خانه » همه » مذهبی » علم بهتر است یا ایمان؟

علم بهتر است یا ایمان؟

در آموزه‌های دینی علم و ایمان با هم‌دیگر معنا پیدا می‌کنند. به عبارت دیگر، ایمان عبارت است از اعتقاد همراه با عمل و این‌دو بدون آگاهی و علم به دست نمی‌آید. بنابراین، نمی‌توان این‌دو را با هم مقایسه نمود و یکی را بر دیگری برتری داد. البته برخی مکاتب غیر الهی نظریه سیانتیسم (اصالت علم) را مطرح کرده‌اند که این نظریه از سوی عالمان شیعه مورد نقد قرار گرفته است. در این فرصت نخست این موضوع را از منظر دین بررسی نموده، آن‌گاه نظریه اصالت علم را همراه با نقد آن بیان می‌کنیم.
تفکیک ناپذیری علم و ایمان
در تعالیم دینی ما علم و ایمان از یکدیگر جدا شدنی نیستند. آیات و روایات در این زمینه چنین می‌گویند:
1. «وَ قَالَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ وَ الْایمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فىِ کِتَابِ اللَّهِ إِلىَ‏ یَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا یَوْمُ الْبَعْثِ وَ لَاکِنَّکُمْ کُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»؛[1] ولى کسانى که علم و ایمان به آنان داده شده مى‌‏گویند: شما به فرمان خدا تا روز قیامت (در عالم برزخ) درنگ کردید، و اکنون روز رستاخیز است، امّا شما نمى‌‏دانستید!
۲. امام علی(ع) فرمود: «الْإِیمَانُ وَ الْعَمَلُ أَخَوَانِ‏ تَوْأَمَانِ‏ وَ رَفِیقَانِ لَا یَفْتَرِقَانِ»؛[2] ایمان و عمل دو برادر دوقلو بوده و دو دوستی که از یکدیگر جدا نمى‌‏شوند. خدا هیچ‌یک از آن‌دو را بدون دوستش نمى‌‏پذیرد.
۳. امام  صادق(ع) فرمود: «إِنَّ لِلدِّینِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ الْعِلْمَ وَ الْإِیمَانَ وَ الْعَمَلَ بِه‏…»؛[3] همانا برای دین سه نشانه است: دانش، ایمان و عمل به آن.
نظریه سیانتیسم(اصالت علم)
استاد مطهری(ره) در این زمینه چنین می‌گوید: برخلاف نظریه آقاى توین بى، خطاى بشر به دست صنعتگران و آن کسى که ماشین بخار را اختراع کرد صورت نگرفت؛ خطاى بشر به دست فرانسیس بیکن و بعد اتباع او انجام شد، آن روزى که گفتند: علم همه چیز بشر است (سیانتیسم، اصالت علم)، حل تمام مشکلات را از علم باید بخواهیم. مگر بشر چند تا دشمن دارد؟ جهل است، بیمارى است، فقر است، دلهره و اضطراب است، ظلم است، و …
مادر تمام بدبختى‏‌هاى بشر جهل و نادانى است. به بشر علم و دانش و آگاهى بده، امّ الامراض را از بین برده‌‏اى. جهالت که رفت، تمام اینها از بین رفته است. یکدفعه چنین مسیرى براى بشر به وجود آمد. علم حقیقتاً حقیقت مقدسى است. اما علم را از همزاد خودش که ایمان است جدا کردند، گفتند همه کارهایى را هم که در گذشته ایمان مى‌‏کرد در آینده علم انجام مى‌‏دهد.
چه تعبیر خوبى دارد رسول اکرم، مى‏‌فرماید: «کَلِمَةُ الْحِکْمَةِ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ یَطْلُبُها ایْنَما وَجَدَها فَهُوَ احَقُّ بِها»؛[4] حکمت (یعنى علم، دانش، حقیقت) گمشده مؤمن است، آن را هر جا و نزد هرکس پیدا کند مى‏‌گیرد و خودش را از او سزاوارتر مى‌‏داند؛ یعنى جاى علم آن خانه‌‏اى است که ایمان هم آن‌جا هست. اگر علم در خانه‌‏اى پا بگذارد که همزادش ایمان در آن‌جا وجود نداشته باشد، در خانه خودش نیست. این تعبیر، تعبیر عجیبى است: «ایْنَما وَجَدَها فَهُوَ احَقُّ بِها». [همچنین على ع مى‏فرماید:] «خُذِ الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنْ اهْلِ النِّفاقِ»،[5] حکمت را فرا گیر و لو از اهل نفاق باشد. «خُذِ الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»؛[6] علم و دانش را دست هرکسى دیدید- و لو دست مشرکان – بگیرید که در دست او عاریه است.
اى برادر بر تو حکمت جاریه است
آن ز ابدال است و بر تو عاریه است [7]
علم مال توست. یعنى چه مال توست؟ آخر او علم را به دست آورده. مى‌‏گوید: ولى علم در خانه خودش قرار نگرفته، علم باید در خانه ایمان قرار بگیرد و با همزاد خودش زندگى کند و بس.
تمام معجزات را از علم خواستند. یک دشمن انسان ضعف است. علم انسان را قوى مى‏‌کند. راست هم گفتند، علم به انسان قدرت مى‌‏دهد، علم قدرت است، توانا بود هرکه دانا بود؛ اما قدرت در مقابل چه؟ در مقابل طبیعت. علم به دست بیاورید تا بیمارى را ریشه کن کنید. حرف حسابى است. علم به دست بیاورید تا با فقر مبارزه کنید. نیمى از آن درست است و نیم دیگر نادرست؛ یعنى با علم مى‌‏شود اقتصاد را توسعه داد، اما فقر که همیشه ناشى از نقص در اقتصاد نیست. علم به دست بیاورید تا بر دلهره‏‌ها و اضطرابها فائق بشوید. صددرصد اشتباه از آب درآمد. علم نتوانست با دلهره و اضطراب بشر مبارزه کند. علم به دست بیاورید تا ظلم ریشه کن بشود.
برعکس، علم ابزارى شد در دست ظلم. علم به دست بیاورید تا با آز و حرص یعنى با خودتان مبارزه کنید. این‌که اصلاً هیچ به دست نیامد؛ علم ابزارى شد در دست آزها و حرصها که امروز نتیجه‏‌اش را داریم مى‌‏بینیم.[8]
نمایه‌های مرتبط:
رابطه ی علم و دین، سؤال 210
راه کار های مناسب برای یکی شدن علم و با عمل، سؤال 5756
رابطه عقل و دین، سؤال 12105
 

[1] . روم 56.
[2] . لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح، حسنی بیرجندی، حسین، ص 22، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1376ش.‏
[3] . شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 118، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش.
[4] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 2، ص 100، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[5] . شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق صالح، صبحی، ص 481، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[6] . طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 134، المکتبة الحیدریة، نجف اشرف، چاپ دوم، 1385ق.
[7] . مثنوی  معنوی، دفتر اول، ص 146.
[8] . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 22، 461، صدرا، قم، چاپ اول، بی‌تا.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد