ویژه نامه تمنای عارفانه (3)
علم، چیزی که باید از خدا خواست
علم، عالم و معلم در فرهنگ دینی از ارزش خیلی والایی برخوردارند. علم پیشنیاز عمل و رشد و تعالی انسان است: «دانش رهبر و عمل پیشاهنگ آن است.»[1] و کسی که خواهان رشد است باید در مسیر کسب علم قرار بگیرد.
در اهمیت علم همین بس که خداوند به ابزار انتقال علم یعنی قلم سوگند خورده است: «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ[2]؛ نون، سوگند به قلم و آنچه می نگارد.» و در قرآن کریم هدف از خلق و عطای نعمت را دانستن دانسته و میفرماید: وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛[3] و خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد درحالیکه هیچ نمیدانستید و به شما گوش و چشم و قلب اعطا کرد تا مگر (دانا شوید و) شکر (این نعمتها) به جای آورید.
دستور به طلب علم
این جایگاه خاص علم و کارآمدی آن در مسیر رشد و تعالی انسان باعث شده است تا خدا به رسولش که عقل کل است فرمان دهد تا دانش طلب کند و در همین راستا میفرماید:«…وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً[4]؛ و بگو پروردگارا دانشم را افزون کن.» این دانش جویی محدودیت زمانی و مکانی ندارد. رسول خدا (صلیالله علیه و آله) درباره محدوده زمانی دانشجویی فرمود: «ز گهواره تا گور دانش بجوی.»[5] و درباره محدوده مکانی کسب دانش فرمود: «دانش را طلب کنید، هر چند در چین باشد.»[6] چین در آن زمان نماد دوردستی به حجاز بوده است. علم چنان مهم است با توجه به امکانات آن زمان باید تا چین به دنبال آن بود.
رسول خدا (صلیالله علیه و آله) میفرماید: «اگر روزی بر من بگذرد و دانش من افزون نشود، آن روز برای من مبارک نخواهد بود.»[7] این سخن نشانه بیپایان بودن علم است.
انسان نباید در هیچ شرایطی خود را از علم بینیاز بداند، به همین جهت رسول خدا علمآموزی سلسله وار را وسیله دانش افزایی دانسته و میفرماید: «داناترین مردم کسی است که دانش دیگران را به دانش خود بیفزاید. ارزشمندترین مردم کسی است که داناتر است و کم ارزشترینشان کم دانشترین آنها است.»[8]
علی (علیهالسلام) نیز مردم را به سه گروه تقسیم میکند: «مردم سه گروهند: دانشمند ربّانى، دانشجوى بر راه نجات، و مگسانى ناتوان که به دنبال هر صدایى مىروند، و با هر بادى حرکت مىکنند، به نور دانش روشنى نیافته، و به رکنى محکم پناه نبردهاند.»[9]
علم به انسان شخصیت و هویت میبخشد و انسان را از تحیر و سردرگمی حفظ میکند. انسان را ارزشمند کرده، در مسیر رشد قرار میدهد.
علم برتر
علم دارای شاخههای متعددی است و با توجه به ثمره هر شاخه ارزش آن فرق میکند؛ اما سؤال این است که برترین علوم کدام است؟ علی (ع) این سؤال را پاسخ گفته است: «برترین شناخت، شناخت آدمی نسبت به خود و بزرگترین جهل ناآگاهی انسان به کار خودش است.»[10] و حکما چه خوب فرمودهاند که آنکه خود را شناخت چه نشناخته است و آنچه از خودآگاهی نداشت چه را شناخته است؟!
خودشناسی و خداشناسی
سیر در آیات انفسی انسان را به وجود خدای علیم و قادر هدایت میکند. علی (علیهالسلام) به نمونههایی از این آیات انفسی اشارهکرده میفرماید: «از این انسان شگفت زده شوید که با تکه ای چربی مىبیند، با تکه گوشتى سخن مىگوید، با استخوانى مىشنود، و از حفرهاى تنفس مىکند»[11] چه کسی به اینها چنین قابلیتی داده است؟ آیا نباید سپاسگزار بود؟
همه علم
امام صادق (علیهالسلام) علم را با همه گستردگی و تنوعی که دارد در چهار نکته خلاصه کرده میفرماید: «همه علم مردم را در چهار چیز یافتم: اول اینکه پروردگار خود را بشناسى، دوم اینکه بدانى با تو چه کرده، سوم اینکه بدانى او از تو چه خواسته است، چهارم اینکه بدانى چه چیز تورا از دینت خارج کند.»[12]
اگر کسی این چهار نکته را فهمید و آنها توجه کرد قطعاً از راهیافتگان خواهد بود و در مسیر رشد و تعالی قرارگرفته، میتواند تا کسب مقام خلیفه الهی پیش رود و از ملک بالاتر رود. سایر علوم این خاصیت را ندارد.
اگر انسان خدا را شناخت و به الطافی که در حق او کرده توجه داشت عاشق خدا میشود و از یاد و نام او لذت میبرد. ولی اگر از این علم محروم بود هر چه از دانستنیهای دنیا بیاموزد زمینه انحراف او بیشتر فراهم است چرا که آنکه علم دارد ولی از این چهار دسته علم محروم باشد یا در ضرادخانههای هستهای بمب اتم میسازد و یا در آزمایشگاههای میکروبی به ساخت سلاحهای میکروبی و ویروسهایی مانند کرونا مشغول است.
راهی به سوی بهشت
علمی که ثمره آن خودشناسی و خداشناسی باشد راهی است به سوی بهشت و فرشتگان الهی برای چنین شخصی متواضعانه بالهای خود را باز میکنند. رسول خدا (صلیالله علیه و آله) فرمود: «کسی که راهی را برای کسب علم بپیماید خداوند راهی به سوی بهشت برای او میگشاید.»[13] همچنین فرمود: «رسیدن به هر چیزی راهی دارد و راه رسیدن به بهشت علم است.»[14]
علم نور یا حجاب
علم با همه فضیلتی که دارد میتواند اسباب گمراهی و سقوط انسان شود. اگر علم با عمل و تقوا همراه شد آفاق بیشتری را روشن میکند و انسان را به سرمنزل مقصود میرساند، اما اگر علم با عمل همراه نبود و عالم انگیزهای غیر خدا داشت، همان علم حجاب او از خدا میشود.
امام خمینی در نامهای به عروس خود میفرماید: «اگر علم به عمل منتهی نشود و ما فقط به الفاظ و اصطلاحات دلخوش کنیم از مقصد باز مانده و در حجاب اکبر فرو می رویم. اوّل باید با قدم علم، لنگان لنگان پیش روى و این هر علمى باشد حجاب اکبر است که با ورود به این حجاب به رفع حجب آشنا مىشوى، بیا با هم به سوى وجدان رویم که ممکن است راهى بگشاید.»[15]
در روایات آمده است عالمی که علمش را دستمایه کسب دنیا قرار دهد خود در حجاب اکبر است. خداوند خطاب به داوود نبی (علیهالسلام) فرمود: «به بندگانم بگو بین من و خود عالمان دنیاگرا را قرار ندهند که آنان راهزنانی هستند که بندگانم را از ذکر و محبت و مناجات با من باز می دارند.»[16]
بنابراین علمی مطلوب خدا است و باید آن را طلب کرد که زمینه شناخت خدا و پرستش حضرت حق شود و اگر انسان به علم عمل نکند یا بر خلاف علم خویش عمل کند نه تنها به خدا نزدیک نمیشود بلکه از حق تعالی دورتر میشود. رسول خدا (صلیالله علیه و آله) فرمود: «کسی که بر علمش بیفزاید ولی آن علم بر هدایتش نیفزاید ثمری جز دورتر شدن از خدا را ندارد.»[17]
خلاصه آنکه تمام علوم دنیا زمانی مطلوب است که مسبوق به تقوا و شناخت خدا باشد وگرنه شمشیری میشود در کف دیوانهای.
پینوشت:
[1]. تحف العقول، ص208.
[2]. قلم، 1.
[3]. نحل ایه 78
[4]. طه، 114.
[5] آداب المتعلّمین : ص ۱۱۱ .
[6]. مشکاه الانوار، ص135.
[7]. نفسیر مجمع البیان.
[8]. سفینه البحار، ج2، ص219
[9]. نهج البلاغه، حکمت، 147.
[10]. غرر الحکم، ص189.
[11]. نهج البلاغه، حکمت 8.
[12]. کافی، ج1، ص50.
[13]. بحار الانوار، ج1، ص164.
[14] . نهج الفصاحه، ص632.
[15] . صحیفه امام، ج20، ص165.
[16]. بحار الانوار، ج13، ص313.
[17] بحار الانوار، ج2، ص37.