خانه » همه » مذهبی » علامه بلخي از منظر بزرگان (4)

علامه بلخي از منظر بزرگان (4)

علامه بلخي از منظر بزرگان (4)

علامه سيد اسماعيل بلخي تنها بنيانگذار نهضت شيعي نبوده بلکه بنيانگذار نهضت فراگير اسلامي در افغانستان نيز بوده است. او در سال 1299 در بلخاب از توابع ولايت بلخ در حاشيه شمالي باميان متولد شد. بلخي اين روحاني اصلاح طلب از نسل سادات بود و دروس اسلامي را از پدرش آموخت. تحصيلات عالي را آن طور که در ميان علماي برجسته شيعه معمول بود در

af99eda5 683b 4f42 8e3e 48fc5ee34ecf - علامه بلخي از منظر بزرگان (4)

0023310 - علامه بلخي از منظر بزرگان (4)
علامه بلخي از منظر بزرگان (4)

 

 

ديدگاه انديشمندان ايراني و فرهيختگان بين المللي از شهيد بلخي
علامه بلخي بنيانگذار پيکار اسلامي در افغانستان
به قلم ديويد بسبي ادواردز، پژوهشگر انگليسي
علامه سيد اسماعيل بلخي تنها بنيانگذار نهضت شيعي نبوده بلکه بنيانگذار نهضت فراگير اسلامي در افغانستان نيز بوده است. او در سال 1299 در بلخاب از توابع ولايت بلخ در حاشيه شمالي باميان متولد شد. بلخي اين روحاني اصلاح طلب از نسل سادات بود و دروس اسلامي را از پدرش آموخت. تحصيلات عالي را آن طور که در ميان علماي برجسته شيعه معمول بود در حوزه هاي علميه ايران و عراق به اتمام رساند. بسياري از جزئيات دوران زندگي جواني او روشن نيست که چه عواملي باعث شد تا به آنچه که تا آن زمان بي سابقه بود. خود را درگير فعاليت هاي سياسي و مذهبي کند. ولي معلوم است که او پس از بازگشت به افغانستان براي مدتي در بلخ اقامت گزيد و در آنجا به عنوان سخنور سياسي برجسته و شايسته شهرت يافت. بلخي بعد به کابل آمد و کودتاي نافرجام عليه دولت وقت را رهبري کرد. اين کودتا طوري برنامه ريزي شده بود که در زماني که ظاهر شاه در خارج از کشور سفر کرده باشد به مورد اجرا گذاشته شود.
طرح کودتا اين گونه ريخته شده بود که گروهي از کودتاچيان مأموريت يافتند صدر اعظم را در مسير منطقه کارته سخي براي افتتاح نمايشگاه کشاورزي در روز عيد نوروز به قتل برسانند. گروه دوم به رهبري مير احمد شاه رضواني مأموريت داشت کاخ سلطنتي را تصرف کند. گروه سوم به رهبري ابراهيم گاوسوار براي تصرف فرستنده راديو کابل تعيين شده بود، تا در صورت موفقيت کودتا، خبر وقوع کودتا و برپايي دولت جديد اسلامي توسط علامه بلخي را از راديو پخش کند. بر اساس اين طرح قرار بود علامه بلخي به عنوان رئيس جمهور جديد افغانستان و خواجه محمد نعيم به عنوان وزير دفاع معرفي شوند، و ظاهر شاه در خارج کشور بماند. آنگونه که پس از کودتاي داود خان در سال 1352 اتفاق افتاد.
ولي اندکي پيش از افتتاح مراسم کارته سخي يک خبر چين به نام گل جان وردک، طرح کودتا را براي مقام هاي دولتي فاش کرد که در نتيجه عده اي از معماران اصلي طرح کودتا همراه تعداد ديگري از شخصيت هاي معروف همچون سيد اسماعيل بلخي، سيد اسماعيل لو نجفي، سيد مير علي گوهر غوربندي، ميرعلي احمد ضياء، عبد اللطيف خان محمد نعيم خان، محمد اسلم خان شريفي، عبدالغياث الدين خان ترکمن، قربان نظر خان ترکمن، غلام حيدر خان، محمد حسن خان، محمد صفر خان و محمد ابراهيم خان گاوسوار که در مجموع 12 نفر بودند دستگير شدند.
 

علامه بلخي ضمن اينکه زنداني شد ولي فعاليت هاي سياسي خود را در پوشش يک سازمان سري ادامه داد. در زندان هم بيکار ننشست و هسته هاي اوليه سازمان هايي را به نام «پيام مکتب اسلام» و «قيام اسلامي» به وجود آورد. براي همين است که علامه بلخي را بنيانگذار نهضت نوين اسلامي در افغانستان مي دانند.
 

با وجودي که علامه بلخي در زندان بود، ولي کانون مبارزه را همچنان گرم نگهداشت و توجه همه مبارزان را به ادامه نهضت جلب کرد، به طوري که در مدت کوتاهي به الگو و نماد علما و مبارزان سياسي تبديل شد. جنبش قدرتمند سياسي افغانستان که در سال 1328 در کابل ظهور کرد بلخي را الهام بخش خود مي دانست. شهيد بلخي در ابتدا به وسيله اشعار حماسي به مردم الهام مي بخشيد. اشعار انتقادي و سياسي او به طور گسترده ميان اقشار مختلف جامعه اعم از شيعه و سني بخصوص دانشجويان منتشر مي شد و مردم را آگاه مي ساخت. ضرورت فداکاري و مقاومت در برابر استبداد موضوع اصلي اشعار او را تشکيل مي داد. به جوانان مسلمان گوشزد مي کرد که براي دستيابي به پيروزي نهايي بر بيعدالتي فقط با فداکاري امکان پذير است.
در تاريخ معاصر افغانستان، علامه شهيد بلخي اولين شخصيتي بود که مفهوم اسلامي ايثار و فداکاري را شخصاً با امتناع از وجه المصالحه قرار دادن عقايد خود در برابر آزادي از زندان عملي ساخت. او با الگو قرار دادن قيام عاشورا، درس شهادت را در جامعه سياسي افغانستان عملي ساخت. هر چند که مردم افغانستان تا مدت هاي طولاني اهميت فداکاري شهيد بلخي را درک نکرده بودند، ولي او با قرباني نمودن جان خود سابقه درخشاني ايجاد کرد و شکل ايدئولوژي و فعاليت هاي سياسي را تغيير داد و براي جامعه اي که در نيمه راه تغييرات بنيادي ساختاري قرار داشت الگوي نيرومند ارائه داد.
رهايي علامه بلخي از زندان در سال 1343 با آزمون دموکراسي پارلماني مصادف شد و با فراز و نشيب ادامه يافت. هر چند که علامه بلخي پس از آزادي از زندان بيمار و ناتوان بود و تا زمان شهادت در سال 1347 اين بيماري او را رها نمي کرد. اما در سايه فضاي باز سياسي توانست حزب سياسي جديدي را به نام «پيمان ملي اسلامي» تأسيس کند. رهبري حزب را يک روحاني بنام مير علي احمد گوهر از ولايت غوربند بر عهده داشت. مير علي از ياران علامه بلخي در کودتاي نافرجام سال 1329 بود که او نيز به مدت 15 سال در زندان بسر برد.
رهبران حزب قيام اسلامي که اين حزب را به طور مخفيانه در دوران زندان تأسيس کرده بودند، فعاليت خود را به رهبري ژنرال مير احمد شاه خان رضواني از سر گرفتند. رضواني با درجه ستواني در کودتاي نافرجام علامه بلخي شرکت داشت و رژيم نتوانست او را شناسايي کند و به خدمت در ارتش ادامه داد و به درجه ژنرال رسيد. اين حزب عمدتاً در ارتش فعاليت مي کرد و اعضاي آن را نظاميان شيعه و سني تشکيل مي دادند. با رشد فزاينده احزاب سياسي در افغانستان قيام و فداکاري حسين بن علي در روز عاشورا الگوي زنده آنها شده بود. بسياري از احزاب و افراد و بخصوص شيعيان از اين اسوه پيروي مي کردند. مسئول واقعي همه اين تحولات، از سال 1315 تا امروز که گروهاي سياسي اسلامي رشد کردند و عليه دشمنان خارجي مبارزه کرد علامه بلخي بود. براي ارزيابي نقش علامه بلخي باز هم بايد متذکر شوم که او در دوره اي به فعاليت هاي سياسي و فداکاري شخصي روي آورد که تغييرات اجتماعي سريعي در افغانستان در آن دوره در آستانه شکل گيري بود. او به شدت به اسلام به عنوان مکتبي که توانايي پاسخگويي به مشکلات جامعه را دارد گرايش داشت. در آن زمان احزاب سياسي به پايگاه اجتماعي براي تعيين هويت و سرنوشت جامعه تبديل شدند.
بلخي پرچمدار قيام اسلامي در افغانستان
بقلم جان سي گرفتز نويسنده آمريکايي
در دهه 1320 شمسي، سيد اسماعيل بلخي انديشمند آزاده، انقلابي شجاع، زاهد شب نشين، مجاهد فريادگر، آتش افروز مخالف با دستگاه طاغوت، بذر افشان تخم انقلاب اسلامي، نويد بخش رهايي، دامن زن جوش و خروش انقلاب، پرچم مبارزه با استبداد و استعمار را بر افراشت، و مانند جد بزرگوار خود هفتمين امام شيعيان جهان، به مدت 15 سال در زندان هاي مخوف ظاهر شاه و در زير شکنجه هاي دژخيمان شير آسا غريد. از اشعار حماسي خود گلوله و باروت ساخت، و بر قلب اهريمنان نشانه رفت، و بر تنديس ستم راه سرخ را پيمود. نواي بر آمده از دل را با درد آغشت و به سرايش گرفت. سيد اسماعيل بلخي، پس از آماده سازي براي برپايي حکومت اسلامي در زمان صدر اعظمي شاه محمود بر اثر خيانت يک خائن به زندان افکنده شد. و در تک سلول هاي زندان دهمزنگ 15 سال سختي هاي فراون کشيد.
حکومت وقت به حکم اينکه «خائن خايف است» از وجود علامه بلخي به شدت خوف داشت و پس از رهايي بلخي از زندان چند سالي با او مدارا کرد، تا سرانجام او را از اين دنياي پر غم فاني به سراي جاودان فرستاد. او رفت و عکس خود را به نشانه شاهد آزادگي به آزادگان جهان تقديم داشت:

 

بلخيا آزاد مي ميرم، بعد از مرگ هم
عکس ما آزادگان را شاهد آزادگي است

در سال 1330 علامه سيد علي اصغر شعاع، پس از دستگيري علامه بلخي رهبر قيام به پيکار سياسي، فرهنگي و اجتماعي ادامه داد و اين پيکار خوش آيند سردمداران حاکم نبود، و آقاي شعاع به دست جلادان رژيم در زندان به شهادت رسيد. او مانند شمع سوخت و مانند شعاع پرتو افکند. افشاگر پيکره جهالت و ظلمت و خباثت و رذالت رژيم خائن به وطن بود. او آزاد زيست و آزاد به ملکوت اعلا پيوست. شهيد و شاهد بر قله هاي بلند اين سرزمين ماندگار شد. «لقد عاش سعيدا و مات سعيدا». در دهه 1340 دسته هاي مبارزه شيعي با الهام از انديشه هاي علامه بلخي و علامه علي اصغر شعاع در قالب هسته هاي کوچک و چند نفري متشکل از روحانيون و دانشجويان و در فضاي اختناق و خفقان فعاليت هاي زيرزميني خود را آغاز کرده و به روشنگري و گسترش آگاهي پرداختند.
جامعه تشيع در افغانستان تا دهه 1350 در انزواي کامل بسر مي برد. در اين برهه جنبشي به رهبري بزرگان مذهبي بازگشته از حوزه علميه نجف اشرف نظير مير سيد اسماعيل بلخي که در زمان نخست وزيري داود زنداني و بعدها توسط او به شهادت رسيد، سيد مير علي احمد حجت کابلي و ديگران اين جامعه را از رخوت و سستي بدر آورده و جاني تازه بخشيدند. نهضتي که با ايراد سخنراني و خطابه ها و افتتاح مدارس علوم ديني براي تربيت روحانيون شايسته آغاز شده بود، به زودي چهره جديدي به خود گرفت و به اعلام خواسته هاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي روي آورد. مساجد به مراکز فرهنگي و پايگاه هاي همبستگي اجتماعي در شهرهاي بزرگ همچون کابل، بلخ، هرات، قندهار، باميان، غزنه، سمنگان و ديگر شهرها تبديل شدند. شيعيان با تجمع در اين مراکز خواستار آزادي هاي سياسي شدند. در سال 1338 شيعيان افغانستان در مخالفت با کشف حجاب اجباري دولت استبدادي دست به قيام زدند، و داود خان صدر اعظم وقت قيام آنها را به شدت سرکوب کرد. او در زمان رياست جمهوري خود نيز خواسته هاي شيعيان را نپذيرفت و به سرکوب آن ها ادامه داد.
 

منبع: شاهد ياران شماره 64

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد