خانه » همه » مذهبی » عملكرد آقا محمد خان چه نقشي در براندازي زنديان و تاسيس قاجاريه داشت؟

عملكرد آقا محمد خان چه نقشي در براندازي زنديان و تاسيس قاجاريه داشت؟

تشكيل سلسلة قاجاريه توسط آقا محمد خان در سال 1309ق (1175 شمسي و 1786 ميلادي) امري آني و اتفاقي نبود، بلكه به دنبال حوادث بسياري كه پس از قتل نادر و مرگ كريم خان زند صورت گرفته، در اين مسئله موثر بود.
در اين فرصت كوتاه علمكرد آقا محمد خان، از دوران زنديه و بالاخص از اواخر آن دوره تا تاجگذاري و تاسيس سلسلة قاجاريه مورد بررسي اجمالي قرار مي گيرد.
به طور كلي از سال 1193 تا 1203 هجري قمري به مدت 10 سال، تاج و تخت زنديه و عنوان سلطنت ايران در ميان جمعي از برادرزادگان و پسرعموهاي كريم خان، دست به دست مي گشت و در طول اين مدت فرصت بسيار مناسب براي خان قاجار فراهم آمد و وي نخست وقت خود را صرف گسترش نفوذ خود در شمال ايران نمود و هر موقع كه كار هرج و مرج و زد و خورد مدعيان سلطنت به منتها درجه مي رسيد، دست به حمله مي زد و قدرت نظامي خود را آزمايش مي كرد و از فرصت­هاي پيش آمده براي اجراي مقاصد خود استفاده مي برد. به طوري كه در اوائل سال 1203 مقدمات تشكيل دولت قاجار از هر حيث آماده شد و فقط قدرت لطفعلي خان زند و هواخواهي برخي مردم جنوب ايران از او، توانست تشكيل اين دولت را مدتي عقب برانند.
محمد خان قاجار طبعي كينه جو عاري از رحم و مروت داشت. پس از فرار از شيراز كه در طول اقامت طولاني اش در آن شهر و در حكومت زنديان اطلاعات بسياري از جريانات كشور و سوابق پدر و برادرش كسب نموده بود به طرف گرگان و مازندران رهسپار شد و افراد ايلات قاجاريه را جمع­آوري نمود و به دستياري برادر خود جعفر قلي خان كه نسبت به او وفادار بود در اولين قدم مدعيان و گردنكشان قاجار را از ميان برداشت، آقا محمد خان به تدريج قواي خود را براي مقابله با رقباي خود در جنوب ايران آماده نمود. طي شش سال كه شيراز و اصفهان در آتش ناامني مي­سوخت، وي بر كلية ايالات شمالي ايران دست يافت و ايلات قاجار را از دشت گرگان كه پناهگاه و مركز سكونت آنان بود به دامنه هاي جنوبي البرز يعني ولايات تهران و دامغان سوق داد و سعي كرد كه به تدريج راه خود را به طرف فارس يعني مركز قدرت و حكومت زنديه باز كند، ليكن ابتداء در برابر حملات سپاهيان زند نتوانست كاري از پيش ببرد و به طور كلي پس از 5 سال زد و خورد و كوشش فقط به حفظ قسمتي از ايالات شمالي ايران توفيق يافت.[1]پس از مرگ جعفر قلي خان زند در سال 1203 هجري قمري، لطفعلي خان زند زمام امور دولت زنديه را به دست گرفت. آقا محمد خان چون لطفعلي خان را جواني بي تجربه و كم خرد مي پنداشت، بلافاصله پس از اعلام سلطنت وي با سپاهي از پناهگاه خود خارج و براي تعقيب منظور خويش، كه تصرف شيراز و درهم شكستن قدرت زنديه بود با سرعت به جانب فارس روانه شد.
اولين برخورد سپاه قاجار با لشكر لطفعلي خان در نزديكي شيراز صورت گرفت، هر چند پيروزي اوليه به نفع سپاه زنديه بود ولي طولي نكشيد كه ورق برگشت و شاه زند مجبور شد به داخل شهر رفته و آنجا سنگر گيرد و آقا محمد خان چون نتوانست بر برج و باروي مستحكم شيراز رخنه كند به تهران كه مركز عمليات جنگي وي بود بازگشت.
لشكركشي پادشاه زند به كرمان و محاصره 4 ماهه و فرارسيدن زمستان كه منجر به نابودي عدة كثيري از سپاهيان زند و بروز قحطي در اردو گرديد و بازگشت نااميدانه لطفعلي خان و سپس مواجه شدن وي با اختلاف و كشمكش بين حاجي ابراهيم خان كلانتر و سرداران و خوانين زند پاية قدرت و نفوذ سياسي او را به كلي متزلزل ساخت و در اين مدت آقا محمد خان با خيال آسوده به تجهيز سپاه پرداخت و خود را براي حملة نهايي به فارس آماده نمود.[2]در سال 1205 هـ . ق دو سپاه زند و قاجار در مقابل هم صف آرائي كردند با اينكه هيچ تناسبي از لحاظ تعداد افراد جنگي ميان دو حريف وجود نداشت، جنگ سختي درگرفت؛ ولي بار ديگر سرداران لطفعلي خان زند به وي خيانت كردند و پس از نبرد خونين به اميد اينكه از كرمان قواي تازه نفسي تهيه كند به آن شهر رفت و آقا محمد خان فاتحانه وارد شيراز شد.
مساعدت و ياري مردم كرمان به شاهزاده زند كه خود مدتي در زمان حيات پدرش بر آن شهر حكومت كرده بود، چنان آتش كينه و غضب خان قاجار را برافروخت كه خود به فتح آن شهر همت گماشت و در سال 1209ه‍ ق پس از محاصره و درگيريهايي چند به شهر مسلط شد و عده كثيري را به قتل رسانيد و جمعي را كور كرد.
لطفعلي خان از كرمان گريخت و به شهر بم رفت؛ ولي حاكم بم با حيله و خيانت وي را دستگير و به خان قاجار تحويل داد و او نيز از رفتار و گفتار زننده لطف علي خان به خشم آمده و چشمان شاهزادة زند را از حدقه درآورد و روانة تهران ساخت و در آنجا به قتل رسانيد.[3]آقا محمد خان سپس راهي قفقاز شد و فاجعة كرمان را در تفليس تجديد نمود و براي عبرت ساير امراي قفقاز حكم به قتل عام و تاراج اموال مردم آن شهر داد و بسياري از مردان و زنان و اطفال گرجي را به اسارت گرفت. وي در نظر داشت هراكليوس پادشاه گرجستان را نابود كند؛ ولي نزديكي زمستان و انتشار خبر طغيان برخي از مناطق، خان قاجار را از اين انديشه منصرف ساخت تا از ناچاري به دشت مغان بازگشت و پس از خواباندن شورش ها به تهران مراجعت نمود.
حال كه قفقاز زير نفوذ خان قاجار بود و در داخل ايران امراء و حكام سركش يا نابود شده بودند و يا اطاعت خان قاجار را پذيرفته بودند به غير از مشهد و شمال خراسان كه تحت نفوذ شاهرخ ميرزاي افشار بود. خان فرصت را براي اعلام مقصود  و نيت اصلي خود مناسب ديد و در نوروز 1210 هجري قمري در تهران به نام پادشاه ايران تاجگذاري كرد و بدين ترتيب پس از سالها تلاش و جنگ و  خونريزي آقا محمد خان قاجار توانست سلطنت ايران را به دست گيرد.
وي پس از اضمحلال زند و انقراض سلطنت آن ها تصميم به نابودي بازماندگان نادر گرفت و به طرف خراسان لشكر كشيد و شاهرخ پير را كه آن موقع 63 سال داشت به طرز فجيعي شكنجه  داد كه در اثر اين شكنجه ها وي وفات يافت.[4]آقا محمد خان قاجار از جمله­ي شاهاني است كه دو مرتبه تاجگذاري كرده است، بار اول در 15 ربيع الاول سال 1195 هـ . ق مصادف با عيد نوروز كه مراسم در ساري انجام گرفت و تاج او را زرگران مازندراني ساختند. دومين تاجگذاري پس از فتح تفليس و قتل عام مردم آن سرزمين در سال 1209 هـ . ق مصادف با عيد نوروز در ارگ تهران بود. يعني 14 سال پس از مرتبة اول.[5] وي پس از تاجگذاري دوم بيش از دو سال حكومت نكرد و در 20 ذيقعده سال 1211 هـ . ق (1796 ميلادي) به  قتل رسيد.[6]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آغا محمد خان قاجار چهره ي حليه گر تاريخ، نويسنده:محمد واحد پناهي.
2. خان زند و آقا محمد خان قاجار،نويسنده: ابوالفضل وكيلي.

پي نوشت ها:
[1] . شميم، علي اصغر، ايران در دورة سلطنت قاجار، تهران، شركت چاپ انتشارات علمي، چاپ دوم، 1370 هـ . ش، ص 36.
[2] . همان، ص 37.
[3] . پناهي سمناني، محمد واحد، آقا محمد خان قاجار چهرة حيله گر تاريخ، نشر كتاب نمونه، ص 167.
[4] . وكيلي، ابوالفضل، لطفعلي خان زند و آقا محمد خان قاجار، تهران، انتشارات ابن سينا، ‌1348 هـ . ش، ص 157 و 160.
[5] . مدني، سيد جلال الدين، تاريخ تحولات سياسي و روابط خارجي ايران، دفتر انتشارات اسلامي،‌ چاپ اول، 1369 هـ . ش، ج 1، ص 54.
[6] . معلم جيب آبادي، محمد علي، مكارم آلاثر، اصفهان، چاپخانة نشاط، چاپ دوم، 1362 هـ . ، ج 1، ص 411.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد