علم و عقل قابل توسعه و عامل پیشرفت
وسعت ظرف علم
علم چیزی است که ظرفیت را افزایش می دهد برخلاف مظروف های مادی که وقتی وارد ظرف می شوند، جا اشغال کرده ظرف را تدریجاً محدود و بالاخره پر می کنند به گونه ای که دیگر هیچ چیزی را نمی توان در آن قرار داد، اما ظرف و مظروف معنوی برعکس ظرف و مظروف مادی اند، زیرا هرگاه مظروف معنوی مانند علم، وارد ظرف متناسب با خود شد نه تنها ظرف را اشغال نمی کند بلکه ظرف را نیز توسعه می دهد و جا برای دیگران باز می کند. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: “کُلُّ وِعَاءٍ یَضِیقُ بِمَا جُعِلَ فِیهِ إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ، فَإِنَّهُ یَتَّسِعُ بِهِ”، “هر ظرفى به خاطر آنچه در آن قرار داده می شود، تنگ می شود، مگر ظرف علم که به وسیله علم وسعت می یابد”.[1]
مثلاً اگر ظرفیت حوضی صد لیتر باشد و پنجاه لیتر آب در آن ریخته شود، از ظرفیت صد لیتری آن کاسته می شود و نمی توان مثلاً صد لیتر دیگر آب در آن ریخت، بلکه حداکثر پنجاه لیتر دیگر می توان آب در آن ریخت، زیرا ظرف و مظروف مادی است و پنجاه لیتر آب به اندازه پنجاه لیتر جا اشغال کرده است و ظرف را محدود کرده است، اما در ظرف و مظروف معنوی مانند علم، هر مرتبه ای از ادراک و تحصیل علم، مقدمه ادراک و علم بعدی می شود و ظرفیت وسیع تر می شود. مثلاً اگر شخصی ظرفیت یادگیری صد مسئله داشته باشد، هنگامی که پنجاه مسئله یاد بگیرد، نه تنها ظرفیت او کم نمی شود بلکه ظرفیت یاد گرفتن مثلاً پانصد مسئله دیگر نیز به او اضافه می شود و ظرفیت وسعت می یابد. علم و یادگیری هر مطلبی سرچشمه علم دیگری می شود، انسان هرگاه نکته ای را می فهمد، فهم آن نکته ظرفیت را برای فهم نکات دیگر ایجاد می کند، آدمی هر تجربه ای که می کند، تجربه دیگری به دنبال آن می آید.
ابن ابی الحدید در شرح این حکمت حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) می گوید: “زیرا این سخن رازى گران نهفته است و کسانى که نفس ناطقه را ثابت مى کنند، این سخن را دلیل ادعاى خویش مى دانند و خلاصه آنکه قواى جسمانى از تکرار کارى خسته و ملول مى شود، ولى قواى عاقله برعکس است و براى آدمى هر قدر معقولات تکرار مى شود، نیروى عقلى او فزونى و گسترش مى یابد و آمادگى بیشتر براى درک امورى دیگر، غیر از آنچه درک کرده است، پیدا مى کند. تا جایى که تکرار معقولات موجب صیقل و تیز شدن معلومات مى شود و این دلیل آن است که با قواى جسمانى در این مورد مخالف است که اگر همچون یکى از قواى جسمانى بود، نظیر آنها بود، بنابراین مجرد است و همان چیزى است که آن را نفس ناطقه مى گویند”.[2]
مباحثه علمی عامل توسعه و پیشرفت
وقتی دو یا چند شخص با یکدیگر به مباحثه و مذاکره علمی می پردازند، به علم همه آنها اضافه می شود بدون اینکه از علم کسی کاسته شود. کسی که از انتقال علم به دیگران بخل می ورزد و سعی می کند علم خود را نزد خود نگه دارد او در واقع اولین ضرر را به خود وارد می کند، زیرا انسان وقتی مطالب علمی را برای دیگران بازگو می کند بدون اینکه طرف مقابل با او مباحثه کند، نکات جدید علمی به ذهن گوینده وارد می شود که قبلاً آنها را نمی دانست و اگر شنونده نیز به مباحثه با او بپردازد، به علم هر دو به صورت تصاعدی اضافه می شود، لذا با انتقال علم و مباحثه علمی می توان علم خود و دیگران را توسعه داد و به وسیله دانش پیشرفت کرد. بنابراین دانش های قبلی ظرفیت علمی و فکری گوینده و شنونده را توسعه می دهد و باعث پیشرفت علمی هر دو فرد می شود.
هنگام گفتگوی علمی تقوا، اخلاص و مکارم اخلاق هرچه بیشتر رعایت شود، مقدار توسعه علم برای هر دو شخص افزایش خواهد یافت. وقتی استاد پاسخ سوال شاگرد را می دهد، استاد در پاسخگویی به شاگرد هرچه فضایل اخلاقی را رعایت کند، انتقال مطلب علمی بهتر و تاثیرگذارتر خواهد بود، و همچنین اگر شاگرد نیز پرسش خود را از استاد با احترام و رعایت فضیلت های اخلاقی بپرسد، می تواند به سطح بالاتری از پاسخ و به عمق بیشتری از مطلب دست یابد. در این صورت ظرفیت علمی، فکری و اخلاقی استاد و شاگرد توسعه می یابد و قلمرو این توسعه سایر شاگردان و شنوندگان را نیز فرا می گیرد و آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.
حضرت امام حسین (علیه السلام) می فرمایند: “دِراسَةُ العِلمِ لِقاحُ المَعرِفَةِ وَ طولُ التَّجارِبِ زِیادَةٌ فِی العَقلِ”، “بحث علم، موجب باروری معرفت است و تجربه های طولانی باعث افزایش عقل است”.[3]
تجزیه و تحلیل خردمندانه و افزایش بصیرت
هنگامی که دو شخص با یکدیگر براساس موازین علمی و عقلی به گفتگو می پردازند، از پیروی هوای نفس خود جلوگیری کرده خردمندانه مسئله را تجزیه و تحلیل می کنند و عوامل، موانع و راهکارهای مسئله را بررسی می کنند، به نتیجه بهتری خواهند رسید. اگر در جامعه تجزیه و تحلیل مسایل در پرتو آموزه های اسلامی با استفاده از تعقل و تفکر صورت گیرد، چنین جامعه ای می تواند به وسیله بصیرت خود، توسعه و پیشرفت یابد، چون در تشخیص موارد خوب تر و بدتر و سپس انتخاب خوب تر دچار خطا نخواهند شد. اما اگر از هواوهوس خود پیروی کنند و مسایل را براساس خواهش های نفسانی خود تجزیه و تحلیل کنند، بصیرتی نصیب آنها نخواهد شد که بتوانند در تشخیص و انتخاب خود موفق باشند، افراد چنین جامعه ای از یکدیگر متفرق شده به مخالفت با یکدیگر می پردازند، زیرا برداشت آنها براساس آموزه های قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) نیست و خلاف عقل و خرد است، در نتیجه جامعه از توسعه و پیشرفت محروم خواهد بود.
اگر افراد جامعه از قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) پیروی کنند، در عرصه های اجتماعی و سیاسی خردمندانه گام خواهند برداشت و بین افراد جامعه وحدت ایجاد خواهد شد. قرآن کریم می فرماید: “وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّـهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ”، “و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که دشمن یکدیگر بودید، پس او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید و شما بر لبِ حفرهای از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما بیان می کند، شاید پذیرای هدایت شوید”.[4]