عمر، خلیفه دوم مسلمانان، شش سال بعد از بعثت، اسلام آورد. با اینکه او در بیشتر جنگهای پیامبر(ص) از بدر و احد تا حنین و… حضور داشت، در تاریخ؛ رشادت و استقامت ویژهای برای او نقل نشده است.
البته او شخصیتی تند مزاج داشت و به عنوان نمونه در ماجرای صلح حُدیبیّه، به شدت با صلح مخالف بود و به پیامبر(ص) اعتراض کرد.
خلیفه دوم بیش از هر شخصیت دیگری در فکر و اندیشه اهل سنت تأثیر داشت و همانگونه که دوره او از لحاظ تاریخی، مقطع بسیار مهمی در تاریخ اسلام به شمار میآید، فکر و عمل او نیز برای مسلمانان سنی مذهب اهمیت بسیار بالایی دارد. این اهمیت تا جایی است که از او به عنوان الگویی یاد میشود که هیچگونه خطایی نداشت و میتوان به هر قول و فعل او به عنوان سیره و سنتی شرعی استناد کرد.
اما مکتب شیعه انتقادهای فراوانی به رویکردها و عملکردهای خلیفه دوم دارد. تغییر جریان خلافت در سقیفه بر خلاف دستورات پیامبر اکرم(ص)، نوع بیعت گرفتن از امام علی(ع)، بیحرمتی به دخت نبی اکرم، شیوه انتصابش به مقام خلافت، مدل حکومتداری، ایجاد بدعتهایی در دین، و نداشتن دانش کافی برای حکومت به اعتراف خودش و… از موارد بیشماری هستند که انتقاداتی را متوجه او کردهاند.
البته او شخصیتی تند مزاج داشت و به عنوان نمونه در ماجرای صلح حُدیبیّه، به شدت با صلح مخالف بود و به پیامبر(ص) اعتراض کرد.
خلیفه دوم بیش از هر شخصیت دیگری در فکر و اندیشه اهل سنت تأثیر داشت و همانگونه که دوره او از لحاظ تاریخی، مقطع بسیار مهمی در تاریخ اسلام به شمار میآید، فکر و عمل او نیز برای مسلمانان سنی مذهب اهمیت بسیار بالایی دارد. این اهمیت تا جایی است که از او به عنوان الگویی یاد میشود که هیچگونه خطایی نداشت و میتوان به هر قول و فعل او به عنوان سیره و سنتی شرعی استناد کرد.
اما مکتب شیعه انتقادهای فراوانی به رویکردها و عملکردهای خلیفه دوم دارد. تغییر جریان خلافت در سقیفه بر خلاف دستورات پیامبر اکرم(ص)، نوع بیعت گرفتن از امام علی(ع)، بیحرمتی به دخت نبی اکرم، شیوه انتصابش به مقام خلافت، مدل حکومتداری، ایجاد بدعتهایی در دین، و نداشتن دانش کافی برای حکومت به اعتراف خودش و… از موارد بیشماری هستند که انتقاداتی را متوجه او کردهاند.