دوم: براساس تعالیم و آموزه هاى دین مبین اسلام، حفظ حکومت و نظام اسلامى، رعایت مصالح جامعه اسلامى، از اصول بسیار مهمى بوده که حتى بر بسیارى از واجبات مقدم و لازم الرعایة مى باشد که اعتبار و ارزش افراد، خصوصاً مسؤولین و کارگزاران، حمایت و مخالفت جامعه نسبت به آنان، نیز در چارچوب رعایت یا عدم رعایت این اصول قابل بررسى و تحلیل است.
سوم: در هر صورت شناخت دلایل مخالفت هاى گسترده از طرف اقشار گوناگون جامعه با ایشان نیازمند مرورى کوتاه بر مواضع و عملکردهاى ایشان در دو مقطع قبل و بعد از عزل ایشان مى باشد:
الف. عملکردها و اقدامات غیر صحیح ایشان قبل از عزل از قائم مقامى:
بعد از انتخاب ایشان به عنوان قائم مقام رهبرى و بر عهده گرفتن مسئولیتهاى مهم با کمال تأسف به دلیل قرار داشتن افراد ناصالح و قدرت طلب، برخى از عناصر نهضت آزادى، جاما و منافقین و به ویژه باند تروریست مهدى هاشمى در اطراف ایشان و رساندن اطلاعات ناصحیح و تحریک ایشان به موضع گیرى هاى نابجا موجب بدبینى ایشان به خدمتگزاران دلسوز نظام، زیر سؤال بردن دستاوردهاى انقلاب و در نتیجه جدا نمودن نامبرده از امام و نظام مى شوند. از دیگر سو به تدریج دفتر ایشان به کانونى در جهت فعالیت هاى تخریبى درآمد و ایشان نیز تحت تأثیر اینگونه عوامل گرفته که هنوز هم آثار آن آشکار و هویدا است. این مسأله بر حضرت امام ثابت کرد که ایشان صلاحیت رهبرى نظام را ندارد.
آقای منتظری به دلیل مواضع غیر اصولی در موقع جنگ تحمیلی , و نیز به علت تخلأفات مهمی که برخی از اطرافیان ایشان با سوئ استفاده از ایشان انجام می دادند و در واقع دفتر ایشان را به یک کانون توطئه تبدیل کرده بودند, حضرت امام را ناچار به موضع گیری و تذکر کردند. تذکرات و هشدارهای حضرت امام (ره ) چند سال به طول انجامید و حضرت امام (ره ) با واسطه کردن افراد زیادی کوشیدند آقای منتظری را از گرداب بزرگی که توسط نزدیکانشان پدید آمده بود نجات دهند ; ولی متأسفانه آن همه تلاش ها هیچ ثمری نبخشیدپس از نامه هاى شدید اللحن آقاى منتظرى به امام(ره) و دفاع غیر قانونى از افراد و عناصر منافق و ضد انقلاب نظیر سید مهدى هاشمى و گروهک هاى معاند نظام و تضعیف انقلاب اسلامى و دستاوردهاى آن و زیر سؤال بردن جنگ تحمیلى، حضرت امام(ره) جهت حفظ نظام اسلامی و دستاوردهای انقلاب اقدام به نگارش نامه 68/1/6 نموده و در این نامه تصریح کردند که دیگر قائم مقامى آقاى منتظرى را قبول ندارد و وى را ساده لوح مى داند و اگر انقلاب به دست وى سپرده شود، از دامن لیبرالها و منافقین سر در مى آورد. در این نامه، امام تأکید کرده بودند که اقدامات آقاى منتظرى، خیانت به اسلام تلقى مى شود و نظام اسلامى را تضعیف مى کند و با توجه به اطرافیان و کسانى که به آقاى منتظرى منسوبند، هیچ امیدى به اصلاح رفتار وى وجود ندارد و بنابراین بهتر است در گام اول به اصلاح دفتر و بیت خود دست بزند و در امور حوزه ها و نیز مسائل سیاسى، دخالت نکند.
حضرت امام(ره) بعد از اتخاذ این تصمیم، در نظر داشتند که این نامه تند و شدید اللحن از رسانه ها، پخش شود، اما چند عامل باعث شد که از یک سو این نامه مسکوت گذاشته شده و از رسانه ها پخش نشود و از سوى دیگر موضعگیرى حضرت امام(ره نسبت به آقاى منتظرى لحن و نگرشى ملایم تر اتخاذ شود: عامل اول اینکه: تصمیم امام(ره) آنچنان دور از تصور بود که یکباره، همه را غافلگیر کرد، زیرا مردم از میزان عشق و علاقه امام(ره) به آقاى منتظرى مطلع بودند و مى دانستند که ایشان تنها درباره شهید مطهرى و آقاى منتظرى تعبیر «حاصل عمر من» را به کار برده بودند و اینک شاهد بودند که امام(ره) حاصل عمر خویش و «امید امت امام» را با دستخود از منصب قائم مقامى رهبرى عزل کرده اند. از سوى دیگر مشخص بود که حضرت امام(ره) در این گونه تصمیمات با سنجیدگى کامل عمل مى کنند و بر خلاف آقاى منتظرى، تعجیل در تصمیم گیرى را آفت رهبرى مى داند و این، واقعیتى بود که در چندین حادثه مهم انقلاب، ظهور و بروز کرده بود. مسئولان درجه اول کشور نیز موافق با شدت عمل و برخورد تند امام(ره) به ایشان نبودند از اینرو مسئولان درجه اول کشور و از جمله رئیس جمهورى، ریاست مجلس، هیئت رئیسه مجلس خبرگان و بسیارى از افراد بیت و دختر امام(ره) با پخش این نامه مخالفت مى کردند. از سوى دیگر آقاى منتظرى پس از دریافت نامه 68/1/6 حضرت امام(ره) توسط «حجت الاسلام عبدالله نورى» و اطلاع از تصمیم حضرت امام(ره) نامه اى خطاب به حضرت امام(ره) نوشتند که در آن چنین آمده است: «مطمئن باشید همان طور که از آغاز مبارزه تاکنون در همه مراحل همچون سربازى فداکار و از خودگذشته و مطیع در کنار حضرتعالى در مسیر اسلام و انقلاب بوده ام اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجراى دستورات حضرتعالى مى دانم… به من اجازه فرمایید همچون گذشته یک طلبه کوچک و حقیر در حوزه علمیه به تدریس و فعالیتهاى علمى و خدمت به اسلام و انقلاب زیر سایه رهبرى حکیمانه حضرتعالى اشتغال داشته باشم…» (محمدى رى شهرى خاطرات سیاست مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاست، ص 267-266).
با ارسال این نامه از سوى آقاى منتظرى و وساطت جمعى از مسئولان و شخصیتهاى موجه نظام، نزد حضرت امام(ره) نامه 68/1/6 مسکوت گذاشته شد و قرار شد که از انتشار این نامه جلوگیرى شود. متعاقب جریانات فوق در مورخ 68/1/8 حضرت امام(ره) نامه دیگرى به آقاى منتظرى مى نویسند که لحن و نگرشى متفاوت با نامه 68/1/6 دارد و علت این تفاوت از نظر سخن و محتوا با توجه به فاصله کم زمانى، حکایت از آن دارد که نظرات امام(ره) در شرایط نگارشى نامه دوم، عمدتاً تأمین شده بود و برخورد تند امام(ره) در نامه اول، عمدتاً به این دلیل بود که ایشان مى خواستند تأمین مصلحت نظام اسلامى و انقلاب را با چنان شکلى عملى کنند که در آینده هم نه آقاى منتظرى و نه دیگر نیروهاى درون نظام هرگز جرئت نکنند که بازگشت وى به جایگاه رهبرى را مطرح سازند. در واقع، قصد امام(ره) این بود که به عنوان بانى نظام و رهبر انقلاب و با شناختى که از میزان توان مدیریتى و شخصیت آقاى منتظرى داشتند، بازگشت وى به جایگاه رهبرى را محال و ناممکن سازند و مانع از حضور او در مسائل سیاسى شوند و با توجه به سوابق و جایگاه فقهى، درس و بحث حوزوى و فقهى را اصلى ترین وظیفه ایشان قرار دهند، در عمل چون آقاى منتظرى با توجه به نامه اول امام(ره) راضى به تصمیم رهبر انقلاب شده بود، امام(ره) نیز لحن نامه دوم را نرمتر و صمیمانه تر کرد و بدین شکل، عزل آقاى منتظرى از قائم مقامى رهبرى عملى شد (ر. ک: ویژه نامه منتظرى از اوج تا فرود، ویژه نامه جهت دفاع از ارزشها،بهمن 76).
ب) عملکردها و مواضع غیر اصولى:
ایشان بعد از عزل متأسفانه به رغم توصیه هاى مؤکّد امام(ره) به آیت الله منتظرى (در نامه هاى 6 و 8 فروردین ماه 1368) مبنى بر عدم دخالت ایشان در سیاست، پاکسازى بیت خود از افراد ناصالح، متأثر نشدن از منافقان و رادیوهاى بیگانه و…؛ ایشان تحت تأثیر منافقان، رادیوهاى بیگانه و گزارش هاى جهت دار و غیر صحیح اطرافیان خود، در موارد متعددى به ارائه نظرات غیر واقع بینانه – که منجر به تضعیف نظام اسلامى و سوء استفاده دشمنان شد – پرداخته، امنیت و منافع کشورمان را به مخاطره افکندند. البته به دلیل هوشیارى مردم و حضور مؤثر آنان در صحنه، بسیارى توطئه هاى دشمنان با شکست مواجه شد.پس از حضرت امام (ره ) نیز حرکاتی از سوی ایشان و برخی از اطرافیانشان صورت گرفت که هر بار با عکس العمل هایی از سوی مردم و نظام رو به رو شد, تا این که در آستانه برگزاری کنفرانس سران اسلامی در تهران , ایشان طی نطقی , مسائلی را در آن شرایط حساس مطرح نمودند که به هیچ وجه به صلاح مملکت و امنیت کشور نبود; از جمله درباره رهبری و برخی از موضوعات دیگر سخنانی واهی و بی اساس گفتند که حتی توسط بسیاری از دوستانشان مورد اعتراض واقع شدند. از همین رو این سخنرانی با عکس العمل شدید مردم رو به رو شد و طی تظاهراتی مردم هوشمند و انقلابی , نقطه نظرهای خویش را نسبت به این سخنان ابراز داشتند. جهت اطلاع بیشتر به کتاب خاطرات سیاسی , (محمدی ری شهری ) و رنجنامه , (سید احمد خمینی ) مراجعه نمایید.