علي عليه السلام در آئينه قرآن(1)
در اين نوشتار سعي كرده ايم با توضيحي كوتاه و ضروري و نيز ذكر برخي منابع شيعه و اهل سنت، به ديدگاه برخي از آنان در زمينه آيات ذكر شده اشاره اي نيز داشته باشيم .
علي عليه السلام در آئينه قرآن(1)
در اين نوشتار سعي كرده ايم با توضيحي كوتاه و ضروري و نيز ذكر برخي منابع شيعه و اهل سنت، به ديدگاه برخي از آنان در زمينه آيات ذكر شده اشاره اي نيز داشته باشيم .
اصل امامت
مسئله «امامت» در مكتب تشيع، يكي از اصول دين به شمار مي رود و وجود آن را جهت حفظ و نظارت بر اجراي قانون الهي لازم مي شمارد. علم وسيع و گسترده، عصمت و مصونيت از گناه و خطا، از شرائط ويژه امام عليه السلام است و مسلماً شناسائي چنين فردي جز از راه وحي ممكن نيست؛ لذا شيعه معتقد است كه«امامت» يك منصب الهي است و نصب آن بايستي از طرف خداوند متعال صورت پذيرد و لذا براي شيعيان مسئله امامت به عنوان يك اصل بنيادين ديني (و نه فرعي) به شمار مي رود.
از نقاط مهم اختلاف بين شيعه و اهل سنت نيز همين مسئله است؛ چرا كه شيعه معتقد است منصب امامت، ازطرف خداوند به افراد ذي صلاح داده مي شود به طوري كه امير مومنان عليه السلام و يازده فرزندش يكي پس از ديگري، جانشين پيامبر صلي الله عليه و آله هستند. ولي به اعتقاد اهل سنت، تعيين امام به مردم واگذار شده و از طريق «همه پرسي» صورت مي گيرد.
امامت معصومان عليهم السلام به طور مكرر و متعدد از سوي حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله بيان شده است. در خصوص امامت حضرت امير علي السلام مي توان به جريان مشهور غدير خم اشاره نمود كه از طرف خداوند و با نزول آيه شريفه يا ايُّهَا الرّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ.(1)
صورت گرفت. تفاسير متعددي از شيعه و سني در ذيل همين آيه، به حديث غدير خم و جمله رسول الله صلي الله عليه و آله كه فرمودند:«من كنت مولا فهذا وليه» اشاره مي كند.(2) در همين جريان غدير است كه شخص عمر بن خطاب ضمن بيعت با اميرمومنان عليه السلام براي تهنيت گفت:«بخ بخ لك يا علي، اصبحت مولاي و مولي كل مؤمن و مؤمنه». (3)
و نيز روايتي كه بعد از نزول آيه شريفه (يا ايُّهَا الّذينَ آمَنوا اطيعُوا الله واطيعُوا الرَّسوُلَ وَ اُولِي الْامرِ مِنْكمْ (4) وارد شده كه جابربن عبدالله انصاري از رسول خدا صلي الله عليه و آله درخصوص تفسير«اولي الامر» سؤال مي كند و پيامبر صلي الله عليه و آله با نام بردن علي عليه السلام و يازده فرزندش، به امامت ساير ائمه نيز اشاره مي كنند.(5) و يا خطابي كه بارها به علي عليه السلام فرموده بودند كه«انت ولي كل مومن بعدي» (6) و يا روايتي كه فرمودند:«من كنت مولاه فان مولاه علي عليه السلام» . (7)
در خصوص امر ولايت، شخص ابوبكر و عمر از حضرت رسول اكرم صلي الله عليه وآله سؤال كردند كه حضرت به اميرمومنان عليه السلام و پسران ايشان و نه فرزند امام حسين عليه السلام اشاره كرده و مي فرمايد «هذا علي مع القرآن و القرآن مع علي، لا يفترقان حتي يردا علي الحوض». (8)
در اين رابطه مي توان به رواياتي كه در خصوص اهل بيت عليهم السلام از سوي حضرت رسول اكرم صلي الله عليه وآله وارد شده است و حضرت علي عليه السلام را نيز شامل مي شود، اشاره كرد. حضرت در مواردي فرمودند: « الا ان مثل اهل بيتي فيكم مثل سفينه نوح من ركبها نجا و من تخلف عنها غرق».(9) و يا روايت معروف «باب حطه» كه اهل بيت را به باب حطه در بني اسرائيل تشبيه كرده و فرمودند:«هر كس داخل آن شد، آمرزيده شد».(10)
پيامبر صلي الله عليه و آله در موارد جانشيني اميرمومنان عليه السلام را اشاره فرموده بودند. در روز غدير، زماني در روز عرفه در حجه الوداع، بار ديگر در منبر خود در مدينه و روايات بسيار ديگري كه مجال اشاره به آنها در اين مقال نيست.
آنچه در اين نوشتار عرضه مي شود، پاسخ اين سوال است كه: اگر اميرمؤمنان علي عليه السلام به عنوان امام معصوم و جانشين بلافصل حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله مطرح است، چرا در آيات قرآن به آن اشاره اي نشده است؟!
البته كساني كه آشنايي سطحي با اصول و عقايد ديني اسلام داشته باشند، متوجه سستي اين شبهه خواهند شد و لكن براي پاسخ به اين سوال، به آياتي اشاره مي كنيم كه از سوي علماي اهل سنت نيز مورد تأييد واقع شده و در منابع معتبر آنها آورده شده است و در تفاسير خود با استناد به روايات از رسول اكرم صلي الله عليه و آله در مورد امامت و ولايت امير مؤمنان علي عليه السلام، در واقع به امامت بلافصل علي عليه السلام اشاره مي كند.
علي عليه السلام درآيات
از مجموع آيات قرآن، آيات مختص به حضرت اميرمؤمنان عليه السلام را مي توان به دو دسته تقسيم كرد؛ آيات امامت خاصه و آيات فضائل.
از جمله آيات قرآن در زمينه امامت خاصه مي توان به اين پنج مورد اشاره كرد: آيه تبليع (مائده/67) آيه ولايت (مائده/55)، آيه اولي الامر (نسا/59)، آيه صادقين(توبه/119)، و آيه قربي(شوري/23).
بخش ديگر از آيات به فضائل حضرت اشاره مي كند و در نتيجه او را برترين امت محمد صلي الله عليه و آله و والاترين شخصيت بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله معرفي مي كند و بنابراين كسي شايسته تر از او براي رهبري امت بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله نيست. از آيات فضائل مي توان به آيات ذيل اشاره نمود: آيه مباهله (آل عمران/61)، آيه خير البريه(بينه/7و8)، آيه ليله المبيت(بقره/207)، آيه حكمت(بقره/269)، آيات سوره هل اتي ….(الانسان، آيات اول تا آخر)، آيات آغاز سوره برائت (توبه)، آيه سقايه الحاج(توبه/19)، آيه صالح المومنين(تحريم/4)، آيه وزارت(طه/29تا 32)، آيات سوره احزاب (آيه33و25)، آيه بينه و شاهد(هود/17)،آيه صديقون(حديد/19)، آيه نور(حديد/27)،آيه انذار(شعرا/214و215)، آيه مرج البحرين(الرحمن/19 تا 21)، آيه نجوي (مجادله/12 و 13)، آيه سابقون (واقعه/10 تا 14)، آيه اذن واعيه(حاقه/12)، آيه مودت(مريم/96)، آيه منافقون(محمد/30)، آيه ايذاء(احزاب/57)، آيه انفاق(بقره/274)، آيه محبت(مائده/54) و آيه مسئولون(صافات/24) و ….
حضرت امام خميني (ره) در كتاب شريف «كشف الاسرار» به نقل از «غايه المرام» مي آورند كه تا 140 آيه در خصوص حضرت علي عليه السلام و امامت ايشان نازل شده است. ايشان آياتي را كه مورد اتفاق علماي شيعه و اهل سنت است، به طور تفصيل ذكر كرده و بيش از ده مورد آن را مورد بررسي قرار مي دهند.(11) كتاب پيام قرآن(ج9) نيز حدود 30 آيه در همين خصوص مورد بررسي قرار گرفته است. علامه اميني (ره) نيز در كتاب شريف الغدير به برخي از آيات اشاره مي كند. به هر حال، ما در اينجا از ميان مجموع آيات ذكر شده، به پنج آيه امامت خاصه و نيز چند آيه در خصوص فضائل اميرمومنان عليه السلام اشاره مي كنيم. (12) اميد است علاقمندان جهت تحقيق و تفصيل بيشتر در رابطه با اين موضوع به كتب معتبر عقايد و تفاسير شيعه و سني مراجعه كنند.
آيه تبليغ
(يا ايُّهَا الرّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ (مائده/67).
«اي پيامبر! آنچه از خدا بر تو نازل شده، به خلق برسان كه اگر نرساني، تبليغ رسالت و ادا وظيفه نكرده اي و خدا تو را از آزار مردم نگاه خواهد داشت».
اين آيه از آيات صريحي است كه به اتفاق مفسران در خصوص امر ولايت علي عليه السلام و در روز غدير نازل شده است. شان نزول آيه را چنين مي آورند كه پيامبر صلي الله عليه و آله از اينكه اسمي از امامت علي عليه السلام ببرند و شخص خاصي را براي منصب الهي امامت تعيين كنند، بيم داشتند تا مبادا با اعلام اين مطلب، اختلافات بين مسلمانان تشديد يابد و كار اسلام حتي ختم شود. در ذيل همين آيه، تفاسير متعددي به نگراني پيامبر صلي الله عليه و آله در امر ولايت اشاره كرده و نزول اين آيه را در شأن حضرت علي عليه السلام مي دانند. سليمان قندوزي در ينابيع الموده، فخر رازي در تفسير خود و آلوسي در روح المعاني به اين مطب اشاره كرده اند. (13) با نزول اين آيه، تبليغ امامت به پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله واجب شد و خداوند نيز وعده داد تا ايشان را از توطئه منافقان حفظ كند.
آيه اكمال دين
اَلْيوْم اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتي و رَضيتُ لَكُمْ الاِسْلامَ دينا. (مائده/3)
«امروز دين شما را به حد كمال رسانيدم و بر شما نعمت را تمام كردم و بهترين آيين را كه اسلام است، برايتان برگزيدم».
در اكثر تفاسير و برخي از منابع اهل سنت مانند ينابيع الموده و تفسير فرخ رازي اشاره شده كه بعد از اداي رسالت و جريان غدير، اين آيه نازل شده است. (14) بعضي نيز معتقدند اين آيه آخرين آيه اي است كه بر پيامبر نازل شده است.
آيه ولايت
اِنَّما وَلِيَّكُمُ اللهُ وَ رَسولَهُ وَ الَّذينَ آمَنوا الَّذينَ يُقيمونَ الصّلاهَ وَ يُوْتوُنَ الزّكاهَ وَ هُمْ راكِعُونَ (مائده/ 55).
«همانا ياور شما تنها خدا و رسول و آن مؤمناني هستند كه نماز به پا داشته و به فقيران در حال ركوع زكات مي دهند».
همه مفسران اتفاق نظر دارند كه اين آيه در مورد حضرت علي عليه السلام و در آن هنگامي نازل شده كه آن حضرت در حال ركوع صدقه دادند. از جمله كساني كه اين آيه را در شأن حضرت علي عليه السلام دانسته اند، مي توان به شيخ سليمان قندوزي، زمخشري، طبري، فخر رازي، ابن ابي الحديد، و… اشاره نمود. (15) حضرت امام خميني (ره) مي فرمايد: «بيست و چهار حديث از اهل سنت نقل شده است كه در اين آيه، علي بن ابي طالب عليه السلام منظور است».(16) در روايات متعددي در مورد اين آيه، به روي مسئله «ولي» تأكيد شده است و امام علي عليه السلام به عنوان ولي مسلمانان بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله معرفي گرديده است.
پي نوشت ها :
1. مائده/67.
2. مستدرك حاكم،ج3، ص109و533؛ ينابيع الموده، ص32؛ مناقب خوارزمي، ص93.
3. ر.ك: عبقات الانوار؛ الغدير.
4. نساء/59.
5. غايه المرام، ج10، ص267؛ ينابيع الموده، ص494؛ اثبات الهداه، ج3، ص123.
6. مستدرك حاكم، ج3، ص 111و134؛ مسند احمد بن حنبل، ج1، ص331و ج4، ص438.
7. مستدرك حاكم،ج3، ص132؛ ينابيع الموده، ص34؛ مسند احمد بن حنبل، ج5، ص25؛ مناقب خوارزمي، ص72.
8. غايه المرام، ج4، باب 58؛ ينابيع الموده، ص285.
9. مستدرك حاكم، ج3، ص151؛ ينابيع الموده، ص28و298.
10. ينابيع الموده، ص28و298؛ معجم صغير،ج2، ص22؛ اربعين، ج25، ص216.
11. كشف الاسرار تاص140.
12. ر.ك: تفسير الميزان؛ تفسير نمونه؛ الغدير؛ پيام قرآن.
13. ينابيع الموده، ص120؛ تفسير فخر رازي، ج3، ص636؛ تفسير روح المعاني، ج6، ص172.
14. ر.ك: الغدير ج1، ص214؛ ينابيع الموده، ص120؛ تفسير فخر رازي، ج12، ص50.
15. ينابيع الموده، ص115؛ تفسير كشاف، زمخشيري، ج1، ص624؛ تفسير طبري، ج6، ص288و289؛ تفسير قرطبي، ج6، ص219و220؛ تفسير فخر رازي، ج12، ص20و26؛ شرح ابن ابي الحديد، ج13، ص277.
16. كشف الاسرار، به نقل از غايه المرام.
منبع: فرهنگ کوثر 81
ادامه دارد…