خانه » همه » مذهبی » ظَنّ

ظَنّ

نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

ظَنّ

حالت نفسانی بین قطع و شك را «ظنّ» گویند. اگر مسئله‌ای مطرح باشد و ذهن بین دو یا چند احتمال قرار گیرد، اما اگر گرایش به طرف یكی از احتمالات پیدا كند، می‌گویند «ظنّ» دارد.

14144 - ظَنّ
14144 - ظَنّ

 

نویسنده: عیسی ولائی

 

نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

حالت نفسانی بین قطع و شك را «ظنّ» (1) گویند. اگر مسئله‌ای مطرح باشد و ذهن بین دو یا چند احتمال قرار گیرد، اما اگر گرایش به طرف یكی از احتمالات پیدا كند، می‌گویند «ظنّ» دارد.
«قطع» حجیّت ذاتی دارد. «شك» نمی‌تواند حجت باشد، چون كشف از واقع نمی‌كند، پس قابلیّت آن را ندارد كه حجت شناخته شود. برخلاف «ظنّ» كه چنین قابلیتی را داراست. در مسئله‌ی «ظنّ» لازم است سه مطلب روشن گردد: الف. آیا در مرحله‌ی ثبوت امكان تعبد به «ظنّ» وجود دارد یا خیر؟ به بیان دیگر آیا ظنّ قابلیّت آن را دارد كه حجت شناخته شود یا خیر؟ ب. آیا اصل در «ظنّ» حجیّت است یا عدم حجیّت؟ ج. آیا ظنونی وجود دارند كه در مرحله‌ی اثبات حجت شناخته شده باشند یا خیر؟
درباره‌ی قسمت «الف» (آیا ظن قابلیت حجیت دارد یا خیر؟) باید گفت: آنچه بین علما شهرت دارد امكان تعبّد به «ظنّ» (2) است. گرچه علما نوعاً امتناع تعبّد به ظنّ را از ابن قبّه نقل كرده‌اند، اما چون ادله‌ی ابن قبّه را قوی ندیده‌اند لذا اعتنایی به آن نكرده‌اند. امام خمینی این امتناع را در چهار فرض رسیدگی می‌كند: (3) 1.امتناع به جهت ملاك احكام مثل اجتماع مصلحت و مفسده. 2.امتناع به جهت مقدّمات خطاب مثل اجتماع اراده و كراهت و حبّ و بغض. 3.امتناع به جهت نفس خطاب مثل اجتماع ضدّین. 4.امتناع به جهت لوازم خطاب مثل القاء در مفسده و تفویت مصلحت. همچنین ایشان در كتاب دیگر خود می‌گوید: امكان تعبّد قابل اثبات نیست، زیرا دلیلی وجود ندارد. اما آنچه مهم است ردّ ادله امتناع است. زیرا با ردّ آنها ادله‌ی اعتبار ظنون، حاكم خواهد بود. سپس در مقام ردّ ادله‌ امتناع برمی‌آید. (4)
درباره‌ی قسمت «ب». (آیا اصل در «ظنون» حجیّت است یا عدم حجیّت؟) امام خمینی می‌گوید: در مورد هر ظنّی كه علم به حجیّت و اعتبار آن نداشته باشیم اصل عدم حجیت جاری گشته و به چنین ظنی نمی‌شود احتجاج كرد و اثری مترتّب نمود. (5) همچنین شیخ انصاری می‌گوید: تعبّد به ظنّی كه دلیلی بر تعبّدیت نداشته باشد به ادله‌ی چهارگانه حرام است. (6) از آنچه گذشت می‌توان فهمید كه ظنّ ذاتاً حجت نبوده اما قابلیت حجت شدن را دارد. پس هرجا دلیل بر حجیّت ظنی اقامه نشد اصل عدم حجیّت جاری است. بنابراین برای اثبات عدم حجیّت نیازی به استدلال به آیه «قول به غیر علم»‌و «روایت قضا» (آن گونه كه شیخ انصاری (7) بیان داشته) نیست.
شیخ انصاری می‌گوید: عمل به ظنّ چهار صورت دارد: (8) 1.عمل به ظنّ همراه با التزام به آن. توضیح اینكه هرگاه دلیل ظنّیی بر وجوب یا حرمت عملی اقامه شود و مكلف براساس آن دلیل ظنّی با اعتقاد به اینكه مؤدی ظنّ حكم الهی است عمل كند و از قضا آن عمل مخالف اصول لفظیّه یا اصول عملیه باشد، چنین اقدامی حرام و دارای دو عقاب خواهد بود. مؤاخذه و عقاب اول به دلیل اصل تشریع، و مؤاخذه دیگر به دلیل بی‌اعتنایی به اصول (عملیه یا لفظیه) است. 2.عمل به ظنّ با التزام به اینكه مؤدی آن حكم الهی است و اتفاقاً آن عمل موافق اصل باشد. عمل به ظنّ با كیفیت مذكور نیز حرام بوده و به دلیل تشریع دارای عقاب واحد خواهد بود. 3. عمل به ظنّ به امید رسیدن به واقع، بدون آنكه مدلول ظنّ به شرع نسبت داده شود، و یا مخالف اصول باشد. عمل به ظنّ با شرایط ذكر شده عمل به احتیاط نام دارد و مستوجب ثواب خواهد بود. 4.عمل به ظنّ بدون انتساب به شرع در صورتی كه مدلول آن مخالف اصل باشد. عمل به چنین ظنّی به دلیل مخالفت با اصل حرام است.
درباره‌ی قسمت ج. (در مقام اثبات آیا ظنونی كه حجت شناخته شده باشند، وجود خارجی دارند یا خیر؟) جواب مثبت است. زیرا حجیت ظنونی همانند خبر واحد، شهرت، ظواهر الفاظ، اماره و… فی الجمله اثبات شده است.

ظنّ خاصّ

هر ظّنی كه از طرف شارع و قانونگذار یا عقل معتبر شناخته شده باشد، به آن «ظنّ خاصّ» گویند. مثل حجیّت «خبر واحد» و «قاعده ید».

ظنّ شخصی

به ظنّی كه برای انسان معین در مسئله خاصّی پیدا شود «ظنّ شخصی» گفته می‌شود.

ظنّ طَریقی

به ظنّی كه فقط طریق به واقع باشد «ظنّ طریقی» گفته می‌شود. چه تفاوتی است بین قطع طریقی و ظنّ طریقی؟ در جواب باید گفت: در قطع طریقی طریقیت آن ذاتی است و نیاز به جعل ندارد. برخلاف ظنّ طریقی كه طریقیّت آن عرضی است و باید به وسیله‌ی عقل یا شرع طریقیت و كاشفیت آن جعل شود. مثل حجیّت امارات بنابر طریقیت. كه به وسیله‌ی شرع جعل شده و مثل حجیّت ظنّ مطلق كه به وسیله‌ی دلیل انسداد بنابر حكومت (اگر مقدمات انسداد را كامل بدانیم)، به وسیله‌ی عقل حجّت شده است. (9)

ظنّ غالب

ظنّی كه نزد مردم عادی به عنوان علم شناخته می‌شود «ظنّ غالب» نام دارد. به همین دلیل به آن علم عادی و عرفی هم می‌گویند. همان گونه كه در فقه به آن «ظنّ اطمینانی» یا «ظنّ متأخم به علم» و یا «ظنّ قوی» گویند.

ظَنِّ مُطلَق

ظنّی كه دلیل خاصی بر حجیّت آن اقامه نشده باشد، «ظنّ مطلق» نام دارد. مثل ظنّی كه به وسیله‌ی دلیل انسداد حجیت آن اثبات شود.

ظنّ موضوعی

به ظنّی كه در حكم شرعی اخذ شده باشد، «ظنّ موضوعی» گویند. مثال: «اگر ظنّ و گمان به جاسوس بودن شخصی پیدا كردید او را دستگیر كنید.»

ظنّ نَوْعی

به ظنّی كه برای نوع مردم از كلام خاص به وجود می‌آید. «ظنّ نوعی» گویند.

پی‌نوشت‌ها:

1.الذریعه الی اصول الشریعه، ج1، ص 25؛ فرائد الاصول، ص24؛ كفایة الاصول، ج2، ص107؛ نهایةالافكار، ج3، ص55؛ فوائد الاصول، ج3، ص88 و 214؛ نهایةالاصول، ص436؛ تهذیب الاصول، ج2، ص130؛ انوارالهدایه، ج1، ص 189.
2.فرائد الاصول، ص24؛ نهایةالافكار، ج3، ص55؛ اصول الاستنباط، ص187.
3.تهذیب الاصول، ج2، ص 131.
4.انوارالهدایه، ج1، ص 189.
5.انوارالهدایه، ج1، ص 224.
6.فرائد الاصول، ص30 «التعبد بالظن الذی لم یدل علی التعبدیه دلیلٌ محرمٌ بالادله الاربعه.»
7.فرائد الاصول، ص32.
8.مأخذ پیشین، همان جا.
9.اصطلاحات الاصول، «الظنّ».

منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد