خانه » همه » مذهبی » طبق آيه « فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى » (نجم/9) نزديکي پيامبر به خدا ثابت مي شود، آيا اين آيه و مفاد آن با آيات و رواياتي که مي گويند خدا در همه جا هست و در نتيجه نزديکي به او معنايي ندارد، در تضاد نيستند؟ عرش الهي چگونه است؟

طبق آيه « فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى » (نجم/9) نزديکي پيامبر به خدا ثابت مي شود، آيا اين آيه و مفاد آن با آيات و رواياتي که مي گويند خدا در همه جا هست و در نتيجه نزديکي به او معنايي ندارد، در تضاد نيستند؟ عرش الهي چگونه است؟

1 . قبل از پرداختن به سؤال و جواب، يك اصل و نكته كليدي به عنوان پيش‌فرض قابل بيان است و آن اينكه: «بدون پذيرش جهاني وسيع‌تر از عالَم طبيعت، نمي‌توان افكار بشري را از بُن‌بست جهان نجات داد.»[1] اين نكته كليد بحث‌هاي اعتقادي و فراطبيعي است.
2 . اما تفسير كوتاهي از آيه 8 و 9 از سوره نجم:
«ثُمَّ دَنا فَتَدَلّي، فَكاَنَ قابَ قوسينِ اَو اَدني» ترجمه: يعني «تا آن كه فاصله‌ي او (با پيامبر) به اندازه‌ي فاصله‌ي دو كمان يا كمتر بود.»
كلمه «قاب» و كلمه «قيبَ» مانند كلمه قَادَ و قيدَ، به معناي مقدار هر چيز است.[2] كلمه قوس به معناي كمان است كه در تيراندازي استفاده مي‌شود. اين كلمه در لغت مجازاً بر «ذراع» هم اطلاق مي‌شود و معناي جمله اين است كه دوري او به قدر دو قوس و يا به قدر دو ذراع و يا كمتر از آن بوده است.[3]آنچه مسلم است اين است كه، خداوند نه مكاني دارد و نه جسمي، «لاتُدرِكهُ الاَبصارُ و هُوَ يُدرِكُ الاَبصارُِ[4] يعني «ديدگان، او (خدا) را درنيابد و او ديدگان را دريابد.» و «فَاَينَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِِ»[5] يعني‌ «پس به هر جا روي آوريد، رو به سوي خدا است».
در رابطه با اين آيه، برخي از مفسران مي‌گويند، معناي اين آيه از اسرار غيبي است كه از همه ما پوشيده و پنهان است. ولي اگر اين آيات را به معناي يك نوع شهود و قرب‌ خاص معنوي تفسير كنيم، تمام اين مشكل‌ها برطرف خواهد شد. خدا را از طريق ديده دل و عقل مي‌توان مشاهده كرد.[6] و اين همان است كه امام علي ـ عليه السلام ـ  در جواب ذعلب يماني فرمود: «لاتٌدرِكهُ العُيونَ بِمُشاهَدَةِ العِيانِ،…ِ»[7] يعني «ديده‌ها هرگز او (خدا) را آشكار نمي‌بينند، اما دل‌ها با ايمان درست او را درمي‌يابند. خدا به همه چيز نزديك است نه آن كه به اشياء‌ چسبيده باشد؛ از همه چيز دور نه آن كه از آنها بيگانه باشد، گوينده است نه با انديشه و تفكر…».
از مجموع آيات و قرائن چنين بدست مي‌آيد كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در عين اين كه داراي مقام شهود بوده، در طول عمر مباركش دو مرتبه چنان اوج گرفت كه به مقام «شهود كامل» نائل گرديد. 1 . يكي در آغاز بعثت 2. ديگري به هنگام معراج آن چنان به خدا نزديك شد و بر بساط قرب او گام گذاشت كه بسياري از فاصله‌ها و حجاب‌‌ها برچيده شد و مقامي كه حتي جبرئيل امين يعني مقرب‌ترين فرشته الهي، از وصول به آن عاجز بود. عبارت «قاب قوسين» به صورت كنايه و بيان شدت قرب است نه فاصله‌ مكاني تا با قوس و ذراع سنجيده شود و مراد از رؤيت همان شهود باطني است.[8]استاد جوادي آملي مي‌فرمايد: معراج پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ با ديدن آن همه عجائب و گشودن آن همه اسرار، تنها در خور شأن نبيّ خاتم است كه كسي از اولين و آخرين، بدان پايه راه نيافته است. اين همان قرب شديد و قرب معنوي است.[9]3 . تفسير كوتاهي از آيه 17 از سوره حاقه:
«وَ المَلك علي اَرجائِها وَ يَحمِلُ عَرشَ رَبِّكَ فَوقَهُم يَومَئذٍ ثَمانيةٌ» يعني «و فرشتگان بر كناره‌ها (ي آسمان) ايستاده باشند، و عرش پروردگارت را در آن روز هشت تن بر فرازشان حمل مي‌كنند.» عرش الهي چيست و كجاست؟ منظور از عرش، يك تخت سلطنتي جسماني نيست، بلكه به معناي مجموعه جهان هستي است كه عرش حكومت خدا است، و به وسيله فرشتگان كه مجري فرمان خدا هستند تدبير مي‌شود.[10] عرش مركز تدبير و فرمان‌روائي هستي است كه فرشتگان به فرمان خدا به اين امر مي‌پردازند.امام علي ـ عليه السلام ـ  در حديثي فرموده است: فرشتگان حامل عرش‌اند و عرش آنطوري كه شما تصور نموده‌اي كه مثل يك تخت باشد نيست، بلكه عرش موجود محدودي است كه خداوند آن را خلق نموده و تحت تدبير او است. و پروردگارت مالك آن است و فرشتگان را مأمور حمل آن نموده و آنان با قدرتي كه خدا به آنها داده حامل عرش‌اند[11] و اصلاً در خارج چيزي به نام عرشِ متعارف وجود ندارد و جملة «الرحمن علي العرش استوي» كنايه از سلطنت و استيلاي علمي و قدرت خدا بر جهان خلقت است و او است كه زمام همه امور در دست قدرت و علم بي‌نهايت او است و او پروردگار عرش بزرگ است.[12]قرآن كريم در جاي ديگر مي فرمايد: «و فرشتگان را بيني كه عرش را در ميان گرفته‌اند، سپاسگزارانه پروردگارشان را تسبيح مي‌گويند، و در ميان آنان به حق داوري شود، و گفته شود سپاس خداوند را كه پروردگار جهانيان است».[13]4 . جمع‌بندي و خلاصه:
                   دردي كه من از عشق تو كردم حاصل                       دل داند و من دانم و من دانم و دل[14]منظور از «قُرب» پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ قرب معنوي و «شهود كامل» مراد است نه قرب جسماني و مكاني. رؤيت با قلب هم، نوعي ادراك شهودي است. رؤيت ممكن است حسي، نوري و يا قلبي باشد كه ديدن خدا، با رؤيت قلبي حاصل مي‌شود نه با رؤيت حسي و نوري.[15] پس خداوند مكاني خاص ندارد و جسميت هم در مورد خدا معنا ندارد.
عرش الهي هم به معناي تاج و تخت شاهانه نيست بلكه مراد از عرش مركز تدبير و فرمان‌روايي جهان هستي است و در حقيقت عرش الهي همان ملكوت الهي است كه صورت جسماني براي آن قابل تصور نيست.
                   قربِ خلق و رزق بر جمله است عام              قرب وحي عشق دارند اين كرام
                   قرب بر انواع باشد اي پدر                          مي‌زند خورشيد بر كُهسار وزر[16]بنابراين با پذيرش جهاني وسيع‌تر از جهان طبيعت، همانند، عرش، ملكوت و… و به دنبال آن، شهودي و معنوي بودن قرب الهي، جواب سؤال روشن مي‌گردد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير موضوعي پيام قرآن، ج 2 و 3، اثر آيت الله مكارم شيرازي.
2. تفسير موضوعي وحي و نبوت در قرآن، ج 5، اثر آيت الله جوادي آملي.
3. علامه مجلسي، بحارالانوار، موسسه الوفاء ـ بيروت، ج55.
 
پي نوشت ها:
[1]  . جعفري، محمدتقي، ترجمه و تفسير نهج‌البلاغه، تهران، انتشارات صدرا، چاپ اول، ج 1، ص 24.
[2]  . مجمع البيان، ج 9، ص 173.
[3]  . طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ج 19، ص 45.
[4]  . انعام/ 103.
[5]  . بقره/ 115.
[6]  . مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوازدهم، 1374، ج 22، ص 49.
[7]  . نهج‌البلاغه، خطبه 179.
[8] . تفسير نمونه، همان.
[9] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قرآن، وحي و نبوت در قرآن، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، 1381، ج 3، ص 237 و 360.
[10] . تفسير نمونه، همان.
[11]  . هاشمي رفسنجاني، اکبر، تفسير راهنما، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1382، ج 19، ص 312.
[12]  . جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قرآن، معاد در قرآن، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، 1381، ج 5، ص 243.
[13]  . زمر/ 75.
[14]  . تفسير كشف الاسرار، ج 9، ص 357.
[15]  . الميزان، همان.
[16]  . مثنوي معنوي، دفترسوم، ابيات 704 و 705، ص 40.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد