خانه » همه » مذهبی » عوامل تقويت و تضعيف ايمان کدامند؟

عوامل تقويت و تضعيف ايمان کدامند؟

يكي از دغدغه‌هاي مهم افراد باايمان اين است كه اگر به خدا و آخرت ايمان داريم پس چرا گناه مي­کنيم؟!
بسيارند افرادي كه به وحدانيت خداوند و روز قيامت باور دارند اما مرتكب گناه مي‌شوند. و در مقابل نيز كساني هستند كه در سخت‌ترين شرايط نيز نافرماني خداوند نمي‌كنند. همانند حضرت يوسف كه با اينكه زليخا تمام زمينه‌هاي گناه را فراهم نمود باز حاضر به ارتكاب گناه نمي‌شود. و يا زماني‌كه به حضرت ابراهيم دستور ذبح تنها فرزندش داده مي‌شود آن هم بعد از يك عمر بچه‌دار شدن، با كمال خضوع و سرسپردگي امر خداوند را اطاعت مي‌نمايد. و يا هنگامي كه آن حضرت را با منجنيق به درون آتش پرتاب كردند، مطابق بسياري از روايات[1] جبرئيل خود را به وي رسانده، گفت: «يا ابراهيم ألك حاجة؟ قال اما اليك فلا؟» (اي ابراهيم كمك نمي‌خواهي؟ فرمود: از تو نه).
به راستي اين چه ايماني است كه دل را در سخت‌ترين شرايط اين‌گونه مطمئن مي‌سازد كه حتي از جبرئيل امين هم كمك نمي‌خواهد!
چون رها از منجنيق آمــد خليل آمــد از دربار عــزت جبرئيـل
گـفت: «هل لك حاجة» اي مجتبي گفت: «امّا منك يــا جبرئيل لا»
من ندارم حـاجتي بــا هيچ كس با يكي كار من افتاده است و بس
با توجه به اين واقعيت ممكن است براي هر ذهن نقادي اين سؤال خطور كند كه چه عواملي درتقويت و يا كاهش ايمان مؤثرند؟ براي پاسخ به اين سؤال ابتدا مهمترين علل دخيل در كاهش ايمان را بررسي مي‌نماييم.
1 . پيروي از هواي نفس: پيروي كردن از گرايشهاي انحرافي نفساني موجب مي‌شود كه انسان زير بار حقايقي كه به‌‌ آنها ايمان دارد، نرود و به آن حقايق التزام عملي پيدا نكند. خواهشهاي نفساني، دام بزرگي بر سر راه كمالات و فضايل انساني است و پيروي از آن موجب كاهش و يا از بين رفتن ايمان مي‌گردد.
قرآن كريم براي جلوگيري از اين سقوط خطرناك با لحن‌هاي قاطع و صريح، مسلمانان را از اطاعت خواهش‌هاي نفساني برحذر كرده است.
ص/26: و لاتتبع الهوي فيضلك عن سبيل الله؛ ازهواي نفس پيروي نكن كه تو را از راه خدا گمراه مي‌سازد.
اعراف/ 176: «ولو شئنا لرفعناه بها و لكنه اخلد الي الارض و اتبع هواه» و اگر مي خواستيم وي را به وسيله آن نشانه ها بالا مي‌برديم و ليكن او براي هميشه در زمين ماند و از هواي خويش پيروي كرد.
نازعات/ 41-40: «و امّا من خاف مقام ربّه و نهي النفس عن الهوي فان الجنة هي الماوي». و اما آن كس كه از مقام پروردگارش ترسيد و نفس را از خواسته‌هايش بازداشت پس حقا بهشت پناهگاه اوست.
معصومين ـ عليهم السلام ـ نيز با بيانهاي مؤكد مردم را از پيروي هواي نفس نهي كرده و از اين رهگذر براي پيروان خويش سخت نگران بودند. پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در حديثي مي‌فرمايد: «ان اخوف ما اخاف علي امتي الهوي و طول الامل، امّا الهوي فانه يصد عن الحق، و امّا طول الامل فينسي الآخرة»[2] (بدرستي كه بيشترين چيزي كه بر امت خود از آن بيمناكم هواي نفس و آرزوي دراز است؛ زيرا هواي نفس (انسان) را از حق باز مي‌دارد و امّا آرزوي دراز، آخرت را به دست فراموشي مي‌سپارد.)
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نيز پيروي از هواي نفس را موجب هلاكت انسان مي‌داند.[3] امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «احذروا اهوائكم كما تحذرون اعدائكم فليس شيء اعدي للرّجال من اتباع اهوائهم و حصائد السنتهم».[4] (از هواهاي نفساني خود حذر كنيد (و بترسيد) همچنان كه از دشمنان خود حذر مي‌كنيد؛ زيرا چيزي براي مردم دشمن‌تر از پيروي هواهاي نفساني و محصولات زبانشان نيست.
دشمني بــدخواه‌تر نبود تـــــــرا از خويشتن                  رهرو غافل مباش از ديــو نفس راهزن
نفس، شيطاني است از شيطان نيايد كار راست                     اول اي جان پنجة ديو قوي درهم شكن
حكمتي آموز تــــا شيطان نگردد زورمــــند       فـــكرتي انديش تا دشمن نگردد پيلتن
2. دنيا: دلبستگي به دنيا و متاع‌هاي آن و توجه بيش از حد به آن و نگاه استقلالي به دنيا، موجب تاريكي دل و بي‌اعتنايي به حقايق و بالاخره ضعف ايمان مي‌گردد. از اين رو مي‌بينيم كه اكثر ظلمها، دشمني‌ها،‌كينه‌ها، جنگها، خونريزي‌ها، جنايت‌ها و … به خاطر علاقه به دنيا و تلاش براي به دست آوردن اندازة بيشتري از آن است. آيات زيادي در قرآن كريم شاهد بر اين مدّعا هستند و بر اين حقيقت دلالت مي‌كنند.
انعام/ 32: «و ماالحيوة الدنيا الالعب و لهو» (زندگي دنيا بازيچه و سرگرمي است.)
حديد/ 20: «و ما الحيوة الدنيا الامتاع الغرور» (زندگي دنيا جزكالاي فريب‌دهنده چيزي نيست)
انفال/67: «تريدون عرض الدنيا و الله يريد الآخرة» (شما متاع دنيا را طلب مي‌كنيد و خداوند براي شما آخرت را مي‌خواهد.)
در احاديث معصومين نيز ضمن مذمت شديد از دنيا دلبستگي به آن را كليد هر گناه و خطايي دانستند و پر واضح است كه انجام گناه موجب ضعف و يا نابودي ايمان مي‌گردد. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ در اين باره مي‌‍فرمايد: «حب الدنيا راس كل خطيئة و مفتاح كل سيئة»[5] (علاقه و محبت به دنيا، منشاء هر خطا و كليد هر گناهي است).
و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «ايها الناس اياكم و حب الدنيا فانه راس كل خطيئة و باب كل سيئة و قِران كل فتنة و داعي كل رزيّة»[6] (اي مردم از دوستي دنيا بپرهيزيد كه آن منشاء هر خطا و دروازه هر بلا و مقرون با هر فتنه و كشانندة هر مصيبتي است).
پيش صاحب‌نظران ملك سليمان باد است  بلكه آن است سليمان كه ز مُلك آزاد است
دل بـــر اين پيــر زن عشوه‌گر دهر مبند            نوعروسي است كه در عقد بسي داماد است
و چه خوب گفته است شاعر ديگري:
دنيا پلي است برگذر راه آخرت               اهل تميز خانه نسازند بر پلي
و اما عوامل و راههاي شكوفايي ايمان و افزايش آن، متعدد است كه به بعضي از آن اشاره مي شود:
1. معرفت: شناخت نسبت به گزاره‌هايي كه بايد به آنها ايمان آورد (مانند خدا وجود دارد، قيامتي هست و…) موجب افزايش ايمان مي‌گردد. كه اين شناخت از دو طريق حاصل مي‌شود: الف) از راه فكر و نظر و تعليم و تعلّم (شناخت عقلي) ب) شناختي كه از دل سرچشمه مي‌گيرد و ابزار آن تزكيه نفس و تصفيه باطن و مواظبت بر طاعت و تخليه روح و نفس از آلايش مادّي است. و ارزش معرفتي اين شناخت و نيز تأثير آن به مراتب برتر از شناخت عقلي است.
قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: «و الله اخرجكم من بطون امهاتكم لاتعلمون شيئاً و جعل لكم السمع و الابصار و الافئدة لعلكم تشكرون».[7] وقتي انسان از مادر متولد مي‌شود چيزي از دانشهاي معمول نمي‌داند، خدا به انسان گوش و چشم و دل عطا كرد تا شاكر باشد و شكرگزاري اين نعمتها آن است كه از راه احساس و تفكر و شناخت شهودي، به معرفت‌هاي لازم پيرامون جهان خارج و آفريدگار آن دسترسي پيدا كند و از اين رهگذر ايمان و اعتقاد او نسبت به خداي تعالي افزايش يابد.
2. تزكيه نفس و تقوي: تقواي الهي موجب نورانيت قلوب و روشن شدن چراغ بصيرت مي‌شود و به ادعاي برخي از محققين،[8] تقوي عمده‌ترين شرط معرفت حقايق و مهم‌ترين عامل افزايش ايمان در قرآن كريم شمرده شده است. مانند اين آيات:
انفال/ 29: «يا ايها الذين آمنوا ان تتقوا الله يجعل لكم فرقاناً» اي كساني كه ايمان آورديد اگر تقواي الهي پيشه نمايند خود براي شما (نيروي) تشخيص (حق از باطل) قرار مي‌دهد.
بقره/282: «واتقوا الله و يعلمكم الله» تقواي الهي پيشه کنيد تا خداوند به شما علم بياموزد.
تكاثر/ 5-6: «كلا لوتعلمون علم اليقين لترون الجحيم» اگر به درجه علم اليقين رسيده باشيد همنا جهنم را مي ديديد (و به اين وسيله، تقواي شما تقويت مي شد).
و منظور از علم اليقين، علم شهودي است كه از راه تهذيب نفس نصيب سالك باتقوا مي‌گردد و وعده الهي آن است كه اگر از علم راستين سالكان برخوردار باشيد ايمانتان چنان قوي مي‌شود كه هم‌اكنون كه در دنيا به سر مي‌بريد، جهنم را مي‌بينيد، چنان‌كه حارثة بن زيد[9] و برخي از شاگردان معصومين ـ عليهم السلام ـ نشانه‌هاي قيامت را مي‌ديدند.
شمردن همه عوامل مؤثر در افزايش ايمان و يا كاهش آن در حدّ اين نوشتار نيست ولي آنچه كه مهم است آن است كه نور ايمان تنها از طريق پالايش دل از هر آنچه جز خداست ميسّر مي‌شود و در دلهايي كه ما سوي در آن سكني گزيده‌اند اين امر ممكن نمي‌باشد. و به تعبير برخي از پويندگان راه طريقت:
«پس خلوت‌خانه دل را با طرّة دلدار آذين‌بخش و مرغ دل را همچون باد صبا در هواي او رها كن و دل را جز با ثناي جميل دمساز مكن. حيات دل با ياد اوست و دل مرده با ذكر او جاني تازه مي‌گيرد، گرچه گوهر پاك او از مدحت ما مستغني است اما براي وصال او همچون بلبل بايد عاشق گشت به نحويكه گلبانگ عاشقانه تو تمام فضا را طنين‌انداز كند و شعله‌هاي جانسوز عاشقي از رخسارت نمايان باشد صاعقه‌هاي قلبت چنان اشك از ديدگانت سرازير كند كه ماه در سحرگاهان و آفتاب در سپيده دمان به آن گواهي دهد.
حال كه دل را تجلي‌گاه او كردي و از اغيار تهي، گلزار دلت محرم اسرار گردد و سينه‌ات مالامال از نور معرفت كردگار. نگاهت به ملكوت جور ديگري خواهد گشت و بي او بودن حتي براي طرفة العيني برايت دشوار، و آن وقت است كه عبادتت مي‌شود عبادة الاحرار و هستي در برابرت فرمانبردار.»[10]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ مظاهري، حسين، عوامل كنترل غرايز در زندگي انسان، تهران، مؤسسه نشر و تحقيقات ذكر.
2ـ مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، تهران، سازمان تبليغات اسلامي.

پي نوشت ها:
[1] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق.
[2]. صدوق، خصال، قم، موسسة النشر الاسلامي، 1403ق، ج1، ص51.
[3]. عبدالواحد بن محمد التميمي، غررالحكم و دررالكلم، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، 1366، ص306 (من اطاع هواه هلك).
[4]. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365ش، ج2، ص335.
[5]. الحسن بن ابي‌ الحسن الديلمي، ارشاد القلوب، بي‌جا، دارالشريف الرضي، 1412ق، ص21.
[6] . بحار‌الانوار، همان، ج75، ص54.
[7] . نحل/78.
[8] . جوادي‌ آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قرآن كريم، قم، مركز نشر اسراء، 1377، ج13، (فطرت در قرآن) ص325.
[9] . بحارالانوار، همان، ج40، ص121.
[10] . پايان‌نامه كشف و شهود عرفاني قرآن و ادعيه از همين مؤلف، موجود در مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد