پيمودن راه كمال و نيل به مقامات معنوي،كار سهل و سادهاي نيست .برخي افراد از همان اول توفيق پيدا نمي كنند، و برخي ديگر در ادامة راه و بعد از آن كه به مراتبي از معنويت دست يافتند، با مانع رو برو مي شوند. علت اين كه افراد دوباره به غفلت دچار مي شوند، چند چيز است:
1. وسوسة شيطان
شيطان، دشمن ديرينة انسان است و هميشه تلاش ميكند انسانهاي مؤمن را بفريبد. خداوند در قرآن بارها اين موضوع را گوشزد نموده و فرموده است: «يابني آدم! لايفتننكم الشيطان كما أخرج ابويكم من الجنّةِ»[1] اي فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد همچنان كه پدر و مادر ما يعني آدم و حوا را از بهشت بيرون كرد.
در روايات آمده است كه وقتي فردي كار نيكي انجام ميدهد، شيطان به شدّت ناراحت مي شود؛ لذا با تمام وجود سعي مي كند هر طور شده او را بفريبد. در برخي موارد وسوسة شيطان حتي افرادي را كه سالها خدا را عبادت كرده اند، از راه راست منحرف ميكند. علي ـعليه السّلام ـ مي فرمايد: «احذروا عدوّاً نفذ في الصدر خفيّاً، ونفث في الآذان نجيّاً»؛[2] بپرهيزيد از آن دشمني كه پنهاني در سينه ها نفوذ مي كند و آهسته در گوش ها افسون ميدمد.
2. عدم قابليت
بزرگ ترين مانع سير و سلوك الي الله و نيل به مقامات معنوي، عدم قابليت فرد است. قابليتهاي افراد، مختلف است. برخي فقط قابليت دارند كه مراتب اولية كمالات معنوي را طيكنند؛ اما قابليت مراتب بالاتر را ندارند. عوامل سلب قابليت افراد تا حدودي مربوط به پدر و مادر، عوامل ژنتيكي و محيطي است؛ اما بيشتر آن برخاسته از رفتارها و اعمال خود فرد (اختيار فردي) ميباشد. برخي افراد با ارتكاب گناه اين قابليت را از خود سلب ميكنند. براي مثال، ممكن است فردي در دوران جواني خود اهل گناه و معصيت باشد؛ امّا بعد از آن در اثر شرايط خاصي به مذهب و معنويت روي آورد و ظواهر اسلامي را رعايت كند؛ اين گونه افراد اگر توبه نكنند، گناهان قبلي آنها باعث سلب قابليت از آنها مي شود و نمي توانند به مراتب بالاتر معنويت و خودسازي دست يابند.
3. تعلقات دنيايي
يكي از عوامل غفلت و موانع بزرگ سير و سلوك معنوي، تعلقات مادي است. مانند علاقة افراد به مال و ثروت، همسر و فرزند، علاقه به خانه و اسباب زندگي، مقام و رياست و … اين قبيل تعلقات، انسان را از ادامة راه باز مي دارند.
افراد بسياري را سراغ داريم تا وقتي مجرد بوده اند، يا به مقام و رياستي نرسيده بودند، اهل دعا و نماز شب بوده اند، اما بعد از ازدواج يا وقتي كه به مقام و موقعيتي رسيده اند، كم كم به گناه آلوده شدهاند. يكي از علت هاي عمدة اين گونه انحرافات دلبستگي به زن و فرزند، و مقام و رياست و فراموشي خدا است. امام صادق ـعليه السّلام ـ فرمود: «محبت دنيا ريشة هر گناهي است».[3] رسول خدا نيز فرمود: «اولين چيزي كه به وسيلة آن معصيت خدا انجام گرفت، شش صفت بود: 1. علاقه به دنيا 2. علاقه به رياست 3. علاقه به زن و همسر 4. علاقه به خوارك 5. علاقه به خواب 6. علاقه به راحتي»[4].
علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: «حبّ الدنيا يْفسد العقل و يْضّم القلب عن سماع الحكمة ويوجب اليم العقاب[5]: دنيا دوستي خرد را تباه ميكند و دل را از شنيدن حكمت، ناشنوا مي سازد و موجب عذاب دردناك ميگردد.
4. عبادت تجارتي
برخي، عبادتهايشان جنبة تجارت دارد؛ يعني منتظرند پس از مدتي مراعات آداب شرعي و عبادت، به كمالات و درجات عرفاني و كراماتي دست يابند در واقع اين افراد براي خداوند تعيين تكليف ميكنند كه چگونه مزد بگيرند. اين افراد پس از مدتي خسته مي شوند، گاهي در جا مي زنند و يا حتي عقب گرد ميروند.
5. ضعف اراده
يكي از عوامل غفلت كه شايد مهمترين آنها نيز باشد ضعف اراده است. ضعف اراده انسان را از ادامة عمل باز مي دارد و موجب مي شود كه زمينة نفوذ و سيطرة شيطان را در نفس فراهم كند. وقتي ارادة فرد ضعيف بود، شيطان سعي مي كند او را از ادامة كار هاي نيك و عبادت خدا باز دارد. روش غلبه و تسلط شيطان اين است كه ابتدا كارهاي نيك و عبادت را كوچك جلوه مي دهد. تلاش مي كند انسان را به انجام كارهاي صوري، بدون توجه و حضور قلب قانع سازد. مي گويد: «تو وظيفه اي جز انجام واجبات را نداري، چه كار داري به انجام اعمال مستحبي؟ و اگر احياناً به فكر افتاد كه اعمال مستحبي انجام دهد، با صدها حيله و نيرنگ او را از اراده باز مي دارد و گاهي موضوع را آنقدر براي فرد دشوار جلوه مي دهد كه مأيوس و نااميد گردد.
تكيه گاه محكم
يكي از عوامل عمده تزلزل در امور معنوي نداشتن عقايد و باورهاي محكم است؛ به عبارت ديگر آنها اصول اعتقادات خود را با دليل عقل و قلب نگرفته اند كسي كه براي سؤال هاي بنيادين خود (از كجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟ و…) دليل قانع كننده اي نيابد در فروع دين و عبادات خود استوار نخواهد بود، با از دست دادن يكي از نزديكان، شكست در تجارتي و … سريع بر مي گردد؛ به همين دليل است در توضيح المسائل اغلب مراجع آمده است كه اصول دين تقليدي نيست؛ اما در احكام و فروع دين انسان مي تواند تقليد كند.
نتيجه گيري:
همة افرادي كه بعد از دستيابي به معنويات، دوباره دچار غفلت مي شوند و مرتكب گناه مي گردند، اگر به دقّت رفتار آنها را مورد مطالعه قرار دهيم، معلوم مي شود كه علّت غفلت و سبب توفيق آنان يكي از عوامل ياد شده بوده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. جوانان و پرسش هاي اخلاقي، مصطفي خليلي، مركز مديريت حوزة علميه قم.
2. روش هاي آسيب زا در تربيت ديني؛ محمد رضا قائمي مقدم؛ قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
پي نوشت ها:
[1] . اعراف/ 27.
[2] . محمدي ري شهري، منتخب ميزان الحكمه، حميد رضا شيخي ، قم: دارالحديث، ص 294.
[3] . حبّ الدنيا رأس كلّ خطيئة؛ بحارالانوار، چاپ بيروت، ج 73، ص 90.
[4] . همان، ج 73، ص 94.
[5] . منتخب ميزان الحكمه، ص 202.