خطبه فدکیه و راهکار برون رفت از گمراهی
عدم تدبر در قرآن؛ عامل گمراهی امت در کلام حضرت زهرا (سلام الله علیها)
یکی از فراز های خطبه فدکیه در مورد عدم تدبر امت در قرآن است؛ حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه فدکیه شاید در صدد بیان این مطلب باشند که اگر انسان از امامش دور شود و او را از حقش کنار نهد، قطعاً گمراه شده و گمراه کننده است؛ و عامل گمراهی او نیز آن است که او در آیات الهی تدبر نکرده که قلبش قفل شده است؛ و کلید آن نیز تدبر در آیات الهی است؛ در این مقاله بر آنیم که بتوانیم کمی از تدبر در آیات قرآن از نگاه احادیث و معنای قفل شدن قلب آدمی را بررسی نماییم:
علت گمراهی امت، عدم تدبر در قرآن
حضرت در خطبه فدکیه، گمراهی امت را گوشزد کرده و علت غصب حق اهل بیت را عدم تدبر در آیات قرآن می دانند؛ چون قرآن در بسیاری از آیاتش به مسلمانان در مورد رعایت حقوق دیگران هشدار می دهد.
یکی از آن حقوق، حق مالی اهل بیت علیهم السلام است که در سوره مبارکه اسراء می فرماید: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا»[1] «و حقّ نزدیکان را بپرداز، و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذیر مکن»
حق مالی اهل بیت علیهم السلام
فدک حق مالیِ حضرت زهرا سلام الله بوده است؛ چنانکه مفسران شیعه و سنی بدان اذعان دارند؛ چنانکه وقتى که این آیه نازل گردید، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم دختر خود فاطمه را خواند و فدک را به وى بخشید و تسلیم او فرمود و در مدت زندگى پیامبر در دست فاطمه علیهاالسلام بود. وقتى که رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، ابوبکر از دست فاطمه گرفت.[2]
حق خلافت و امامت اهل بیت علیهم السلام
یکی دیگر از حقوق اهل بیت علیهم السلام، حق خلافت است که توسط خودِ خداوند متعال انجام می گیرد، چنانکه در آیات مربوط به حضرت آدم، حضرت داود و حضرت ابراهیم علیهم السلام قرآن بدان تصریح کرده است؛ و گمراهان امت پیامبر، با عمل نکردن به دستورات قرآن، چنان بر قلب هایش قفل زده شده که حق مسلمِ امام برحق را غصب کردند.
حضرت در بیان غصب خلافت امام زمانش، عدم تدبر در آیات قرآن را علت، غصب و قفل شدن دلهایشان می داند؛ چنانکه می فرماید: «افلا تتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها…»آیا تدبر در قرآن نمی کنید یا بر دلهای تان قفل زده شده است؟!
دو مطلب در اینجا اهمیت خاص دارد: مطلب اول: آثار عدم تدبر در قرآن از دیدگاه احادیث. مطلب دوم: دل های قفل شده و عوامل آن
عدم تدبر در قرآن
تدبر؛ یعنی: «نگریستن به عاقبت و آخر آن کار و تأمل و فکر نمودن در آن.»[3]
یعنی آدمی با نگریستن به آیات قرآن و تعمق و دقت در معنای آن، به عاقبت خوبی ها و بدی ها و عبرت ها و قصه ها و مثال ها دقت کند؛ و اگر آدمی با دقت در سرانجام و عاقبت کاری، وارد کار بشود، قطعاً از آسیب های احتمالی که ناشی از جهل یا غفلت است، مصون می ماند؛ یعنی با دور اندیشی در آیات، مواظب رفتار و کردار خود می گردد؛ امیر المومنین می فرماید: «الحَزْمُ تَجَرَّعُ الغُصَّةِ حَتّی تُمَکِّنَ الفُرْصَةُ.»[4] «دوراندیشی تحمل ناملایمات و فرو خوردن غصه هاست تا زمانی که فرصت چاره اندیشی فراهم شود.»
با این اوصاف کسی که با دور اندیشی و تدبر به کاری مشغول می شود قطعاً دچار ناملایمات و غصه خوردن ها نمی شود.
اثر تدبر در آیات قرآن
حال اگر کسی واقعاً با تدبر در آیات قرآن کریم، دور اندیشی پیشه کند، چه نتیجه ای در انتظار اوست؟ پاسخ را از زبان مبارک امیر المومنین علی علیه السلام می شنویم؛ حضرت می فرمایند: «اِنَّ الحازِمَ مَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِجَهادِ نَفْسِهِ فَاَصْلَحَها وَ حَبَسَهَا عَنْ أهْوِیَتِها وَ لَذّاتِها فَمَلَکَها وَ اِنّ لِلْعاقِلِ بِنَفْسِهِ عَن الدُّنیا وَ ما فِیها وَ أَهْلِها شُغْلَا.»[5] «دوراندیش کسی است که نفس خود را به جهاد و مبارزه با هواهای نفسانی مشغول سازد و آن را اصلاح کند و نفس را از نیل به خواسته ها و لذّت هایش باز دارد و زمام آن را در دست گیرد. به درستی که عاقل به جای پرداختن به دنیا و آنچه در آن است، به اصلاح نفس خود مشغول می شود.
اثر عدم تدبر در آیات
کسانی که در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای رسیدن به قدرت پس از ایشان بودند و در واقع دوراندیشی آنها برای رسیدن به خود دنیا بود، اینان آیا همان تدبر کنندگان آیات الهی اند؟
خیر، اینها کسانی هستند که شامل بخش دیگر بیان نورانی دردانه ی پیامبر هستند که فرمودند: «یا بر قلب های شما قفل زده شده است؟!»
قفل بر دلها
قرآن کریم، حالت مختلفی را برای دل، بیان فرموده است؛ مثلاً:
- «رین»: «کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ»؛[6] « چنین نیست که آنها میپندارند، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته است!»
- «اکنّه»: «وَ مِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَ جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّهً أَن یَفْقَهُوهُ»؛[7] «پارهای از آنها به (سخنان) تو، گوش فرامیدهند؛ ولی بر دلهای آنان پردهها افکندهایم تا آن را نفهمند»
- «زیغ»: فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»؛[8] « هنگامی که آنها از حق منحرف شدند، خداوند قلوبشان را منحرف ساخت»
- «قساوت»: «فَلَوْلا إِذْ جَاءهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَـکِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ»؛[9] «چرا هنگامی که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دلهای آنها قساوت پیدا کرد»
- «غلف»: «فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ وَ کُفْرِهِم بَآیَاتِ اللّهِ وَقَتْلِهِمُ الأَنْبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقًّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ»؛[10]«پس چون پیمان شکستند و به آیات خدا کافر شدند و پیغمبران را به ناحق کشتند و (همه این قبایح به جای آوردند) بدین عذر که گفتند: دلهای ما در پرده است…»
- «مرض»: «فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً»[11]« در دلهای ایشان بیماری (جهل و عناد) است، خدا بر بیماری آنها بیفزاید»
حالات دل، ناشی از عمل خود آدمی
با توجه به این آیات معلوم می شود، دل حالات مختلفی به خود می گیرد، که ناشی از اعمال و رفتار خود آدمی است؛ نکته ای که بسیار کلیدی و اساسی در فرمایش حضرت نهفته است، این است که این آیه، در مورد منافقان بیان شده است.
اثر نپذیرفتن هدایت از قرآن
اگر آدمی از قرآن هدایت نخواهد، قطعاً دچار ضلالتی می شود که خداوند بر دلش قفلی می زند که نتیجه و اثر عمل خود اوست؛ چنانکه امام صادق (علیه السلام) به سلیمان بنخالد فرمود: «یَا سُلَیْمَانُ إِنَّ لَکَ قَلْباً وَ مَسَامِعَ وَ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَهْدِیَ عَبْداً فَتَحَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَ إِذَا أَرَادَ بِهِ غَیْرَ ذَلِکَ خَتَمَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ فَلَا یَصْلُحُ أَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها.»[12]
«ای سلیمان! تو قلب و گوش داری، هرگاه خداوند اراده نماید که بندهای را هدایت کند، گوش دل او را باز میکند و هرگاه امری غیر از آن را اراده کند، بر گوش دل او مهر زده و او را ناشنوا میگرداند. در نتیجه آن فرد هرگز اصلاح نخواهد شد. این امر مصداق أَمْ عَلی قُلوبٍ أَقْفَالهَا میباشد».
تبیین آیه
چنانکه از این حدیث معلوم است، هدایتی که در حدیث بیان شده است، قطعاً باید اثر عمل خود وی باشد، چون امکان ندارد که خداوند کسی را ابتدائاً گمراه کند، و حتی معنای گمراه کردن او، نیز همان اثر وضعی عمل خود فرد است که خودش با اختیار انجام داده است؛ و عکس العمل رفتار گمراه شخص، گمراه ماندن و گمراه کردن است.
افشاگری زهرای مرضیه (سلام الله علیها) در برابر منافقان گمراه
چنانکه پس از رسول خدا، کسانی که خودشان را خلیفه برحق ایشان می پنداشتند و سعی کردند جامه خلافت را به زور تن خویش کنند، بدلیل فرمایش نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها، هم خودشان گمراه شدند و بر دلهایشان قفل خورد، و هم دیگران را چنان از صراط مستقیم، گمراه کردند که دخت گرامی پیامبر مجبور شد، برای احقاق حقِ امامت پا به عرصه میدان گذارد، و چه خوب حق مطلب را ادا نمود، و چنان علمداری برای امام زمانش شد، که تاریخ نظیرش را به خود ندیده و نخواهد دید.
پس معنای تدبر و عدم تدبر در مقاله بیان شد و همچنین در حالات قلب که یکی از آنها زده شدن قفل بر دل است، در بیان نورانی حضرت، ذره ای تبیین گشت.
پی نوشت: