به منظور پاسخ به سؤال لازم است ابتدا درك روشنتري از نفسِ انسان داشته باشيم. بدين منظور نفس را به هِرَمي تشبيه ميكنيم كه سه سطح جانبي دارد كه همه آنها به يك جا ختم ميشود و آن، وحدت مقام نفس است. سه بُعد و يا سطوح جانبي نفس عبارتند از:
1. آگاهي و شناخت (علم)
2. قدرت
3. محبت[1].
سؤال به بُعد سوم نفس انسان يعني محبت برميگردد، كه در مرتبة ذات نفس، محبت به خود و به تعبيري، خود دوستي وجود دارد. البتّه تذكر اين نكته لازم است كه محبت موجود در ذات نفس، منحصر به خوددوستي يا حب ذات نيست، بلكه عشق به خدا و پرستش او نيز جزء گرايشهاي فطري انسان است كه اگر در جهت صحيح خود به كار آيد، پيامدهاي باارزش و مثبتي را به دنبال خواهد داشت؛ از جمله كرامت و بزرگداشت نفس كه او را از آلودگي به رذايل و گناهان و هر فعاليتي كه شخصيت او را خوار و ذليل ميكند دور ميسازد. البتّه ما در اين پاسخ درصدد بحث از پيامدهاي مثبت حب نفس نيستيم.
پس از اين مقدمه، سؤال مورد نظر را با طرح چند مسئلة ضروري پاسخ ميدهيم:
1. حبّ جاه و مقام ريشه مدح طلبي:
ريشة و منشأ پيدايش روحية ثناء و مدحطلبي و ناراحتي از مذمت ديگران: حب جاه و مقام و حفظ موقعيت اجتماعي است كه با توجه به مقدمهاي كه در بالا گذشت ريشة اين حالت، همان حبّ ذات و خود دوستي است. بنابراين حفظ و از دست ندادن موقعيت اجتماعيِ مورد علاقة شخص، منجر به بروز چنين حالتي ميشود، و اين از مسائل خطرناكي است كه سلامتي روح و روان انسان را تهديد ميكند و پيامدهايي منفي به دنبال ميآورد.
2. پيامدهاي منفي: الف) كسي كه از مدح ديگران خوشحال و از مذمت آنها ترسان و ناراحت ميشود، پيوسته خواستار رضايت مردم بوده و گفتار و رفتار خود را بر وفق خواهش و نظر آنها به اميد آنكه او را مدح گويند تنظيم ميكند.
ب) از ترس مذمت ديگران، مطلقا رضايت خداوند را منظور نميدارد و چه بسا باعث شود كه واجبات را ترك كرده و محرمات را انجام دهد. چنانچه متأسفانه در فضاي فعلي حاكم بر جامعه، خيليها به خاطر اينكه از قافلة تجدد و روشنفكري عقب نمانند و از ترس اينكه مبادا اَنگِ خشونت به آنها بخورد، رضايت خداوند را فراموش كرده و صرفاً به دنبال كسب رضايت اين و آن هستند و چه بسا به خاطر ترس از مذمت ديگران، در امر به معروف و نهي از منكر مسامحه كنند و در نتيجه حق و انصاف را زير پا بگذارند.
ج) پيامد منفي سوم كه ناشي از دو پيامد اول ميباشد، اتصاف انسان به صفت رذيلة نفاق و دو چهره بودن است.
3. عوامل مؤثر در پيدايش روحية ثناءطلبي و گريز از مذمت ديگران:
الف) گاهي خوشحالي ما از مدح ديگران به اين جهت است كه از مدح آن شخص، متوجه كمالي از كمالات خود ميشويم كه تا آن زمان از آن غافل بودهايم مثلاً بعد از يك برنامه سخنراني يا كلاسداري و تدريس يا مداحي، به ما ميگويند: «ماشاءالله چه خوب صحبت كرديد و يا چه خوب تدريس كرديد يا …» طبيعي است انسان وقتي با مدح ديگري متوجه كمالي از كمالات خودش ميشود، لذت ميبرد و اگر اين سخن از يك استاد صاحبنظر باشد، لذت آن بيشتر است و اگر شخص مدحكننده، انساني نادان يا حرّاف يا لافزن باشد، اين قدر لذت نميبخشد.
ب) گاهي تصور ميكنيم كه مدح شخص مقابل از ما به اين جهت است كه قلب آن شخص به ما متمايل گرديده و ما از تسخير قلب او و تمايلش به خودمان خوشحال ميشويم به ويژه اگر آن شخص انسان متشخصي باشد.
ج) گاهي نيز مدح شخص،ناشي از صيد دلهاست كه بعضاً با اينكه ميدانيم، سخن راستي در كار نيست ولي خوشحال ميشويم.
د) گاهي نيز تصور ميكنيم كه مدح شخص مقابل، ناشي از هيبت و حشمت ما در قلب اوست، بنابراين از مديحهسرايي او كه ناشي از ترس و احترام نسبت به ما هست، خوشحال ميشويم.
همين عوامل ميتواند در ناراحتي ما از مذمت ديگران نيز وجود داشته باشد يعني: از اينكه به يك نقصي از خودمان متوجه ميشويم، ناراحت ميشويم، يا از اينكه شخصي پيدا شده كه با نظر و عمل ما مخالفت ميكند ناراحت ميشويم چرا كه نتوانستهايم قلب او را تسخير كرده و يك نفر ديگر به طرفدارانمان اضافه كنيم. و گاهي نيز ناراحتي ما از مذمت آن شخص به اين جهت است كه ما در نزد او هيچ هيبت و اُبُهتي نداريم. بنابراين خوشحالي ما از مدح ديگران يا ناراحتي از مذمت آنان به هر جهتي كه باشد، در اغلب موارد حكايت از يك نقص در درون ما ميكند كه درمان سريع آن ضرورت دارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. خوشناسي براي خودسازي، استاد محمدتقي مصباح، انتشارات در راه حق قم.
2. خودسازي، استاد مصباح، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) قم.
پي نوشت:
[1] . اخلاق در قرآن. ج 2، استاد مصباح، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) قم.