بقاء و دوام موجودات عالم حداقل منوط به سه مساله ي محوري است: 1. وجود مقتضي 2. وجود شرائط 3. نبود مانع. اين موجود خواه يك پديده طبيعي باشد، خواه يك پديده اجتماعي و حتي پديدههاي عالم مجرّدات. زيرا همه ي اينها به نوعي بهرهمند از وجود هستند. و هر چه عوامل سه گانه اوّل قابليت بيشتر براي بقاء داشته باشند و هر چه موانع هرگز رخ ننمايند، حيات آن پديده مورد نظر جاودانهتر خواهد بود.
امّا نگاه قرآن: اين تحفه ي آسماني موجودات را به دو دسته كلي تقسيم نموده است، موجود بالذّات كه دوام أزلي و ابدي بالذّات دارد و موجودات بالعرض كه در نهايت فنا در انتظار آنها خواهد بود.[1] آنگاه در سوره ي النجم شرط بهرهمندي از حيات و وجود را تلاش و سعي معرّفي نمود.[2] آن هم با توجه به آيه «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِي الْحَمِيدُ»[3] چه اصل سعي و چه پاداش، همگي محتاج به امداد الهي است. سپس در سورههاي متعدد نظير فاطر، الطلاق[4] و الشمس[5] شرط به ثمر نشستن همين تلاش به مدد الهي را تقوا پيشگي و پرهيزكاري معرّفي نمود بخصوص در سوره ي فاطر[6] تصريح فرمود آن عقيده، باور و انديشهاي كار ساز است كه طيب و طاهر باشد و آن عمل و تلاشي اين عقيده ي صالح را به اقيانوس حيات متصل ميكند كه شايسته و صالح باشد.[7] و در پايان در سوره ي مريم وعده داده است كه ميوه ي شيرين اين عقايد و عمل نيك ،عشق و محبّت خالصانه و كشش دروني ديگران[8] به سوي اين صالحان است[9] بويژه با توجه به برخي روايات، از جمله اين صالحان رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ميباشند.[10] امّا خداي سبحان قبل از هر كس خود به احياء و بزرگداشت جمعي از صالحان اقدام و علاوه ديگران را هم به زنده نگهداشتن ياد، نام، خدمات و فرهنگ آنان، امر نمود، بعنوان نمونه در سوره ي مريم[11] به ياد و خاطره ي حضرات ابراهيم، اسماعيل، موسي، مريم و ادريس ـ عليهم السّلام ـ پرداخت و به مخاطبين قرآن هم امر فرمود تا شما هم نامشان را برپا داريد و در ضمن آن به پارهاي از دليلهاي اين تجليل اشاره نمود نظير يكتا پرستي، پاكدامني، پرهيزكاري، صداقت، خلوص، برپا داشتن نماز، اداء حقوق نيازمندان و حتي در سوره ي آل عمران شهادت را عامل بقاء و دوام برشمرده است يعني اين عوامل موجب حيات جاودان و بقاء رسم، اسم و فرهنگ صالحان فوق الذكر و حصول وّد از سوي خداي رحمان در دل ديگران براي ايشان، گرديده است.
با مراجعه به زندگي آن بزرگوار درمييابيم كه عوامل مذكور در تاريخ حيات امام حسين ـ عليه السّلام ـ حضور داشت، قرآن بر صداقت، پاكي و طهارت روح و روان، رفتار و گفتار آن بزرگ مرد، (امام حسين«ع») شهادت داده است[12]، چنانكه زيباترين خاطره زندگي او به گواهي قرآن، گرفتن روزه در كودكي و اطعام قوت لا يموت خويش به فقراء بوده است[13] ،و اين رفتار تا آخرين لحظات زندگياش استمرار داشت. همانگونه كه پرمخاطرهآميزترين نماز را در شيرينترين لحظات زندگي يعني ظهر روز عاشورا در وسط جمعيت دشمن بپاداشت.[14] امّا اخلاص كه سراسر زندگي او مشحون از آن است بخصوص وقتي با لباس زيباي شهادت آراسته شد، و شهادت امام حسين ـ عليه السّلام ـ در برابر مظلوميت او ناچيز است به جهت آنكه هنگامي که آن حضرت دست به قيام و اقامه ي معروف و ازاله ي منكر زد، ظالمان اتهام قدرت طلبي و راحت طلبان، تهمت نارواي بيتدبيري را به او نسبت ميدادند، امّا آن حضرت علاوه بر تحمّل زخمهاي فيزيكي حاصل از ضربات شمشير، زخمهاي ناشي از جنگ رواني را نيز براي رضاي خدا تحمل نمود و اين اخلاص با مايعِ روانِ حيات بخش خون، او را به درياي موّاج و اقيانوس بيكران حيات متصل گردانيد و به بقاء «وجه ربّ» باقي و ماندگار و به بركت رحمان، نعمت «وُدّ» نصيب ايشان گرديد و براي هميشه تاريخ جاودانه شد. در پايان قابل ذكر است كه عامل جاودانگي غير از پيامدهاي زيباي نهضت حسيني است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شهيد آگاه، نويسنده:آيت الله صافي گلپايگاني.
2. پرتوي از نهضت حسين(ع)، نويسنده:آيت الله صافي گلپايگاني.
3. حماسه ي حسيني، نويسنده:شهيد مطهري.
پي نوشت ها:
[1] . كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ. الرّحمن: 26 ـ 27.
[2] . النجم/39.
[3] . فاطر/15.
[4] . طلاق/2.
[5] . الشمس/8 ـ 10.
[6] . فاطر/10.
[7] . طباطبائي، محمد حسين؛ الميزان، قم، منشورات جماعة المدرسّين، ج17، صص 23 ـ 24؛ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، سال 1363 ش، ج 18، صص 194 ـ 198.
[8] . عسكري، أبي هلال، مُعْجم الفروق اللُّغوية، مؤسسة النشر التابعة لجماعة المدرسين، الطبعة الثانيه، 1421ق، ص 174.
[9] . فخررازي، التفسير الكبير، بيروت، دار احياء التراث العربي، الجزء الحادي و العشرون، البقه الثالثه، ص 255.
[10] . سيوطي، جلال الدين، الدرّ المنثور، بيروت، الناشر محمد امين دمج، ج4، ص 287؛ محمد حسين، الجزء الرابع عشر، صص 112 ـ 116؛ مكارم شيرازي، ناصر، پيشين، ج 16، صص 144 ـ 149.
[11] . مريم/16 ـ 58.
[12] . احزاب/33.
[13] . انسان/7 ـ 9.
[14] . مفيد، الارشاد، مؤسسه آل البيت ـ عليه السّلام ـ ، الطبعة الأولي، سال 1413 ق، ج2، ص105.