طلسمات

خانه » همه » مذهبی » عهد جدید، نگاه کلی

عهد جدید، نگاه کلی

عهد جدید، نگاه کلی

واژه‌ی عهدین اصطلاحی مسیحی است و اشاره به دو عهد قدیم و جدید دارد. مسیحیان و یهودیان می‌گویند خداوند در زمان حضرت موسی عهد و پیمانی با بنی‌اسرائیل بست:

ahdejadid - عهد جدید، نگاه کلی
ahdejadid - عهد جدید، نگاه کلی
نویسنده: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

 

واژه‌ی عهدین اصطلاحی مسیحی است و اشاره به دو عهد قدیم و جدید دارد. مسیحیان و یهودیان می‌گویند خداوند در زمان حضرت موسی عهد و پیمانی با بنی‌اسرائیل بست:
“پس موسی [از کوه] بازگشت و قوانین و دستورات خداوند را به بنی‌اسرائیل باز گفت. تمام مردم یک صدا گفتند: «هر چه خداوند فرموده است، انجام خواهیم داد». موسی تمام دستورات خداوند را نوشت… سپس کتابی را که در آن دستورات خدا را نوشته بود یعنی کتاب عهد را برای بنی‌اسرائیل خواند و قوم بار دیگر گفتند: «ما قول می‌دهیم که از تمام دستورات خداوند اطاعت کنیم». پس موسی خونی را که در تشت‌ها بود گرفت و بر مردم پاشید و گفت: «این خون، عهدی را که خداوند با دادن این دستورات با شما بست، مهر می‌کند» (سفر خروج، 24: 3-8).”
اما مسیحیان معتقدند این عهد و پیمان همیشگی نبوده و بلکه موقت بوده و با آمدن پیمان دوم دوره‌ی پیمان اول سرآمده است. آنان می‌گویند حضرت عیسی پیمان جدیدی آورده است. او در روزهای پایانی زندگی زمینی خویش شاگردان خود را جمع کرد و با آنان شام خورد، که به شام آخر معروف است:
“شام هنوز تمام نشده بود که عیسی نان را برداشت و پس از شکرگزاری آن را پاره کرده به شاگردان داد و گفت: «بگیرید و بخورید این است بدن من» آنگاه پیاله را برداشت و پس از شکرگزاری آن را به شاگردان داد و گفت: «همه شما از این بنوشید زیرا این خون من است که اجرای پیمان تازه را تأیید می‌کند (متی، 26: 26-28). (1)”
پس با این پیمان جدید دوره‌ی پیمان قبلی به سر آمده است. پیمان اول به مکاشفه‌ی قدوسیت الهی براساس معیار عدالت شریعت مربوط بود و کسانی که می‌پذیرفتند موظف بودند به آن عمل کنند. اما پیمان جدید به مکاشفه‌ی قدوسیت الهی در پسر کاملاً عادل خدا مربوط است. کسانی که این مکاشفه را بپذیرند عادل شناخته می‌شوند و بدین وسیله می‌توانند فرزند خدا شوند (2): «او [مسیح] به تمام کسانی که به او ایمان آوردند، این حق را داد که فرزندان خدا گردند، بلی فقط کافی بود به او ایمان آورند تا نجات یابند» (یوحنا، 1: 12).
دو واژه‌ی «عهد قدیم» و «عهد جدید» به عنوان نامی برای مجموعه‌ای از کتاب‌ها در خود مجموعه‌ی عهد جدید به کار نرفته و برای اشاره به کتاب‌های دوره‌ی قبل، از تعبیرهایی مانند تورات و کتب انبیا استفاده شده است. اما در تاریخ مسیحیت به تدریج متناسب با دو عهد و دو دوره، کتاب‌های مربوط به هر یک از این دو دوره به این دو نام خوانده شدند. (3)

الف) نگاه عهد جدید به عهد قدیم

عهد جدید چه نگاهی به عهد قدیم دارد و اساساً بر چه مبنایی مسیحیان عهد قدیم را نیز به عنوان بخشی از کتاب مقدس خود قبول دارند؟ پاسخ این است که عهد جدید، عهد قدیم را مقدمه عهد جدید و زمینه‌ساز آن می‌داند. حادثه‌ی عهد جدید همان حادثه‌ای است که در سراسر عهد قدیم وعده تحققش داده شده است. در عهد جدید از حضرت عیسی چنین نقل شده است: «گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم» (متی، 5: 17).
قسمت آخر این عبارت را برخی از مترجمان فارسی به «من آمده‌ام تا آنها را تکمیل نمایم و به انجام رسانم» (4) ترجمه کرده‌اند. به هر حال از این عبارت مسیحیان برداشت کرده‌اند که عهد جدید در واقع تحقق پیشگویی‌هایی است که در سراسر عهد قدیم آمده است. (5)
نویسنده‌ای مسیحی می‌گوید در عهد جدید نزدیک به سیصد و پنجاه استشهاد از عهد قدیم آمده (که البته همه از نسخه‌ی سبعینیه و برخی از آنها از کتاب‌های اپوکریفایی است) و در اناجیل هشتاد و هفت بار پس از نقل حادثه‌ای آمده است که این واقع شد تا آنچه در تورات یا دیگر کتب عهد قدیم گفته شده است تمام شود و تحقق یابد. این نکته به روشنی رابطه‌ی بین عهد قدیم و جدید را نشان می‌دهد. (6) بنابراین مسیحیان عهد قدیم را کلام خدا می‌دانند که از طریق انبیا بیان شده است و از جهت کلام خدا بودن هیچ فرقی با عهد جدید ندارد و بنابراین کسی حق ندارد بخشی را بپذیرد و بخش دیگر را رها کند. (7)

ب) کتاب‌های مجموعه‌ی عهد جدید و تقسیمات آنها

مجموعه‌ی عهد جدید مشتمل بر 27 نوشته‌ی کوچک و بزرگ است. این نوشته‌ها را می‌توان با توجه به معیارهای مختلف دسته‌بندی کرد. نویسنده‌ای مسیحی این کتاب‌ها را برحسب سه معیار موضوع (یا نوع نوشته)، نویسنده و دوره‌ی تاریخی که نوشته آن را حکایت می‌کند، تقسیم می‌نماید. (8) اگر بخواهیم معیار موضوع و نوع نوشته را چنان که نویسنده‌ی فوق گفته در نظر بگیریم، نوشته‌های عهد جدید به صورت زیر دسته‌بندی می‌شود. البته نویسنده‌ی مسیحی دیگری (9) برای هر یک از کتاب‌ها موضوع دیگری به عنوان موضوع اصلی بیان کرده است که جلوی هر کتاب می‌آید.

کتاب‌های تاریخی

بحث اصلی پنج کتاب از مجموعه‌ی عهد جدید حوادث تاریخی است. در ابتدای عهد جدید چهار کتاب واقع شده است که انجیل (از اصل یونانی به معنای مژده و بشارت) خوانده می‌شود. این چهار انجیل در واقع چهار زندگی‌نامه برای حضرت عیسی هستند. کتاب پنجم که اعمال رسولان خوانده می‌شود به حوادث پس از زندگی زمینی حضرت عیسی می‌پردازد.

1. نوشته‌های تاریخی.

در عهد جدید پنج کتاب با موضوع تاریخ وجود دارد که چهار کتاب اول آنها چهار انجیل است که به تاریخ زندگی عیسی مسیح و کتاب پنجم به حوادث پس از آن حضرت پرداخته است.
1. انجیل متی: عیسی، مسیح موعود
2. انجیل مرقس: عیسی، خادم خدا
3. انجیل لوقا: عیسی، پسر انسان
4. انجیل یوحنا: عیسی، پسر خدا
5. اعمال رسولان، تشکیل کلیسا

2. نوشته‌های تعلیمی.

در عهد جدید پانزده نامه آمده که در آنها به مردم تعالیم عقیدتی و اخلاقی داده شده و یا بیشتر بحث آن تعلیم و آموزش است.
6. نامه‌ی پولس به رومیان: ماهیت کار مسیح
7. نامه‌ی اول پولس به قرنتیان: بی‌نظمی‌های گوناگون کلیسایی
8. نامه‌ی دوم پولس به قرنتیان: دفاع پولس از رسالتش
9. نامه‌ی پولس به غلاطیان: نجات با فیض نه با شریعت
10. نامه‌ی پولس به اَفَسُسیان: اتحاد کلیسا
11. نامه‌ی پولس به فیلیثان: نجات با ایمان به مسیح
12. نامه‌ی پولس به کولسیان: الوهیت عیسی
13. نامه‌ی اول پولس به تسالونیکیا: بازگشت ثانوی مسیح
14. نامه‌ی دوم پولس به تسالونیکیا: بازگشت ثانوی مسیح
15. نامه‌ی به عبرانیان: مسیح بنیان‌گذار عهد تازه
16. نامه‌ی یعقوب: اعمال نیک
17. نامه‌ی اول پطرس: کلیسای زحمت دیده
18. نامه‌ی دوم پطرس: پیشگویی درباره‌ی ارتداد
19. نامه‌ی یهودا: ارتداد قریب الوقوع
20. نامه‌ی اول یوحنا: محبت

3. نوشته‌های شخصی.

در مجموعه‌ی عهد جدید شش نامه وجود دارد که خطاب به فردی خاص نوشته شده و به او به صورت موردی توصیه گردیده است.
21. نامه‌ی اول پولس به تیموتائوس: رسیدگی به وضع کلیسای اَفَسُس
22. نامه‌ی دوم پولس به تیموتائوس: آخرین سخنان پولس
23. نامه‌ی پولس به تیطس: رسیدگی به کلیسای کرّیت
24. نامه‌ی پولس به فلیمون: ایمان آوردن یک برده‌ی فراری
25. نامه‌ی دوم یوحنا: هشدار در مورد معلمان کاذب
26. نامه‌ی سوم یوحنا: طرد شدن یاران یوحنا

نوشته‌های مربوط به پیشگویی

در این بخش تنها یک کتاب آمده است.
27. مکاشفه‌ی یوحنا: پیشگویی پیروزی نهایی مسیح
البته این تقسیم‌بندی بدین معنا نیست که می‌توان مرز مشخص موضوعی بین این نوشته‌ها گذاشت، بلکه مقصود موضوع و محور اصلی بحث هر نوشتار است. این‌گونه نیست که مثلاً در کتاب‌های تاریخی بحث عقیدتی و غیر آن نباشد.
همچنین می‌توان کتاب‌های عهد جدید را برحسب نویسنده تقسیم کرد. البته درباره‌ی نویسندگان قسمت‌های مختلف عهد جدید بین سنت مسیحی و نقادان جدید اختلاف زیادی وجود دارد و دانشمندان جدید در مورد نویسندگان این کتاب‌ها در بیشتر موارد دیدگاه سنتی را رد می‌کنند. اما در اینجا مقصود از تقسیم برحسب نویسنده، همان دیدگاه سنتی است.
همه‌ی نویسندگان عهد جدید غیر از لوقا یهودی بودند. سه نفر از نویسندگان، یعنی متی، پطرس و یوحنا، از حواریان مسیح بودند و دو نفر، یعنی پولس و لوقا، اساساً عیسی را در زمان حیات زمینی ندیدند. سه نویسنده‌ی دیگر، یعنی مرقس، یهودا و یعقوب، در زمان عیسی بودند و با حواریون تماس داشتند.
تقسیم دیگر بر حسب دوره‌ی تاریخی است. ترتیب فعلی مجموعه‌ی عهد جدید به این صورت است که در ابتدا چهار انجیل متی، مرقس، لوقا، و یوحنا، و پس از آن کتاب اعمال رسولان واقع شده است. سپس سیزده نامه آمده است که سنت آنها را به طور قطعی به پولس نسبت می‌دهد. درباره‌ی نامه بعدی، یعنی نامه به عبرانیان، بین خود سنت در اینکه آیا از پولس است یا نه، اختلاف نظر وجود دارد. نامه‌ی یعقوب، دو نامه پطرس، سه نامه یوحنا و نامه یهودا به ترتیب نوشته‌های بعدی هستند. کتاب مکاشفه‌ی یوحنا آخرین کتاب عهد جدید است.
نکته قابل توجه آن است که این مجموعه به همین ترتیبی که در مجموعه‌ی عهد جدید فعلی آمده، نوشته نشده است، بلکه اگر بخواهیم آن را براساس تاریخ نگارش مرتب کنیم، ترتیب آن به طور کامل تغییر می‌کند. همچنین زمان نگارش این نوشته‌ها با زمانی که از آن حکایت می‌کنند منطبق نیست، برای مثال انجیل مرقس زندگی حضرت عیسی را که حدوداً در سه دهه‌ی نخست قرن اول بوده است، حکایت می‌کند، در حالی که خود کتاب بین سال‌های 65 تا 70 میلادی نوشته شده است.
در واقع مجموعه‌ی عهد جدید صرف نظر از تاریخ نگارش آنها، قرن اول میلادی را حکایت می‌کنند. گفته می‌شود این قرن را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد و با توجه به این سه دوره، مجموعه‌ی عهد جدید به سه بخش تقسیم می‌شود:

1. سرآغاز مسیحیت.

این دوره از تولد حضرت عیسی تا پایان زندگی زمینی وی، یعنی حدود سال 29 م.، را دربر می‌گیرد. در واقع چهار انجیل این دوره زندگی حضرت عیسی را حکایت می‌کنند.

2. گسترش مسیحیت.

این دوره شامل سال‌های 29 تا 60 میلادی می‌شود. در این دوره مسیحیت با مسافرت مبلغان مسیحی در سراسر امپراتوری روم انتشار یافت. کتاب اعمال رسولان و غالب نامه‌های پولس این دوره را حکایت می‌کنند.

3. استحکام مسیحیت.

درباره‌ی این دوره، که سال‌های 60 تا 100 م. را دربر می‌گیرد، اطلاعات اندکی در دست است. به هر حال رساله‌های شبانی (شخصی) پولس، دو رساله‌ی پطرس و رساله‌های یوحنا و نیز کتاب مکاشفه‌ی یوحنا این دوره را حکایت می‌کنند. (10)
به نظر می‌رسد مجموعه‌ی عهد جدید را با معیارهای دیگری بتوان تقسیم کرد. یکی از این معیارها تاریخ نگارش است. بحث تاریخ نگارش و نویسندگان مجموعه‌ی عهد جدید بحثی است که در آن دانشمندان جدید با دیدگاه سنتی اختلاف زیادی دارند. اگر بخواهیم دیدگاه غالب دانشمندان جدید را در نظر بگیریم باید بگوییم نوشته‌های این مجموعه، به استثناء دو رساله‌ی منسوب به پطرس که در قرن دوم نگاشته شده‌اند، در قرن اول و از دهه‌ی 40 تا پایان قرن اول نوشته شده‌اند. این دوره به سه بخش ابتدایی (حدود 45-65 م.)، میانی (65-80 م.) و پایانی (80-100 م.) تقسیم می‌شود. رساله‌های پولس نخستین نوشته‌های عهد جدید هستند که در بخش اول نوشته شده‌اند. همچنین رساله‌ی یعقوب به احتمال قوی مربوط به این دوره است. انجیل یوحنا و سه رساله‌ی او در بخش پایانی نوشته شده‌اند. سایر کتاب‌ها در بخش میانی به نگارش در آمده‌اند. کتاب‌های این سه دوره به لحاظ سبک و دیدگاه الهیاتی متفاوت‌اند.
معیار دیگر برای تقسیم عهد جدید «الهیات» و به ویژه «مسیح‌شناسی» است که محور الهیات مسیحی است. از مجموعه‌ی عهد جدید دو نظام الهیاتی کاملاً متفاوت می‌توان برداشت کرد. در یک نظام، عیسی مسیح، انسانی صرف و بنده‌ای از بندگان خدا و پیامبری از پیامبران اوست که هر چند بسیار بزرگ است، اما در سلسله انبیای عهد قدیم قرار دارد. او همان مسیح موعود عهد قدیم است. اما در بخش دیگر وضعیت متفاوت است. مسیح پسر خداست. او موجودی ازلی و غیر مخلوق است. در این دو نظام سایر عناصر متناسب با مسیح‌شناسی است. برای مثال انسان‌شناسی و یا نگاه به شریعت در این دو بخش متفاوت است.
این دوگانگی حتی در میان اناجیل چهارگانه دیده می‌شود. در سه انجیل اول، یعنی متی، مرقس و لوقا، که به دلیل هماهنگی سبک و محتوا اناجیل هم‌نوا (11) خوانده می‌شوند، ابتدا نظام الهیاتی دیده می‌شود و در آنها مسیح یک انسان صرف است. اما در انجیل چهارم، یعنی یوحنا، وضع متفاوت است. مسیح انجیل چهارم موجودی ازلی و خدای مجسم است. نویسنده‌ای مسیحی در این باره می‌گوید:
“عهد جدید دو تصویر مغایر را از مسیح به نمایش می‌گذارد. در اناجیل هم‌نوا بی‌تردید او یک انسان است. او به واسطه‌ی اقتداری که با آن سخن می‌گفت، قدرت معجزه‌ی آسایش، پیش‌گویی‌هایی که محقق می‌ساخت، اعطای روح‌القدس، اعلام دوستی‌اش با پدر، تولدش از باکره، و بالاتر از همه، برخاستنش از مردگان از دیگر انسان‌ها متمایز بود. اما او یک معلم یهودی است، یک نجار دوره گرد، پسر مریم، همراه با برادران و خواهرانش. در مقابل، انجیل چهارم او را به صورت موجودی آسمانی که به زمین فرود آمده، معرفی می‌کند، کسی که می‌تواند از «جلالی که نزد پدر قبل از خلقت جهان داشته است» (یوحنا، 17: 5) سخن بگوید… اما این روشن نشده است که این دیدگاه چگونه با واقعیات پذیرفته شده تولد و نسب انسانی او جور درمی‌آید. درست همین نقد را می‌توان درباره‌ی «مسیح ازلی»، چنان که در رساله‌های پولس قدیس تصویر شده… مطرح کرد. (12)”
اگر بخواهیم مجموعه‌ی عهد جدید را با توجه به خدا یا انسان بودن مسیح تقسیم کنیم باید نوشته‌های پولس و انجیل یوحنا و رساله‌های او را در دسته‌ی نخست قرار دهیم. اناجیل هم‌نوا بخش اصلی دسته‌ی دوم را تشکیل می‌دهد. در سایر نوشته‌های عهد جدید الوهیت عیسی مطرح نیست، هر چند ممکن است در برخی از اندیشه‌های دیگر به اندیشه‌های پولس نزدیک باشد. (13)

ج) عهد جدید و حجیت

سنت مسیحی همه‌ی نوشته‌های عهد جدید را به افرادی دیگر، غیر از حضرت عیسی، نسبت می‌دهد. آن سنت معترف است که این مجموعه را برخی از پیروان اولیه‌ی مسیحیت و مدت‌ها پس از زندگی زمینی حضرت عیسی نگاشته‌اند. در اینجا سه سؤال مطرح می‌شود که پاسخ می‌طلبد. نخست اینکه آیا حضرت عیسی کتابی نیاورده و اگر آورده کجاست؟ سنت مسیحی، مانند سنت یهودی، قائل است که حضرت موسی کتاب تورات را از خدا دریافت کرده و برای مردم آورده است. سؤال این است که آیا بین حضرت موسی و حضرت عیسی از این نظر تفاوت وجود دارد؟ سؤال دوم این است که اگر دیگرانی، غیر از حضرت عیسی، به تدریج این مجموعه را نگاشته‌اند، به چه دلیل و براساس چه مبنایی نوشته‌ی آنان برای انسان‌های معاصرشان و نسل‌های بعد تا امروز حجیت دارد؟ و سؤال سوم این است که اگر این مجموعه به مرور زمان و به وسیله‌ی افراد مختلف نوشته شده، همان‌طور که تاریخ نشان می‌دهد و از خود عهد جدید هم بر می‌آید (لوقا، 1: 1)، کتاب‌های متعدد دیگری هم مشابه این مجموعه نوشته شده است. سؤال این است چه کسانی، چه زمانی و براساس چه مبنایی از بین کتاب‌های موجود این 27 نوشته را برگزیده و جزو کتاب مقدس قرار داده‌اند و بقیه را کنار گذاشته‌اند و بر چه اساسی عمل گزینش آنان برای دیگران و نسل‌های بعد حجیت دارد؟ پس با توجه به این سؤال‌ها، بحث را در سه محور پی می‌گیریم.

1. مفهوم وحی در مسیحیت

مسیحیان می‌گویند حضرت عیسی کتابی نیاورده و بلکه معنا ندارد که او کتابی بیاورد چون او خدای مجسم است نه واسطه و پیامبر؛ به تعبیر دیگر او خودش وحی و کلمه‌ی الهی است. (14) نویسنده‌ای مسیحی می‌گوید:
“مسیحیان هرگز نمی‌گویند عیسی کتابی به نام انجیل آورد. آوردن وحی به وسیله عیسی به گونه‌ای که مسلمانان در مورد قرآن و پیامبر اسلام معتقدند در مسیحیت جایی ندارد. مسیحیان عیسی را «تجسم وحی الهی» می‌دانند و به عقیده‌ی آنان، وی نه حامل پیام، بلکه عین پیام بوده است. بدین سبب ما مسیحیان خواستار انجیلی نیستیم که عیسی آن را نوشته یا به شاگردانش املا کرده باشد. (15)”
همان‌طور که از مطلب فوق پیداست، نگاه مسیحیت به کتاب مقدس با مفهومی که این دین از وحی دارد مرتبط است. در این دین واژه‌ی مکاشفه و انکشاف (16) به کار می‌رود و مقصود این است که خداوند خود را مکشوف کرده است. این مکشوف‌سازی، خود درجاتی دارد که بالاترین آن انکشاف در مسیح است. پس مسیح خودِ خداست که خود را کشف کرده است. بنابراین کتاب مقدس ثبت این مکاشفه‌ی الهی است. (17)
نظر مسیحیان به کتاب مقدس به گونه‌ای دیگر است. به عقیده‌ی آنان کامل‌ترین وحی نه در کتاب، بلکه در انسان منعکس شده است. مسیحیان باور دارند که مسیح در زندگی و شخص خود، خدا را منکشف می‌سازد و اراده‌ی او در مورد بشر را بیان می‌کند. (18)
در واقع خدا خود را در مسیح آشکار نموده و کسانی زندگی این خدای مجسم را دیده‌اند و آن را در قالب کتاب مقدس برای دیگران نقل کرده‌اند. خدا فقط برای بشر پیام نفرستاده، بلکه ذات خود را وحی کرده است. کتاب مقدس تاریخ خدایی است که ذات خود را به عنوان منجی «وحی می‌کند». (19)

2. تأیید روح‌القدس پشتوانه‌ی حجیت کتاب

سؤال دوم این بود که اگر این کتاب‌ها در زمان عیسی و با تأیید او نوشته نشده‌اند و دیگران بعدها آنها را نوشته‌اند، وجه حجیت این نوشته‌ها چیست؟ انجیل و لوقا با این جملات آغاز می‌شود:
“عالی‌جناب تئوفیلوس بسیاری کوشیده‌اند شرح زندگی عیسی مسیح را به نگارش درآوردند، و برای انجام این کار، از مطالبی استفاده کرده‌اند که از طریق شاگردان او و شاهدان عینی وقایع، در دسترس ما قرار گرفته است. اما از آنجا که من خود، این مطالب را از آغاز تا پایان، با دقت بررسی و مطالعه کرده‌ام، چنین صلاح دیدم که ماجرا را به طور کامل و به ترتیب برایتان بنویسم، تا از درستی تعلیمی که یافته‌اید، اطمینان حاصل کنید (لوقا، 1: 1-4).”
نویسنده‌ای مسیحی می‌گوید از این مقدمه‌ی انجیل لوقا سه نکته روشن می‌شود. نخست اینکه عده زیادی در آن زمان کتابی به نام انجیل یا گزارش زندگی عیسی را به نگارش درآورده بوده‌اند. دوم اینکه این نویسندگان در پی این بوده‌اند که اقوال و افعال عیسی را بنویسند. سوم اینکه این نوشته‌ها بر اقوالی که شاهدان نقل کرده‌اند مبتنی بوده‌اند. (20) نویسنده‌ای دیگر می‌گوید:
“شیوه‌ی نگارش این عبارات در آغاز انجیل لوقا، رسمی و حتی عالمانه است، ولی نویسنده‌ی آن نشان نمی‌دهد که مشغول نوشتن «متنی مقدس» است و واقعاً چنین احساسی داشته است. (21)”
به هر حال مقدمه‌ی انجیل لوقا نشان می‌دهد نویسنده صرفاً خود را یک محقق می‌داند که نوشته‌هایش بر تحقیق و جست‌و جو و رجوع به منابع مبتنی است. پس جا دارد که این سؤال به طوری جدی مطرح شود که مبنای حجیت این نوشته‌ها به عنوان «متون مقدس» چیست؟
پاسخ مسیحیان این است هرچند این نوشته‌ها را انسان‌های عادی و با توجه به شهادت‌ها و شنیده‌ها نوشته‌اند، اما روح‌القدس در پشت این جریان قرار داشته و آن را هدایت می‌کرده است. (22)
نویسنده‌ای مسیحی می‌گوید:
“مسیحیان معتقدند که خداوند کتاب‌های مقدس را به وسیله مؤلفانی بشری نوشته است و براساس این اعتقاد می‌گویند که کتاب‌های مقدس یک مؤلف الهی و یک مؤلف بشری دارند. به عبارت دیگر مسیحیان معتقدند که خدا کتاب مقدس را به وسیله‌ی الهامات روح‌القدس تألیف کرده و برای این منظور مؤلفانی از بشر را برای نوشتن آنها برانگیخته و آنان را در نوشتن به گونه‌ای یاری کرده که فقط چیزهایی را که او می‌خواسته است، نوشته‌اند. (23)”
با این حال به نظر می‌رسد برخی از نویسندگان مسیحی کوشیده‌اند مشکل را به صورت دیگری حل کنند. این نویسنده می‌گوید درست است که این کتاب‌ها مدت‌ها پس از حضرت عیسی و به وسیله‌ی افراد مختلفی که احیاناً حتی شاگرد آن حضرت نبوده‌اند نوشته شده‌اند، اما در این مدت سکوت حاکم نبوده و شاگردان مسیح و مؤمنان در همه جا شهادت می‌داده‌اند و در این دوره مسیحیت گسترش یافته است. بنابراین سرگذشت عیسی در این مدت همه جا نقل می‌شده است. (24)

3. فرایند قانونی شدن مجموعه‌ی عهد جدید

بعد از فراغت از سؤال دوم و پاسخ مسیحیان به آن به سؤال سوم می‌رسیم و آن اینکه از بین کتاب‌های پرشمار موجود در چه زمانی و به وسیله‌ی چه فرد یا نهادی این 27 کتاب گزینش شده است؟ همچنین ملاک گزینش چه بوده است و بر چه اساسی این گزینش حجیت دارد؟ برای نمونه چرا از میان کتاب‌های پرشماری که درباره‌ی زندگی عیسی موجود بوده است، چنان که از مقدمه‌ی انجیل لوقا بر می‌آید، فقط چهار انجیل گزینش و بقیه کنار گذاشته شده‌اند؟
شاید جوابی که یکی از بزرگ‌ترین آباء اولیه کلیسا، ایرنئوس، که در نیمه‌ی دوم قرن دوم قلم می‌زده، به این سؤال داده است از جهاتی جالب باشد:
“ولی ممکن نیست که تعداد انجیل‌ها بیشتر یا کمتر از این باشد. زیرا از آنجا که در جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، چهار جهت و چهار باد اصلی وجود دارد و کلیسا در سراسر جهان پراکنده شده است و ستون و زمین کلیسا انجیل و روح زندگی است، تناسب دارد که چهار ستون وجود داشته باشد که جاودانگی را در هر سو می‌دمد و انسان را زنده و شاداب می‌سازد. از این حقیقت روشن می‌شود که کلمه‌ی آفریدگار هر چیز، همان که بر کروبیان نشسته است و همه چیز را با هم نگه می‌دارد، هنگامی که بر انسان‌ها تجلی کرد، انجیل را به چهار شکل که با یک روح به هم پیوسته بودند، به ما داد… زیرا کروبیان نیز چهار چهره دارند و چهره‌هایشان تمثال تقدیر پسر خداست… (25)”
به هر حال در این جواب تعداد اناجیل با نظام کائنات تطبیق داده شده است، ولی بسیاری از مسیحیان به این جواب راضی نیستند. (26) می‌توان گفت ماحصل پاسخ مسیحیان به این پرسش این است همچنان که نگارش کتاب‌ها با هدایت روح‌القدس بوده، گزینش آنها نیز با هدایت وی بوده است. (27)
البته نکته‌ای که باید بدان توجه کرد اینکه از میان سه گروه اصلی مسیحی دو گروه، یعنی کاتولیک و ارتدکس، کلیسا را حجت می‌دانند. آنان می‌گویند روح‌القدس در کلیسایی که سلسله‌ی اسقف‌هایش به مسیح برسد حضور دارد و بنابراین سخن آن کلیسا حجیت دارد. از آنجا که نگارش متون مقدس و گزینش آنها در کلیسا انجام شده و یا مورد تأیید آن قرار گرفته، پس تمام این مراحل مورد تأیید روح‌القدس بوده است. اما کلیسای پروتستان اساساً حجیت کلیسا را قبول ندارد. با این حال پاسخ آنان به این سؤال آن است که کلیسای اولیه ادعای سلطه و حجیت نداشته و چون آنان به زمان عیسی نزدیک و انسان‌های درستی بوده‌اند شهادت آنان برای ما کافی است. (28)
اما در این باره که این مجموعه را چه نهاد یا شورایی قانونی اعلام کرده است، چیزی معلوم نیست. گفته می‌شود این کتاب‌ها یا بخش عمده‌ی آنها بین سال‌های 150 و 200 میلادی به تدریج قانونی شده‌اند. یا به تعبیری قبل از سال 150 میلادی هنوز این عمل صورت نگرفته بود و در سال 200 این مجموعه البته نه به طور کامل مورد قبول واقع شده بود، چون درباره‌ی برخی از آنها هنوز بحث بوده است (29) البته برخی زمان شکل‌گیری مجموعه را سال 175 م. می‌دانند:
“اغلب تصور بر این است که کتب رسمی عهد جدید را شوراهای کلیسایی تعیین کرده‌اند. واقعیت چنین نبود، زیرا شوراهای کلیسایی که در خصوص کتب رسمی عهد جدید بیانیه صادر کردند، فقط به اعلام رسمی و عمومی نظراتی مبادرت ورزیدند که مدت‌ها پیش از آن به طور گسترده در کلیساها مورد پذیرش بودند. پذیرش کتب رسمی عهد جدید فرایندی آهسته بود که اساساً تا سال 175 میلادی به کمال رسیده بود، به جز در مورد چند کتاب که نویسنده‌ی آنها مورد بحث قرار داشتند. (30)”
گفته می‌شود که اناجیل چهارگانه در این زمان یعنی حدود سال 175 م. مورد قبول عمومی قرار گرفته بود. چرا که اولاً در همین زمان ایرنئوس بر چهار تا بودن تعداد انجیل‌ها استدلال کرده است. علاوه بر این فردی به نام تَتیان (31) از اهالی بین‌النهرین حدود سال 170 م. با استفاده از چهار انجیل یک زندگی‌نامه‌ی جامع از حضرت عیسی به زبان سریانی تهیه کرده که به «دیاتِسارون» (32) معروف است. پس در آن زمان این چهار انجیل مورد قبول بوده است. (33)
اما در مورد کل مجموعه، سندی را در موزه‌ای در میلان شخصی به نام موراتوری (34) (1673-1750 م.) کشف کرد که به نام خود او، «موراتوری»، معروف است و گفته می‌شود متعلق به حدود سال 180-200 م. است. در فهرست این سند فقط نام 22 کتاب از مجموعه‌ی عهد جدید آمده است. (35)
ظاهراً درباره‌ی فهرست نهایی مجموعه‌ی عهد جدید تا قرن چهارم هنوز بحث بوده است. یوسبیوس (36)، که از مورخان کلیسای راست کیش در قرن چهارم میلادی است (37)، می‌گوید:
“اکنون که ما به این نقطه رسیدیم، جا دارد کتاب‌های عهد جدید را که قبلاً اشاره کردیم، جمع‌بندی کنیم. بنابراین خوب است که چهار انجیل را در آغاز قرار دهیم و کتاب اعمال رسولان پس از آنها باشد. سپس رساله‌های پولس می‌آیند و به دنبال آن رساله‌ی اول یوحنا وجود دارد که اصیل شمرده می‌شود و همین طور است رساله‌ی [اول] پطرس. پس از این، مکاشفه‌ی یوحنا را قرار می‌دهیم، اگر واقعاً درست باشد… آنچه گفتیم، به نوشته‌های مورد قبول مربوط می‌شد. اما رساله‌های مورد اختلاف که با این وصف، بیشتر مردم با آنها آشنا هستند، آنچه رساله‌ی یعقوب نامیده می‌شود، وجود دارد و رساله‌ی یهودا و رساله‌ی دوم پطرس و رساله‌های دوم و سوم یوحنا که به آن انجیل نویس منسوب شده است خواه از وی باشد یا یکی از اشخاص هم نام او. (38)”
گفته می‌شود آتاناسیوس، اسقف اسکندریه، در نامه‌ای که در سال 367 م. به کلیساهای تحت نظارت خود نوشت، تمام بیست و هفت کتابی را که امروزه مجموعه عهد جدید را تشکیل می‌دهند، قانونی و رسمی اعلام کرد و شوراهای بعدی کلیسایی مانند شورای کارتاژ در سال 397 م. تنها آنچه را قبلاً پذیرفته شده بود، تأیید کردند. (39)

پی‌نوشت‌ها:

1. همچنین ر.ک.: مرقس، 14: 22-26؛ لوقا، 22: 14-20؛ اول قرنتیان، 11: 23-25.
2. مریل، معرفی عهد جدید، ج 1، ص 136.
3. المدخل الی العهد القدیم، ص 32، الکتاب المقدس، الجزء الثانی، العهد الجدید، ص 7.
4. کتاب مقدس.
5. الکتاب المقدس، ص 55.
6. الفغالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج 1، ص 66.
7. همان، ج 1، ص 68-69.
8. معرفی عهد جدید، ج 1، ص 136-139.
9. راهنمای کتاب مقدس، ص 20-21.
10. معرفی عهد جدید، ج 1، ص 137-139.
11. Synoptic Gospels
12. استید، فلسفه در مسیحیت باستان، ص 292.
13. رابرتسون، عیسی اسطوره یا تاریخ، ص 41.
14. میلر، تاریخ کلیسای قدیم، ص 66؛ میشل، کلام مسیحی، ص 28.
15. کلام مسیحی، ص 49-50.
16. revelation
17. تیسن، الهیات مسیحی، ص 44.
18. کلام مسیحی، ص 28.
19. همان جا؛ الفغالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج 1، ص 39.
20. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 213.
21. یهودیت، مسیحیت و اسلام، ج 2، ص 69.
22. الفغالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج 1، ص 39؛ تاریخ کلیسای قدیم، ص 67-68.
23. کلام مسیحی، ص 26.
24. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 211-212.
25. یهودیت، مسیحیت و اسلام، ج 2، ص 72.
26. برای نمونه ر. ک.: تاریخ کلیسای قدیم، ص 74-75؛ معرفی عهد جدید، ج 1، ص 146.
27. همان، ص 75؛ کلام مسیحی، ص 53.
28. الأمیر کانی، نظام التعلیم فی علم اللاهوت القویم، ج 1، ص 57-71.
29. الکتاب المقدس، الجزء الثانی، «العهد الجدید»، ص 8-10؛ The New International Dictionary of the Bible, p. 105-101.
30. کرنز، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص 94.
31. Tatian
32. Diatessaron
33. تاریخ کلیسای قدیم، ص 74.
34. Muratori
35. سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص 95؛ سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 234.
36. Eusebius
37. گریدی، مسیحیت و بدعت‌ها، ص 86.
38. یهودیت، مسیحیت و اسلام، ج 2، ص 75-76.
39. سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص 94.

منبع مقاله :
سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ (1396)، بررسی متنی و سندی متون مقدس یهودی – مسیحی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)، پژوهشکده‌ی تحقیق و توسعه‌ی علوم انسانی، چاپ اول.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد