دانشجوى گرامى! سؤال شما ما را بر آن داشت که به بیان یکى از مسائل مهم روحى انسان که تقریباً مورد اتفاق بیش تر روان شناسان، انسان شناسان و دانشمندان علوم رفتارى است، بپردازیم و آن این که انسان و شخصیت او و به تبع آن رفتارهاى او در صحنه هاى گوناگون همواره در حال تغییر است؛ به عبارت دیگر انسان موجودى تأثیرپذیر است و از عوامل گوناگون محیطى و وراثتى تأثیر مى پذیرد و مبناى همه صاحب نظران تعلیم و تربیت، همین اصل تأثیرپذیرى و به تبع آن، تغییرپذیرى انسان است. این تغییرات اگر هماهنگ با فطرت انسان و در قالب معیارهاى ارزشى و هنجارهاى دینى باشد، موجب تکامل و تعالى انسان مى شود و اگر تحت تأثیر آفت هاى درونى و بیرونى قرار گیرد، باعث یک حرکت قهقرایى و انحطاط شخصیت و به دنبال آن، بروز رفتارهاى ناهنجار مى شود. در این جا متناسب با سؤال شما دانشجوى محترم، به یکى از آفت هایى که سیر تکاملى انسان را تهدید مى کند، اشاره مى کنیم؛ سپس به پاسخ گویى سؤال شما مى پردازیم. هر انسانى داراى یک سلسله نیازهاست و شکوفایى او در ارضاى صحیح و به موقع این نیازهاست. یکى از این نیازها، نیاز به جنس مخالف است که در دوران نوجوانى و جوانى به اوج خود مى رسد و در قالب ازدواج تحقق پیدا مى کند. یکى از آفت هایى که در این دوره، انسان را تهدید مى کند، نوسانات روحى و روانى است که جوانان به آن مبتلا مى شوند و باعث ایجاد تردید در آن ها مى شود و به دنبال این دگرگونى، گزیش ها و انتخاب هایى را که براى تأمین نیازهاى خود انجام داده اند، دچار آسیب مى کند؛ به عبارت دیگر همواره در این اندیشه است که آیا من درست انتخاب کرده ام؟!
نوسانات روحى، نوع انسان ها – به ویژه جوانان – داراى روحیه تنوع طلبى هستند. گرچه تنوع طلبى مى تواند نقش بسیار مؤثرى در رشد و شکوفایى انسان داشته باشد، اما مشکلاتى نیز مى تواند ایجاد کند و این هنگامى رخ مى دهد که تنوع طلبى براساس معیارهاى صحیح عقلانى و وحیانى نباشد؛ بلکه به صورت افسارگسیخته در اختیار هواهاى نفسانى و عوامل جذاب محیطى قرار گیرد. این جا است که فرد در انتخاب هاى قبلى خود دچار تزلزل مى شود و احساس مى کند که درست انتخاب نکرده است و باید در انتخاب خودش تجدید نظر کند. انتخاب بعدى او نیز از تیررس این آفت در امان نیست و این امر باعث توقف رشد و حتى سیر قهقرایى انسان در زندگى خواهد شد. براى مصون ماندن از این آفت، انسان باید در هر کارى متناسب با آن کار و بر اساس معیارهاى صحیح انتخاب کند تا در هنگام هجوم این آفت ها، دچار تزلزل نشود. قطعاً شما در انتخاب همسر، بر اساس یک سلسله معیارهایى که با نظام ارزشى مورد پذیرش شما هماهنگى داشته است، دست به انتخاب زده اید و اینک در انتخاب خود دچار تردید شده اید؛ یعنى همان آفتى که بیان شد، به سراغ شما آمده است.
در این جا بر مى گردیم به سؤال اصلى شما و فرآیندى که شما در امر ازدواج طى نموده اید. شما فرمودید که من با دخترى ازدواج کرده ام؛ ولى بعد از مراسم عقد، احساس مى کنم علاقه اى به او ندارم و این امر موجب دلسردى شما و همسرتان شده است و باعث سرد شدن روابط شما بایکدیگر شده است. در این جا این سؤال مطرح مى شود که آیا بعد از معرفى آن دختر و آشنایى شما با او و جریان خواستگارى، جلسه گفت و گو با یکدیگر داشتید و او را از نزدیک دیدید و در بدو امر او را پسندید یا نه؟ اگر پاسخ شما منفى باشد، سؤال دوم مطرح مى شود که اگر او را از نزدیک ندیدید و با او گفت و گویى نداشتید، چگونه حاضر شدید به این ازدواج تن دهید و اگر پاسخ شما مثبت باشد؛ یعنى شما همه مراحل ازدواج را با معیارهاى صحیح طى کرده اید؛ یعنى ابتدا با تحقیق خانواده او را شناسایى کرده اید و سپس دختر را دیده، با او صحبت کرده و همدیگر راپسندیده اید و آن گاه اقدام به انجام مراحل بعد – یعنى مراسم عقد – نموده اید و در واقع شما، مسیر صحیحى را در مسأله ازدواج خود طى نموده اید و دلیلى ندارد که دچار تردید شوید؛ زیرا این تردید در واقع همان آفتى است که به سراغ شما آمده و مى خواهد انتخاب شما را دچار تزلزل کند و اگر شما با این آفت مقابله نکنید، هیچ تضمینى وجود ندارد که در انتخاب هاى بعدى نیز دوباره به این آفت تردید دچار نشوید.
بنابراین، شما باید به صورت جدّى در صدد حل مشکل خود برآیید و طرف مقابل شما، همان طور که بیان کردید، دچار این تردید نیست. به نظر مى آید یک تغییر اساسى در نگرش خود نسبت به مسأله ازدواج ایجاد کنید و این امر، مستلزم آگاهى از معیارهاى انتخاب همسر و ازدواج موفق مى باشد. معیارهاى صحیح ازدواج به دو دسته تقسیم مى شوند؛ معیارهاى اصلى و معیارهاى فرعى ازدواج.
1. معیارهاى اصلى و بنیادى عبارتند از: کفویّت زوجین از لحاظ داشتن باورهاى مشترک، اصالت خانوادگى، ایمان و اعتقاد و سلامت جسمانى و روانى.
2. معیارهاى فرعى عبارتند از: هم سطح بودن از نظر اقتصادى، فرهنگى، اجتماعى، تحصیلى، تناسب سنى و قیافه ظاهرى و… .
از سؤال شما چنین بر مى آید که مشکل شما مربوط به شرایط و معیارهاى فرعى است. خوشبختانه تحقیقات نشان مى دهد و تجربه هم اثبات کرده است که شخصیت انسان قابل تغییر است و به تبع آن، رفتار او نیز تغییر خواهد کرد. بنابراین اگر شخصیت همسر شما و بعضى از رفتارهاى او براى شما خوشایند نیست، مى توان براساس اصل تأثیرپذیرى انسان، هم شخصیت او و هم رفتارهاى او را تغییر داد. این حقیقت را باید پذیرفت که انسان ها با یکدیگر متفاوت هستند و هنر انسان در این است که بتواند با وجود این تفاوت هاى شخصیتى، روابط اجتماعى خودش را با دیگران تنظیم کند. خانواده و روابط بین زن و شوهر، یکى از مصادیق روابط اجتماعى است.
انسان هایى در زندگى زناشویى موفق هستند که با توجه به این تفاوت ها، بتوانند در کنار یکدیگر یک زندگى مشترک و مسالمت آمیز داشته باشند.
نکته بعدى که در سؤال شما مبناى تردید و به دنبال آن، موجب دلسردى شما نسبت به یکدیگر شده، قیافه ظاهرى است. گر چه ما معتقدیم که در آغاز امر، یکى از معیارهاى مهم ازدواج، قیافه ظاهرى است؛ یعنى دو نفرى که مى خواهند با یکدیگر ازدواج کنند، باید همدیگر را از نظر ظاهرى بپسندند و مطلوب یکدیگر باشند، اما استمرار این جذابیت، بعد از ازدواج، به عوامل دیگرى نیز ارتباط پیدا مى کند که آن عوامل مى تواند این جذابیت را افزایش یا کاهش دهد .این گونه نیست که اگر همسر انسان قیافه جذابى داشت، این جذابیت تا آخر باقى بماند یا بالعکس؛ بلکه افراد زیادى بوده اند که مبنا و معیار اصلى را فقط همین قیافه ظاهرى قرار دادند و از معیارهاى اصلى ازدواج غفلت کردند و همین امر باعث شد که بعد از چند هفته یا چند ماه، آن جذابیت کاهش پیدا کند و حتى در بعضى از مواقع، جاى خود را به نفرت و انزجار بدهد و افراد زیادى هم بوده اند که فقط قیافه ظاهرى را ملاک ازدواج قرار نداده اند؛ بلکه معیارهاى اصلى چون ایمان، عفت و پاکدامنى، سلامت جسمانى و روانى و اصالت خانوادگى را مد نظر قرار داده اند و علاقه آن ها نسبت به یکدیگر، روز به روز بیش تر شده، داراى یک زندگى آرام و لذت بخش هستند.
شاید شما همسران زیادى را دیده باشید که قیافه ظاهرى آن ها با هم متناسب نیست، اما از یک زندگى مستحکم و با ثباتى برخوردارند. بنابراین معلوم مى شود که جذابیت یک امر نسبى است تحت تأثیر دیگر عوامل شخصیتى و رفتارى است. بنابراین راهنمایى ما به شما دانشجوى محترم این است که اگر واقعاً همسر شما دختر عفیف، پاکدامن، داراى سلامت جسمانى و روانى و ریشه هاى اصیل خانوادگى و مؤمن است و علاوه بر این موارد، علاقه مند به شما است، در واقع همه چیز براى یک زندگى مشترک و خوب فراهم است و آن کاستى هایى که شما بیان کردید، قابل تغییر و جبران است با تغییر نگرش نسبت به همسرتان، مى توانید زندگى خوبى با یکدیگر داشته باشید. به کارگیرى راهکارهاى زیر، شما را در انجام این دو امر – تغییر رفتارهاى همسر و شخصیت او و تغییر نگرش نسبت به ایشان – کمک مى کند.
1. به جنبه هاى مثبت همسرتان بیش تر از نقاط ضعف او توجه کنید.
2. از منفى بافى نسبت به همسرتان اجتناب کنید.
3. این حقیقت را به خود تلقین کنید که همه انسان ها کاستى ها و عیوبى دارند و جز خداوند متعال، هیچ موجود دیگرى بى عیب و نقص نیست.
4. گاهى اوقات رفتار خود یاگذشته خود را مرور کنید؛ دراین صورت بدون تردید، نقص هایى را خواهید یافت و اگر ما بپذیریم که خودمان نیز عیوبى داریم، آن گاه توقع و انتظار بى جا از دیگران نخواهیم داشت.
5. نگاه خود را کنترل کنید؛ به ویژه از نگاه کردن به نامحرم به شدت پرهیز کنید.
6. اگر همسر شما رفتارهایى انجام مى دهد که از نظر منطقى و عرفى قابل قبول نیست، با برنامه ریزى صحیح سعى کنید زمینه تغییر رفتار او را فراهم کنید؛ مثلاً با ایجاد روابط خانوادگى با کسانى که از نظر فرهنگى وضعیت مناسب ترى دارند، شرایط تغییر رفتار او را از طریق مشاهده رفتارهاى مطلوب، فراهم نمایید.
7. با کوچک ترین تغییرى که در او مشاهده کردید، او را مورد تشویق قرار دهید.
8. از همسرتان بخواهید با ایجاد تغییراتى در کیفیت لباس پوشیدن و رسیدگى به وضعیت ظاهرى خود و… به جذابیت ظاهرى اش براى شما بیفزاید.
9. هیچ گاه از زنان دیگر در مقابل همسرتان، تعریف نکنید.
10. ارتباط خود را با خانواده ایشان بیش تر و از طرح صحبت ها و رفتارهاى دلسرد کننده، اجتناب کنید.
نوسانات روحى، نوع انسان ها – به ویژه جوانان – داراى روحیه تنوع طلبى هستند. گرچه تنوع طلبى مى تواند نقش بسیار مؤثرى در رشد و شکوفایى انسان داشته باشد، اما مشکلاتى نیز مى تواند ایجاد کند و این هنگامى رخ مى دهد که تنوع طلبى براساس معیارهاى صحیح عقلانى و وحیانى نباشد؛ بلکه به صورت افسارگسیخته در اختیار هواهاى نفسانى و عوامل جذاب محیطى قرار گیرد. این جا است که فرد در انتخاب هاى قبلى خود دچار تزلزل مى شود و احساس مى کند که درست انتخاب نکرده است و باید در انتخاب خودش تجدید نظر کند. انتخاب بعدى او نیز از تیررس این آفت در امان نیست و این امر باعث توقف رشد و حتى سیر قهقرایى انسان در زندگى خواهد شد. براى مصون ماندن از این آفت، انسان باید در هر کارى متناسب با آن کار و بر اساس معیارهاى صحیح انتخاب کند تا در هنگام هجوم این آفت ها، دچار تزلزل نشود. قطعاً شما در انتخاب همسر، بر اساس یک سلسله معیارهایى که با نظام ارزشى مورد پذیرش شما هماهنگى داشته است، دست به انتخاب زده اید و اینک در انتخاب خود دچار تردید شده اید؛ یعنى همان آفتى که بیان شد، به سراغ شما آمده است.
در این جا بر مى گردیم به سؤال اصلى شما و فرآیندى که شما در امر ازدواج طى نموده اید. شما فرمودید که من با دخترى ازدواج کرده ام؛ ولى بعد از مراسم عقد، احساس مى کنم علاقه اى به او ندارم و این امر موجب دلسردى شما و همسرتان شده است و باعث سرد شدن روابط شما بایکدیگر شده است. در این جا این سؤال مطرح مى شود که آیا بعد از معرفى آن دختر و آشنایى شما با او و جریان خواستگارى، جلسه گفت و گو با یکدیگر داشتید و او را از نزدیک دیدید و در بدو امر او را پسندید یا نه؟ اگر پاسخ شما منفى باشد، سؤال دوم مطرح مى شود که اگر او را از نزدیک ندیدید و با او گفت و گویى نداشتید، چگونه حاضر شدید به این ازدواج تن دهید و اگر پاسخ شما مثبت باشد؛ یعنى شما همه مراحل ازدواج را با معیارهاى صحیح طى کرده اید؛ یعنى ابتدا با تحقیق خانواده او را شناسایى کرده اید و سپس دختر را دیده، با او صحبت کرده و همدیگر راپسندیده اید و آن گاه اقدام به انجام مراحل بعد – یعنى مراسم عقد – نموده اید و در واقع شما، مسیر صحیحى را در مسأله ازدواج خود طى نموده اید و دلیلى ندارد که دچار تردید شوید؛ زیرا این تردید در واقع همان آفتى است که به سراغ شما آمده و مى خواهد انتخاب شما را دچار تزلزل کند و اگر شما با این آفت مقابله نکنید، هیچ تضمینى وجود ندارد که در انتخاب هاى بعدى نیز دوباره به این آفت تردید دچار نشوید.
بنابراین، شما باید به صورت جدّى در صدد حل مشکل خود برآیید و طرف مقابل شما، همان طور که بیان کردید، دچار این تردید نیست. به نظر مى آید یک تغییر اساسى در نگرش خود نسبت به مسأله ازدواج ایجاد کنید و این امر، مستلزم آگاهى از معیارهاى انتخاب همسر و ازدواج موفق مى باشد. معیارهاى صحیح ازدواج به دو دسته تقسیم مى شوند؛ معیارهاى اصلى و معیارهاى فرعى ازدواج.
1. معیارهاى اصلى و بنیادى عبارتند از: کفویّت زوجین از لحاظ داشتن باورهاى مشترک، اصالت خانوادگى، ایمان و اعتقاد و سلامت جسمانى و روانى.
2. معیارهاى فرعى عبارتند از: هم سطح بودن از نظر اقتصادى، فرهنگى، اجتماعى، تحصیلى، تناسب سنى و قیافه ظاهرى و… .
از سؤال شما چنین بر مى آید که مشکل شما مربوط به شرایط و معیارهاى فرعى است. خوشبختانه تحقیقات نشان مى دهد و تجربه هم اثبات کرده است که شخصیت انسان قابل تغییر است و به تبع آن، رفتار او نیز تغییر خواهد کرد. بنابراین اگر شخصیت همسر شما و بعضى از رفتارهاى او براى شما خوشایند نیست، مى توان براساس اصل تأثیرپذیرى انسان، هم شخصیت او و هم رفتارهاى او را تغییر داد. این حقیقت را باید پذیرفت که انسان ها با یکدیگر متفاوت هستند و هنر انسان در این است که بتواند با وجود این تفاوت هاى شخصیتى، روابط اجتماعى خودش را با دیگران تنظیم کند. خانواده و روابط بین زن و شوهر، یکى از مصادیق روابط اجتماعى است.
انسان هایى در زندگى زناشویى موفق هستند که با توجه به این تفاوت ها، بتوانند در کنار یکدیگر یک زندگى مشترک و مسالمت آمیز داشته باشند.
نکته بعدى که در سؤال شما مبناى تردید و به دنبال آن، موجب دلسردى شما نسبت به یکدیگر شده، قیافه ظاهرى است. گر چه ما معتقدیم که در آغاز امر، یکى از معیارهاى مهم ازدواج، قیافه ظاهرى است؛ یعنى دو نفرى که مى خواهند با یکدیگر ازدواج کنند، باید همدیگر را از نظر ظاهرى بپسندند و مطلوب یکدیگر باشند، اما استمرار این جذابیت، بعد از ازدواج، به عوامل دیگرى نیز ارتباط پیدا مى کند که آن عوامل مى تواند این جذابیت را افزایش یا کاهش دهد .این گونه نیست که اگر همسر انسان قیافه جذابى داشت، این جذابیت تا آخر باقى بماند یا بالعکس؛ بلکه افراد زیادى بوده اند که مبنا و معیار اصلى را فقط همین قیافه ظاهرى قرار دادند و از معیارهاى اصلى ازدواج غفلت کردند و همین امر باعث شد که بعد از چند هفته یا چند ماه، آن جذابیت کاهش پیدا کند و حتى در بعضى از مواقع، جاى خود را به نفرت و انزجار بدهد و افراد زیادى هم بوده اند که فقط قیافه ظاهرى را ملاک ازدواج قرار نداده اند؛ بلکه معیارهاى اصلى چون ایمان، عفت و پاکدامنى، سلامت جسمانى و روانى و اصالت خانوادگى را مد نظر قرار داده اند و علاقه آن ها نسبت به یکدیگر، روز به روز بیش تر شده، داراى یک زندگى آرام و لذت بخش هستند.
شاید شما همسران زیادى را دیده باشید که قیافه ظاهرى آن ها با هم متناسب نیست، اما از یک زندگى مستحکم و با ثباتى برخوردارند. بنابراین معلوم مى شود که جذابیت یک امر نسبى است تحت تأثیر دیگر عوامل شخصیتى و رفتارى است. بنابراین راهنمایى ما به شما دانشجوى محترم این است که اگر واقعاً همسر شما دختر عفیف، پاکدامن، داراى سلامت جسمانى و روانى و ریشه هاى اصیل خانوادگى و مؤمن است و علاوه بر این موارد، علاقه مند به شما است، در واقع همه چیز براى یک زندگى مشترک و خوب فراهم است و آن کاستى هایى که شما بیان کردید، قابل تغییر و جبران است با تغییر نگرش نسبت به همسرتان، مى توانید زندگى خوبى با یکدیگر داشته باشید. به کارگیرى راهکارهاى زیر، شما را در انجام این دو امر – تغییر رفتارهاى همسر و شخصیت او و تغییر نگرش نسبت به ایشان – کمک مى کند.
1. به جنبه هاى مثبت همسرتان بیش تر از نقاط ضعف او توجه کنید.
2. از منفى بافى نسبت به همسرتان اجتناب کنید.
3. این حقیقت را به خود تلقین کنید که همه انسان ها کاستى ها و عیوبى دارند و جز خداوند متعال، هیچ موجود دیگرى بى عیب و نقص نیست.
4. گاهى اوقات رفتار خود یاگذشته خود را مرور کنید؛ دراین صورت بدون تردید، نقص هایى را خواهید یافت و اگر ما بپذیریم که خودمان نیز عیوبى داریم، آن گاه توقع و انتظار بى جا از دیگران نخواهیم داشت.
5. نگاه خود را کنترل کنید؛ به ویژه از نگاه کردن به نامحرم به شدت پرهیز کنید.
6. اگر همسر شما رفتارهایى انجام مى دهد که از نظر منطقى و عرفى قابل قبول نیست، با برنامه ریزى صحیح سعى کنید زمینه تغییر رفتار او را فراهم کنید؛ مثلاً با ایجاد روابط خانوادگى با کسانى که از نظر فرهنگى وضعیت مناسب ترى دارند، شرایط تغییر رفتار او را از طریق مشاهده رفتارهاى مطلوب، فراهم نمایید.
7. با کوچک ترین تغییرى که در او مشاهده کردید، او را مورد تشویق قرار دهید.
8. از همسرتان بخواهید با ایجاد تغییراتى در کیفیت لباس پوشیدن و رسیدگى به وضعیت ظاهرى خود و… به جذابیت ظاهرى اش براى شما بیفزاید.
9. هیچ گاه از زنان دیگر در مقابل همسرتان، تعریف نکنید.
10. ارتباط خود را با خانواده ایشان بیش تر و از طرح صحبت ها و رفتارهاى دلسرد کننده، اجتناب کنید.