طلسمات

خانه » همه » مذهبی » عملكرد رهبري آيت الله خامنه اي را چگونه ارزيابي مي كنيد؟

عملكرد رهبري آيت الله خامنه اي را چگونه ارزيابي مي كنيد؟

«رهبري» در تمام نظامهاي سياسي از جايگاه و نقش محوري و ويژه اي برخوردار است. و در واقع ستون اصلي هر نظام سياسي محسوب مي شود و در نظام سياسي اسلام كه اداره‌ امور جامعه بر اساس قوانين دين است و تامين نيازهاي معنوي مردم در كنار توجه و تامين نيازهاي مادي از اهداف و وظايف حكومت اسلامي به شمار مي رود اهميت جايگاه  و نقش رهبري بيشتر آشكار مي گردد. از اين رو ولايت و رهبري در اسلام به عنوان يكي از پايه هاي اساسي اسلام بلكه مهمترين ركن اسلام معرفي شده است[1] و براي رهبر و حاكم اسلامي شرايط ويژه اي در نظر گرفته شده است.
در قانون اساسي كه برگرفته از مباني اسلام است «صلاحيت علمي لازم براي افتاء در ابواب مختلف فقه و عدالت و تقواي لازم براي رهبري امت اسلام و بينش صحيح سياسي و اجتماعي، تدبير، شجاعت، مديريت و قدرت كافي براي رهبري»[2] به عنوان شرايط و صفات رهبر مطرح شده  است. تاريخ انقلاب اسلامي صحنه ظهور جلوه هايي از اقتدار رهبري شكوهمند امام خميني (ره) بود كه در نوع خود بي نظير است، بي شك صداقت، صراحت، شجاعت، سازش ناپذيري، از جان گذشتگي، صلابت، قاطعيت، عشق به اسلام، مقام عرفاني، وارستگي، شخصيت والاي علمي و فقاهتي و سادگي معني دار زندگي امام (ره) در ارائه اين الگوي رهبري موثر بوده است.
آنچه كه مهم تر از اين شاخص هاي برجسته، امام را به عنوان اسوة‌ رهبري قرار داده و به وي نقشي برتر از يك رهبر انقلاب بخشيده اين است كه به تعبير «شهيد مطهري» نداي امام از قلب فرهنگ و از اعماق تاريخ و از ژرفاي روح اين ملت برخاست،‌ مردي كه در طول چهارده قرن حماسه محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ ، علي ـ عليه السلام ـ ، زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، حسن ـ عليه السلام ـ ، حسين ـ عليه السلام ـ ، زينب ـ سلام الله عليها ـ ، سلمان، ابوذر و… صدها هزار شخصيت اسلامي ديگر را شنيده بودند و اين حماسه ها با روحشان عجين شده بود، بار ديگر همان نداي آشنا را از حلقوم اين مرد شنيدند علي ـ عليه السلام ـ و حسين ـ عليه السلام ـ را در چهرة او مشاهده كردند او را آئينة تمام نماي فرهنگ و هويت اسلامي خود كه تحقير شده بود ديدند. مردم در امام ذوب شدند و امام (ره) در برابر اين لبيك بزرگ تاريخ چه كرد؟ او به اين ملت گمنام شخصيت داد و هويت اسلامي از دست رفته شان را به آنها بازگرداند و ايران را وارد بر صحنة سياست جهان نمود.[3]پس از رحلت امام (ره) ،‌ رهبري انقلاب اسلامي در دست با  كفايت مقام معظم رهبري قرار گرفت كه به تعبير مرحوم امام «بازوي تواناي جمهوري اسلامي»[4] «و از جمله افراد نادري هستند كه چون خورشيد روشني مي دهند.»[5]و مقام معظم رهبري در شرايطي رهبري انقلاب اسلامي را عهده دار شدند كه از يك سو جنگ تحميلي به پايان رسيده و شرايط ويژه دوران بازسازي و مسائل خاص آن نمايان گشته بود كه از يك طرف نياز به برنامه ريزي، تلاش، تخصص و سرمايه را ضروري مي ساخت و از طرف ديگر بايد ارزش هاي انقلاب و اصول آن در اين ميدان به فراموشي سپرده نمي شد و از سوي ديگر تهاجم نظامي دشمن به تهاجم فرهنگي تبديل شد كه به مراتب خطرناك تر و حساس تر از تهاجم نظامي دشمن بود چرا كه اين بار دشمن عقايد،‌ افكار و فرهنگ جامعه اسلامي به ويژه جوانان را هدف قرار گرفت تا نظام اسلامي را از درون با مشكل مواجه سازد. و بعلاوه اينکه شرايط خاص جهاني نيز به حساسيت اين دوران مي افزود فروپاشي شوروي سابق زمينه يكه تازي آمريكا براي ايجاد نظام تك قطبي در جهان را فراهم نمود كه اين امر موجب افزايش فشارهاي آمريكا عليه ايران گرديد، پشت كردن برخي از عناصر خودي نسبت به اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي و كساني كه در داخل، آب به آسياب دشمن مي ريختند را نيز بايد به شرايط فوق افزود.
در چنين شرايط حساسي مقام معظم رهبري شجاعانه و هوشمندانه انقلاب اسلامي را تا به امروز رهبري كردند و در ساية‌ رهبري ايشان و حمايت مردم، امروز ايران اسلامي به عنوان كشوري مستقل و تاثير گذار در سطح منطقه و جهان مطرح شده در برابر يكه تازيهاي آمريكا و قدرتهاي بزرگ ايستاده است به گونه اي كه الكساندر هيك (وزير دفاع سابق آمريكا) چنين مي گويد: كه به نظر من خطرناكتر و مهم تر از اين مشكلات بين المللي،‌ عواقب گسترش بنياد گرايي اسلامي است كه در ايران پاگرفته و اكنون عنوان و ثبات رژيم هاي عرب ميانه رو را در منطقه تهديد مي كند، مي باشد اگر اين از كنترل خارج شود منافع ابرقدرت ها را به خطرناكترين وجه به مخاطره خواهد انداخت.»[6]از اين رو آمريكا آشكارا به دشمني با انقلاب اسلامي پرداخته و از هيچ اقدامي در اين جهت  دريغ ننموده است. در اين نوشتار برآنيم تا جلوه هايي از رهبري حكيمانه و هوشمندانه مقام معظم رهبري را تبيين كنيم.
در بعد سياست داخلي همان گونه كه طبق قانون اساسي «تعيين سياست هاي كلي نظام جمهوري اسلامي ايران و نظارت بر حسن اجراي آن»[7] از وظايف و اختيارات رهبر شمرده شده است. مقام معظم رهبري نيز در دوران رهبري خويش سياست هاي كلي نظام را به نحو شايسته اي تعيين نموده و بر اجراي آن نظارت لازم را اعمال نمودند و در اين راستا طرح چشم انداز 20 ساله را مطرح نمودند: طرحي كه آينده روشني را براي توسعه و پيشرفت ايران اسلامي در تمام ابعاد به همراه خواهد داشت. ايشان چشم انداز 20 ساله ايران و سياست هاي اعلام شده را مبناي قانونگذاري مجلس برشمردند و خاطر نشان كردند. اگر همة اركان كشور و دستگاه ها به وظايف مشخص شده در اين چشم انداز عمل كنند ايران ظرف 20 سال به نقطه اوج خواهد رسيد.[8]ايشان با شناخت ويژگي هاي انقلاب اسلامي و اهداف آن و تبيين صحيح اصول و ارزش هاي اسلامي و انقلابي براي مردم راه توسعه و پيشرفت همه جانبه كشور را به خوبي ترسيم نمودند. رهبر معظم انقلاب در تبيين الگوي صحيح توسعه ايران از طرح برخي مسائل از جمله مدل هاي چيني،‌ ژاپني و ديگر الگوهاي خارجي انتقاد كردند و افزودند: «مدل توسعه ايران بايد بر اساس شرايط فرهنگي، تاريخي و ايمان و اعتقادات مردم مدلي كاملاً بومي بوده و ضمن برخورداري از تجربيات مفيد ديگران از مدل هاي توصيه شده بانك هاي جهاني، صندوق بين المللي پول و كشورهاي ديگر الگو برداري نشده باشد.[9]همچنين فرمودند: «هر اقدامي در راه توسعه اقتصادي و آباد سازي كشور، در صورتي با توفيق همراه خواهد بود كه از تفكر و اصول اسلامي مايه بگيرد و در جهت تحكيم آرمانها و ارزش ها و شعارهاي انقلاب اسلامي باشد در اين صورت است كه حركت سازندگي حركتي حقيقي و تضمين شده خواهد بود و كشور به توهم سازندگي در ورطة وابستگي و فساد مالي، سياسي و اخلاقي نخواهد غلطيد»[10]طرحهايي مانند نهضت توليد علم و جنبش نرم افزاري از سوي ايشان در راستاي توسعه و پيشرفت كشور مطرح گرديد توجه به نيازهاي واقعي مردم و عدالت اجتماعي و ترسيم آينده اي روشن براي كشور و ايجاد اميد به آينده و جهت دهي مسئولان نظام در انجام وظايف و مسئوليت هاي خويش و توجه و نظارت بر عملكرد مسئولان نظام از جمله ويژگي هاي شاخص ايشان به شمار مي رود كه به چند نمونه از آن اشاره مي كنيم.
«تلاش هائي مي شود كه مسائل غير اصلي، مسايل اصلي وانمود شود و خواسته هاي غير حقيقي، به عنوان گفتمان ملي وانمود بشود، لكن گفتمان اصلي اين ملت اينها نيست؛ گفتمان اصلي اين ملت اين است كه همه در پي اين باشند كه راههايي براي تقويت نظام و اصلاح كارها و روشها پيدا كنند.»[11] «اگر يك حركت تاريخي همچون انقلاب اسلامي شعارهايش بر نيازهاي ذاتي انسان نظير عدالت خواهي، استقلال، آزادي واقعي، مبارزه با فقر و فساد و تبعيض و دفاع از مظلوم مبتني باشد به شرط آن كه مسئولان و مردم به وظايف خود عمل كنند هيچگاه پير نخواهد شد و همواره جوان و پويا و پرنشاط خواهد بود.»[12]در بخش سياست خارجي ايشان سه اصل عزت، حكمت و مصلحت را محور سياست خارجي بر شمردند و فرمودند: «ممكن است در مقاطعي اهداف تاكتيكي و استفاده از ابزارهاي تاكتيكي در عرصه سياست خارجي مورد توجه قرار بگيرد اما روح و جوهرة سياست خارجي نظام اسلامي به هيج وجه تغيير نكرده و نخواهد كرد.»[13] به عنوان نمونه پس از آنكه سفيران اروپايي به خاطر دادگاه ميكونوس به همراه سفير آلمان خاك ايران را به عنوان اعتراض ترك كرده بودند، مقام معظم رهبري قاطعانه فرمود سفير آلمان حق ندارد برگردد تا ما بگوييم، اروپايي ها هم با هدف تحت فشار قرار دادن ايران و شكستن موضع مقتدرانة رهبري، بازگشت خود را منوط به بازگشت سفير آلمان اعلام كردند، مدتي گذشت آنها ديدند ايران نسبت به سفيران كشورهاي اروپايي اعتنايي نمي كند و فشارهاي آنها تاثيري ندارد. بالاخره مجبور شدند به تدريج و بي سر و صدا و مخفي از چشم خبرنگاران و رسانه ها منفعلانه وارد ايران اسلامي شدند.»[14] نظير اين جريان نيز در مورد تلاش كشورهاي غربي براي لغو حكم اعدام سلمان رشدي اتفاق افتاد.[15]در مورد فناوري هسته اي ايران كه با جنجال آفريني برخي كشورهاي اروپايي خصوصاً آمريكا به عامل فشاري بر كشور تبديل شد، هدايت و رهبري ايشان به گونه اي بود كه فرمودند: «….  اگر از دستيابي ايران به فناوري برجسته هسته اي و بومي شدن اين دانش در اين سرزمين ناراحتند و مي خواهند اين روند را متوقف كنند، به آنها تاكيد مي كنيم كه ملت ايران زير بار اين حرف زور نخواهد رفت.»[16]از ويژگي هاي بارز رهبري ايشان مديريت صحيح بحران و قاطعيت در مديريت و رهبري است. در جريان غائلة كوي دانشگاه مديريت و رهبري ايشان به گونه اي بود كه نه تنها كشور را از اين  بحران به خوبي خارج ساخت و زبان دشمنان انقلاب اسلامي را كه در صدد جدا نمودن دانشجويان و مردم و در مقابل نظام قرار دادن آنها از انقلاب بودند را كوتاه ساخت، كه منجر به  حماسة پرشكوه 23 تير و صحنة نمايش حمايت مردم از انقلاب اسلامي و ولايت و پيوند عميق تر مردم و دانشجويان با نظام گرديد و توطئة دشمنان خنثي گرديد. همچنين در مورد تهاجم برخي روزنامه ها با سوء استفاده از آزادي مطبوعات به مقدسات اسلام و ارزش ها ايشان با قاطعيت به مقابله با آنان برخواسته فرمودند: «بنده منتظر مي مانم ببينم دستگاه هاي مسئول چه مي كنند و الا جلوگيري از اين حركت موذيانه كار دشواري نيست. بنده منتظر اجازه سازمان هاي بين المللي براي نحوه اداره اين كشور نمي مانم، منتظرم دستگاه هاي مسئول وزارت ارشاد، دستگاه قضائي و دستگاه امنيتي كار خودشان را بكنند ببينم اين كساني كه در بعضي از اين مطبوعات، ايمان مردم را هدف گرفته اند از جان مردم چه مي خواهند من با مسئولان اتمام حجت مي كنم، مسئولان بايد در اين مورد اقدام بكنند ببينند كدام روزنامه است كه از حدود آزادي پا را فراتر مي گذارد.»[17]از اين رو در مورد اصلاح قانون مطبوعات كه با جنجال آفريني و در همان ‌‌آغاز فعاليت مجلس ششم با چند فوريت در دستور كار مجلس قرار گفت در حالي كه مطالبات حقيقي مردم چيزهاي ديگري بود، ايشان با حكم حكومتي به اين غائله پايان بخشيدند. و در نامه اي به مجلس شوراي اسلامي فرمودند: «مطبوعات كشور سازندة افكار عمومي و جهت دهندة همت و اراده مردمند اگر دشمنان اسلام و انقلاب و نظام اسلامي مطبوعات را در دست گيرند يا در آن نفوذ كنند خطر بزرگي امنيت، وحدت و ايمان مردم را تهديد خواهد كرد و اينجاست كه سكوت خود و ديگر دست اندركاران را در اين امر حياتي جايز نمي دانم. قانون كنوني تا حدودي توانسته است مانع بروز اين آفت بزرگ شود، تغيير آن و امثال آنچه در كميسيون مجلس پيش بيني شده مشروع و به مصلحت كشور و نظام نيست.»[18]از شاخصه هاي ديگر رهبري ايشان هدايت و جهت دهي مسائل و مباحثي است كه در سطح جامعه مطرح شده و موجبات تشويش اذهان عمومي و سوء‌ استفاده دشمنان داخلي و خارجي را فراهم مي سازد. مسائلي همچون اصلاحات، مردم سالاري و… زماني كه  مناديان و مدعيان اصلاحات عَلَم اصلاح طلبي را به دوش گرفتند و در  زير عنوان پرجاذبة آن اهداف خويش را پنهان مي نمودند تا جائي كه مخالفان نظام نيز از حاميان آنها محسوب مي شدند، رهبري نظام ضمن تاكيد بر ضرورت اصلاحات در جامعه، مرز ميان اصلاحات حقيقي و دروغين را تبيين نمودند و فرمودند: «اصلاحات، يا اصلاحات انقلابي و اسلامي و ايماني است كه همه مسئولان كشور، مردم مومن و صاحب نظران با اين اصلاحات موافقند و يا اصلاحات آمريكايي است كه همه مسئولان كشور، مردم مومن و همه آحاد هوشيار ملت با آن مخالفند.»[19] از اين رو بر تعريف مشخص از اصلاحات تاكيد نمودند، زيرا «اگر تعريف مشخصي از اصلاحات نشود الگوهاي تحميلي غلبه خواهد كرد همان اتفاقاتي كه در شوروي افتاد، چون نمي دانستند چه كار مي خواهند بكنند، لذا به سراغ تقليد ناشيانة اصلاحات در الگوها و مدل هاي غربي رفتند و به آنها پناه بردند.»[20]ايشان بدين وسيله ابتكار عمل را در اختيار خويش قرار دادند و آن را در مسير صحيح خويش هدايت نمودند به طوري كه دشمنان انقلاب نتوانستند در جهت منحرف ساختن مسير انقلاب اسلامي توفيقي دست يابند.
همچنين زماني كه واژه مردم سالاري تبديل به حربه اي در دست مخالفان نظام شد تا انقلاب اسلامي را به مخالفت با دموكراسي متهم سازند، مقام معظم رهبري «مردم سالاري ديني» را به عنوان بديلي مناسب براي دموكراسي غربي در حكومت اسلامي مطرح ساختند و اين توهم كه تحقق دموكراسي بدون تكيه بر اصول و مباني فكري خاص آن كه برگرفته از فرهنگ غربي است امكان پذير نيست را باطل نمودند.
دشمن شناسي و تبيين راههاي دشمني آنان و راههاي مقابله با آن از ويژگي هاي ديگر رهبري ايشان است. ايشان ضمن تأكيد بر اين كه «يك ملت زنده اهل پيشرفت از جمله كارهايي كه در كنار سازندگي، در كنار پيشرفت علمي و در كنار كارهاي بزرگ حتما بايد از آن غفلت نكند، شناخت هدفهاي دشمن است.»[21] سپس هدفهاي دشمن را تخريب سه عنصر حياتي بيان فرمودند: «تخريب وحدت ملي، تخريب باورهاي كارساز و مقاومت بخش و تخريب روح اميد.»[22]مقام معظم رهبري تهاجم فرهنگي دشمن را يكي از راه هاي اصلي دشمني با انقلاب اسلامي مطرح نموده و فرمودند: «امروز دشمن جبهة وسيعي را با استفاده از ابزارهاي موثر و خطرناك و كارآمد و نيز با بهره گرفتن از علم و تكنولوژي تشكيل داده است تا جمهوري اسلامي را هدف يك يورش همه جانبه قرار دهد، مقابله با اين تهاجم بسيار خطرناك و ويرانگر نيازمند هوشياري است… و اگر عناصر فرهنگي خداي نخواسته بيدار نباشند صداي فروريختن ارزشهاي معنوي كه ناشي از تهاجم فرهنگي و زيركانة دشمن است هنگامي در مي آيد كه ديگر قابل علاج نمي باشد.»[23]آنچه در اين نوشتار بيان شد تنها گوشه اي از جلوه هاي رهبري حكيمانة مقام معظم رهبري است كه در يك جمع بندي درباره ايشان مي توان گفت: «ايشان فقاهت را توأم با تقوا، تيزهوشي و فراست را توام با بردباري و سعه صدر، مديريت را همراه با تعبد و پاي بندي به اصول و مباني اسلامي، فكر روشن، ثابت و دُرنشان را با دور انديشي و تشخيص مصالح دراز مدت اسلامي حزم و احتياط را توام با شجاعت و شهامت، بهره مندي از علوم مختلف اسلامي را همراه با ذوق و گرايش هاي هنري اصيل، اعتماد به نفس را همراه با توكل به خداي متعال، تلاش و جديت و نظم و برنامه ريزي را توام با توسل به حضرت ولي عصر (عج) و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ و در يك كلمه همه شرايط و مزاياي مديريت را با روح عبادت و بندگي و اخلاص جمع كرده است.»[24]

پي نوشت ها:
[1] . حر عاملي، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، بيروت، ج 1، ص 7.
[2] . قانون اساسي، اصل 109.
[3] . مطهري، مرتضي، پيرامون انقلاب اسلامي، انتشارات صدرا، 1378، ص 119.
[4] . صحيفه نور، ج 20، ص 173.
[5] . همان.
[6] . روزنامه اطلاعات، 1/12/61.
[7] . قانون اساسي، اصل 110.
[8] . روزنامه جمهوري اسلامي، 28/3/83.
[9] . همان.
[10] . همان، 13/3/75.
[11] . منشور اصلاحات، مركز آموزش و پژوهش سازمان تبليغات اسلامي، 1379، ص 5، سخنراني 19/4/79.
[12] . روزنامه جمهوري اسلامي، 19/5/81.
[13] . روزنامه جمهوري اسلامي، 27/5/83.
[14] . آب، آيينه، آفتاب، ابعاد شخصيتي مقام معظم رهبري در آيينه خاطرات، مركز انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، 1383، ص 91.
[15] . همان، ص 82.
[16] . روزنامه جمهوري اسلامي، 2/4/83.
[17] . روزنامه كيهان، 25/6/77.
[18] . همان، 16/5/79.
[19] . منشور اصلاحات، پيشين.
[20] . همان، ص 31.
[21] . چشمه هميشه جاري، تهيه و تنظيم دفتر سياسي سازمان عقيدتي سياسي ناجا، 1378، ص 21، سخنراني 26/9/78.
[22] . منشور اصلاحات، پيشين، ص 59.
[23] . فرهنگ و تهاجم فرهنگي، ناشر سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامي، 1375، ص 15.
[24] . آب،‌آيينه، آفتاب، پيشين، ص 41.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد