كلمه ي « مَالِكِ» را برخي از قاريان «مَلِكِ» قرائت كردهاند و برخي از مفسران نيز همين قرائت را ترجيح دادهاند، ولي قرائت « مَالِكِ» مشهورتر است.
طرفداران قرائت « مَالِكِ» معتقدند كه يكي از وجوه ترجيح قرائت مزبور، وسعت مفهومي آن است، به گونهاي كه «مَلِكِ» را نيز در بر ميگيرد. چون خداوند متعال هم مالك بدنه ي موجودات امكاني و هم مالك نفوذ و سلطة بر آنها و هم مالك نفوذ و سلطة ديگران است؛ « قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ[2]؛ بگو: بارالها! مالك حكومت ها تويى» توضيح آن كه كلمه « يَوْمِ » و «يومئذٍ» در بيشتر استعمالهاي قرآني، مربوط به جهان آخرت (برزخ و قيامت) است و در همه موارد به صورت ظرف مطرح شده است نه مملوك و از باب غلبه استعمال ميتوان دريافت كه « يَوْمِ » را در آيه مذكور[3] ظرف دانست، مانند: آن كه گفته شود: «قاضي يوم الدين».
پس سخن در اين است كه مالكيت مطلق خداي سبحان نسبت به همه اشيا در آن ظرف خاص ظهور ميكند و اين معنا با قرائت « مَالِكِ» سازگارتر است.
گرچه مالكيت مطلق خداي سبحان بر اشياء اختصاص به جهان آخرت ندارد، ولي چون اين حقيقت در آن روز به خوبي بر همگان رخ مينمايد و همه به آن اعتراف ميكنند؛ « يَومِ الدِّينِ » به صورت ظرف مالكيت الهي در آيات قرآن كريم مطرح شده است.[4]براساس قرائت حفص از عاصم قرائت« مَالِكِ» به واقع نزديك تر است. قرائت حفص از عاصم از آن جا كه از خصوصيات ممتازي برخوردار است؛ قرائت معتبري است و در تمام دورههاي تاريخ، بر همه ي قرائتها ترجيح داشته و بين عموم مسلمانان رواج داشته و همگان بدان توجه داشتهاند.
قرائت حفص از عاصم، از سندي معتبري برخوردار است و حفص از عاصم و او از عبدالرحمن سلمي و او از مولي اميرالمؤمنين حضرت علي ـ عليه السلام ـ نقل كرده است و رجال آن همگي از بزرگان طايفه و ثقه و مورد اطمينانند و عاصم سعي داشت كه محكمترين و استوارترين قرائت را به دست آورد و در ميان مردم معروف و مورد اطمينان بود و هر قرائتي را كه ياد ميگرفت بر عدهاي از صحابه و تابعان عرضه ميكرد و بعد از اطمينان كامل از صحت يا عدم صحت آن، ميپذيرفت و يا رد ميكرد.[5]قرائت «مَلِكِ» به نظر بسياري از مفسران و دانشمندان علوم قرآني کم است و عاصم، كسايي، خلف و يعقوب الحصري معتقدند كه قرائت « مَالِكِ» به الف صحيح است. قرائت مروان غالباً جزء قرائات شاذ و نادر است و بعيد نيست كه نخستين كسي كه «مَلِكِ يَومِ الدِّينِ» قرائت كرد همين شخص باشد؛ ولي چنين مطلبي در منابع يافت نشد.[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . محمدحسين طباطبائي؛ الميزان في تفسير القرآن، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم، الطبعة الخامسة. 1417 ق، ج 1، ص 21 .
2 . محمد هادي معرفت ؛ علوم قرآني،قم، انتشارات التمهيد، چاپ اول، 1378 ش.
پي نوشت ها:
[1] . فاتحه / 4 .
[2] . آل عمران / 28 .
[3] . فاتحه / 4 .
[4] . ر.ك: جوادي آملي، عبدالله، تفسير تسنيم، قم، مركز نشر اسراء، چاپ اول، 1378 ش، ج1، ص 385 .
[5] . ر.ك: معرفت، محمد هادي، تاريخ قرآن، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، بيتا، ص 152.
[6] . ر. ك: بابايي، علي اكبر، روش شناسي تفسير قرآن، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، 1379، ص 64 ، حاشيه9.