (مانند شیخ طوسى و طبرسى) گفته اند، در گذشته دو نوع روسرى براى زنان معمول بود: روسرى هاى کوچک که آنها را «خِمار» یا «مقنعه» مى نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مى کردند و روسرى هاى بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار مى آمد. زنان با این روسرى بزرگ – که جلباب خوانده مى شد و از «مقنعه» بزرگ تر و از «رداء» کوچک تر بود و به چادر امروزین شباهت داشت – مو و تمام بدن خود را مى پوشاندند.درباره جلباب گفته اند: آن روسرى خاصى که بانوان هنگامى که براى کارى به خارج از منزل مى روند، سر و روى خود را با آن مى پوشند: «الجلباب خمارالمرأة الذى یغطّى رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة» (التبیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 8 – 7، ص 578).
نزدیک ساختن جلباب «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ» ، کنایه از پوشاندن چهره و سر و گردن با آن است؛مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361. یعنى، چنان نباشد که چادر یا رو پوش هاى بزرگ (مانتو)، تنها جنبه تشریفاتى و رسمى داشته باشد و همه پیکرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند که نشان دهد، از معاشرت با مردان بیگانه یا از نگاه چشم هاى نامحرم نمى پرهیزند و از مصادیق «کاسیات عاریات»زنانى که ظاهراً پوشیده هستند؛ ولى در واقع برهنه اند! از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم روایت شده است: «صنفان من اهل النار لم أرهما، قوم معهم سیاط کأذناب البقر یضربون بها الناس، و نساء کاسیات عاریات، ممیلات مائلات، رؤسهنّ کأسنمة البُخت المائلة لا یدخلن الجنة ولا یجدن ریحها…؛… زنانى که پوشش دارند اما برهنه اند، کجراهه مى روند و دیگران را به کجروى تشویق مى کنند، سرهایشان همچون کوهان شتر فروهشته است، اینان به بهشت نمى روند، و بوى بهشت را که از فاصله چندان و چندان به مشام مى رسد استشمام نمى کنند…» (رى شهرى، محمد، میزان الحکمة، ج 2، ص 994، ح 3206. شمرده مى شوند! قرآن فرمان مى دهد: بانوان با مراقبت، جامه را بر خود گیرند و آن را رها نکنند، تا نشان دهد که اهل عفاف و حفظ به شمار مى آیند. از تعلیل پایانى آیه به دست مى آید که پوشش مطلوب، آن است که خود به خود، دورباش ایجاد کند و ناپاک دلان را ناامید مى سازد.مسئله حجاب، ص 160 و 161.
ضرورت پوشش
خداوند متعال، درباره علت ضرورت پوشش اسلامى مى فرماید: «ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ» ؛ «بدین وسیله شناخته مى شوند [که داراى اصالت خانوادگى و آزادند نه کنیز؛] پس با آزار و تعقیب [هوس رانان رو به رو ]نمى شوند». برخى مى گویند: در عصر حاضر – که مسئله بردگى از میان رفته – این حکم نیز منتفى است! پاسخ آن است که:آسیب شناسى حجاب، ص 19. ایجاد مزاحمت و آزار کنیزان نیز روا نیست. آنچه مهم است، بانوان در عصر پیامبرصلى الله علیه وآله داراى حجاب بودند و از فواید آن این است که وقتى زن پوشیده و با وقار از خانه بیرون مى رود و جانب عفاف و پاک دامنى را رعایت مى کند، فاسدان و مزاحمان جرأت هتک حیثیت او را در خود نمى یابند. بیمار دلانى که در پى شکار مى گردند، فرد داراى حریم را شکارى مناسب نمى بینند. در روایات آمده است: «المرأة ریحانة»؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 120؛ «زن همچون ریحانه یا [شاخه گلى ظریف ] است». بى تردید اگر باغبان او را پاس ندارد، از دست گلچین مصون نمى ماند. قرآن کریم، زنان ایده آل را که در بهشت جاى دارند، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه مى کند:«کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ»؛ واقعه (56)، آیه 23.. علاوه بر این، آنها را به جواهرات اصیلى، چون یاقوت و مرجان – که جواهر فروشان در پوششى ویژه قرار مى دهند تا همچون جواهرات بَدَلى به آسانى در دسترس این و آن قرار نگیرد و ارزش و قدرشان کاستى نپذیرد – تشبیه مى کند.عامرى، حمیده، گستره عفاف به گستردگى زندگى، کتاب زنان، شوراى فرهنگى اجتماعى زنان، ش 12، ص 117. علامه طباطبایى المیزان، ج 8، ص 361. همین تفسیر را بر مى گزیند. شهید مطهرى در این باره مى گوید: «حرکات و سکنات انسان گاهى زبان دار است. گاهى وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبانِ بى زبانى مى گوید: دلت را به من بده، در آرزوى من باش و مرا تعقیب کن. گاهى بر عکس، با زبان بى زبانى مى گوید: دست تعرّض، از این حریم کوتاه است». مسئله حجاب، ص 163.
البته بیشتر نوشته هاى مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف نموده و کمتر به پوشش مرد توجه کرده اند! این امرى عادى و طبیعى است؛ چرا که زن مظهر جمال و زیبایى و مرد مظهر شیفتگى است. البته پوشش مردان نیز در ابعاد مختلف فرهنگى و اجتماعى حائز اهمیت است. از این رو قرآن براى ثبات و پایدارى جامعه، درباره پوشش زن و مرد توجه بسیار نموده است: «یا بَنِى آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِى سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً»؛ «اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام (عورت) شما را مى پوشاند و مایه زینت شما است»اعراف (7)، آیه 26..
در حق مردان مى فرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»؛ نور (24)، آیه 30 ؛ «به مؤمنان بگو: چشم هاى خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند و عفاف (عورت) خود را حفظ کنند» و در حق زنان مى فرماید: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» ؛ «و به زنان با ایمان بگو: چشم هاى خود را [از نگاه هوس آلود ]فرو گیرند و دامان (عورت) خویش را حفظ کنند».همان، آیه 31.
درباره اهمیت و فلسفه «حجاب»، اشاره به چند نکته بسیار حائز اهمیت است:
1. کاهش خطا و خطر؛ مصونیت زن در برابر طمع ورزى هوس بازان از ثمرات آشکار رعایت حجاب است.
2. حفظ احترام؛ اگر چه رعایت حجاب، از یک سو به مردان کمک مى کند که به طور ناخواسته، و خارج از چارچوب ها، عواطف و احساسات خود را هزینه نکنند. اما بیش از آن به خانم ها کمک مى کند که به طور ناخواسته و خارج از چارچوب ها، وسیله لذت انگارى قرار نگیرند و شخصیت و احترام آنان خدشه دار نگردد.
3. نشاط و رغبت؛ احکام الهى بیش از آنکه به محدودیت لذت ها بیانجامد به ماندگارى لذت ها و پایدارى نشاط و خوشى ها مى انجامد از این رو اگر چه حجاب از یک سو براى خانم ها محدودیت است و موجب خستگى و زحمت مى باشد اما از سوى دیگر اوج احساسات را سالم نگه مى دارد و عاطفه ها و محبت ها را در کانون گرم خانواده متمرکز مى سازد و زن و مرد را از بى تفاوتى نسبت به همدیگر در نظام خانواده نجات مى دهد و این بحرانى است که هم اکنون دامنگیر جوامع غربى شده است، به طورى که در هنگامه برپایى کانون خانواده که بر اساس عشق و محبت باید تحکیم شود و مهم ترین ابزار آن میل جنسى نسبت به یکدیگر است این میل رو به افول گذاشته و بنیان خانواده ها را متزلزل ساخته است، بلکه عشق و عاطفه آن دو، در سال هاى قبل از ازدواج و بعد از ازدواج در میان افراد متعدد پخش شده است و تمرکز خود را از دست داده است.
4. پوشش امری غریزی و فطری برای بشر است. کاوش های باستان شناسی نشان می دهد که از دیر زمان بشر در حد امکان نسبت به مسئله پوشش اهتمام ورزیده است و همة صاحبان ادیان نیز آن را سرلوحه عمل قرار داده اند.
5. مستور بودن زیبایی ها و جاذبه های جنسی زن و مرد، آنها را از معرض دید و طمع ورزی شهوت پرستان هرزه محافظت می کند و امنیت و بهداشت روانی جسمی آنان را تأمین می کند.
6. برهنگی راهبر به سوی بی بند و باری و لجام گسیختگی جنسی است که عواقب شوم و زیانباری دارد:
6ـ1. گسترش فساد و ناهنجاری های اجتماعی،
6ـ2. شیوع بیماری هایی چون سفلیس سوزاک ایدز و…،
6ـ3. سست شدن پیمان مقدس خانواده، گسترش آمار طلاق و فزونی عقده های روحی در کودکان،
6ـ4. زیاد شدن فرزندان نامشروع.
اینها و ده ها مشکل اجتماعی دیگر، عواقب شومی است که جهان غرب را سخت برآشفته است و ستارة تمدنش را به افول می کشاند تا آنجا که حتی فریاد متفکران ماتریالیستی چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ کرده است. اما مکتب گران قدر اسلام در پرتو هدایت های نورانی اش (همچون حجاب) از اساس با این جریان ویرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژی استوار برای صیانت فرد وجامعه از آسیب های بی شمار قرار داده است. از همین رو است که استعمارگران برای تخدیر جوانان و در بند کشیدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خویش، از بی حجابی و برهنگی به عنوان ابزاری قوی سود می جویند.
«حجاب و پوشش زن»، داراى مشخصه ها و ویژگى هایى است که بعضى از آنها اشاره مى شود:
یک. حدود و میزان پوشش: هر اندازه بدن زن پوشیده تر باشد، نقش نیرومندترى در دورسازى دیدگان نظاره گر ایفا مى کند. اگر نگاه هاى آلوده را «تیرهاى زهرآلود شیطان» همچنانکه در روایات آمده است قال النبى صلى الله علیه وآله: النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِن سِهامِ اِبْلیس فَمَنْ تَرَکَها خوْفاً مِنَ اللَّهِ اَعْطاه اللَّهُ ایماناً یَجِدْ حَلاوَتهُ فى قَلْبِهِ. بحار، ج 101، ص 38. بدانیم پوشش زن همانند قوسى است که تیرها را کمانه مى کند و از اصابت آنها به هدف باز مى دارد. هر اندازه حجاب کمتر رعایت شود، تیرهاى شیطانى بیشتر متوجه او مى گردد و از آن آسیب مى بیند. با توجه به این امر، چادر حجاب برتر است؛ زیرا با وجود شرایط دیگر، بیشترین پوشش و مطمئن ترین مصونیت ر ا به همراه دارد.
دو. کیفیت پوشش: پوشندگى لباس و کیفیت دوخت، بخش مهمى از حجاب را تشکیل مى دهد. لباس هاى نازک و تنگ و بدن نما، آماج پیکان مسموم شیطان و موجب خیره شدن چشم هاى هرزه و آلوده است!! در مقابل لباس هاى مناسب و کاملاً پوشیده، مانع این نگاه هاى هوس آلود است.
سه. رنگ ها: برخى از رنگ ها دیدگان را خیره مى سازد و باعث جلب توجه مى شود. و علماى دین هر چند نسبت به اصل رنگ لباس ها، تأکید چندانى ندارند؛ ولى بر این مسأله پاى مى فشارند که لباس نباید موجب جلب توجه شود و عواقب سوئى داشته باشد. از این رو در طول تاریخ، زنان مسلمان به میل خود، لباس مشکى را براى حجاب برگزیدند و بدین وسیله احساس امنیت و مصونیت بیشترى مى کر دند. این سنت حسنه، مورد نظر و پذیرش پیامبر(ص) و امامان(ع) نیز قرار گرفت. گفتنى است که عبا و چادر مشکى جزء لباس هاى مکروه به شمار نمى رود و از آن مستثنا شده است.
چهار. شیوه گفت وگو و حرکت: حفظ وقار و متانت، همان نقشى را دارد که پوشش زن ایفا مى کند و عدم رعایت آن، عواقب شومى در پى دارد. قرآن مجید یکى از صفات خوب زنان مؤمن را – که در رفتار دختران شعیب جلوه گر است – حیا و وقار مى داند. قصص (28)، آیه 25.
باید دانست که پیدایش فحشا و فرزندان نامشروع، افزایش طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشویى و نا آرامى درونى و هیجان جنسى مستمر برخاسته از برهنگى و عشوه گرى زنان، همه آثار شوم بى حجابى و بى بندوبارى است و این حجاب است که مى تواند به خوبى مصونیت بخش باشد.
بنابراین، وظیفه پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه، در فعالیت هاى اجتماعى نیست. این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان، بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد و مشارکتش در فعالیت ها، بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.