براي روشن شدن جواب چند نكته بعنوان مقدمه يادآوري مي شود:
1- معناي تحريف برخي گفته اند: تحريف آن است كه كلام به صورتي قرار داده شود كه بتوان آن را دو گونه يا چند گونه معني كرد[1] برخي ديگر گفته اند تحريف آن است كه كلمه را از معناي خودش، تغيير بدهيم؛ يعني شبيه سازي كنيم. [2] چنانكه مي گويند يهوديها تورات و معاني آنرا باكلمات مشابه تحريف نمودند.
2- انواع تحريف: تحريف گاهي در دين و كتابهاي الهي است و گاهي در غير آن، تحريف در دين هم گاهي لفظي است يعني لفظي را بردارند و جاي آن لفظ ديگري قرار دهند گاهي معنوي است.[3] يعني لفظ همان لفظ است، ولي معناي آن را به گونه اي تغيير مي دهند. كه خلاف مفهوم واقعي آن باشد.
تحريف در غير دين نيز اقسامي دارد كه به عنوان مثال مي توان به تحريف در تاريخ، وقايع نگاري و شخصيّت ها و اشاره كرد.
3- معناي دين: دين در لغت به معناي طاعت و جزاء است. و از باب كنايه بر شريعت و مجموعه قانون الهي اطلاق مي شود. دين گاهي معناي مذهب را دارد و گاهي به اطاعت و رام بودن در مقابل شريعت، گفته مي شود.[4]بعد از اين مقدمه جواب اين است كه براي تحريف، عوامل مختلفي وجود دارد كه ما به صورت كلي به تعدادي از آنها اشاره مي كنيم.
الف) حفظ موقعيت اجتماعي و اقتصادي: يكي از عوامل عمده كه باعث تحريف در تاريخ… و باعث تحريف دين شده است، حفظ موقعيت اجتماعي و اقتصادي گروه تحريف گر، است كه در اين قسمت يهود و همدستان آنها يد طولائي دارند در قران بيشترين آياتي كه مربوط به تحريف مي باشد، به اين قوم نسبت داده شده است كه به بعضي از آنها اشاره مي شود. 1- «انتظار داريد به (آئين) شما ايمان بياورند، با اينكه عده اي از آنها سخنان خدا را مي شنيدند، و پس از فهميدن، آن را تحريف مي كردند در حالي كه علم و اطلاع داشتند»[5] قرآن به اينها نصيحت مي فرمايد: «اول به پيامبر كافر نباشيد و آيات خداوند را با تحريف به بهاي كم نفروشيد»[6] در جاي ديگر مي فرمايد: «حق را با باطل مشتبه نسازيد، و حق را (پيامبر بودن محمد-صلي الله عليه و آله و سلم- را كه در تورات آمده) كتمان نكنيد در حالي كه خود مي دانيد (كه محمد-صلي الله عليه و آله و سلم- پيامبر خاتم است)»[7]2- «بعضي از يهود، سخنان را از محل خود تحريف مي كنند «به جاي اينكه بگويند شنيديم و اطاعت كرديم، مي گويند شنيديم و مخالفت كرديم».[8]ب) گاهي عامل تحريف اديان، هماهنگي با پيشرفت زمان، و تغيير دادن كتب طبق ميل مردم بوده است كه در نوع اديان تحريف شده، اين مسأله مشاهده مي شود.[9]ج) زمينه سازي حكومت و رياست: در حديثي آمده كه «معاويه» نامه اي به «مروان» نوشت تا از مردم براي فرزندش يزيد بيعت بگيرد، «عبدالرحمان» فرزند ابوبكر گفت: معاويه مي خواهد مانند «هِرقل» و كسري عمل كند، مروان فرياد زد: خاموش باش تو همان كسي هستي كه اين آيه در حق تو آمده است: «كسي كه به پدرش و مادرش مي گويد اف بر شما، عايشه گفت: دروغ مي گويي ـ خدا تو را لعنت كرده در حالي كه در پشت پدر بودي.[10]مروان اين تحريف معنوي را براي رسيدن يزيد به خلافت، انجام داد.
د) جبران شكست ها: چنانكه معاويه و عمروعاص جمله پيامبر-صلي الله عليه وآله وسلم- را كه فرمود: اي عمار تو را دسته سركشان مي كشند «لقتلك الفئة الباغية»[11] تحريف معنوي كرد كه مراد علي است كه او را براي جنگ به ميدان آورده تا جلو شكست خود را بگيرند.
ه) قهرمان سازي و اسطوره سازي: مثل آنچه يهوديان درباره عُزير، و مسيحيت درباره مسيح مي گويند كه فرزند خدا مي باشد.
6- اغراض دشمنان دين: كه اين را هم در اديان ديگر داريم، و هم در اسرائيليات كه عليه مسلمانان ساخته اند، و يا تهمت هايي كه به امام علي-عليه السلام- و پيامبر-صلي الله عليه وآله- زدند.
7- هوس و ميل هاي دروني: مثل تحريم ازدواج موقت در اسلام توسط عمر.[12]8- حفظ موقعيت نظامي: مثل تبديل «حي علي خير العمل» به «الصلوه خير من النوم» براي حفظ موقيعت كشور گشائي.
9- جبران ضعف ها: مثل انكار عصمت همه جانبه پيامبر اسلام -صلي الله عليه وآله- براي جبران ضعف جانشينان، و اينكه عمر و ابابكر، سقف شهر علمي است كه پيامبر خود آن شهر است، و يا آن دو، دو پيرمرد بهشتند.[13] و يا تحريف هاي معنوي كه انجام دادند، ولي را به معناي دوست گرفته اند، نه سرپرست و مولي.
10- انگيزه مالي و اقتصادي: چنانكه «سمره بن جُندب» با گرفتن 400 هزار درهم از معاويه آيه «من يشري نفسه ابتغاء»[14] كه همه قبول دارند، درباره امام علي-عليه السلام- در شب «ليله المبيت» نازل شده، با حديث جعلي آنرا در مورد «عبدالرحمن بن ملجم دانست»[15] كه اين تحريف معنوي است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تحريفهاي عاشورا، استاد مرتضي مطهري، ص 10 ـ 15 و ص 40 ـ 48 .
2. تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي و همكاران، ج 11، ص 28 و ج 20، ص 295.
3. لؤلؤ و مرجان، ميرزا حسين نوري.
4. اجتهاد در مقابل نص، سيد شرف الدين جبل عاملي.
5. وقتي كه ماركسيستها تاريخ مي نويسند، واقف شريفي انتشارات صادق، پيشگفتار.
پي نوشت ها:
[1] . اصفهاني، محمد راغب، المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر الكتاب، چاپ دوم، 1404، ص 114 .
[2] . خليل بن احمد الفراهيدي، ترتيب كتاب العين، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، چاپ اول، 1414، ص 172.
[3] . ر،ك: مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، چاپ دهم، 1370، ج 11، ص 28.
[4] . المفردات في غريب القرآن، پيشين، ص 175.
[5]. بقره/75.
[6] . بقره/41.
[7] . بقره/42.
[8] . نساء/46.
[9] . ر،ك: توفيقي، حسين، جزوه كتاب مقدس مسيحيان، مؤسسه امام صادق- عليه السلام- ؛ و ر،ك: و ـ م ميلر، تفسير كتاب اعمال رسولان، ترجمه آقاي احمد نخستين، انتشارات نور جهان، چاپ دوم، 1333.
[10] . تفسير نمونه، پيشين، ج 21، ص 341.
[11] . ر،ك: مطهري، مرتضي، تحريفهاي عاشورا، قم، نشر روح، 1360، ص 72.
[12] . مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن، قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1357، ص 47.
[13] . طبرسي، علي، احتجاج، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1413، ج 2، ص 477 ـ 478.
[14] . تفسير نمونه، پيشين، ج 2، ص 48.
[15] . همان.