عفاف در رفتار (2)
4. عفت در پوشش
مسأله ی حجاب و پوشش زن و مستور نمودن زینت های ظاهری و باطنی وی ، اهمیت بسیاری دارد. خداوند حکیم به دنبال آیه ی مذکور ، و در چند جای دیگر قرآن به این موضوع با تعابیر مختلف اشاره کرده و زنان را از هتک حرمت خود با بدحجابی و بی حجابی و خودآرایی و خود نمایی در برابر نامحرم نهی فرموده است.
در (وَ لایُبدینَ زینَتَهُنَّ إلّا ما ظَهَرَ مِنها)(1) زنان را مکلف می کند که نباید جاذبه های و زینت های ـ ظاهری و باطنی ـ خود را آشکار سازند، مگر آن مقدار که طبیعتاً نمایان است.
کلمه ی «ابداء» به معنای اظهار و آشکار کردن است و مراد از زینت زنان محل و موضع زینت است ؛ چرا که آشکار کردن خود زینت از قبیل گوشواره و دستبند حرام نیست ، بلکه منظور محل زینت است . اما آنچه از زینت های ظاهری ، پوشاندنش استثنا شده ، صورت و دو کف دست و قدم هاست .(2) بنابراین ،مقتضای آیه نهی از خود نمایی و آشکار نمودن زینت های شهوت انگیز و جلوه نمایی اندام های نهان زنان است . در (وَ لیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیوبِهِنَّ) توصیه می فرماید:«زنان باید
سرپوش ها و روسری های خود را برگردن انداخته و حایل قرار دهند(تا علاوه بر سر ، گردن و سینه ی آنها نیز پوشیده شود)».(3)
«خمر» جمع خمار ، به معنای جامه و پوششی است که زنان سر و موی خود را با آن می پوشانند. و «جیوب» جمع جیب ، به معنای گریبان و سینه است.(4)
بنابر نقل تواریخ ، رسم بر این بود که زنان عرب معمولاً لباس هایی می پوشیدند که یقه ی پیراهن و گریبان هایشان باز بود و دور گردن و سینه را نمی پوشانید. روسری هایی هم که روی سر خود می انداختند از پشت سر می انداختند(همانطوری که هم اکنون بین مردان عرب متداول است) به طوری که گوش ها و بناگوش ها و گوشواره ها و جلوی سینه و گردن آنها نمایان می گشت.
لذا این آیه نازل شد که باید پوشش ها و روسری ها خود را از دو طرف روی سینه و گریبان خود بیفکند تا قسمت های یاد شده پوشیده گردد. به تعبیر ابن عباس ، صحابی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) تفسیر آیه ، این گونه است :«تغطی شعها و صدرها و ترائبها و سوالفها»؛ یعنی زن باید مو و سینه و دور گردن و زیرگلوی خود را بپوشاند.(5) این آیه ، با اشاره به کیفیت پوشش و حجاب زنان روشن می سازد که آنان باید تمام اندام و سر و سینه و گردن و موهای خود را در برابر نامحرم بپوشانند و در پوشاندن خویش نهایت عفاف را رعایت کنند.
آیه ی دیگری درباره ی عفت در پوشش وارد شده آیه 59 سوره ی احزاب است:(یا أیُّهاالنَّبیُّ قُل لِاَزواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ المُؤمنینَ یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلابیبِهِنَّ ذلکَ أدنی أن یُعرَفنَ فَلا یؤذَینَ و کانَ اللهَ غفوراً رَحیماً)؛«ای پیامبر ! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلباب ها (روسری های بلند) خود را برخویش فروافکنند ، این کار برای این که شناخته شوند و مورد آزار قرارا نگیرند ، بهتر است ، و خداوند همواره آمرزنده ی رحیم است.(6)
سبب نزول این آیه آن بوده که شب هنگام که زنان مسلمان به قصد رفتن به مسجد و شرکت در نماز پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) از خانه بیرون می رفتند ، جوانان سر راه آنان می نشستند و با سخنان ناروا معترض آنان می گشتند.
«جلابیب» جمع جلباب ، به معنای لباسی است سرتاسری که تمام بدن را بپوشاند ، و یا روسری مخصوصی است که صورت و سر را ساتر شود. این پوشش باید به گونه ای باشد که زیر گلو و سینه ها را محفوظ بدارد.(7)
مراد از (ذلِکَ أدنی أن یُعرَفنَ فَلا یُؤذَینَ ) «این است که با پوشاندن بدن به صورت کامل به عفاف و حرمت و حریت شناخته می شوند و مورد تعرض افراد مریض و مغرض و هوسران قرار نمی گیرند.
احتمال دیگری که در معنای این جمله داده شده این است که وقتی زن پوشیده و سنگین از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاکدامنی را رعایت کند ، افراد فاسد و مزاحم ، جرأت نمی کنند متعرض آنها شوند.(8)
از آنچه گفته شد، روشن می گردد که منظور از «جلباب» پوششی وسیع تر از خمار است که همان چادر و حداقل ، شبیه چادر ـ مقنعه ی بلند و چادر کوتاه ـ می باشد.
بنابراین ، حجاب برتر ، حجابی است که تمام اندام زن و برآمدگی ها ی سینه و جاذبه های بدون وی ، به جز گردی صورت و کف دو دست و دو پا ، را مستور سازد . شاید بتوان بارزترین پوششی که تمام این خصوصیات را شامل شود چادر دانست.
این پوشش در نظر اسلام به خاطر مصلحت هایی در نظر گرفته شده که به سود زنان است . بر این اساس ، عفاف و پوشش کامل و حجاب عفیفانه زن مؤمن ،تجسم حرمت و احترام و بهترین سلاح اوست تا افراد بوالهوس و مریض به فکر تعرض و اذیت نیفتند و هرگز کسی به خود اجازه ی فکر باطل ندهد. پس حجاب و پوشش دینی محدودیت و بند و حصار نیست ، بلکه موجب مصونیت و حرمت زن است.
حضرت زهرای اطهر (س) بانوی بزرگواری که مظهر کمالات الهی او برترین اسوه ی انسان ها به ویژه زنان می باشند، از نظر عفاف و حجاب الگوی بی نظیری هستند که با دقت در سیره و زندگانی آن حضرت به اوج عظمت ایشان در همه ی عرصه ها ،به ویژه حیا و عفت و حجاب ، می توان پی برد.
ایشان همان کسی است که زن نیکو و شایسته را زنی می داند که مردی را نبیند و مردی او را نبیند .(9) و شرم و حیا و عفت آن حضرت به قدری بوده که حتی در حضور مرد نابینا خود را محفوظ داشت.(10)آن تجسم حیا و عفت ، تا ضرورتی نبود ، به میان جامعه نمی آمدند ، اما در مواقع حساس و ضروری ، در اجتماع حضور می یافتند و در مسایل سیاسی و اجتماعی شرکت می کردند ؛ به ویژه در مسأله ی ولایت امیرالمؤمنین و به یغما رفتن فدک ، در مجامع عمومی به مناظره می نشستند و از حق خویش دفاع می کردند و در عین حال هرگز از پرده عفاف و حجاب بیرون نمی رفتند.
در این رابطه نقل می کنند هنگامی که برای حضرت ثابت شد فدک غصب گردیده درحالی که لباس های بلندی که تمام بدن ایشان را پوشانده بود ، وارد مسجد شدند و در جایگاهی قرار گرفته که پرده ای بین زنان و مردان حایل بوده و مردان ، حضرت را نمی دیدند.(11)
این نشان می دهد حضرت حتی در میدان مبارزه نیز به عفاف و حجاب اسلامی بسیار مقید بوده اند.
همچنین خشنودی حضرت فاطمه (س) از محول شدن انجام کارهای خانه و معاف شدن از کار در بیرون از منزل در تقسیم کار توسط حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) (12) به اوج عفت و حیای ایشان و خودداری از اختلاط با مردان اشاره دارد.
آن حضرت، به حدی به امر حجاب و عفت اهمیت می دادند که حتی در بستر مرگ از کیفیت حمل جنازه ی خود نگران بودند و به پوشیده بودن و محفوظ بودن بدن خویش از دید نامحرم در هنگام حمل جنازه سفارش کردند.(13)
چنین بانوی با عظمت و بی نظیری را به حق می توان با شخصیت ترین ، اجتماعی ترین و در عین حال عفیف ترین انسان ها دانست که باید ایشان را سرمش خویش در تمام راه و رسم زندگی قرار داد.
در ادامه ی آیه ی 31 سوره ی نور می فرماید :(وَ لا یُبدینَ زینَتَهُنَّ إلّا لِبُعُولَتِهِنَّ أو…) ؛«زنان نباید جاذبه ها و زینت های خود را جز برای شوهران خود و محارم نسبی آشکار سازند».
در این کلام الهی باز هم صحبت از حجاب و حرمت خودآرایی و خود نمایی و نمایان کردن زینت های پنهان نزد نامحرمان است؛ مگر موارد مذکور در آیه (تحت شرایطی که برای هر یک ذکر می کند) و برای شوهر دین اسلام حیا و عفت زن را در برابر شوهر مذموم شمرده و فرماید : زن خوب زنی است که در خلوت با شوهرش حیا را از تنش خارج کند و سپس در شرایط عادی حیا را نیز مانند لباس به اندامش بپوشاند.(14)
بدین ترتیب عفت و حیا در برابر شوهر تقبیح و در برابر نامحرم تأکید شده است. این مسأله حکایت از حکیمانه بودن دین مبین اسلام در راستای استواری نظام خانواده دارد.
5 ـ عفت در کردار
وظیفه ی دیگر زنان پرهیز از اعمال و رفتارهای جلب توجه کننده و غیرعفیفانه است:
(و لا یَضرِبنَ بِأرجُلِهِنَّ لیُعلَمَ ما یُخفینَ مِن زینَتِهِنَّ)، «هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت های پنهان نشان دانسته شود ، (15)و صدای زیورآلاتشان از قبیل خلخال و دستبند و گوشواره به صدا در نیاید».(16)
پس هرگونه راه رفتنی که موجب آشکار شدن زیورهای مخفی زن شود از نظر اسلام ممنوع است .(17) و زنان باید در رعایت عفاف و پرهیز از امور جلب توجه کننده دقت لازم را بنمایند و اعمال و رفتارشان و استفاده آنان از وسایل زینتی و استعمال عطر و بوی خوش به گونه ای نباشد که باعث جلب توجه نامحرم و عامل انحراف فکرها و تباهی دل ها گردد.
در آیه ی دیگری که مربوط به حرمت خودآرایی و خودنمایی می باشد و این عمل زشت را جاهلانه و همچون جاهلیت قدیم قبل از اسلام می شمارد، می فرماید:(و قَرنَ فی بُیوتِکُنَّ وَ لا تَبَرٌجَ الجاهلیهِ الأولی)؛ «و…[ای همسران پیامبر] در خانه های خود بمانید ، و همچون دوران جاهلیت نخستین [در میان مردم] ظاهر نشوید و…».(18)
«تبرّج» به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است ؛ همان طور که برج قلعه در برابر دیدگان مردم ظاهر است . مقصود از «جاهلیت اولی» جاهلیت قبل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) است که در آن عصر ، وضعیت پوشش زنان ، عفیفانه نبوده است.
آیه خطاب به زنان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) است ، اما طبق نظر مفسرین عمومیت دارد و شامل همه ی زنان می شود.
براساس این آیه ، خودآرایی و خودنمایی زنان ـ که ویژگی فطری و مشترک میان زنان است ـ در برابر نامحرم عمل جاهلانه ای است که زنان عصر جاهلیت به آن گرفتار بودند و زنان مسلمان نباید زیر بار چنین
ننگی بروند، بلکه باید این غریزه ی طبیعی را در پرتو ایمان و عفت ، کنترل و تعدیل و در جهت مثبت آن (در برابر شوهر) به کار گیرند.
آن چه از مفاد آیه در مورد جاهلیت نخستین آمده نشان از آن دارد که جاهلیت دیگری همانند جاهلیت قبل از اسلام در پیش است که شاید بتوان آن را با عصر و زمان حاضر منطبق دانست.
در تفسیر قمی روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده که بعد از جاهلیت اول ، جاهلیت دیگری نیز خواهد آمد(19)که حاکی از همین جاهلیت مدرن عصر جدید است که مع ألاسف مظاهر آن در جوامع اسلامی نیز می توان دید.
از این رو ،زنان باید از هرگونه رفتار جلوه گرانه وتحریک کننده پرهیز کنند و با تأسی از آیه ی (تَمشی عَلَی استِحیاءٍ)(20)که شیوه ی راه رفتن زنان اسلام را ترسیم می کند و با اقتدا کردن به بانوی دو عالم فاطمه ی زهرا (س) ، به شیوه ی آن حضرت عمل نمایند.
نتیجه
در روایت آمده : «کسی که در راه خدا جهاد کند و شهید شود اجرش بزرگ تر از کسی نیست که بتواند گناه کند و عفت ورزد. انسان پاکدامن نزدیک است که فرشته ای از فرشتگان خدا شود.»(21)
این روایت نشان از اهمیت عفاف و بلند مرتبه بودن فرد عفیف و پاکدامن دارد. این مهم بی جهت نیست ؛ چرا که ثمره و میوه ی پاکدامنی را صیانت(22) عنوان کرده اند و کسی که مصونیت یافت مسلماً بار گناهانش سبک و منزلتش نزد خدا بالا می رود.(23)
با دقت در آیات و روایات عفاف در می یابیم که زن مسلمان باید همواره سرمایه ی عفت و حیای خویش را که خداوند فطرتاً در نهاد وی قرار داده حفظ نماید و تمامی اعمال ، رفتار ، حرکات و سخنان ، نگاه ها و پوشش های او شیوه ی عفیفانه داشته و به دور از هرگونه خودنمایی و جلوه گری و در حد ضرورت و در چارچوب دین صورت گیرد.
همه ی این موازین ناشی از نظام حکیمانه ی خداوند است و جز برای مصلحت و منفعت زن و خانواده و اجتماع بشر وضع نگردیده است .
به طور یقین، با رعایت عفاف و حجاب آثار و برکاتی از جمله بالا رفتن ارزش و احترام زن ، آرامش روانی ، پایبندی به خانواده و استحکام اجتماع به بار می نشیند.
در این راستا ، باید با نهادینه کردن فرهنگ وحجاب و عفاف در جامعه در جهت اعتلای آن تلاش نمود و کوشش کرد کسانی که از این امرغافل گشته اند ، گم شده ی فطرت خویش را به دست آوردند و جان خموش و شخصیت منکوب خویش را بیدار و زنده گردانند و هویت و اصل خویش را باز یابند.
منابع
1 ـ قرآن کریم ، ترجمة : آیه الله مکارم شیرازی.
2 ـ نهج البلاغه ، ترجمه : محمد دشتی.
3 ـ وسائل الشیعه ، ج14.
4 ـ طباطبایی ، محمد حسین ، برگزیده تفسیر المیزان ، ترجمه : محمد باقر موسوی همدانی ، جلد 15 و 16 ، قم : دفتر انتشارات اسلامی ، 1384ش.
5 ـ علی بابایی ، احمد ، برگزیده تفسیر نمونه زیر نظر آیه الله مکارم شیرازی ، ج3 ،تهران : انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، 1376ش.
6 ـ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ، محسن ، تفسیر نور ، ج8 ، تهران : انتشارات مرکزی فرهنگی درسهایی از قرآن ، 1383ش.
7 ـ محمدی ری شهری ، محمد ، میزان الحکم
8 ـ ه، ترجمه ، حمیدرضا شیخی ، ج3 و 8 و11 و 13، قم : انتشارات دارالحدیث ، 1381ش.
9 ـ قرشی ، علی اکبر ، قاموس قرآن ، ج1 و 2 و 3 و 4 و 5 و6 و 7 ، تهران : انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، 1381 ش.
10 ـ سیاح ، احمد ، فرهنگ بزرگ جامع نوین (عربی به فارسی) ، [ترجمه المنجد] ، ج1 و 2 ، تهران : انتشارات اسلام ، بی تا.
11 ـ بانکی پور فرد، امیر حسین ، آیینه زن ، مجموعه موضوعی سخنان مقام معظم رهبری ، قم : دفتر نشر مطالعات و تحقیقات زنان ، 1381 ش.
12 ـ مطهری ، مرتضی ، مسأله حجاب ، تهران : انتشارات صدرا ، 1383 ش.
13 ـ دشتی ، محمد ، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س) ، تهران : نشر شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی ، 1379ش.
14 ـ بابازاده ، علی اکبر ، تحلیل سیره فاطمه زهرا (س) ، قم : انتشارات انصاریان ، 1376ش.
15 ـ جوادی آملی ، عبدالله ، زن در آیینه جلال و جمال ، قم : مرکز نشر اسراء 1378 ش.
16 ـ کوهی ، محمدرضا ، آسیب شناسی شخصیت زن ، قم : انتشارات پارسیان ، 1383ش.
17 ـ مکارم شیرازی ، ناصر ، زهرا(س) برترین بانوی جهان ، قم : انتشارات سرور ، 1376 ش.
18 ـ مطهری ، مرتضی ، نظام حقوق زن در اسلام ، تهران : انتشارات صدرا ، 1382ش.
19 ـ اکبری ، محمدرضا ، تحلیلی نو و علمی از حجاب درعصر حاضر ، انتشارات شهید حسین فهمیده ، 1376ش.
پی نوشت :
1 ـ نور /31.
2 ـ تفسیر المیزان ، همان ، ج15 ، ص156.
3 ـ نور /31.
4 ـ قاموس قرآن ، همان ، ج1 و 2 ، ص 299.
5 ـ مطهری مرتضی ، مسأله ی حجاب ، ص139.
6 ـ احزاب /59.
7 ـ تفسیر المیزان ، همان ، ج16 ، صص509 و 510.
8 ـ مطهری ، مرتضی ، مسأله حجاب ، همان ، ص162.
9 ـ أن لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال »[بحارالانوار ، ج103 ، ص238] به نقل از زن در آیینه جلال و جمال ، همان 438.
10 ـ امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرماید : روزی حضرت زهرا در محضر رسول خدا نشسته بود که مرد نابینایی اجازه ی ورود خواست ، پیامبر مشاهده فرمود که حضرت زهرا(س) برخاست فرمود : دخترم این مرد نابیناست. پاسخ داد :«ان لم یکن یرانی فانی اراه و هو یشم الریح» اگر او من را نمی بیند ، من او را می نگرم اگر چه او نمی بیند اما بوی زن را استشمام می کند![رسول خدا پس از شنیدن دخترش فرمود :«شهادت می دهم که تو پاره ی تن من هستی».[بحارالانوار ، ج43 ، ص91 ، به نقل از فرهنگ سخنان حضرت فاطمه الزهرا محمد دشتی ، ص73].
11 ـ ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، ج16 ، صص211 و 249 به نقل از بابازاده علی اکبر تحلیل سیره فاطمه الزهرا ، ص154.
12 ـ رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در زمینه ی تقسیم کار این گونه داوری کردند : فاطمه (س) را مأمور به انجام امور داخل خانه نمود و علی (علیه السلام) رانیز به امور خارج از خانه مامور ساخت . دختر پیامبر از این تقسیم کار فوق العاده خوشحال شد و چنین اظهار داشت : جز خداوند نمی داند که من از چنین تقسیم کار چقدر خوشحال شدم زیرا پدرم رسول خدا مرا از گریبانگیر شدن با مردان معاف داشته است .[وسائل الشیعه ، ج14 ، ص123 به نقل از تحلیل سیره ی حضرت زهرا ، همان ، ص153.
13 ـ روز حضرت زهرا (س) در بستر بیماری به أسما بنت عمیس فرمود : من بسیار زشت می دانم که جنازه ی زن را پس از مرگ بر روی تابوت سرباز گذاشته و بر روی آن پارچه ای می افکنند ، که حجم بدن مشخص می گردد. مرا بر روی تابوت آنچنانی مگذار و بدن مرا بپوشان که خدا تو را از آتش جهنم باز دارد[کشف الغمه ، ج2 ، ص67] به نقل از : فرهنگ سخنان حضرت زهرا ، ص75.
14ـ «خیر النساء التی اذا خلت مع زوجها فخلعت الدرع خلعت مع الحیاء و اذالبست الدرع لبست معه الحیاء»[وسائل الشیعه ، ج14 ، ص16 ، ح10].
15 ـ نور /31.
16 ـ تفسیر المیزان ، ص187 ، ذیل آیه.
17 ـ نور /ص177.
18 ـ احزاب /33.
19 ـ تفسیر المیزان ، ج16 ، ص437، به نقل : تفسیر قمی ، ج2 ، ص193.
20 ـ قصص /25.
21 ـ امام علی (علیه السلام) «ما المجاهد الشهید فی سبیل الله بأعظم أجراً ممّن قدر فعفّ، کاد العفیف أن یکون ملکاً من الملائکه .»(نهج البلاغه ، حکمت 474).
22 ـ امام علی (علیه السلام) «ثمره العفه الصیانه» (میزان الحکمه ، ح13157).
23 ـ امام علی (علیه السلام) «من عف خفّ وزره ، و عظم عندالله قدره»(همان ، ح13158).
منبع:نشریه فصلنامه اخلاق ،شماره 11
/خ