قرآن کريم با تأکيد بر اصل يگانه اديان الهي و روند تکاملي آنها، به نوعي با تعصب کورکورانه حتي نسبت به امور ديني و مذهبي به مخالفت برخاسته است و بر شنيدن و انتخاب نمودن برترين نظرها، تأکيد کرده است، چنانکه در قرآن ميفرمايد :
«پس بندگان مرا بشارت ده، همان کساني که سخنان را ميشنوند و از بهترين آنها پيروي ميکنند، آنان کساني هستند که خدا هدايتشان نموده است و آنان خردمندان هستند.»(1)
اين نگرش در اديان ديگر بسيار نادر و استثنايي است. قرآن با اين بيان هم بر ارزش انصاف و آزاد انديشي تأکيد مينمايد و هم بر صحت، برتري و صلابت تعاليم خويش اطمينان کامل داشته و به نوعي «تحدي» (حريف طلبي) مينمايد.
در فرهنگ قرآني، عامل اصلي تعارض و عدم تعامل بين پيروان اديان، ريشه در نوعي امراض روحي و فکري دارد که ضمن بيان آنها، در موارد متعددي به نکوهش اين امراض پرداخته و تلويحاً مسلمانان را از آنها نهي مينمايد. برخي از مهمترين اين امراض عبارتند از:
1- تقليد كوركورانه: عدهاى، تنها آيين گذشتگان خود را مبنا اعتقادات خويش قرار داده و با وجودى كه اين آيينها و عقايد از واقعيت و حقيقت دور هستند، همچنان بالجبازي و بدون استدلال و برهان واقعي، بر باورهاى خويش پاى مىفشارند. اين عده در تاريخ هميشه سد راه انبيا بودهاند و قرآن ضمن مزمت نمودن تقليد بيمنطق آنان از پيشينيان کج فهم خويش، ايشان را مکرراً نکوهش مينمايند.(2)
2- پيروى از گمان وظن: هر تعامل و گفتگوي دو طرفهاي، بايد بر بديهيات و مسلمات مبتني باشد. هر گاه يكى از طرفين يا هر دو طرف، از ظن و گمان خويش و خرافات پيروى كنند، اين گفتگو از رسيدن به حقيقت باز مىماند. قرآن دستور مىدهد از چيزى كه علم نداريد پيروى نكنيد:
«و از باورهاي، رفتارها و گفتارهايي که بدانها علم نداري پيروي مکن، زيرا گوش، چشم و دل (قوة دراکه)همگي (در قيامت) مورد سئوال قرار ميگيرند».(3)
اصولاً يكى از مشكلات پيامبران الهى در گفتگو با مردم و رساندن پيام خداوند به آنان، تبعيت اکثر مردم از خرافات و ظن و گمانهاى ناصحيحشان بوده است، از اين رو، پيروي و تکيه بر ظن و گمان، در آيات متعددي، مورد سرزنش قرار گرفته است.(4)
3- پيروى از هواى نفس و تمايلات شيطانى: قرآن تأکيد دارد که يکي از عوامل مهم عدم پذيرش سخن حق، پيروى از هواي نفس است. زيرا آن کس که به دنبال تمايلات شخصي و هواپرستى خويش، در پى تامين مال، جاه، شهوت و … ، باشد از توجه و دستيابى به حقيقت باز مىماند، قطعاً گفتگو با اين عده بىفايده است، زيرا به گفته قرآن اکثر آنها بندة هواى نفسانى خود هستند(5) و تنها از شيطان تبعيت مىكنند.(6)
4- عناد و ستيزه جويى: از نظر قرآن كريم، گروهي به خاطر خباثت روحي در مقابل كلام حق، مجادله و ستيزه جويى مىكنند. اين عده با وجود مشاهده ادله و براهين روشن، به انكار و لجبازى روى آورده و حقيقت را انکار مينمايند.(7) چنين اشخاصى هيچ گاه به حقيقت و هدايت نمىگروند. آنان هنگام تبادل نظرها، در پي اين نيستند که سخن طرف مقابل را درک کنند بلکه از همان ابتدا در پي آن هستند که به هر ترفندي با مطالب و ديدگاههاى طرف مقابل مقابله کرده و آنها را رد كنند. در اين حالت گفتگو بيحاصل و بينتيجه است. قرآن در اينگونه موارد، توصيه ميکند که به بهترين شيوه با مجادلهگر به محاجه و مناظره بر خيزيد:
«با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى كه نيكوتر است، مناظره كن».(8)
5- يارى جويى از باطل: امروزه با گسترش علم و فن آوري، برخي از اعتقادات خرافي و جاهلانه قديم مانند «بت پرستي» و «انسان پرستي» توجيه خود را از دست داده و کسي نميتواند از آنها دفاع کند اما با اين وجود شاهديم که در مناطق گستردهاي از جنوب و جنوب شرقي آسيا هنوز مردم بسياري به اين اعتقادات پايبند و مقيد هستند. جالب آنکه متوليان ديني آنان با انواع شيوههاي نامعقول مانند اعمال غير معتارف مرتاضانه، شمنيگري و جادوگري، به دفاع از اعتقادات باطل خويش ميپردازند و بر آنها متعصبانه، پافشاري مينمايند. قرآن كريم، اين عمل را نهي مينمايد و درباره قوم نوح و ديگر اقوام، که در مبارزه با كلام حق جدل ميکردند، ميفرمايد:
«و به وسيله باطل جدال نمودند تا حقيقت را با آن پايمال كنند».(9)
قرآن تلاش مزبوحانه آنها را مانع بزرگي در راه شنيدن سخن حق و پيروان از آن ميدانند.
1 – زمر آيه 18
2- مانند: مائده آيه 108 و زخرف آيه 23 و بقره آيه170 و يونس آيه 78 و انبياء آيه 54 – 53 و شعراء آيه 74
3 – اسراء آيه 36
4 – مانند: نجم آيه 28 و جاثيه آيه 24 و ص آيه 27 و انعام آيه 116 و يونس آيه 39 و نور آيه 15.
5- جاثيه آيه 23
6 – حج آيه 3
7 – بقره آيه 7 و 6
8 – نحل آيه 125
9 – غافر آيه 5