واژة تحريف به چند معنا استعمال ميشود:
1. اگر چيزي يا كلمهاي از مورد خود تغيير داده شود و در غير موردش استعمال گردد، اين عمل را تحريف مينامند.[1] چنان كه تحريف در آية شريفة ذيل به همين معنا آمده است: «گروهي از يهوديان گفتار خدا را از معنائي حقيقي آن به معناها و مواردي ديگر تغيير داده تحريف ميكنند».[2] و اين تحريف فاسد و باطل است.
2. تحريف در حروف و حركات: حروف و يا حركات بعضي از كلمههاي قرآن تغيير داده شود، لكن معناي آن، هيچ گونه تغييري پيدا نكند، اين عمل نيز يك نوع تحريف محسوب ميشود.
3. تحريف در كلمات قرآن: كلمه و يا كلماتي از قرآن برداشته شود و يا بر قرآن افزوده گردد، لكن حقيقت قرآن تغيير نيابد و همان گونه كه فرود آمده است محفوظ بماند. اين عمل را نيز «تحريف» مينامند.
4. تحريف در آيات: اگر سوره و آيهاي از قرآن كريم كم و زياد شود، ولي اين زيادت و نقصان تغييري در حقيقت قرآن و كتاب خدابودن آن به وجود نياورد و رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز آن سوره و يا آن آيه را به طور مسلم در قرآن خوانده باشد، اين عمل با اين شرايط و خصوصيات يكي از معناهاي تحريف ميباشد.
عقيده شيعه در مورد تحريف قرآن
مشهور علماي شيعه بر عدم تحريف قرآن تصريح دارند، كه ميتوان به علمايي مانند شيخ صدوق، شيخ طوسي (تبيان) و سيدمرتضي و طبرسي (مجمع البيان) شيخ جعفر كاشف الغطاء و صاحب عروة الوثقي و ملامحسن فيض كاشاني در وافي و شيخ مفيد و شيخ بهايي و قاضي نور الله شوشتري، شيخ محمد جواد بلاغي، در مقدمة تفسير (الاء الرحمن) اشاره كرد.
عقيده اهل سنت در مورد تحريف قرآن
اكثر علماي اهل سنت معتقدند كه برخي از آيات درقرآن ضبط نگرديده و از قرائت ساقط شده است و اين گونه آيات را نسخ شده مينامند. بنابراين عقيده به نسخ تلاوت عيناً همان عقيده به تحريف و تنقيص قرآن ميباشد. در اين صورت اعتقاد به نسخ در تلاوت كه در ميان علماي اهل سنت مشهور است مستلزم مشهور بودن اعتقاد به تحريف نيز در ميان آنان خواهد بود.
براي نمونه ميتوان به رواياتي كه از ابن عباس در صحيح بخاري، ج 1، ص 26 و صحيح مسلم، ج 5، ص 116 و ليث بن سعد و عروة بن زبير و حميده بنت ابويونس (اتقان، ج 2، ص 101، 40 و 41) نقل شده است، اشاره كرد.
ادله عدم تحريف قرآن
1. آيات قرآن: دو آيه بر عدم تحريف قرآن دلالت ميكند:
الف. «مائيم كه ذكر «قرآن» را فرو فرستاديم و به يقين آن را حفظ خواهيم نمود».[3] اين آيه به صراحت دلالت بر عدم تحريف قرآن دارد منظور از ذكر در اين آيه قرآن است كه از تحريف مصون بماند.
ب. «خداوند به سوي شما ذكري فرستاد، فرستادهاي كه آيات خدا را بر شما تلاوت مينمايد».[4] منظور از اين آيه ذكر «رسول خدا» است كه از شرّ اشرار محفوظ بماند.
در نتيجه منظور از ذكر در هر دو آيه، قرآن است؛ نه پيامبر. بنابراين هيچ گونه بطلان كه تحريف نيز يكي از مصاديق آن است نميتواند به ساحت قدس قرآن راه يابد.
2. روايات: يكي از رواياتي كه بر عدم تحريف قرآن دلالت ميكند حديث ثقلين است كه از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ به تواتر از علماي عامه و خاصه نقل گرديده است. در اين احاديث رسول خدا قرآن و عترت (اهل بيت) را جانشين خود معرفي نموده كه همدوش و غيرقابل انفكاك از همديگر ميباشند و در ميان مردم تا روز قيامت باقي ميمانند تا در پيشگاه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حوض كوثر وارد بر او گردند.
كساني كه قائل به تحريفند اكثر آنان تحريف را تنها در آيات مربوط به بحث ولايت و مشابه آن ميدانند، در صورتي كه آيات ولايت نيز شديداً لازم التمسك و لازم التبعيه است، و آيات لازم التمسك هم طبق اخبار ثقلين قابل تحريف نيستند و همان طوري كه توضيح داده شده از تحريف و تغيير مصون و محفوظ ميباشد، و از اخبار متواتر ثقلين استفاده ميشود كه قرآن و عترت دو مدرك و مرجع اصلي و مستقل هستند، كه از اين دو منبع مستقلاً بايد پيروي كرد و تمسك جستن به اخبار ثقلين بر امت اسلامي واجب و لازم است و به همين دليل علماي شيعه به اخبار ثقلين تصريح كردهاند. بنابراين قول به تحريف به طور مسلم باطل است.
استدلال به حديث ثقلين بر عدم تحريف قرآن از دو جهت است:
اولاً: قول به تحريف مسلتزم عدم وجوب تمسك به كتاب منزل ميباشد. و لكن وجوب تمسك به قرآن و عترت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در ميان مردم الي يوم القيامة ماندني است و هرگز جداشدني نيست، و اين روايت دلالت بر عدم اقتران كتاب و عترت دارد. بر اين استدلال اشكال كرده و ميگويند: اخبار ثقلين تنها بر نفي تحريف در آيات فقهي احكام قرآن دلالت ميكند نه همة آيات قرآن در صورتي كه اخبار ثقلين از مواردي است كه مردم به آن تمسك جستهاند، پس وقوع تحريف در آيات ديگري از آن نفي نميشود؟
آيت الله العظمي خويي (ره) جواب داده است:
به نظرما اين گفتار پاية محكم و اساس ندارد، زيرا خداوند تمام آيات را براي هدايت و راهنمايي بشر فرستاده است، و همة آيات قرآن انسان را به سوي سعادت جاوداني و كمال انساني رهبري ميكند.
و در اين صورت تفاوتي در ميان آيات فقهي و غيرفقهي قرآن وجود ندارد. چنان چه اين مسئله را در بيان فضيلت قرآن گفتيم كه ظاهر قرآن گاهي به صورت قصه و داستان است و گاهي باطن آن موعظه و راهنمايي و حكمت بوده و يا حكمي از احكام خدا را بازگو ميكند.
ثانياً: قول به تحريف مقتضي سقوط قرآن از حجيت و اعتبار است؟
ثالثاً، از اخبار متواتر «ثقلين» چنين بر ميآيد كه خود قرآن يك حجت و مدرك مستقل و يكي از دو مرجع اصيل اسلامي ميباشد، يكي قرآن و ديگري اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ كه از اين هر دو مدرك بايد مستقلاً پيروي گردد. و حجيت كتاب موجود متوقف بر امضاء ائمه طاهرين ـ عليهم السّلام ـ ميباشد، كه قرآن ثقل اكبر و عترت ثقل اصغر است.
در نتيجه: به طور كلي چنين بر ميآيد كه داستان تحريف قرآن و روايات يك داستان بياساس و خيال بيش نيست و كسي چنين داستاني را قبول نميكند مگر اين كه در اطراف اين موضوع تحقيق و تدبر ننمايد.
همة مسلمانان معتقد به عدم تحريف قرآن هستند، و اين جواب به طور اطلاق بر شبهات وارده بر مسلمين داده شد. و در حقيقت اين اتهام تحريف قرآن به فريقين از ناحيهاي علماي يهود و نصارا ميباشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ترجمه البيان در علوم قرآن، ص 327 ـ 361، سال 1397 هجري قمري، سازمان چاپ مهر قم، چ دوم، محمد صادق نجمي.
2. سوره 5، 10، 11، آيه 46، 9، 65.
3. وافي، آخر كتاب صورة، ج 5، ص 284، ملا محسن فيض كاشاني.
4. البيان في تفسير القرآن، ص 226 ـ 332، آيت الله خويي (ره).
5. صحيح بخاري، ج 1، ص 26.
6. صحيح مسلم، ج 5، ص 116.
پي نوشت ها:
[1] . ترجمه البيان در علوم احكام قرآن، محمد صادق نجمي.
[2] . سوره 4، 46.
[3] . سوره 10، آيه 9.
[4] . سوره 11، آيه 65.