طلایهدار انقلاب (قسمت سوم)
جلسه با ایشان جلسه علمی بود. بحث پشت سر بحث. بحثهای فلسفی، فقهی، اصولی و…. وقتی خودش می فهمید که همه خسته شدند، چند دقیقه ای لطیفهای یا چیزی تعریف می کرد و به جلسه جلایی می داد، حالت را عوض می کرد و دوباره به همان شکل سابق بحث علمی را ادامه می داد. تقوا بسیاری داشت. در پول و در سهم امام به قدری احتیاط داشت که هیچوقت فراموش نمی کنم. در خانه ای 60 متری زندگی می کرد. دنبال لباس و این حرفها نبود. در عین حال که مرد سیاستمداری و انسانی روشن ضمیر در مسائل مختلف بود. تارک الدنیا بود. صفات عجیبی داشت که کم می شود در فردی جمع شود. واقعا نمونه بود. خب حضرت امام بسیار تر و تمیز منظم و مرتب بود. اما ایشان اصلا نه به لباسش اهمیت میداد و نه چیزی، اما در عین حال یک سیاستمدار فوق العاده بود. خیلی چیز فهم بود. کلاه گذاشتن بر سر او بسیار مشکل بود. از دور که نگاه می کرد، آن فرد را می شناخت. یکبار ما بعد از نماز در مسجد «صحله» در مقام حضرت صادق نشسته بودیم از دور دیدیم که کسی دارد می آید و عبا پوشیده و دیدیم که زوار ایرانی است. حاج آقا مصطفی گفت که این باید افسر ساواک باشد حواست جمع باشد. آن آقا آمد و سلام کرد گفت که من می خواهم خدمت آقا برسم. آقا مصطفی گفت شما بروید فلان جا ایشان را ببینید. سپس به من گفت شما یقین بدانید که ایشان افسر ساواک است. آدم شناس عجیبی بود.
یک موجود ویژه و آدم استثنایی بود. در همه ابعادش وضعیت استثنایی داشت. بعضی از اطرافیان، بعضی از آقایان که اسم نمی خواهم بیاورم که از نظر من آنها ارتباطاتی با ساواک داشتند، اما در عین حال حاج آقا مصطفی را می دیدند، بی اختیار خوششان می آمد. یعنی قیافه ایشان به قدری جذابیت داشت که دشمنش هم وقتی می دید نمی توانست اظهار انزجار کند. این چیز عجیبی بود که من در ایشان دیدم. اینها الطاف الهی است.
برخورد امام با فوت ایشان چگونه بود؟
– برخورد عجیبی بود. هیچکس گریه ایشان را ندید. اصلا امام عاشق حاج آقا سید مصطفی خمینی بود. اگر عاشق بودن واقعیتی داشته باشد آن عشق امام به حاج آقا مصطفی و عشق حاج آقا مصطفی به حضرت امام بود. دو طرف عاشق و معشوق هم بودند. هیچکس گریه امام را ندید. حاج احمد آقا تعریف می کرد می گفت وقتی که امام می نشست و قرآن می خواند، وقتی آرام وارد اتاق میشدم می دیدم همینطور اشک امام می ریزد و قرآن می خواند. آن زمان گریه می کرد. جلوی کسی گریه نمی کرد که تا وقتی مورد شماتت دشمن نباشد.
خانم امام هم همینگونه بود. ایشان هم زن ویژه ای بود. صفاتی فوق العاده داشت که هنوز شناخته شده نیست. خیلی به پیروزی امام کمک کرد. حضرت امام گفت: که نصف پیروزی مرهون ایستادگی خانمم است. زن فوق العاده ای بود. شخصیت والایی داشت. شجاع، عاقل و چیز فهم بود. وقتی بچهای پدر و مادر اینگونه باشند معلوم است که بچه چه شخصیتی می شود. حاج احمد آقا هم انسان ویژه ای بود. بعد از فوت حاج آقا مصطفی بهترین نقش را بازی کرد. سیاستمدار، امین و باسواد بود. جامعه نمی داند اما ایشان مجتهد بود. خیلی تیز بود. امکان نداشت کسی بتواند سر او کلاه بگذارد. در حفظ امام خیلی دخالت داشت، حق عظیمی دارد. در پیروزی انقلاب هم دخالت عظیمی داشت. چه در نجف، چه در پاریس و چه ده سال پس از پیروزی انقلاب. معتقدم به ایشان خیلی ظلم شده آنطوری که باید مردم و نسل جوان ایشان را بشناسند، نمی شناسند. حاج آقا مصطفی را هم نمی شناسند. باید بدانند که ایشان طلایه دار انقلاب بود. باید بدانند چه صفاتی، چه کمالاتی داشت. واقعا من آموزش و پرورش و وزارت ارشاد را در این مسئله مقصر می دانم. باید در کتب درسی بیایند و بگویند عوامل اصلی که در پیروزی انقلاب دخالت داشته اند چه کسانی بودند. نقش حاج آقا مصطفی، نقش حاج احمد آقا و مرحوم همسر امام را بیان کنند. اگر این کار نشود نسل های بعدی مسئله را فراموش می کنند. و این ظلم به انقلاب است. آنهایی که در انقلاب دخالت بسیار مهم داشتند مردم باید آنها را بشناسند. در تاریخ اسلام هم اگر نگاه کنید آنهایی که نقش اساسی در گسترش و پیروزی اسلام و حفظ پیغمبر اکرم داشتند آنطوری که باید و شاید در تاریخ نام آنها ذکر نشده و شناخته نیستند. واقعا همه سازمانها وظیفه دارند که این سه نفر را بشناسانند. در مورد امام بحث فرق می کند. خب ایشان خورشیدی است که همه جا را فرا گرفته است. آنها هم در پیروزی، هم در تداوم نقش اساسی داشتند. ما وظیفه داریم باید این کار را انجام بدهیم. بیان کنیم فقط به تشریفات نرویم. واقعیتها بیان شود.
چه ضرورتی برای بازخوانی اندیشه آقا مصطفی برای نسل جوان وجود دارد؟
– نسل جوان باید بداند آنهایی که هسته مرکزی انقلاب بودند چه کسانی هستند. باید گفته شود که حاج آقا مصطفی چه کارهایی کرده، چه ایستادگی های عظیمی کرده، چه فداکاری های مهمی کرده است. در مسائل سال ۱۳۶۲ دستگیری و تبعید به ترکیه، آمدن به نجف چقدر مسائل مهمی بود که ایشان انجام داد. نقش حاج احمد آقا چه زمانی که در ایران بود و چه قبل از انقلاب به خانواده زندانیان و انقلابیون چه خدماتی کرد. ارتباط امام با روحانیون و دانشجویان خارج و سخنرانی های ایشان را حاج احمد آقا ایجاد می کرد. در ده سال انقلاب چه خدمات بسیاری که کرد، اگر بخواهد بیان شود یکی یا دوتا نیست. اینها را واقعا نسل جوان باید بفهمد که اینها چه کسانی بودند چه کارهایی انجام دادند. صرف اینکه حاج احمد آقا پسر امام و یا حاج آقا مصطفی پسر امام هستند، مطرح شود این کافی نیست. خدمات آنها باید گفته شود.
آنهایی که متولیان فرهنگ کشور هستند وظیفه شرعی دارند اینها را مطرح کنند. این انقلاب، انقلاب عادی نیست. تحول عظیمی در جهان اسلام با این انقلاب رخ داد. باید هسته مرکزی این انقلاب که خدمات عظیمی به انقلاب کرده اند مطرح شوند. از خود امام شنیدم که فرمودند: نصف از پیروزی من مرهون زحمات و صبر و شکیبایی خانم است. گاندی در خاطراتش می گوید که قبل از شروع مبارزه یکسال زحمت کشیدم که خانم خودم را قانع کنم به کاری که دارم انجام می دهم. بعد از اینکه قانعش کردم کارم را شروع کردم. اگر زن همراه مرد نباشد مرد نمی تواند پیروز شود. البته همسر امام با هیچ زنی در دنیا قابل قیاس نیست. خانم امام خودش محرک بود خودش مشوق بود. زن باسواد و با تقوا و عاقل بود از خانواده بسیار محترم بود. لذا جا دارد برای آن هسته اولیه انقلاب کارهای بیشتری صورت بگیرد تا نسل جوان بیشتر آنها را بشناسند و از آنها الگو بگیرند.
منبع: امید اسلام، معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1390